از : خسرو داوری
عنوان : سخنان مهم
۱- این نظر آقای محمدعلی عمویی که حزب توده ایران باید زیر پرچم مصدق از او حمایت می کرد (که این یعنی چنین نکرد) قابل تأمل است. آقای فرخ نگه دار در نوشته ای در سال گذشته که متاسفانه عنوان آن اکنون در خاطرم نیست، گفته بود (نقل به مضمون) که "اگر حزب توده چنان سرسختانه از مصدق حمایت نمی کرد، شاید کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روی نمی داد." در واقع، نگه دار خواست بگوید که حمایت سرسختانه حزب از مصدق حساسیت سازمانهای جاسوسی امریکا و انگلیس را برای انجام کودتا بیشتر کرد! حال فرض کنیم که نظر عمویی درست باشد و حزب کوتاهی کرده بود. منظور عمویی قطعاً دنباله روی بی چون و چرای حزب از دولت مصدق نبود، بلکه حمایت بی چون و چرا از دولت او در ان مقطع حساس بود که احتمال کودتا وجود داشت. (کودتای قبلی تیرماه ۳۲ توسط حزب توده کشف شده، به اطلاع مصدق رسیده و حنثی شده بود.) بنابراین، نمی توان گفت که اگر حزب از دولت مصدق حمایت بی چون و چرا می کرد، در واقع از دولت بورژویی که مصدق نماینده اش بود، حمایت می کرد و این یعنی نفی اعتقاد سوسیالیستی حزب. امروزه هم حزب با شعار تشکیل دولت ملی-دموکراتیک، بورژوازی ملی غیر وابسته را در صفوف نیروهای تحول طلب جای می دهد که باید در دولت آینده سهیم باشند. اما استراتژی آن دولت ائتلافی سمت گیری آرام به سوسیالیسم است. با این حال، حزب روی هم رفته مدافع دولت مصدق بود و این خود مصدق بود که به خاطر ترس دائمی اش از "خطر کمونیسم" سیاست ملونی در قبال حزب داشت. به نظر من اگر او چنین ترس بی اساسی نداشت، کودتا نمی شد چون اکثریت مردم در آن مقطع یا مدافع دولت او بودند یا حزب توده و این قدرت عظیم با توجه به اینکه ارتش زیر نظر مصدق بود، به فرض انجام کودتا، خنثی می شد.
۲- دوستی در پایین سوال مهمی طرح کرده: چگونه حزب هم شعار جمهوری می داد و هم از دولت مصدق که با نظام شاهنشاهی مخالف نبود، حمایت می کرد؟ به نظرم برای یافتن پاسخ چنین سوالی، جزییات سیاستهای حزب را در ان مقطغ باید شکافت. حزب که در ان زمان حزب جوانی بود، دارای گرایشهای گوناگونی در درونش بود، بنابراین نمی توان گفت کلیت حزب در ان مقطع جمهوری خواه بود. اگر چنین بود، قطعاً همین سوالی که شما عنوان می کنید، به ذهن رهبران حزب در ان مقطع می رسید. حزب فعالیت آزاد داشت، در همان چارچوب خواسته هایش را مطرح می کرد و در انتخاباتها شرکت می کرد و در مجلس نمایندگانی داشت.
۳- من بر ستایش "میم نون" از حزب توده ایران صحه می گذارم. هیچ سازمان چپ در ایران قادر نیست جایگزین این حزب شود. به رغم اینکه جمهوری اسلامی اکثریت قریب به اتفاق رهبران و کادرهای این حزب را در دهه ی ۱۳۶۰ از بین برده است، باز هم هیچ سازمان چپ ایرانی به لحاظ درک سیاستهای امروز ایران و جهان به پای آن نمی رسد. اگر غیر از این بود، احزاب کارگری- سوسیالیستی جهان آنها را به جای حزب توده به رسمیت می شناختند. سازمان های چپ ایرانی باید سیاست تعاملی با این حزب داشته باشند و برای نجات ایران عزیزمان دست از دشمنی با ان بردارند و به جای برخوردهای کودکانه، به نقدهای منطقی حزب با زبان احترام آمیز روی بیاورند. در کتب دانشگاهی وقتی از دیدگاه های گوناگون بحث می شود، هیچ نویسنده ای به خود اجازه نمی دهد به مخالف خود بد دهنی کند، این نه تنها زشت و نکوهیده است بل که بی اثر و حتا زیان بار است.
توده ای ها درسهای زیادی از حساسیتهای ارگانهای تبلیغاتی داخلی و خارجی علیه حزب گرفته اند. صرف نطر از ارگاهای ج-ا، بی بی سی فارسی به طور نمونه به مناسبت ۷۰ مین سالگرد تشکیل این حزب، بیش از ۸۰ مصاحبه و مقاله عایه این حزب منتشر کرد در حالی که با اعمال سانسور و زیر پا گذاشتن آشکار اصل بی طرفی روزنامه نگاری، حتا یک مقاله از حزب برای پاسخگویی در وبسایت خود چاپ نکرد. بی بی سی چنین حساسیتی با هیچ سازمان سیاسی دیگر ایرانی ندارد. این برای توده ای قابل تأمل است!
