از : peerooz
عنوان : پشتک و وارو زدن
بنظر من اشخاصی که کامنت میگذارند را میتوان به سه دسته تقسیم کرد.
یکی افراد سر شناس که با نام حقیقی خود مینویسند.
دوم افراد ( نا ) سرشناس مانند من که با نام مستعار مینویسند و فرقی نمیکند که من خود را peerooz و یا صادق هدایت و یا هادی صداقت بنامم ولی همیشه همانم.
سوم آنها که جملات را بجای نام به کار میبرند و هر لحظه برنگی چو بت عیار در آیند.
فکر میکنم این افراد جز پشتک و وارو زدن هنر دیگری ندارند و خواندن این کامنت ها دردی را دوا نمیکند.
۴۲۵۵۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱٣۹۰
|
از : گرایش ضد تبعیض ـ جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائیک ایران
عنوان : تشدید فاجعه بار تبعیض های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیآمد تحریم ها و حمله نظامی به ایران
گزارش اخیر آژانس بین المللی اتمی در رابطه با اقدامات مخفیانه اتمی رژیم و بی توجهی مطلق دولت ایران به قطع نامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد دستآویزی شده اند تا کشورهای غربی و متحدان آنها در منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی ، "مجازات" های جدیدی علیه ایران در دستور کار قرار دهند. از آنجمله اند تحریم های مالی و اقتصادی جدید و بلوکه کردن دارائی های بانک مرکزی و همچنین پیشنهاد توقف و منع خرید و صدور نفت ایران . همچنین در این راستا پارلمان اروپا خواهان اعزام یک هیئت نمایندگی به ایران شده است تا در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی و رعایت حقوق بشر بررسی هائی انجام دهد، خواستی که مورد قبول دولت ایران قرار نگرفته است.
در چنین فضای سیاسی پر تنشی، برخی از افراد و نهاد های به اصطلاح "اپوزیسیون" با عناوین مختلف، چه در نوشته ها و چه در مصاحبه های انجام داده شده با تلویزیون ها و رادیو های وابسته به بیگانه، بیشرمانه خواهان حمله نظامی به ایران توسط آمریکا و ناتو میشوند. بخصوص پس از تجاوز آشکار و وحشیانه ی ناتو به لیبی و کشتن سرهنگ قذافی ، این خواست بیشتر مطرح میشود تا شاید بتواند بخشی از نیروهای معتدل را نیز به دام پیچیدن نسخه لیبی برای ایران بیاندازند.
آیا ناتو ابزار "حمایت بشردوستانه " شده است ؟ هدف "حمایت انسان دوستانه"کشورهای سلطه جو چیست؟آیا منافع کشورهای جنگ طلب و متجاوز و زور گو با منافع مردم عراق ،افغانستان ، لیبی و ایران همسو شده است؟ هدف از تصرف لیبی جز سلطه جوئی و دستیابی به بازار و منابع و ذخائر نفتی آفریقا، چیز دیگریست؟
پیآمد بلافاصله جنگ فقط در لیبی قتل هزاران نفر و زخمی شدن بیشماری و بی خانمان شدن صدهاهزار خانوار بوده است. آیا همین قدر کافی نبوده است تا چشمان بسته ی "بشر دوستان" باز شود؟
علاوه بر این جنایات، ویرانی ساختار های اقتصادی،اجتماعی، تاسیسات انرژی برق و آب رسانی، بیمارستان ها و مدارس که زیر پوشش "حمایت بشردوستانه" امپریالیست ها بمباران شدند، برای آنها که آرزوی اینگونه بلا ها را برای هموطنان خود طلب میکنید، یک درس عبرت نیست؟
باید اذعان نمود از پیآمد های تحریم های آمریکا و جهان سرمایه داری غرب در زندگی آحاد جامعه ما، همچون تجربه عراق زمینه سازی ضربه و یا تجاوز نظامی با اهداف نو استعماری است.
یک پنجم نفت مصرفی جهان یا کشورهای اروپائی از "تنگه هرمز"میگذرد، با ورود اولین هواپیماهای بمب افکن مرگ آور بر فراز آسمان آبی ایران تنگه ی ۳۵ کیلو متری هرمز درآبهای خلیج فارس پر ازآهن پاره هائی می شود که از کشتی های نفتی وتجاری و نظامی برجا خواهد ماند. فاجعه ای در تامین انرژی در سطح جهانی بوقوع خواهد پیوست که حیات و اقتصاد تمام کشورها را تحت تاثیر قرار خواهد داد و واکنش های تندی را در سطح بین المللی دامن خواهد زد. نتایج این واکنش ها هرچه باشند ، بی شک موجب تامین رفاه و امنیت و پیشرفت ، آزادی و عدالت در ایران نخواهند شد. از این رو ایرانیان آزادیخواه و مستقل و صلح طلب در خارج همچون اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران مخالف بدون قید و شرط هر گونه حمله نظامی، تحریم های اقتصادی گسترده و زمینه ساز جنگ ،هستند. آزادی خواهان ایرانی معتقدند مخالفت با جنگ و تحریم ها جدا از مخالفت با تمامیت نظام جمهوری اسلامی نیست و تصمیم در موردآینده ایران تنها با رای و اراده مردم ایران می تواند شکل بگیرد و به اجرا برسد.
