یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آیا نابجاست که بگویم…؟ - ناصر کاخساز

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : رفیق سید عباس ارمنی

عنوان : خدمت آقای کاخساز
آقای کاخساز عزیز ابراز خشونت محکوم است در همه شکل آن چه رژیم سلطنتی اعمال کند چه سازمانهای سیاسی اگر گذشت زمان بسیار چیزها را از ذهن شما دور داشته لطف کنید پنچ دقیقه با یکی از رفقای اقلیت، اشرفی، مجاهد صحبت بفرمائید تابه خاطر بیاورید که شوق به اعمال خشونت یک امر یکطرفه نبوده آقای کاخساز شما در زندانها تنها نبودید بسیارانی دیگر هم با شما حضور داشتند و به خاطر دارند که علت بسیاری از خشونتهای رژیم سابق در زندانها بویژه در سالهای آخر را باید در رفتار گروه های تند رو جستجو کرد اقای کاخساز از پنهان نگاه داشتن این واقیتها میخواهیم به کجا برسیم در محافل خودمانی میگیم و ابائی هم نداریم ولی جرات بیان همین واقیتها را با صدای بلند نداریم چرا ؟
آقای خاکساز رژیم گذشته با تمام توش و توان خود و با همه ایراداتی هم که به آن وارد بود مشغول سر و سامان دادن به وضعیت اجتماعی بود و تا آنجا که میتوانست در این راه تلاش میکرد دانشگاه میساخت سپاه بهداشت درست میکرد که دختران درس خوانده را به در و دهات بفرسته که هم خودشان یک چیزی یاد بگیرن و هم یک چیزی یاد روستایها بدن و هزاران خدمت دیگه بعد یک مشت جوان بی توجه به همه این واقعیتها لبریز از هیجان و میل به ابراز خشونت بی آنکه اشرافی به عواقب کارشان داشته باشند قصد در تخریب خانه پدری داشتند (بگیر با نیت خیر) طبیعی است که در چنین موقعیتی گرو ههای خشونت طلب حکومتی هم محلی برای عرض اندام پیدا میکنند و بسیار اقداماتی از آنها سر خواهد زد که توجیه ناپذیر است اما شما هنوز پس از سی چهل سال از آن حوادث در توضیح صحنه ماجرا گزینشی رفتار میفرمائید و از بیان جنبه های متفاوت ماجرا طفره میروید واقعا از امثال شما انتظار دیگری میرود.
عقوبت سخت و جانفرسای را تاب آوردیم انچنان
که
باری کلام مقدسمان از خاطر گریخت
آقای کاخساز از بنده و جنابعالی گذشته ولی اجازه بدهیم و امکان آن را فراهم بیاوریم که لااقل نسل بعد از ما خشونت را بهتر و در همه جلو ه هایش بشناسد و محکوم کند.
موفق وموید باشید
۴٣٨۶۵ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۰       

    از : رضا رستمزاده

عنوان : بیحیایی
آقای کاخساز عزیز ! مقاله زیبای شما را با لذت خواندم ودر برابر وسعت اطلاعات شما سر فرود میاورم . به گمان من قصد شما از تحلیل فلسفی "مقام امنیتی" ،نفیِ عنصرِ ِجامعه شناسی وسیاسی ، در تکوین این "دایناسور"های معاصر نبوده است ، اما متاسفانه _ به زعم من _ نوشته شما اجازه این تلقی را میدهد . گمان دارم که شمابه تحلیل فلسفی _ والبته غمناک _ معلول ،یعنی "ثابتی"یا"مقام امنیتی" یا به زعم من "دایناسور" دست زده اید و الحق خوب هم از عهده آن بر آمده اید ،اما چون بررسی ِعلت نیاز به ورود در مقوله سیاسی -جامعه شناسی داشته ،گویا ، مغفول افتاده . آقای کاخساز عزیز! آیا میدانید چگونگی ومیزان شکنجه و قتل و داغ و درفش وبند ،آنچنان در نظام حاکم بر ایران رواج دارد و واقع شده که کلّ جنایات سلسله قبلی _ یعنی در یک دوره حدودا شصت ساله_ در مقابل آن رنگ میبازد ؟ آیا میدانید اشخاصی نظیر شما در این مملکت "عنصرنامطلوب" هستند و موجوداتی نظیر "ثابتی" متخصصِ به درد خور ؟ آیا میدانید در سیستم ِداغ ودرفش این نظام ،آدمیخوارانی هستند که "مقام امنیتی" نزد آنها "قدیس"است ؟ آقای کاخساز عزیز ! شما بسیار بهتر از من میدانید که اموری همچون رحم ،شفقت ....وخشونت ، اموری نسبی هستند ، در این شرایط مردم میهن ما از طریق "قیاس" به بررسی مفاهیم مینشینند وهم از این رو است که کسانی مانند "ثابتی" ،اگر در ذهن مردم تبرء نشوند ،به متهمانِ ردیف بعدی تقلیل میابند و اینچنین است که جنایتکاران از تاریک خانه های سی وچند ساله بیرون میایند ،که سهل است ،خود را بر حق میشمارند و برای نجات مملکت تسخه مینویسند وکتاب وخاطرات مینویسند ودر حضور رسانه ها به تشریح و تمجید جنایات خود مینشینند . این مصداق بارز "بیشرمی" و "بیحیایی" است ،همان بیحیایی که عوام الناس میگویند : در دیزی بازه ،"حیای گربه کجا رفته "
۴٣٨۵۷ - تاریخ انتشار : ٣ اسفند ۱٣۹۰       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست