یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خلیج‌فارس، هیاهو برای هیچ - کاوه حیدری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : آشنا ....

عنوان : دفاع از تمامیت ارضی ایران، ربطی به ماهیت سیاسی رژیم ندارد...
"...عده ای که از نظر سیاسی عقب مانده و تفکرشان ارتجاعی است،با نقابهای "انقلابی"و حتی ماوراء انقلابی، خود را در جلوی کارزار تبلیغاتی امپریالیستها و صهیونیستها قرار میدهند، به اسب گاری آنها بدل شده و عربده می کشند، که هر پیشرفت و موفقیتی که نصیب کشور ایران شود، تنها به صرف بر مسند قدرت بودن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، که یک رژیم ارتجاعی و مستبد است ، باید محکوم و بدور انداخته شود. هر موفقیت ورزشی باید تخریب شود، هر موفقیت هنری و ادبی و فرهنگی باید به سخره گرفته شود و محکوم گردد، هر موفقیت علمی تکذیب شده و یا بی اهمیت جلوه داده شود. این عده که در تخریب ایران و نه جمهوری اسلامی فعالند، در واقع نه به کشورشان و نه به مردم کشورشان اهمیت می دهند و نه علاقه ای نسبت به آنها در سینه دارند. آنها سخنگویان بیگانگان هستند. آنها حتی ارزیابی روشنی از امکانات مردم وطنشان و روحیات و فرهنگ آنها ندارند.دستآوردهای مردم ایران در هر زمینه ای برای آنها،دستآوردها جمهوری اسلامی جا زده می شود. این عده شاید در اثرجهالت و سفاهتشان نمی دانند،که با این کارشان برای جمهوری اسلامی امتیاز جلب می کنند و برای این رژیم تبلیغ می کنند. پیشرفتهای ایران علیرغم فشارها و سرکوبهای جمهوری اسلامی در تمام عرصه های علمی و فرهنگی و ادبی و هنری و نظایر آنها وجود داشته، بدست آمده و در آینده هم وجود خواهد داشت. رژیمی که از همان بدو پیدایشش مخالف دانشگاهها بوده و با انجام انقلاب فرهنگی ارتجاعی اسلامی،دانشگاهها را به پادگان بدل کرده و در آنها نماز میت برگذار می کند،این رژیم هوادار علم و دانش و پژوهش و پیشرفت نیست. این رژیم در پی ساختن امامزاده و چاه جمکران است تا با توسل به معجزات آنان کشورداری کند. پیشرفت با ماهیت رژیم جمهوری اسلامی در تناقض است. در حالی که آخوندها در اتومبیلهای ضد گلوله آمد و رفت می کنند،دانشمندان اتمی ایران در ماشینهای معمولی هستند، که بدست تروریستهای دست پرورده موساد با حمایت سازمان مجاهدین خلق به قتل می رسند.
تحریکات امپریالیستی درمورد جزایر سه گانه محکوم است...
امروز با یاری عربستان سعودی و شیخ نشینهای عربی کرانه خلیج فارس، تحریکات
وسیعی در تخریب سوریه و دست اندازی به منافع ملی ایران در منطقه صورت گرفته
است. این منافع ملی ما همواره منافع ملی ایران باقی می ماند، چه جمهوری اسلامی بر سر کار باشد و چه نباشد. اینکه نام خلیج فارس از نظر تاریخی خلیج فارس بوده است و می ماند، اینکه سه جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به ایران تعلق دارد، هرگز ربطی به جمهوری اسلامی و یا هر حکومت حاکم بر ایران ندارد. فقط دشمنان ایران و عمال بیگانه هستند که با جعل مفهوم میهن پرستی و"انترناسیونالیسم" تلاش می کنند برای تجاوز عربستان سعودی و امپریالیسم در ایران افکار عمومی تهیه کنند. امروز جستجوگر گوگل نام خلیج فارس را در نقشه جغرافیا حذف کرده است. آیا این اقدام اتفاقی صورت گرفته است ؟ طبیعتا چنین نیست. وقتی مسئول رادیو بی بی سی از مسئول گوگل در این مورد پرسش کرد، وی مدعی شد که "قرار نیست هر بخشی از آب های جهان در نقشه گوگل نام داشته باشد". در مقابل پرسش مجدد که برخی از این محلهای بی نام را در نقشه گوگل نام ببرد، مسئولان گوگل حرفی برای زدن نداشتند. روشن است که خلیج فارس یک "لکه" معمولی بر روی کره زمین نیست. هزاران سال سابقه تاریخی دارد و تحریکات امروزی که صورت می گیرد صرفا جنبه سیاسی و سلطه جویانه دارد.
عربستان سعودی و شیخ نشینهای امارات متحده عربی که با مقاومت مردمشان بر ضد مستبدان حاکم روبرو شده اند، با واهمه فراوان تلاش می کنند به جای تحقق خواستهای مردم کشورشان، جنبشهای آنها را وابسته به ایران و حضور شیعیان در کشورشان جلوه دهند و آنها را سرکوب کنند. دامن زدن به جنگ شیعه و سنی یکی از شگردهای آنان است که با یاری آمریکا در عراق به رهبری نگروپونته سفیر سابق آمریکا در عراق، شروع کردند و امروز عربستان سعودی جایش را گرفته است. موج