راه حل غلبه بر این بحران بزرگ موجود تنها از مسیر یک تقویت جنبش متحد مبارزاتی مردم در ایران میگذرد. از این رو وظیفه اصلی مخالفین جنگ قبل از آغاز آن و در دوران تحریم ها این است که به خشم و اعتراض های بحق مردم دامن زده ، با تقویت جبهه مردمی، رژیم را در زمینه های مختلف از جمله انرژی اتمی به عقب نشینی وادار کنند. البته برخی به غلط و یا بالاجبار تبلیغ میکنند که مردم ایران به تنهائی قادر به بر چیدن بساط نظام جمهوری اسلامی ایران نمیباشند. این تبلیغات توطئه ای بیش نیستند که با هدف تضعیف اراده مردم و بزرگ نمائی " دست خارجی" ارائه می شوند.نیروی عظیم مردم را می توان شکل و سازمان داد آنگاه به تنهائی از عهده نظام جمهوری اسلامی بر خواهد آمد. مردم ایران مصمم و دارای اعتماد بنفس کافی برای تغییر رژیم هستند و مبارزه و مقاومت در پهنه اقشار و طبقات مختلف جامعه ادامه دارد . جنبش همگانی با اراده ای خلل نا پذیر و تسلیم ناپذیر، آزادی خود را پس از نظام جمهوری اسلامی به دست خواهد آورد.
آنچه مردم کشور بدرستی به آن می اندیشند، فردای پس از جمهوری اسلامی است. مردم کشوری ویران و تا خرخره وابسته به بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و بی ثبات و نا امن به همراه تاخت و تاز نیروهای بیگانه یعنی آن بلائی که غرب بر سر عراق و افغانستان و به تازگی لیبی آورده است، نمی خواهند. هیچ آزادی خواه و دمکرات ایرانی نمی خواهد که فاجعه های اجتماعی و اقتصادی در ایران رخ بدهند و یا تشدید شوند. هیچ نیروی برابری طلبی خواهان وسعت گرفتن بیشتر تبعیض های اجتماعی و دامن زده شدن به هرج و مرج ها نیست. از این رو همانقدر که اوضاع امروز ایران مهم است و مورد توجه قرار می گیرد، وضعیت فردای کشور نیز باید مورد توجه قرار گیرد و چه بسا از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد.
ما بر این باوریم که تشدید تحریم های کور و گسترده اقتصادی که توده عظیم مردم را هدف قرار دهد و هرگونه ضربه و یا درگیری نظامی و شدت یافتن مسابقه تسلیحاتی خطرناک، آینده کشور را با گسترش فاجعه بار تبعیض های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روبرو خواهد نمود.
www.zedetabiiz.blogfa.com
zedetabiiz۱@gmail.com
۴۲۵۵۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۰
|
از : آشنا ...
عنوان : جبهه دشمنان مردم ایران را بهتر بشناسیم
"شما حتی یک شخصیت شناخته شده و یا سازمان سیاسی و یا گروهی را پیدا نمی کنید که به صراحت بگوید ما خواهان تجاوز نظامی به ایران هستیم. زیرا چنین اعترافی پایان عمر سیاسی آنها محسوب می شود.زیرا مردم ایران چنین هیولا
هائی را به عنوان رهبر خویش هرگز نخواهند پذیرفت. باین جهت این وظیفه نیروهای آگاه سیاسی است که از لابلای ادعاهائی که می شود، ماهیت گفتار و کردار آنها را بر ملا گردانند و بشکافند.
بیانیه ۱۷۵ نفر از فعالان سیاسی و روزنامهنگاران علیه جنگ و فعالیتهای نظامی هستهای ایران که بیانیه ای در تائید آشکار تجاوز به ایران و حمایت آشکار از امپریالیسم و صهیونیسم بین الملل است و در یک کلام مظهر خیانت ملی و خود فروشی به امپریالیسم است، مانند همه بیانیه های جنگ طلبانه با تزویر تدوین شده است و از چهره جنگ طلبان جهانی، که هنوز خون تازه مردم لیبی از دستانشان می ریزد، چهره بشر دوست و صلح طلب و دلسوز به حال ایرانیان می سازند. این ریاکاری را شما در مقایسه با اسناد مشابه بخوبی کشف خواهید کرد و درک می کنید که سرمنشاء همه این تبلیغات در تمام این اعلامیه ها واحد است. روح کلیه این تحلیلهای خائنانه، تعویض جای علت با معلول و آرایش جنایات و ریاکاری و دودوزه بازی امپریالیسم و صهیونیسم و مجامع جهانی دست نشانده و زیر نفوذ آنهاست.