۴۷۴۹۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : با مدعی بگویید، اسرار راز هستی
خطاب به معترض:
میم نون کی چپ ایران را در حزب توده خلاصه کرده است؟
میم نون فقط فرازی از گفتار پدرش ـ محمد عی عموئی ـ را درست و یا نادرست، تحلیل تئوریک کرده است. همین و بس.
خطاب به حضرت علی و حضرت حسن:
با عرض پوزش باید گفت که حزب توده فقط حزبی از طراز احزاب و تجمعاتی نظیر جبهه ملی، نهضت «آزادی»، حزب «زحمتکشان»، حزب پان ایرانیست و رستاخیز و غیره نیست.
حزب توده حتی همچنان و هنوز ـ تحت نام ها و عناوین دیگر ـ بیانگر صدیق و بی ریای شعور و اراده توده ها ست، بیانگر سازمانی متجسم اراده و عزم سازندگان بلامنازع تاریخ و جامعه بشری از هر نوع و بطور کلی است.
حزب توده وجدان دلاور و بیدار توده ها ست.
خواه شما خوش داشته باشید و یا نه.
خواه تک تک اعضای آن را شکنجه و تیرباران کنید و یا تحقیر و رسوا.
حزب توده نامیرا ست، چون توده نامیرا ست.
حتی به قول دشمنان طبقاتی توده ها، توده ایران و جامعه ایران حزبی بهتر از حزب توده نداشته است و هرگز نخواهد داشت.
ایکاش حزب توده به نحوی از انحاء اداره جامعه را قبل از کودتا و یا پس از فروپاشی حکومت کودتا بدست می گرفت.
همه ذلت های مادی و معنوی جامعه ما درست به دلیل غیاب غم انگیز نماینده اصیل توده در اداره جامعه و کشور است.
حزب توده ارگانیسمی خارجی و تصادفی نیست.
حزب توده گوهری ضرور است که از صدف سینه توده بیرون امده است، همان توده ای که شما و اجداد شما به تحقیر خوار شمرده اید و می شمرید.
همان توده بی نام و بی انتظار و فروتن که سازنده بلامنازع تاریخ است و بشریت به حضورش حتی لحظه ای نمی تواند چشم پوشی کند.
شما دنبال حقیقت عینی و تاریخی نیستید
این در طبیعت منافع طبقاتی است که چشم انسان ها را کور کند.
با پوزش از تبیین صریح حقیقت عینی و تاریخی
۴۷۴۷۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱
|
از : به میم نون میم نون
عنوان : اعتراض
اعتراض دارم...شما به چه علت چپ ایران رو در حزب توده خلاصه می کنین؟
۴۷۴۷۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱
|
از : کمال حسینی
عنوان : انتقاد کوچکی به اخبار روز دارم
من انتقاد کوچکی به اخبار روز دارم و آن این است که منبع این مصاحبه را ذکر نکرده است ، مصاحبه گر کیست ؟ آیا این مطلب در نشریه دیگری چاپ شده است ؟ در این صورت وظیفه اخبار روز است که منبع خبر را اعلام کند .البته من ملاحضات امنیتی در عدم ذکر منبع خبر را به حساب نیاورده ام .
کمال حسینی
۴۷۴۶۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ مرداد ۱٣۹۱
|
از : حسن
عنوان : ماهیت حزب توده
سازمان نظامی حزب توده برای کودتا بوجود امده بود. واقعیت این بود اگر حزب توده میتوانست کودتا کند دریغ نمی کرد. ایا در انصورت نمی شد گفت که کودتای امریکایی در مقابله با کودتای روسی شکست خورد. اما با اطمینان می توان گفت اگر حزب موفق به اینکار میشد استبداد چپ فاجعه ایران امروز را سی سال جلو میانداخت. حزب توده هیچ باوری به ازادی مخالفانش نداشت و ندارد. و کسانی که منکر این واقعیت هستند حزب توده را نشناختند.
۴۷۴۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : علی قدیمی
عنوان : ماستی که نگرفت
اقای عموئی میفرمایند که:
امروز بعد از این ۵۹ سال عمیقا اعتقاد دارم که سیاست درست همین بود. ما باید همراه با دکتر مصدق، زیر پرچم دکتر مصدق، با شعار زنده باد دولت ملی قانونی مصدق اقدام می کردیم. به گمان من راه درست این بود ..)
شاید روزی ۵۹ سال از دوران دولت بختیار بگذرد و باز هم دنیا دید ای بگوید سیاست درست ان بود که باید از دولت بختیار حمایت میکردیم و این همه فرزندان وطن را به دست جلادان اسلامی نمیدادیم.
رویدا ۲۸ مرداد دو روی دارد یکی تاریخی ویکی بخش فنی .
حزب توده بیشتر به شگل فنی ان اتکا دارد و در پناه این بخش فنی گناه خود را به گردن مخالفان حزب میگذارد.
بخش سیاسی ان این است که حزب توده هرگز باوری به ازادی های سیاسی نداشته و ندارد . برخورد این حزب با مخالفان رامیدانیم.
انچه در زمینه کودتا ۲۸ مرداد گفته نشده نقش خود دولت شوروی و سفارت ان کشور در تهران است.
انچه در باره ان گفته نشده این است که حزب از سوئی شعار مرک بر شاه می دهد و نابود باد سلطنت میکوید و از سوئی ادعا دارد به اطلاع دولت مصدق رسانده است که میخواهند کودتا کند.
ایامعنی این حرف این است که حزب توده میخواهد مصدق در قدرت بماندو نخست
وزیر دولت شاههنشاهی باشد.؟چه استنتاجی میتوان از سیاست حزب توده داشت؟ شاید حز ب فکر میکرد براندازی مصدق ساده تر از سرنگونی شاه باشد؟
ایا برنامه ای جدااز کودتا علیه مصدق وجود داشت که حزب انرا کتمان میکند؟
پرسش این است حزبی که نظام سلطنی را نفی میکند چه نیاز ی به دفاع از نخست وزیر ان نظام دارد ؟ بنظر میرسد که حزب خود برنامه ی نداشته و بیشتر مجری امری غیبی بوده است.
علت رویدا کودتا در ایران نه وجود حزب توده بلکه سیاست ضد ملی این حز ب ا ست که منجر به کودتا شد.حز ب توده منافع ملی مردم ایران را فدای سیاست ضد
غربی و ضد امپریالیست دولت شوروی کردوشاید اگر حزب توده مسقل از سیاست دولت شوروی عمل میکرد ما اینده بهتر ی میداشتم.
در تاریخ امده است که در فردای کودتا مصدق به فرزندش میکوید برو و به حکومت بگو بیایند ما را دستگیر کنند.
این تصیمم مصدق نظر بر این دارد که به دولت کودتا بیشتر میتوان مطمن بود تا پیشنهاد حزب مبنی بر مخفی شدن مصدق از مجرا ی حزب توده وسر از شوروی و المان شرقی در اوردن.
حزب توده دو شانس تاریخی را از دست داد .عدم دفاع قاطع از ازادی در دوران مصدق و تخریب و ویرانگر ی روشن در دوران دولت بختیار.
۴۷۴۴٣ - تاریخ انتشار : ۲۹ مرداد ۱٣۹۱
|
از : میم نون
عنوان : پاوپریسم نظری ـ فقر فلسفی
این گفته محمد علی عموئی از ذلت نظری و فقر فلسفی چپ ایران پرده بر می دارد:
«امروز بعد از این ۵۹ سال عمیقا اعتقاد دارم که سیاست درست همین بود:
ما باید همراه با دکتر مصدق، زیر پرچم دکتر مصدق، با شعار زنده باد دولت ملی قانونی مصدق اقدام می کردیم.
به گمان من راه درست این بود.»
۱
امروز بعد از این ۵۹ سال عمیقا اعتقاد دارم
این درسی است که همسنگر مبشری ها و عطاردها پس از ۵۹ سال گرفته اند:
درس آموزی نه بر بنیان تحلیل تئوریک، بلکه بر پایه تصورات و شاید توهمات شخصی.
اعتقاد ایشان پس از ۵۹ سال این است و نه نتیجه کلنجار مفهومی عرقریز و مستدل علمی ایشان و همگنان شان.
۲
سیاست درست همین بود:
ما باید همراه با دکتر مصدق، زیر پرچم دکتر مصدق، با شعار زنده باد دولت ملی قانونی مصدق اقدام می کردیم.
درسی که ایشان پس از گذشت ۵۹ سال اموخته اند، عبارت است از گردآمدن حزب طبقه کارگر زیر پرچم بورژوازی به اصطلاح «ملی» تق و لق که بخش اعظم اعضای کابینه اش فئودال های استخواندار نوکر صفت و در بهترین حالت کجدارومریز بوده اند و حتی ذره ای جسارت بورژوائی آغازین نداشته تا پس از تجربه کودتای اول، تدارک همه جانبه برای جلوگیری از کودتای بعدی به عمل آورد و به بسیج توده ها توسل جوید. شعور فوندامنتالیسم فئودالی ـ خرده بورژوائی در این زمینه بمراتب بیشتر از جبهه ملی بود.
ظاهار خود مصدق و یاران از توده های بی سر و پا بیشتر از همه هراس داشت.
آنچه بظاهر درس آموزی ۵۹ ساله قلمداد می شود، مشی منشویکی دیرآشنا ست:
مشی مبتنی بر سپردن «افسار» توده به دست بورژوازی است!
تخطی آشکار از خط مشی صدها بار به محک تجربه خونین خورده لنینی و لنینیستی است.
چپ ایران باید قبل از همه و تا دیر نشده، به پاوپریسم ( ذلت و بی همه چیزی و فقر مطلق) تئوریکی خود فکری کند، اگر رستگاری می جوید.
۴۷۴۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٨ مرداد ۱٣۹۱
|