بزرگی از تبلیغات ارتجاعی را، در ممالک عربی برای تحریک علیه ایرانی ها به راه
انداخته اند و با هزینه کردن مبالغ گزاف وچرب کردن سبیل سازمانها علمی،سیاسی و شرکتهای انتفاعی... تلاش می کنند، تا تاریخ جهان را تحریف کنند. وقتی گوگل حاضر می شود در ازای رشوه گیری نام خلیج فارس را از شبکه اینترنت حذف کند، ملاحظه کنید با سایر حقایق تاریخی چگونه برخورد می کنند.این کنسرنهای جهانی با یاری ارتجاع جهانی، تاریخ جهان را بر اساس منافع مالی خود می نویسند. این اقدامات عربستان سعودی که از بمب گذاریهایش با یاری قطر و یاری تسلیحاتی
عظیم امپریالیستها، در منطقه، در پاکستان و عراق و سوریه و لیبی شروع شده است، در همدستی با امپریالیسم در جهت نقض منافع ملی ایران در منطقه است. این مسلمانان دو آتشه در مورد جعل مرزهای اسرائیل در نقشه جغرافیای گوگل حرفی نمی زنند و اشغال سرزمینهای فلسطینی را می پذیرند، ولی حاضرند میلیارد ها دلار خرج کنند، تا نام خلیج فارس تغییر کند، تا زمینه ای برای اقدامات بعدی باشد که در آینده تغییرات اساسی تری به نفع امپریالیسم آمریکا در خلیج فارس به نفع
آنها ایجاد نمایند. آنها تلاش دارند همه را بر ضد ایران بشورانند. این امر اساسا ربطی به جمهوری اسلامی ندارد،ایران با توانائی های معنوی،مردمی،علمی،فنی، تاریخی ،جمعیتی، فرهنگی و امکانات عظیم انسانی که دارد، طبیعتا قدرتی بالقوه در منطقه است و این امر مورد خوش آیند همسایگان ایران، از ترکیه گرفته تا عربستان سعودی نیست. اگر جمهوری اسلامی هم بر سر کار نباشد، این مخالفت با اشکال دیگر با ایران ادامه دارد، برای آنها خلیج فارس، خلیج عربی است، خوزستان بخشی از عراق بوده و سه جزیره ایرانی خلیج فارس متعلق به امارات ساخته و پرداخته دست استعمار است. در این کُر ارتجاعی همه گروه های تجزیه طلب کُرد و آذری که مورد حمایت امپریالیستها و صهیونیستها برای تجزیه ایران هستند، دخالت آشکار دارند. آنها مدعی اند که ادعاهای شیوخ عرب به ما مربوط نیست. آنها بهر صورت نسبت به واژه "فارس" حساسیت دارند. با منطق آنها یک "فارس" کمتر بهتر. آنها ستون پنجم امپریالیسم و صهیونیسم در ایران هستند و خودشان را پشت "ستم ملی" پنهان کرده اند. عربستان سعودی به جزایر سه گانه ایران چشم دوخته است، زیرا این جزایر نه تنها از نظر راهبردی اهمیت فراوان دارند و کنترل نقل و انتقالات را در خلیج فارس زیر نظر خواهند داشت،سواحل آنها نیز می تواند چه از نظر توریستی و چه از نظر وجود ذخایر نفت و گاز که در این مناطق بسیار فراوان است، مورد بهره برداری قرار گیرد.دولت اوباما، سفر احمدی نژاد را که چه خوب و یا چه بد، بهر صورت رئیس جمهور قانونی، چه تقلبی و چه غیر تقلبی ایران است، به جزیره ابوموسی محکوم کرده است. احمدی نژاد حتی اگر فاسدترین و جنایتکارترین عنصر ایرانی باشد، حق دارد به عنوان یک ایرانی به هر گوشه کشورش سفر کند. اوباما با این اظهار نظر اش که اپوزیسیون خودفروخته ایران در موردش سکوت کرده است، تلویحا اعلام می کند، که جزایر سه گانه به امارات متحده عربی و عربستان سعودی تعلق دارند و امپریالیست آمریکا برای تسلط بر این جزایر ایرانی، در سمت امارات ایستاده است. آمریکا به امارات می گوید، که باید به روی حمایت تسلیحاتی، تبلیغاتی، حقوقی و سیاسی وی حساب کند و تا می تواند، علیه ایران تحریک نماید. امپریالیست آمریکا با فراهم کردن تسلیحات لازم و اعزام خلبانهای آمریکائی که حتما تابعیت امارات را می پذیرند، می خواهد به تجزیه ایران بپردازد. اوباما از طرح مسئله سه جزیره در دادگاه لاهه سخن می راند.هیچ کشوری حاضر نیست که در دادگاهی شرکت کند که در مورد منافع ملی و حق حاکمیتش تصمیم بگیرد.
دفاع از تمامیت ارضی ایران، ربطی به ماهیت سیاسی رژیم ندارد , اینکه اپوزیسیون سیاسی ایران باید از حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران دفاع کند، ربطی به ماهیت رژیم ندارد ....ادامه.."
۴۶۵۵۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۱       