به سخن دیگر امپریالیستها و صهیونیستها که بسیار مودب و مظهر خیراند و نه شرّ و در اثر تحریکات جمهوری اسلامی کاسه صبرشان لبریز شده است،باید بدون احساس تقصیر، به عنوان قربانیانِ تحریک و تجاوزِ جمهوری اسلامی، به ایران حمله کنند و نگذارند که صبر و تحملشان بازیچه دست ایرانی ها قرار گیرد. و بیانیه مزبور ضروری می داند که مردم ایران از غارتگری و جنایتکاری امپریالیستها و صهیونیستها که به گذشته تاریخ تعلق دارد، بزرگوارانه چشم بپوشند و آنرا فراموش کنند و تاریخ جهان را به سطل خاکروبه بیاندازند و از آنها برای حمله به ایران و "نجات" ایران، دعوت به عمل آورند.
این ۱۷۵ خود فروخته تنها نیستند. خوب است به سند زیر و مخرج مشترک نظریات آنها توجه کنید.
ببینیم مدعی بی تاج و تخت پادشاهی ایران رضا پهلوی در پیامش مورخ ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۰چه می گوید: "... در این شرایط حساس تاریخی که سرزمینمان ایران با آن روبروست، وظیفه همه بخشهای جامعه به ویژه نیروهای مسلح مدافع و مطیع حقوق و خواسته ملت است تا دست در دست یکدیگر، در چارچوب یک جنبش نافرمانی و با ایجاد شبکه های وسیع اجتماعی، برای اجتناب از بروز یک حمله نظامی که می تواند آغازگر یک سیر قهقرایی و پرهزینه برای مردم ایران باشد، به پا خیزیم.
تمام تلاش خود را بکار خواهم بست تا خواست صلحجویانه مردم کشورم را به گوش جامعه جهانی برسانم و خطاب به آنان تاکید نمایم که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود"
در ضمن در طی پیام ، رضا پهلوی فراموش نمی کند ، که موذیانه به جستجوی "مسبب جنگ" بپردازد و به مردم این فکر را القاء نماید، در صورتی که جنگی توسط قوای خارجی(تو گوئی این قوای خارجی بی نام و نشان اند. وی از بکار بردن حتی نام آمریکا و اسرائیل و ناتو پرهیز می کند) به ایران حمله کنند، دلیلش خود جمهوری اسلامی است. این جمهوری اسلامی است که "مسبب جنگ" است و نه امپریالیستها و صهیونیستها. وی می نویسد: "نظام مستبد و تمامیت خواه اسلامی ... باعث ایجاد بحران و آشوب در کشورهای منطقه و به خطر انداختن صلح و آرامش جهانی است" و یا در جای دیگر "دیکتاتوری جمهوری اسلامی..با ...نادیده گرفتن معاهدات بین المللی و همچنین حمایت همه جانبه از گروه های تروریستی و... در منطقه، کشورمان را با بحران عمیق روبرو ساخته و به انزوای کامل بین المللی کشانده است.
حکومت اسلامی برای انحراف اذهان عمومی از مشکلات اجتماعی و... به دنبال افروختن آتش جنگی دیگر است.
حاکمان جمهوری اسلامی، همانند گذشته جنگ را نعمتی برای بقای حکومتشان می دانند و بر این اساس ، با اتخاذ سیاستهای ماجراجویانه و تحریک آمیز، خشم جامعه بین الملل را بر افروخته و کشورمان را با خطر حمله گسترده نظامی روبرو کرده اند"
"توجه داشته باشیم که حمله نظامی(توسط کی؟) الزاما منجر به سقوط رژیم جمهوری اسلامی نخواهد شد و می تواند هزینه های گزاف و جبران ناپذیری را برای مردم کشورمان و منطقه در برداشته باشد.
مشروع ترین و کم هزینه ترین راه برای گذر از نظام جنگ طلب جمهوری اسلامی، آزادی ایران به دست خود مردم ایران است".
