از : حافظه تاریخ
عنوان : چگونه «عکس» نیایش عبدالبهاء میتواند عامل تزلزل باورهای طرفداران بشود.
«گره» کور ایجاد دین بهائی گویا فقط به عکسی مربوط میشود که عبدالبهاء را در حال نیایش سوکند درزمان دریافت لقب «سر» نمایش میکند. و بدون «ظهور» این مدرک دین بهائی ضرورتی و چیزی برای «گفتن» ندارند جزء سفرنامه نویسی و «نقل قولها» که در مورد استفاده همه و همیشه آنهائیکه مدعی نمایندگی خدا را مینمایند، در چنته ندارند.من این عکس مورد نظر را را قبل از پیشرفت تکنولوژی کمپوتر وانترنت و فتو شاپ دیده ام و اعتقاد بآنچیزی که دیده و خوانده ام، دارم. جای بحث اینست این عکس و کتب مورد نظر دور از دسترسم قرار دارند و ایجاد این وضع بجهت وجود رژیم مذهبی دگماتیسمی است که دین بهاء از شکمش در آمده است و طرفدرانش آنقدر در تعصب خشک مذهبی قرار دارند که حزب الله های طرفدار رژیم جمهوری اسلامی از آن پیروی میکنند. نظرم هم راجع به ایجادادیان را بیان کردم و بی جهت مرا با «سایتهای» ضد دین بهائی و یا دیگر ادیان متصل ننمائید. در نظر نداشتم وارد بحث بیهوده و ناروشن و غیر منطقی بشوم ولی روشن شدن مواضع لازم است. همانطوریکه بارها بیان داشته ام « ناگفته روشن است که اعتقادات مذهبی هر کسی بهرچیز و موجودی جاندار و بی جانی، تا زمانیکه مخیل آسایش و باعث بردگی افراد جامعه نباشد، بعنوان مسئله خصوصی مجاز و مورد احترام است».
۴۴۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣۹۰
|
از : جلال نوش آبادی
عنوان : دوست عزیز
دوست عزیز اقدس، دوباره و چندباره نظر بنده را بخوانید تا متوجه شوید. صحبت بر سر ارائهی عکس دومی است که دوستمان گفته اند. اول عکس را ببینیم بعد صحبت می کنیم. دوست عزیز در سایت های ضد بهائی در مورد این مسأله نوشته اند و تکراری است. پاسخش هم داده شده. مهم این است که معلوم شود حقیقت هر واقعه ای چه بوده است. آیا واقعاً آن طور که سایت های ضد بهائی گفته اند و در اینجا تکرار شده حضرت عبدالبهاء عامل انگلیس بوده اند؟ یا نه لقب سر و مراسم مزبور دلیلی بر اتهام مزبور نیست. دوباره نظر بنده را بخوانید تا متوجه شوید. جریان مراسم و عکسی که در اینترنت و کتب ردیه موجود است قابل دسترسی است و دهها لینک دارم که می توانم ارائه دهم. خود شما هم در اینترنت جستجو کنید می یابید. اما سوال بنده در مورد آن عکس دوم است که "حافظهی تاریخ" عزیز مدعی آن شده اند. اگر داریم تحقیق تاریخی می کنیم ارائهی مدرک از لوازم کار است. اما راجع به مسائل دیگری که نوشته اید جای بسی بحث و مشورت است. فعلا اجازه دهید عکس دوم را ارائه دهند. تا بعد. با آروزی شادی
۴۴۴٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۰
|
از : منصف زاده
عنوان : سفرنامه جالب
آیا کتاب مقدس بهائی ها (اقدس) هم مثل قرآن بزبان عربی نوشته شده است و یا اینکه ترجمه شده مثل «تفسیرهای» قرآنی وجود دارد و از کجا برای خواندن قابل دسترسی و دریافت است . میگویند که عبدالبهائ مثل حضرت محمد سواد خواندن و نوشتن را هم نداشت. نوشته سفرنامه این خانم از عبدا ال بهائ هم زیاد بد نیست. شنیدم که کسانی اجازه بهائی شدن را دارند که مسلمان شده باشند.
۴۴۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۰
|
از : اقدس آ
عنوان : ظهور ادیان مورمون، بهائی، ساینتولوژیوی، فالون گونگ، و و در دویست سال باینطرف
«قومی متفکرند اندر ره دین// قومی بهگمان فتاده در راه یقین
میترسم از آنکه بانگ آید روزی// کی بیخبران راه نه آن است و نه این» (خیام).