    از : REZA SHAH PAHLAVI

عنوان : NEDARED
آقا ی عزیز کمونیسم مردُ.کمی از تحول تاریخ درس بگیرید.
۴۶۵۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : "حق دارند که نامی را که دلشان میخواهد به آن بگذارند"
جناب umit umitli
معنی هرکه هرکه اینست که هرکی هرچه دلش خواست انجام دهد مثلا
چون در زبان ما تلفظ صحیح U مشخص نیست اگر ما " از این به بعد " شما را
Tmit Tmitli بنامیم اشکالی دارد و موجب حساسیت نمیشود؟
۴۶۵۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۱       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : ناسیونالیسم ایرانی در مقابل ناسیونالیسم پان عرب (ها)
۱ ـ نویسنده محترم بیان میکند که «  نژاد آریایی: گفته می‌شود ایران سرزمین آریایی هاست. به تازگی دانشمندان علم ژنتیک در بریتانیا ثابت کرده‌اند که ساکنان کنونی ایران از نژاد آریایی نیستند و ایرانیان امروز بیشتر از نژاد «غیرایرانی» هستند». منظور اینکه ایرانیان از نژاد «غیرایرانی» هستند چه است؟ اینکه «نژادهای» آریایی و یا کاسپی وارد جلگه آسیای میانی و در قسمتی که امروزه ایران (پارس) نامیده میشود، وارد گشته اند از نظر تاریخی غیرقابل بحث است. اینکه محدوده ایرانی که ما امروز میشناسیم از بافت اجتماعی اقوام مختلف در طی هزاران سال ایجاد گشته است، هم بسیار روشن است. بنابراین که گویا «دانشمندانی» در بریتانیا «کشف» کردند که ساکنان ایران از نژاد «آریایی» نیستند، تغیری در اساس بافت جامعه چند هزار ساله پارسیان ندارد. امروزه نه اثری و نمادی «خالص» از اقوام آریایی و یا کاسپی و یا هر قوم تشکیل دهنده دیگر نیست. «آلیاژی» که از مجموعه آنها، ایرانیان امروز را نمایان کرده است. اگر این «دانشمندان» ژنتیکی بیان میکردند که ساکنان فعلی امریکا از نژاد سرخپوستان (بومیان اولیه) آن قاره نیستند و یا همچنین ساکنان فعلی استرالیا، افریقای جنوبی و یا کشورهای عرب زبان حوزه و افریقا ووو از نژادهای ابیجینال (بومیان استرالیایی) و بانتو های شاخه نژاد «سیاه پوست»و از نژاد عرب وغیره، میتوان بنتایج «تحقیقات علمی» آنان اهمیتی قائل شد.
۲ ـ ما نفهمیدم که در محدوده ارضی (جامعه) کسی و یا کسانی که دارای هویت، حس وطن دوستی و«ناسیونالیسم» باشد خوب ومثبت است و یا غیر؟ آیا بنظر نویسنده که کمونیستهای روسیه که با حس «ناسیونالیستی» و دفاع از کشور و بودو نبود خانه و کاشانه سوسیالیستی خود هزینه بیش از بیست میلیون کشتار در مقابل ارتش فاشیستی آلمان را متقبل گرده اند، نادرست و ارتجاعی است؟ چون بقول ایشان « ناسیونالیسم تبدیل به جزیی جدانشدنی از کالبد ایدئولوژیک حاکمیت شده‌است» و یا بعبارت دیگر بنظر ایشان،غریزه «ناسیونالیستی» در روسیه در مقابل ارتش متجاوز و اشغالگر هیتلر، بعنوان جزیی از کالبد حاکمیت استالینی گشته است. بنظر نویسنده، آیا دفاع از وطن اصولآ کار درستی است. آیا کشته شدن نیم میلیون جوان ایرانی در جنگ تحمیلی یکی از نژاد پرستان پان عربی صدام حسین ،صرفآ از زاویه دید نویسنده انگیزه «ناسیونالیستی» است؟ چون از پیروزی «قادصیه دوم» و پیروزی اقوام عرب و اشغال خوزستان جلوگیری نمودند؟