سخنان روشنی است. مشروع ترین و کم هزینه ترین راه، آزادی ایران بدست مردم ایران است، ولی اگر این راه کم هزینه مقدور نشد، چون مردم ایران یا فعلا خواهان آن نیستند و یا توانائیش را ندارند، نباید از راه پرهزینه چشم پوشید، زیرا رژیم جمهوری اسلامی خشم جامعه بین الملل را بر افروخته است. پیشنهاد رضا پهلوی و سلطنت طلبان این است که سرنوشت ایران نه با دخالت نظامی خارجی، بلکه تنها باید توسط مردم ایران و با حمایت جامعه بین المللی تعیین شود. این بدان معناست که جامعه بین المللی که منظور حتما حاکمیت کویت یا سومالی و زلاند نو نیست، بلکه امپریالیستها و صهیونیستها هستند، مانند نمونه تازه لیبی، به یاری سلطنت طلبان که خود را نماینده مردم ایران جا می زنند، می آیند و ایران را "نجات" می دهند. البته در این عرصه، ما اقلیتهای ملی ناسیونال شونیست، نظیر بخشی از کُردها را داریم، که خود را بدروغ نماینده خلق کرد، جا می زنند و همدست امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه هستند و حاضرند نقش شورشیان لیبی یا سوریه را در ایران ایفاء کنند. "حزب دموکرات کردستان ایران" با صراحت ریاکارانه و مابقی با کمی شرم و حیا این نظریه را تبلیغ می کنند. در این میان "سازمان مجاهدین خلق ایران" نیز در پابوسی امپریالیسم آمریکا و جاسوسی برای آنها با دیگران مسابقه گذارده است و حاضر است با خیانت به گذشته پرافتخار مجاهدین خلق و سنتهای انقلابی آن، متاسفانه به هر خیانتی تن در دهد.
خوانندگان عزیز می بینند، که هیچکس به صراحت، حامی تجاوز به ایران و تحریم اقتصادی مردم ایران و ساختن نوار غزه از ایران، نیست. حامیان تجاوز به ایران، مسئولیت تجاوز را به گردن جمهوری اسلامی انداخته و جای علت و معلول را عوض می کنند. معلوم نیست چرا جمهوری اسلامی باید هزاران کیلومتر دورتر به آمریکا حمله کند؟ این آمریکاست که تدارک تجاوز به ایران را می بیند و بدور ایران پایگاه نظامی ایجاد کرده و نقض حقوق بشر، استبداد مذهبی، شکنجه زندانیان سیاسی و اختناق حاکم در ایران را بهانه کرده است تا در منطقه حضور داشته باشد و نه جمهوری اسلامی در همسایگی آمریکا. اسرائیل ۶۰ سال است که فلسطین را اشغال کرده است، مسبب چندین جنگ در منطقه بوده است، ایران محمد رضا شاه به ظفار حمله کرده و پاکستان و هندوستان با یکدیگر بارها درگیر شده و شوروی به افغانستان وارد شده و القاعده توسط آمریکا و عربستان سعودی و سازمان امنیت پاکستان پروار گردیده و به افغانستان اعزام شده است و منطقه را به آشوب کشیده اند. آنها بیاری فرانسه و آلمان و آمریکا و انگلیس به اسرائیل بمب اتمی داده اند و... آیا همه این تحریکات و ماجراجوئی ها در منطقه که به صورت عمده، قبل از استقرار رژیم جمهوری اسلامی در منطقه بوده است، در زیر سر جمهوری اسلامی است؟ و یا زیر سر صهیونیسم اسرائیل و توسعه طلبی امپریالیستها در منطقه؟. تروریستها صهیونیستها هستند و یا فلسطینیها و لبنانیها که کشورشان در اشغال به سر می برد. دنیا را واژگونه نشان دادن برای اینکه تجاوز امپریالیستها را به ایران توجیه کردن، کمال بی شرمی و موذیگری و فقدان صمیمیت است. فقط این امر از آدمهای بی وجدان و نوکران امپریالیست و موجوداتی بر می آید که کوچکترین عشق و علاقه ای به مردم ایران و به سرزمین ایران ندارند و میهنپرستی را مسخره می کنند.
مطالعه این نظریات موذیانه ی باصطلاح "جبهه اول" این است، که امپریالیستها و صهیونیستها بی آزار بوده و به تحریک و ماجراجوئی بین المللی دست نمی زنند. این "نیروهای خارجی"، هوادار صلح و آرامش اند و با تروریسم مخالف بوده و به خواستهای مردم ایران احترام می گذارند. اگر جمهوری اسلامی خواهان برافروختن جنگ نباشد، آنها با ایران کاری ندارند. رضا پهلوی در لابلای گفتار خویش به طور موذیانه شرایط امپریالیستها برای تسلیم را نیز بازگو می کند."رژیم جمهوری اسلامی باید از دستیابی به دانش هسته ای دست بردارد، رژیم جمهوری اسلامی باید از حمایت جنبش مردم لبنان و فلسطین دست بردارد، رژیم جمهوری اسلامی باید اسرائیل را برسمیت بشناسد و بپذیرد که عامل تحریک و فتنه و جنگ در منطقه اسرائیل نیست و از حمایت از مبارزه مردم بحرین و یا یمن دست بردارد و روابطش را با دولت سوریه قطع کند و..."
اگر جنگی در بگیرد که ما احتمالش را در شرایط کنونی کم می داند و تحریکات کنونی امپریالیستها و صهیونیستها را در خدمت مبارزات انتخاباتی آمریکا و تشدید تحریمهای اقتصادی ضد بشری علیه مردم ایران ارزیابی می کند، در آنصورت ایران به مخروبه بدل خواهد شد. شهودی که از لیبی آمده اند، گزارش می دهند که شهرهای لیبی مانند شهرهای آلمان بعد از جنگ جهانی دوم مخروبه اند. همین که اخباری از لیبی به گوش مردم نمی رسد، همینکه رسانه های گروهی بعد از قتل معمر قذافی و روی کار آمدن حکومت دست نشانده لیبی از خرابیها و کشتار جنگ و عقد قراردادهای پر نان و آب خبری نمی دهند، نشانه دامنه و عمق فاجعه در لیبی است.
جنگ با ایران یعنی نابودی شهرها، یعنی نابودی دستآوردهای چندین نسل فرزندان این آب و خاک، یعنی غارت ثروتهای ایران، یعنی عدم امنیت و تجزیه کردن ایران در خدمت منافع امپریالیستها و صهیونیستها. مشتی بیمار روانی و نادان سیاسی تصور می کنند، امپریالیستها دارای آنچنان موشکهای هوشمندی هستند، که فقط مستبدین مذهبی را هدف قرار می دهند و آنها را نابود می کنند. آنها سفیهانه بر تجارب عراق و افغانستان ولیبی چشم می بندند. خود امپریالیستها در صورت اجبار، مُقُر می آیند که این موشکها و بمبهای هوشمند عوارضی از خود باقی می گذارند که هزاران کشته بهمراه دارد. جنگ یعنی بی خانمانی و بیکاری، فقدان بیمارستان و دوا و دکتر، جنگ یعنی نبودن آب سالم آشامیدنی و...
جنگی که امپریالیستها راه بیاندازند برای آزادی ایران نیست برای اسارت ایران است. باید خائن و فرومایه بود تا مدعی شد، امپریالیستها و صهیونیستها هوادار آزادی و دموکراسی و تحقق حقوق بشر و عدالت اجتماعی در ایران هستند و برای این منظور به ایران می آیند تا این حقوق را برای مردم ایران به ارمغان بیاورند و از کشور ما بهشت برین بسازند و بعد از اینکه در عرض چند روز به این اهداف انسانی رسیدند، بدون چشم داشت از مخارج جنگی سرسام آوری که کرده اند، بدون اظهار تاسف از کشته شدن هزاران سرباز آمریکائی و متحدینشان، بزرگوارانه، بخاطر چشم و ابروی مردم ایران، از این همه خساراتی که دیده اند، چشم می پوشند و خاک ایران را داوطلبانه ترک کرده و همه پایگاههای نظامی خویش را در منطقه بر می چینند و به آمریکا بر می گردند و اجازه می دهند نفوذ چین و روسیه در ایران زیاد شود. مردم ایران خواهان چنین جنگی هرگز نیستند و با آن به مقابله می پردازند..."
۴۲۵۵۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۰
|
از : ناظر
عنوان : باند حاکم در ایران هیچ مشروعیتی در تعیین سرنوشت اکثریت ملت ایران ندارند
آقای محترم، تعصب شما در دفاع از سیاستهای ویرانگر باند جنایتکار حاکم در ایران، چشم شما را کاملا بر حقیقت بسته است. ملت ایران عهدی با خامنه ای و همدستانش نبستهاند که قربانی سیاستهای جنگ طلبانه آنها شوند. این باند تبهکار سیاستهای خود را بدون دخالت اکثریت ملت تدوین میکند و از تودهها مردم فقط بصورت گوشت دَم توپ استفاده میکند. در جنگ ایران و عراق بعد از آزادی خرمشهر، ۶ سال به جنگ بیهوده ادامه دادند و هزاران نفر از فرزندان مردم را به کشتن دادند. این جماعت دزد و قاتل، هیچ مشروعیتی در تعیین سرنوشت اکثریت ملت ایران ندارند. میهندوست واقعی باید در جهت تغییر سیاستهای ویرانگر و ماجراجویانه خامنهای و باند نظامی همدستش تلاش کند.
۴۲۵۴۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۰
|
از : علی کبیری
عنوان : چه عداوتی با خسرو صدری دارید؟
این همه آدم تو اخبار روز مقاله مینویسند، کسی با آنها کاری ندارد. ولی به محض اینکه آقای صدری مقاله ای مینویسد، منتقدین به صف میایستند. اگر شماها با حزب توده خرده حسابی دارید، این به آقای صدری مربوط نیست. اگر آقای صدری باید پاسخگوی کارهای ناصواب رهبری حزب توده باشند، که اینهم میشود حکایت "گنه کرد دربلخ آهنگری..." ایشان که بارها به صراحت گفته اند که سالهاست صیغه ی برادری خودشان را با آن حزب فسخ کرده اند. پس خواهشاً دوستان این وصله ی نا جور را در هر فرصتی به صدری نچسبانند.