آقای جلال نوش آبادی اعتقاد دارد که عکس نیایش آقای عبدالبهاء اصلا موجود نیست و جزو گروه «یقین ها» هست. بنابراین نظریه نویسی بنام «حافظه تاریخی» بچه دلیلی قادر نیست «مدرک» را بنمایش بگذارد تا شاید طرفداران این دین با «استدلالهای» محکم و با سند همه مسائل مطروحه دیگر را نابود سازند، مربوط بخود وی است. ولی اگر خدای نکرده چنین «مدرکی» باشد که عبدالبهاء در حال نیایش امپراطوری انگلیستان است و به نمایش گذاشته شود. آنوقت سرنوشت مسائل دیگر مطروحه که کسی یارای جواب بدانها را ندارد، چه میشود؟ آیا استناد مکرر به کتاب آسمانی دین بهائی هم احتیاج به «سند» دارد؟ ایرادی که اقای نوش آبادی بدیگران بدون کوچکترین سنیدیتی وارد میسازد که همه بهائی ستیز هستند، همانقدر ناسالم و نادرست است که مطرح کردن عکس در مورد نیایش عبدالبهاء بدون مآخذ که همه مسائل نگارش شده و همه چیز را تحت شعاع قرار داده است و حتی تمایز دهقانی و شهری بودن را.
دین بهائی جزو ادیانی است که در دویست سال اخیر مثل فالون گونگ، ساینتولوژی، مورمون و .. ایجاد گشته است. تا زمانیکه آدمها «ضرورت» بند شدن بجائی را دارند، ادیان هم متولد خواهد شد.
۴۴۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۰
|
از : جلال نوش آبادی
عنوان : علت کم حافظگی حافظهی تاریخ چیست؟!
خیلی عجیب و با مزه است. بعضی دوستان اینجا را با سایت های بهائی ستیز اشتباه گرفته اند. کاربر با نام نوید منابعی را ذکر کرده که دیدم پاسخ این دوستان در آن هست. دوستان مزبور بهتر است بجای تکرار ایرادات تکراری سایت های بهائی ستیز، بیشتر مطالعه کنند. باز هم عرض می کنم "حافظهی تاریخ" ادعایی کرده که نمی تواند اثبات کند. از مراسم اعطای لقب سر تا حال آنچه دیده شده عکس معروفی است که در اینترنت فراوان وجود دارد و شرح و بسط آن هم در سایت های بهائی آمده است. اما عکس دومی که "حافظهی تاریخ" اشاره کرده تا حال مورد ادعای احدی نبوده و به همین جهت است که "حافظهی تاریخ" که گویا چندان حافظهی درست و حسابی ای هم ندارند نوشته اند: "فردی شکاک خواسته که مآخذ عکس و نیایش عبدالبهاء را راجع بدوام امپراطوری انگلیستان در زمان دریافت قلب «سر» را نگارش نمایم. باید بعرض برسانم که اینگونه مدارک فعلآ در دسترسم نیست." برای آنکه حافظهی دوست عزیزمان سرجایش بیاید عین مطلبشان را کپی می کنم تا بدانند منظورم عکس دوم است. نوشته اند: "از این مراسم عکسهای زیادی موجود است. از جمله شخصی در کامنتی در «رد» نظرم بیان داشت « اولا در آن عکس بر خلاف تصور شما عبدالبها نه تنها زانو نزده بلکه پشت به فرماندار انگلیس بر روی صندلی نشسته؛ فرمانده هم ایستاده» . درست است عکسی از ایشان وجود دارد که در بغل میزی که پرچم انگلیستان و الواح قرار دارد روی صندلی نشسته و بطرف دوربین عکاسی نظر کرده است. البته عکس دیگری هم است که بطرف آن میز و بحالت خم شده (زانو زده) پشت بدوربین عکاسی دارد." لذا تا این عکس دوم (زانو زده) را پیدا نکنید و اینجا ذکر نکنید ادامهی نوشتن در اینجا اتلاف وقت و کاری غیر تحقیقی و مغرضانه از طرف شما محسوب خواهد شد. از خانم وحدتی بیاموزید که با دود چراغ خوردن و ارائهی مدارک و عکس های گوناگون تحقیق خود را در طبق اخلاص ارائه داده است. روش بهائی ستیزان را کنار گذارید و بدون حب و بغض و با ارائهی مدرک و شواهد و نیز با توضیح منظورتان از آوردن شواهد، بنویسید. والا خدا نگهدارتان. ارادتمند، جلال
۴۴۴۷٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ اسفند ۱٣۹۰
|
از : اقدس آ
عنوان : انسانیت در اعتقادات دینی نیست
روز یکشنبه را صرف مطالعه این نگارش سه قسمتی کردم. باید بگویم حیف وقتی است که صرف خواندن این این نوشته و نظردهندگان بشود. بنظرم نظر دهندگان چند گروه هستند،گروه اول متعصب و با همه نوع «قسم خوردنها» میخواهد ثابت بنمایند این دین جدید است و دارای کتاب و پیغمبر نوظهور است و اصلآ وارد بحث اصولی و پایه ای در مورد چگونگی ایجاد و محتوای این دین نو ظهور نمیشوند و اشکالی هم نمی بینند که طفره بروند و مدام با تکرار این مسئله عبدالبهاء چنین کرد و یا چنان کرد بدون یک ذره سندیت اظهارات. گروهی براساس زخمی شدن از دین اسلام، سر ستیز را با این دین با عنوان اینکه این دین ساخته و پرداخته سیاست انگلیس هست از در خصم بر آمدند. عده ای هم با آوردن نقل قولهای بریده و بقولی «یادداشتهای پرکنده» از کتاب آسمانی بهائی، عدم حقانیت این دین جدید و گویا ایرانی را استدلالهای خود می گنجانند.البته نه مخاطبی داشت و دارد و نه برای طرفداران این دین با صرفه است که خودرا بااین بیانات و اصول دین بهاء که گویا بعربی هم نگارش شده است، مشغول نمایند. من حساسیت بعضی را خوب می فهمم که میگویند بدون ارائه سند،نظریات در کل پوچ است واگر هم سندی رو گردد، میتواند تقلبی و «فتو شاپ» باشد و تاثیری دراعتقادات آدم متعصب مذهبی هم نخواهد داشت. بی جواب ماندن سوالات مطروحه و ناتوانی نویسنده از پاسخگویی آنها اساس بحث در این مورد را زائد و باطل میسازد. هر چیزی که جنبه «آگهی و تبلیغاتی» داشته باشد و با هر قبیل بسته بندی که ببازار بیاید، فروکش خواهد نمود. در این صد و یا دویست سال آخر«ادیان» بسیاری در هند و امریکا مثل قارچ رشد کردند و فروکش نمودند. آدمها را براساس اعتقادات دینی آنها رده بندی کردن، ریشه راسیستی و ضد حقوق بشری دارد.
۴۴۴۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : م آ
عنوان : درخت را باید از میوه اش شناخت
با تشکر از خانم وحدتی برای ارایه یک گزارش مستدل و تحقیقی در مورد موضوعی مهم که متاسفانه برای ما ایرانیان بیش از یک قرن و نیم در تاریکی و زیر پردهای از ابهام و تحریف و افترا توسط روحانیت شیعه نگاه داشته بود. خوشبختانه فضای مجازی امکان تبادل نظرات را فراهم آورده و تحریف و قلب ماهیت برای همه مشکل شده. در میهن ما تا به حال فقط دشمنان بهاییت تریبون در دست داشتند و هرچه خواسته اند در مورد بها ییان بخورد ما داده اند. ولی دیگر نه بها ییان و نه مخالفانشان نمیتوانند واقعیتهای تاریخی را آنگونه که میخواهند عرضه کنند و با چالش دیگران روبرو نشوند.
من از اصول نظری دین بهای چندان اطلاع ندارم چون اصولا مذهبی نیستم. ولی آنچه را که در یکی دو دهه اخیر که در خارج از ایران بودهام و از بهائیان دیدهام (بدون فیلتر منابع اطلاع رسانی ایران که فقط فحش و تهمت و افترا در مورد این هموطنان را پخش میکنند) به من نشان داده که تعالیم بهایی باید قاعدتاً بسیار مثبت و انسانی باشد. زیرا نتیجه ای که به بار آورده جامعه ایست پیشرو و اخلاقی که آنچه را ادعا میکند در عمل هم میبینیم (قضاوت من در سطح جامعه است نه تک تک افراد).
در ایران بهائیان را از تحصیلات دانشگاهی محروم کرده اند. عکسالعمل جامعه بهائی برای من شگفت انگیز است. اینها برای مبارزه با این ظلم بیحد به جای عملیات چریکی, دانشگاه زیرزمینی ایجاد کرده اند و جوانانشان را تعلیم میدهند. مهمتر اینکه در تماسهایی که با دوستان بهائی و بخصوص جوانان داشتهام بجز روحیه مثبت و عشق به ایران چیزی ندیده ام. کمترین آثاری از نفرت و کینه جویی از هم میهننشان که چندان با آنها سر مهر نداشته اند نمیبینم. انگیزه آنها هرچه که هست، و از هر کجا که الهام میگیرند، صلح و صلح جویی و تلاش برای ایجاد تفاهم بجای دشمنی
در بینشان نهادینه شده. تنها چیزی که برای من نا خوشایند است تمرکز شدید بعضی از آنها برای تبلیغ دینشان است. ولی معمولا با دیدن عدم علاقه طرف آنرا میپذیرند و پس از آن دیگر مشکلی در ارتباط نیست!
هر درختیای را باید از میوه اش شناخت. من کاری ندارم که در کتاب اقدس یا این کتاب یا آن کتاب چه نوشته شده، یا عبد البها در مقابل دریافت لقب سر اینوری نشسته یا آنوری. هرچه نوشته و هرچه گفته تاًثیری که در میلیونها بهائی دنیا گذاشته تاثیری بسیار مثبت است. و من به عنوان یک ایرانی از وجود چنین هموطنی در شرایطی که ایران عزیز ما از نظر پرورش افراد روشنفکر با نظرات مدرن و مترقی و تاثیر گذار برهوتی بیش نبوده (و حتا هنوز هم بارور نشده) سرفرازم.
۴۴۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ اسفند ۱٣۹۰
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : حقوق انسانی، شهر و ده نمیشناسد. مشکلی که عبدالبهاء با آن دارد.
آخرین باری است که وقت و انرژی خود را بهدر میدهم که جلوی اینگونه دخل و تصرف بی مسولیت وار را در باره همین تاریخ معاصر میهن ما را بگیرم. در کتاب بیان (کتاب آسمانی) آمده است «الباب السابع من الواحد السادس فی النکاح و عدم جواز المهر از ید لاهل المدائن علی اکثر من خمس و تسعین مثقالا من الذهب و لاهل القری خمس و تسعین مثقالا من فضته» یعنی باب هفتم از واحد ششم در نکاح و جایز نبودن مهر از برای اهل شهر بیش از نود و پنج مثقال طلا و از برای اهل ده بیش از نود و پنچ مثقال نقره. و بهاءالله در اقدس ادامه میدهد ، « لایتحقق الصهارالابالا مهار قد قدر للمدن تسعه عشر مثقالا من الذهب وللقری تسعه عشر نثقالا من الفضه» یعنی تحقق پیدا نمیکند مصاهرت و ازدواج مگر با تعین مهر بتحقیق تقدیر شده است از برای شهرها نوزده مثقال طلا و از برای دهات نوزده مثقال نقره. (پایان نقل قول). این دین اولین دینی است که بین شهری و دهاتی امتیاز قائل است. تابامروز در هیچ یک از قوانین ساخته بشریت در هیچ نقطه دنیا دهاتی بودن موجب تفاوت بوده باشد. نویسنده محترم بجهت برابری زن و مرد مینویسد که «عبدالبهاء کسی است که گفته ی او درباره اینکه جامعه انسانی به مثابه کبوتری است که زن و مرد دو بال آن هستند و هردو باید به یک اندازه قوی باشند تا کبوتر به پرواز در آید» حتمآ منظور این خانم اینست که کبوتر «دهاتی» با کبوتر «شهری» باهم فرق دارند و دارای حقوق مختلف در زندگی هستند. اختلاف زن مرد در این «آیه» کتاب آسمانی روشن است. « الباب الخامس من الواحد السادس فی حکم التسلیم بان یسلمن الرجال بالله اکبر و یجبن بالله اعظم و النساء یسلمن بالله ابهی و یجبن بالله اجمل » یعنی باب پنجم از واحد ششم در حکم تسلیم است که سلام بدهند مردها به الله اکبر و جواب بدهند به الله اعظم و زنها سلام بدهند به الله ابهی و جواب بدهند به الله اجمل. فردی شکاک خواسته که مآخذ عکس و نیایش عبدالبهاء را راجع بدوام امپراطوری انگلیستان در زمان دریافت قلب «سر» را نگارش نمایم. باید بعرض برسانم که اینگونه مدارک فعلآ در دسترسم نیست. همانگونه که استناد بکتاب اقدس در این کامنت هم از روی یادداشتهای پراکنده برداشته شده است. و شما مختارید حتی باین قبیل نوشته ها شکاک باشید و بگوئید که این جملات در کتاب آسمانی (اقدس) وجود ندارد و «افتراء» است. اگر عقب ماندگی اجتماعات عقب مانده و بدوی طالب ظهور « مذاهب» بوده اند، بیایم بعداز آغاز قرن رنسانس و خلاصی از قیود بندگی مذاهب در جهت آزادمنشی انسان گام برداریم و قلم بزنیم. امروزه با فضانوردان و سفینه ها براحتی بآسمان هفتم خواهیم رسید و دیگر هیچ احتیاجی به «نماینده» بر روی زمین نیست. والسلام.
۴۴۴۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ اسفند ۱٣۹۰
|