۳ ـ نویسنده بعد از کمک گیریهای ناقص از مارکس باین نتیج میرسد که « تغییر نام لیگ فوتبال ایران از آزادگان به «جام خلیج‌فارس»، نهادن نام خلیج‌فارس بر روی اتوبان‌های پایتخت و چاپ اسکناس با محوریت ناسیونالیسم ایرانی تنها نمونه‌های کوچکی از بمباران ناسیونالیستی روزمر‌ه‌ی دستگاه دولتی است. نمی‌توان دولت ایران را دولتی ناسیونالیست ندانست». حال دستگاه دولتی اسلامی ایران براساس تخریب بنیاد فرهنگ ایرانی قرار دارد و ناسیونالیست «ایرانی» نیست وچرا. خمینی در نطق معروف خود (منتشر در آیندگان، ۷ اسفند ۱۳۵۷) بیان میکند « من امیدوارم که همه ملتهای اسلام که بواسطه تبلیغات سوء اجانب نتفرق شده اند و در مقابل هم قرار گرفته اند بیدار شوند و همه با هم شوند. یک دولت بزرگ اسلامی ، یک دولت زیر پرچم لاالله الاالله تشکیل بدهند و دولت بزرگ اسلامی برهمه دنیا غلبه کند». توجه بشود زیر پرچم اسلامی با لاالله الاالله ی عربی و نه زیر پرچم ایران. اگر رژیم ضدانسانی و ضد ایرانی ناسیونالیست عمل میکرد، مطمئینآ در جهت ناسیونالیسم پان عربی گام برداشت زیرا این جماعت با طرز تفکر متحجر و عقب مانده از بازماندگان همان قوم بی فرهنگ که در ۱۴۰۰ سال پیش بایران حمله و تارج نمودند. استدلال این نویسنده از پایه بی اساس است که هنوز ابعاد جنایتی که رژیم غیر ایرانی بر سر ملیت و فرهنگ ایرانیان آورده قابل تصور نیست. اگر روزی هم تمام مردم ایران و تمام منطقه ایران زیر آتش فاشیسم جهانی از بین برود، برای این رژیم وحشت مهم نیست چون نه علاقه ای بخانه و کاشانه و فرهنگ و سنن ایرانی دارد و نه اصلا وطنی برای خود میشناسد (همانند انترناسیونالسیم احزاب «کارگری»). بنا براین هرسیاستی که لازم باشد، این رژیم برای ایجاد کشور اسلامی زیر پرچم اسلام پیگیری میکند، همانگونه که امروزه ۷۵ میلیون هموطنان ما زیر فشار تهدیدهای نظامی متفقین استعماری جهان و تحریمها قرار گرفته اند.و حتی اگر جنگی که دشمنان دیرینه ایران باکمک ورشکستگان سیاسی وطنی برعلیه مجودیت وطن ما براه بیاندازند برای این رژیم «جنگ نعمت خدا است» هدف آنها ایجاد دولت واحد اسلامی زیر پرچم لاالله الاالله . نه اینگونه دولت واحد اسلامی و نه این پرچم خواست هیچ فردی از ساختار بافت اجتماعی ایران نیست.
بنظرم میرسد که حس ناسیونالیستی «پان عربی» رژیم حاکم در میهن ما در تطابق کامل با خواستهای بیشرمانه امیر نشینان دست نشانده و دلقک ماب حوزه خلیج فارس است. خواستاری حذف نام تاریخی که بخشی از هویت چند هزار ساله ایرانیان متشکل از همه اقوام آن، توسط شیخان اسلامی و پان عربهای ساکن حوزه خلیج فارس، بدون یاری این رژیم ملاها در ایران غیر ممکن بود. خلیج فارس که هیچ، اگر همه ایران قطعه قطعه و از بین برود، مسئله ای برای پان اسلامیستهای عقب افتاده و حاکم بر ایران نیست همانگونه از حانب همان محافل فاشیستی عربی خوزستان را «عربستان» مینامند.
بنابراین دفاع از موجودیت ایران و از نام تاریخی چند هزار ساله خلیج فارس آن گرفته تا مالکیت بر روی جزائر ایرانی در خلیج فارس که یکی ازآنان توسط استعمارگر انگلیس از بدنه ایران کنده شد،بقول نویسنده مقاله اگر هم رنگ «ناسیونالیستی» دارا باشد، همانقدر دارای ارزش و قابل احترام است که ناسیونالیسم «کمونیستهای» روسیه دفاع از خانه و کاشانه خودرا در مقابل فاشیسم هیتلری که امروزه مبارزه ایرانیان در مقابل پان عربی کثیف و مشمئیز کننده توسط حاکمان جیره خوار استعمار جهانی قرار داریم. تغیر دادن نام تاریخی مناطق همواره از طریق زور ممکن بود. یکی از عوامل رشد نازیسیم قرار داد زورکی ورسای بود. و هر قرارداد جدیدی در مورد تغیر نام تاریخی در حقیقت باعث تولد و رشد فاشیسم در منطقه خواهد شد. تغیر نام یعنی هویت، «پیراهن» که نیست هرکی بدلخواه تعویض نماید.
۴۶۵۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۱       