مایلم توضیح مختصری درمورد نوشته ی آقای صدری بدهم. امیدوارم به این کمترین خرده نگیرند که آدم زنده که وکیل وصی نمیخواد که تو بی اجازه پریدی وسط دعوا و میخوای نرخ تعیین کنی! مشکل کلیدی این مقاله آنست که با وجود توضیحات مفصل و استدلالهای موثقشان، درپایان آقای صدری جمله ای نوشته اند که مثل اکثر سوره های قرآن دارای تفاسیر مختلف است. ایشان میفرمایند که « فراموش نکنید: هرکشوری متعلق به کسانی است که از آن دفاع می کنند! » برخی از دوستان دچار بدفهمی شده وایشان را مورد انتقاد و ایراد قرارداده اند که منظورشان دفاع از آخوندها وپاسدارهاست. در صورتی که منظور آقای صدری میتواند بجز جماعت آخوند و پاسدارها، شامل افراد دیگری هم باشد. مگر آقای صدری ادعا کرده است که کشور متعلق به کسانی است که (اسلحه) بدست گرفته و از آن دفاع میکنند؟ منظور آقای صدری میتواند این طور تفسیر شود که کشور متعلق به همه ی کسانی است که با جان و مال و زبان خود از آن دفاع میکنند. و این جمله شامل طیف وسیعی از افراد وگروهها میشود وحتی شمائی که دارید به این نوشته ی آقای صدری ایراد وارد میکنید. شماها هم دارید با بیانتان از موجودیت ایران دفاع میکنید و این حتی شامل خودِ آقای صدری هم میشود. امیدوارم رفع سوء تفاهم شده باشد. ضمناً جادارد آقای صدری بجز بابک خرمدین و مازیار زاده ی قارن، علی اسپهانی و یعقوب لیث صفار راهم به لیست ایرانیان تازی ستیز، بیافزایند.
۴۲۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۰
|
از : خسرو صدری
عنوان : نیاکان این طرفداران"دخالت های بشر دوستانه"!
جد وآباد "در انتظار حمله ناتو نشستگان" امروزی، چه نوع بی حیا و چه شرمگینش، همان هایی هستند که ۱۴۰۰ سال پیش هم ، درهای کشور را به روی عرب ها گشودند. بابک و مازیار ولی سمبل ایرانی آزاده اند.
این را در جواب دو نفر از دوستانی گفتم که با اشاره با این ننگ تاریخی، راه را عمدا یا سهوا برای تکرار آن باز گذاشته اند.
۴۲۵۴۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۰
|
از : خلیل
عنوان : ایران متعلق به کسانی ست که ...
خلاصه این مقاله در یک جمله: ایران متعلق به کسانی است که از نظرات آقای صدری دفاع میکنند!
۴۲۵۴۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۰
|
از : رستمی
عنوان : علیه جنگ و برای صلح
توضیحات زیر و اینکه این نه یک نظر بلکه یک پلتفرمی ست که به شکل سازمانیافته پیش برده می شود، خود به خوبی گویای مواضع نویسنده و و سازمانگران پشت صحنه این نوشته است.
این مواضع به روشنی همساز با مواضع گردانندگان جمهوری اسلامی است. نظر حزب توده ایران هم تا آنجا که من از نشریات آن ها می دانیم و می بینم. چنین چیزی نبوده و نیست. اگر بود به آن استناد می کردند که نکرده اند.
محور اصلی این نظر سخیف زیر سئوال بردن پارادایم امروز برای ما یعنی مبارزه برای جلوگیری از جنگ است. حتمی و قطعی گرفتن جنگ و حذف مبارزه برای صلح اقدامی روشن در جهت جنگ و جنگ طلبان است.
خسرو صدری ها و دیگر امضا کنندگان پای نظریات او بدانند مردم صلح دوست ایران و جهان اجازهٔ جنگ مرگبار دیگر را نخواهند داد، و فریب ویتنام های دیگر را با توجه به تجارب اخیر در افغانستان، عراق و لیبی نخواهند خورد.
۴۲۵٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۰
|
از : گذشته چراغ راه آینده
عنوان : حرفهای عامیانه
خسرو صدری ادعا می کند که: "فراموش نکنید: هرکشوری متعلق به کسانی است که از آن دفاع می کنند! "
شاید اگر از تاریخ و علوم سیاسی و اجتماعی هیچ نیاموخته بودیم این سخن جناب صدری را می شد قبول کرد اما واقعیت این است که هر کشوری متعلق به طبقات حاکم آن می باشند که برای دفاع از منافع خود حاضرند عوامفریبانه مردم ساده دل را با توجیحات ناسیونالیستی و یا مذهبی و دورغهای دیگر به جبهه های خون و مرگ بفرستند تا آنها بتوانند به استثمار و غارت مردم کشورهای "خود" ادامه دهند. این هشدارهای خیرخواهانه او نیز بدرد بازاری های دلال و سرمایه داران اسلامی می خورد که به خرج مردم ایران ثروتهای بی پایانی بدست آوردند و امیدوارند که باز بدست بیاورند.
۴۲۵٣۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ دی ۱٣۹۰
|
از : آشنا ...
عنوان : کمونیستها در شرایط مشخص کنونی چه باید بکنند؟
"شرایط کنونی این است که جبهه ای قدرتمند که قابلیت مانور و مبارزه مستقل داشته باشد بنام “جبهه سوم“ وجود ندارد.می شود آنرا در روی صفحه کاغذ اختراع کرد و در پرگوئیها از آن استفاد نمود،ولی این جبهه در عمل فاقد هر گونه تاثیر انقلابی است و تنها دوای درد بی عملان وخانه نشینان است. برای کسانیکه می خواهند مسئولانه در جنبش شرکت کنند و با تلاش خویش مُهر خود را بر جنبش بزنند، تنها دو راه باقی می ماند.
در مرحله نخست ما در آستانه تجاوز و تحریم قرار داریم و هنوز تجاوزی صورت نگرفته است و دشمن تنها بر طبل جنگ می کوبد تا جنگ روانی را آغاز کند و به طرحهای طرف مقابل و واکنشهای جهانی پی برد. در این صورت نیروهای انقلابی باید در یک جبهه گسترده و وسیع همه نیروهائی را که خواهان جلوگیری از جنگ هستند و تحریم های بربرمنشانه اقتصادی علیه مردم ایران را محکوم می کند، گرد آورند و به فعالیت تبلیغاتی در این عرصه دست بزنند. تا در حد توان خود با بسیج افکار عمومی نقشی بازدارنده در وقوع جنگ ایفاء کنند. باین جهت ما به جبهه ای نیاز داریم که در مقابل جبهه تجاوزکاران و جنگ طلبان ایستاده است. مرز جدائی در این جبهه قبول انقلاب و یا سوسیالیسم و نفی بهره کشی انسان از انسان و این قبیل مقولات نامربوط نیست. این مقولات اگر هم با زبان ملایم بیان شوند، تنها خرابکاری چپروانه در ایجاد چنین جبهه ای است و عملا در خدمت اهداف امپریالیسم و صهیونیسسم قرار می گیرد. این جبهه باید مخرج مشترک تمام آن نیروهائی باشد که مخالف تجاوز و تحریم اند، زیرا بر این نظرند که تجاوز و تحریم به ضرر مردم ایران است و کوچکترین مساعدتی به تغییرات دموکراتیک و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نمی کند.
در این مرحله کار افشاء گری در مورد رژیم جمهوری اسلامی و ماهیت ارتجاعی و استبدادی آن، افشاء فساد و سرکوبگری مافیای در قدرت، باید به صورت ترویجی و روشنگرانه در متون اطلاعیه های ما و یا مقالات تحلیلی ما بازتاب یابد تا به افکار عمومی، دلایل موضعگیری ما را نشان دهد و نه به صورت نمایشات خیابانی و یا آنگونه نمایشاتی که عملا توجیه گر تجاوز امپریالیستی به خاک ایران باشد. در این مرحله باید از مبارزه دموکراتیک بحق مردم ایران که مستقل از خواست ما، در جریان بوده و رژیم جمهوری اسلامی را آماج حملات خویش قرار داده است، حمایت کرد و توضیح داد که سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، که عامل بازدارنده تحولات دموکراتیک درایران است، یک امر ضروری و خواست باطنی ملت ایران است. باید آگاه بود که مبارزه ضد امپریالیستی جدا از مبارزه دموکراتیک مقدور نیست و وظیفه نیروهای انقلابی در این وضعیت، تلاش در جهت سمت دهی به این جنبش دموکراتیک در پرتو تحولات و اوضا ع کنونی جهان است. باید آگاه بود و تبلیغ کرد که سرنگونی این رژیم فاسد و دزد و سرمایه داری مافیائی وظیفه خلق ایران است و نه نیروهای استعمارگر خارجی که با اشک تمساح در مرزهای ایران به کمین نشسته اند.
در مرحله دوم احتمال وقوع جنگ است که در این صورت کار با یک بمب و موشک حل نمی شود. جنگ امپریالیستها و صهیونیستها تنها برای سرنگونی رژیم مستبد، ارتجاعی، عقب مانده و وحشی و یا بربرمنش جمهوری اسلامی نیست، برای اشغال ایران و غارت منابع طبیعی و ثروتهای کشور ما و در درجه اول نفت و گاز و مس و اورانیوم است. این جنگ تنها یک حمله برق آسا نخواهد بود، که ۲۴ ساعته تمام شود. در چنین اوضاع دهشتباری تنها دو جبهه وجود دارد، چه در خارج و چه در داخل. جبهه همه کسانی که خواهان قطع جنگ و خروج نیروهای تجاوز کار به ایران در خارج از کشور هستند، در مقابل جبهه کسانی که خواهان ادامه جنگ می باشند. همین وضعیت نیز در داخل ایران است. مردم ایران یکپارچه برای اخراج متجاوزین بپا می خیزند و به مقابله با آنها دست می زنند. فقط آن دیوانگانی که قدرت تخیلشان مافوق انسانی است، فکر می کنند مردم بجای اخراج اشغالگران نخست به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی دست می زنند و یا با سربازان موهومی "جبهه سومی" ایجاد خواهند کرد که هم مخالف متجاوزین خواهند بود و هم "سوسیالیسم" را در ایران مستقر خواهند کرد؟؟!!.
چه در آستانه جنگ و چه در زمان وقوع جنگ تنها دو جبهه وجود دارد. جبهه همه ایرانیان میهندوستی که مخالف تجاوز به ایران هستند و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را وظیفه داخلی مردم ایران می دانند و جبهه هواداران تجاوز به ایران که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را نیز با یاری امپریالیستها و صهیونیستها نظیر احمد چلبی و یا محمود جبرئیل در دستور کار خود قرار داده اند. این ایرانیهای خود فروخته هرگز مورد احترام و اعتماد مردم ایران نخواهند بود.
در چنین شرایطی امر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به امری درجه دو تبدیل می شود و این را شرایط به نیروهای انقلابی تحمیل می کند. برخورد اپوزیسیون منحرف و خودفروخته ایرانی نسبت به حمله احتمالی به ایران همان برخوردیست که اپوزیسیون خودفروخته و منحرف عراقی در دوران تدارک اشغال این کشور در قبال جنگ آمریکا علیه رژیم صدام حسین اتخاذ کرد.نمونه عراق برای آنهائی که دل درگرو رهائی کارگران و زحمتکشان و موجودیت ایران دارند، نمونه آموزنده ای برای پرهیز از هرگونه چپ روی کودکانه و درغلتیدن به خیانت ملی است.
ما باید بدانیم که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی توسط نیروهای انقلابی در ایران هرگز به معنای جلوگیری از جنگ نیست، زیرا امپریالیستها برای تسلط بر ایران و غارت میهن ما به تجاوز متوسل می شوند و نه تنها برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی. تاکتیک درست مبارزه بر اساس همه تجارب مثبت تاریخی، نشان می دهد که باید امر مبارزه ملی را در دستور کار قرار داد و تنها از این طریق است که نیروهای مترقی و انقلابی قادر خواهند شد، متشکل شده، در میان اقشار مردم نفوذ کرده، ارتجاع داخل ایران را که حتما بخشا به همدستی با متجاوزین دست خواهند زد افشاء و منزوی کرده و راه را برای کسب قدرت سیاسی و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی در مرحله بعد آماده نمایند. به سخن دیگر در شرایط تجاوز و اشغال، مبارزه برای کسب قدرت سیاسی در ایران از گذرگاه مبارزه ملی برای دفع متجاوز خارجی می گذرد. مبارزه ما یک مبارزه طولانی است و میزان موفقیت آن به تناسب قوای ملی و بعد طبقاتی وابسته است. این واقعبینی انقلابی است که منجر به اتخاذ تاکتیکهای درست در مبارزه می شود.
" آنها که می خواهند در „سه جبهه“ بجنگند که توهم خنده داری بیش نیست، چه در داخل و چه در خارج ایران، در جبهه نیروهای تجاوزکار قرار می گیرند. در عمل دو جبهه بیشتر نیست. "جبهه سوم" تنها تا زمانیکه مسایل جدی نشده است، امکان پر حرفی و ایفای نقش دوگانه و جای ایفای ادا اطوار انقلابی را باز می گذارد. وقتی مسایل جدی شد،کار مانور آنها نیز به پایان می رسد،زیرا زمان تعیین تکلیف فرارسیده است.
ما آرزو داریم این شرایط به جنگ خانمانسوز بدل نشود، ولی ما از وضعیت فعلی که دوستان و دشمنان خلق را مجبور به اتخاذ موضع کرده است خوشحالیم . باید این تضادها را تشدید کرد تا سره از ناسره تشخیص داده شود و همدستان امپریالیسم و صهیونیسم شناخته شوند. هم اکنون نقش روشنفکران خود فروخته و نقش ستون پنجم امپریالیسم و صهیونیسم در قالب پاره ای سازمانهای زنان و یا سازمانهای غیر دولتی و نظایر آنها برملا شده است. این خائنین با پنهان کردن خویش در پشت جنایات جمهوری اسلامی در پی ایجاد فاجعه ای به صد برابر بدتر در ایران هستند...."
۴۲۵۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۰
|