    از : umit umitli

عنوان : دلیلی برای حساسیت نیست
دلیلی ندارد که ایرانیان به نام خلیج فارس اینقدر حساس باشند اعراب هم ساکنین تاریخی این آبراه و این دریا هستند و حق دارند که نامی را که دلشان میخواهد به آن بگذارند شما بگوئید خلیج فارس ترکها در نقشه های تاریخیشان به خلیج فارس میگویند خلیج بصره آذریها هم میگویند خلیج ایران بگذارید اعراب هم بگویندخلیج عربی اینکه دعوا ندارد یونانی ها به کشورشان میگویند هلاس ما میگوئیم یونان ترکها میگویند یونانستان انگلیسیها میگویند گریس و ..... این که میگوئیم نام تاریخی آنجا فارس است البته درست است ولی این استدلال قویتر از تمایل حاشیه نشینان خلیج فارس برای تغییر نام آن نمی تواند باشد بالاخره نام فارس را هم روزگاری ساکنین حاشیه آن برآن گذارده اند حالا همان ساکنین یا بخشی از آن ساکنین میخواهند اسم دومی هم برآن بگذارند خلیج عربی به نظرم خیلی جای اصرار و دعوا نیست
۴۶۵۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : ناسیونالیسم
جناب حیدری،
ممنون از پاسخ و توجه. انتقاد من به نوشته شما برای این بود که با علم
به همه گیر بودن ناسیونالیسم ، حساس بودن ایرانیان به نام خلیج فارس
را تقبیح فرموده بودید.

اما " عدم علاقه من به مارکسیسم " به فرموده شما به معنی مخالفت من
با " مارکسیسم " نیست. با معلومات ناقص من از مارکسیسم و نظر به
عمل کرد مارکسیست ها و دست آورد های آن در صد سال گذشته
معتقدم که مارکسیسم " بهتر از آنست که واقعیت داشته باشد ". به
عبارت دیگر مارکسیسم " در عالم خاکی نمیاید بدست " و بعد از
صد سال هنوز سفره ها خالیست همانطور که سفره اکثر سرمایه
داران هم خالیست. مارکسیسم با خو و طبع و سرشت و ذات موجود
دو پا سازگاری ندارد. برای اجرای مارکسیسم " عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی". موفق باشید.
۴۶۵۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۱       

    از : Kave Heydari

عنوان : پاسخ به پیروز
جناب پیروز

نظر لطف شماست که مطلب من را "لاف در غربت" می خوانید.

خیلی کوتاه بخواهم پاسخ بدهم:

- در مورد پاراگراف اول با شما کاملا موافقم. لیستی که آورده اید کشورهایی بودند که در قرن بیستم جنبش ناسیونالیسم و سرمایه داری نوع ملی در آن به قدرت رسید. همانطور که گفتید این ها از روز اول ناسیونالیستی بودند و هستند.

- اگر خود شما (مثل من) به این نکته واقعید که اینها ناسیونالیستی بودند؛ دیگر به حساب کمونیسم گذاشتن این را چگونه توضیح می دهید؟ من هم باوری ندارم که هیچگاه سوسیالیسم در این کشورها به قدرت رسید. اگر انتقادی به آن سیستم ها دارید بهتر از از مدافعینش سوال کنید، نه منتقدینش!

- در پاسخ به سوال آخر شما که چه چیزی بر سر سفره خالی شما می آورد؟ باید بگویم که تاریخ همواره تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است. اگر این عدم علاقه شما به مارکسیسم را فاکتور بگیریم و از جهان بینی ها صحبتی نگوییم؛ می خواهم این نکته را روشن کنم که در هر صورت در دنیایی که بی عدالتی هست، همواره جنبشی برای عدالت اجتماعی وجود خواهد داشت. مبارزه برای این جنبش دقیقا چیزی است که بر سر سفره های خالی مردم می آورد.

ممنون از اینکه وقت گذاشتید و مطلب من را مطالعه کردید

کاوه حیدری
۴۶۵۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣۹۱       

    از : peerooz

عنوان : سفره‌ی خالی
جناب حیدری،
قربان ممکن است لطفا یکی ، فقط یکی از کشورهای زیر را که اکنون و یا سابقا
کمونیست بودند ذکر بفرمایید که " هویت ناسیونالیستی " نداشته و ندارند؟

چین ، کره شمالی ، کوبا ، ویتنام ، لائوس ، روسیه ، ارمنستان ، آذربایجان ، گرجستان ,بلاروس ، قزاقستان ، قرقیزستان ، ترکنمستان ، تاجیکستان ، اوزبکستان ، اکراین ، استونی ، لاتویا ، لیتوانیا ، مولدوا ، چکسلواکی ، لهستان ، یوگسلاوی ، رومانی ، آلبانی ،بلغارستان ، آلمان شرقی.

و " آنچه که [ آنها ] از آموزه های مارکسی آموخته [ بودند ] نشان میدهد که هویت ملی، هویتی دروغین برای سرپوش نهادن به ماهیت طبقاتی جوامع سرمایه داری [بود ] ؟

اگر بعد از صد سال و میلیون ها قربانی در نزدیک به سی کشور یک نمونه برای انترناسیونالیسم نداریم و هریک از دیگری ناسیونال تر است این لاف در غربت ها! را برای کی میزنید ؟و انتظار دارید کدام کشوراین تجربه را تکرار کند؟ اختلافات چین و روسیه کمونیست را که تا پای جنگ رفتند بیاد دارید؟

و اگر ما مثلا ، مثلا ، نام کمونیسم را بدون توجه به حقایق تاریخ ، زبانم لال ، فاشیسم بگذاریم بدون آنکه در ماهیت کمونیسم تغییری بدهیم شما مسائل اصلی اصلاح دنیا را رها میکنید که بر سر یک تغییر نام جدال کنید؟ و این جدال " دقیقاْ چه چیزی را بر سر سفره‌ی خالی شما می‌آورد؟".
۴۶۵۱۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣۹۱       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست