یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چپ آن است که خود می گوید! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : peerooz

عنوان : کسی نماند که دشمن ز دوست نشناسد - توئی و من که بهم دشمنیم و دوست هنوز , شهریار
رشد عقلانی با رشد جسمانی بسیار متفاوت است و بسا پیران که صلاح کار خود نمیدانند. متاسفانه "چپ" در این اواخر نه رشد عقلانی داشته است نه رشد جسمانی.

مساله این نیست که کسی خود و یا دیگران را "چپ" میداند . مساله این است که در ایران و جهان "چپ " هنوز به رشد عقلانی خود نرسیده است که بجای نزاع با یکدیگر , بر علیه دشمن مشترک متحد شود ، در حالی که "دشمن" با برتری مالی ، قدرت و تبلیغ را در دست دارد و اختلافات جزئی را به یکسو نهاده است. تا زمانی که "چپ " به رشد عقلانی نرسد آش همین آش و کاسه همین کاسه خواهد بود.
اگر کار با نصیحت درست میشد قرنها پیش دنیا بهشت برین شده بود. "پیران " در این "مساله " کم تقصیر نیستند. خدا کند جوانان چنین نباشند.

مارا بمستی افسانه کردند -پیران جاهل شیخان گمراه , حافظ
۴۹۴۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۱       

    از : ا. م. شیری

عنوان : تحلیل ارزشمند
تحلیل ف. تابان، علیرغم حداقل یک مورد که ناصحیح بنظر می رسد، یک تحلیل علمی جامعی است که متاسفانه در سالهای اخیر کمتر شاهد موارد مشابه آن بوده ایم. و آن نکته نا صحیح اینکه گفتمان «چپ آن است که خود می گوید!» بر روی پایه چندان محکم منطقی استوار نیست. اگر بخواهیم منطق ادعائی هر «خود» را مبنای داوری قرار دهیم، با مشکل مواجه خواهیم. چرا که در طول تاریخ، هیچ جباری، هیچ جنگ افروزی و بطور کلی، هیچ «خودی»، خود را چنانکه بود، تعریف نکرده است. همه با مدعیات پرطمطراق، با شعارها و مدعیات حق به جانب وارد صحنه شده، ماهیت واقعی خود را در عمل نشان داده است. در اینجا اگر ف. تابان باید عمل را معیار تعریف هر «خود» قرار می داد نه ادعای او را، می شد گفت که سنگ تمام گذاشته است.
۴۹۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۱       

    از : اردشیر زارعی قنواتی

عنوان : بگذارید همه سخن بگویند
نوشته خوب جناب تابان در خصوص "حس مشترک" کنشگران سیاسی - اجتماعی در یک نگاه کلی به "چپ" جالب است و به نوعی خروج از دگماتیسم حاکم بر یک گفتمان ذهن گرایانه در گذشته می باشد که امروز می بایست جای خود را به ضرورت های جدید بدهد. هر چند با این تعریف کلی چندان موافق نیستم که هر کسی با ادعای چپ حتما و الزاما در این مجموعه خواهد گنجید چرا که در تجربه تاریخی چپ جهانی و چپ ایرانی می توان فاکت های مشخصی را دید که دقیقا نقش ستون پنجم را ایفا کرده اند، ولی در صورت بندی کلی تعهد به عدالت اجتماعی (حداقلی - حداکثری)، صلح جهانی، حقوق مشروع طبقات زیرین اجتماعی، دمکراسی، حقوق قومیت ها، برابری جنسیتی و تمامی مواردی که مولفه های حقوق انسانی بدون نقض حقوق مشروع دیگران را رعایت می کند، می تواند در چارچوب چپ یا متحدین سیاسی - اجتماعی جنبش چپ به حساب آیند. البته بحث چپ در حوزه تئوریک و ذهنی با کنشگری حاملان این تفکر در حوزه عینی تا حدودی متفاوت خواهد بود که این تفاوت با توجه به تاثیری که بر تحولات اجتماعی در جامعه ملی و بین المللی می گذارد در جای خود قابل بحث و بررسی است. بدن تعارف بگویم ما چپ ها همیشه در حوزه تئوری و پراتیک به نوعی به شیوه "خروس جنگی" عمل کرده ایم و به همین دلیل نه تنها بین خود و بسیازی از دمکرات ها ملی دیوار کشیده ایم بلکه حتی در درون خانواده چپ نیز دیوارهایی به بلندی همان دیوار چین بر پا کرده ایم که همیشه نیز تاوان آن را به بدترین شکل ممکن پرداخته ایم. ایراد واقعی همیشه از آنجا شروع می شود که ما از قبل پنداشته ایم که چپ یعنی یک گروه یا یک تشکیلات مشخص، در صورتی که چپ در مفهوم کلی خود بسیار فراتر از این مرزبندی های کلیشه یی قرار دارد. باید گذاشت تا همه آنانی که خود را چپ می دانند سخن و تفسیر خود را از این روند اجتماعی بیان کرده و به حوزه کنشگری در چارچوب مفاهیم کلی چپ وارد شوند. اگر قرار باشد در این بین تابلوی ایستی برقرار شود تنها در آنجا خواهد بود که خطر تصادم و اخلال تعمدی در گستره جنبش چپ وجود دارد. رسیدن به حس مشترک در جنبش چپ اولین گام برای تعمیق عینی جنبش و برقراری اتحادهای تاکتیکی و استراتژیک خواهد بود بدون اینکه هر کدام از طیف های متفاوت چپ را از نقد دیگری یا حتی رقابت سالم بر حذر دارد. میدان چپ میدان بازی بزرگی است که جا برای رقابت و عرضه کردن همه کسانی که به این مفهوم باور دارند وجود دارد و به همین دلیل نیازی به پرخاشگری و نفی دیگری بر اساس تفسیر خاص شخصی و حتی گروهی وجود نخواهد داشت.
۴۹۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۱       

    از : ف. تابان

عنوان : پاسخ به چند انتقاد
دوستانی لطف کرده اند و زیر مقاله ی من نظرات و انتقاداتی را مطرح کرده اند. در مورد نظراتی که مطرح شده مثل یادداشت آقای خسرو صدری الزاما حرفی ندارم. چند مورد انتقاد را در این جا پاسخ می دهم.

۱. جنبش شکست نخوردگان: از نظر من شما تجسم همان «گفتمان من» هستید که در این مقاله مورد انتقاد قرار گرفته است. بی دریغ تهمت می زنید و اخراج می کنید. صدای بلندتان به خاطر ترستان است. دائما در وحشت از نفوذ دشمن بورژوازی تا اتاق رفیق بغل دستی تان هستید. اگر از شما خواسته شود به غیر از خودتان و حزبتان چند تا کمونیست دیگر در سرتاسر دنیا نشان بدهید، احتمالا دچار اشکال می شوید که این البته افتخاری نیست. شما در این دنیا بسیار تنها هستید و جز «کارگران جهان» که مفهومی عمومی و کلی است کسی را با خود ندارید. توصیه ی من به شما همان است که در مقاله مطرح شده است. از «گفتمان من» دست بردارید و دنبال نقاط مشترک با دیگران بگردید. این طور احساس تنهایی نخواهید کرد.

۲. آقای عیسی صفا. من احزاب کمونیست را از قلم نیانداخته ام، مگر می شود آن ها را از قلم انداخت؟ آن ها به نظر من به طور عمده در گروهی قرار می گیرند که کمتر از گذشته و تجربه ی شکست خورده ی سوسیالیسم شوروی می آموزند و در صدد رفع اشتباهات هستند. به مواضع دبیر کل حزب کمونیست روسیه در همین سایت اخبار روز مراجعه کنید. با این حال من می پذیرم که کمونیست ها به چپ جدید بسیار نزدیک تر هستند تا سوسیال دموکرات ها و آن ها امروز در جبهه عمومی چپ حضور دارند. این چپ جدید را البته من «نتراشیده ام» در خیابان های آتن و مادرید و لیسیون و رم حضور خودش را دارد اعلام می کند. این که این چپ جدید «هیچ شباهنی» به فدائیان اکثریت و اتحاد فدائیان ندارد را خود آن ها باید توضیح بدهند. اگر اعلام کنند که آن ها خود را با این چپ جدید و اهدافش همبسته می بینند، از نظر من «شباهت» وجود دارد. اظهارات شما در مورد جلسه ی نئوکان ها به من مربوط نمی شود.

۳. دوست گرامی زنگنه. من فکر نمی کنم در مورد سوسیال دموکراسی «کم لطفی» کرده باشم. اتفاقات «امتیاز» داده ام. وگرنه این سوسیال دموکراسی امروز در یونان و اسپانیا و جاهای دیگری هم در برابر تظاهرات ضدسرمایه داری قرار گرفته است متاسفانه. در عین حال من کاستی های دموکراسی در کشورهای آمریکای لاتین را می پذیرم. آن را البته فقط به احزاب چپ آن جا مربوط نمی دانم. آمریکای لاتین از این نظر یک مرحله از اروپا عقب تر است. هر کس سر کار بیاید، دموکراسی آن جا هنوز باید تکامل پیدا کند. با این حال به نظر من نباید تبلیغات دستگاه ها و رسانه های غربی در مورد سرکوب دموکراسی در کشورهای چپگرای آمریکای لاتین را معیار قرار داد. همین چاوز که به دلیل رابطه اش با احمدی نژآد چندان در بین ما چپ های ایرانی محبوب نیست، مگر هر چهار سال یک بار انتخابات برگزار نکرده است؟ مگر اپوزیسیون امکانات گسترده برای شرکت در انتخابات نداشته است؟ مگر بی دریغ از سوی کشورهای سرمایه داری و آمریکا پشتیبانی نشده است؟ این ها هم دموکراسی است دیگر. در عین حال من نمی دانم اگر دموگراسی اروپایی و آمریکایی یک زمانی در برابر انتخاب برای «تعویض نظام» قرار بگیرد، چطور واکنش نشان بدهد. توجه کنید که انتخابات در آمریکای لاتین همیشه بر سر تعویض نظام است، در اروپا از این حرف ها نیست. این حزب برود، آن یکی بیاید، اساس دست نخورده باقی خواهد ماند. این را همه می دانند و خیالشان هم راحت است. تصور کنید اگر زمانی خطر به قدرت رسیدن احزاب کمونیست جدی شود. دموکراسی اروپایی چه واکنشی نشان خواهد داد؟
۴۹۴٨۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۱       

    از : مسعود راد

عنوان : حقوق بشر هم استراتژی، هم تاکتیک
جناب تابان ممنون از اینکه بحث روشنگرانه ای را مطرح کردید. در جایی فرموده اید که در گفتمان عمومی چپ موضوعی هست که توافق و هم نظری روی آن کمتر وجود دارد و این موضوع، مساله دموکراسی است.

به نظرم ریشه این امر به طریق اولی در عدم توافق و هم نظری در مورد بحث حقوق بشر نهفته است. گزافه نیست اگر گفته شود موضوع «گفتمان من» که به آن اشاره داشتید هم به غفلت از موضوع حقوق بشر برمیگردد و به این عدم توافق و التزام دامن زده است.

معتقدم که نیروهای پیشرو و عدالتخواه میتوانند حول محور اعلامیه جهانی حقوق بشر، به عنوان مهمترین دستاوردهای اجتماعی انسان متمدن، گردآمده و خواستار برقراری مفاد آن به عنوان پایه مطالبات اجتماعی شوند. از این نظر این اعلامیه میتواند هم به عنوان استراتژی و هم تاکتیک در خدمت اهداف والای جنبش قرارگیرد.

با تشکر
۴۹۴٨۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ آبان ۱٣۹۱       

    از : آرمان

عنوان : چپ چه می خواهد؟
هر زمان معنی چپ را روشن کردید بفرمائید که چپ چه می خواهد؟ آیا این چپ می خواهد نظام اقتصادی کنونی را که به فقر و بیچاره گی میلیونها انسان ختم شده است تغیر دهد یا می خواهد فقط آن را بزک کرده و با اندکی رفرم به این سیستم خانمانسوز ادامه دهد؟ آیا می خواهد از الیگارشی سرمایه داران مافیایی روسیه یک قطب در مقابل سرمایه داران آمریکای درست کند؟ چه فرقی بین هر دو این هیولاهای ضد انسانی وجود دارد؟
سرمایه داران چینی که به کمک کمونیست ها از دوران فئودالی گذر کردند و به یک ابر قدرت سرمایه داری جهانی تبدیل شده اند میلیونها انسان را بدتر از برده ها به بردگی کشیده اند و آیا معنی چپ این است که یک قطب از این هیولاهای آسیای بر علیه سرمایه داران غربی درست شود تا مبادا دنیا از سرمایه داری تک قطبی رنج نکشد؟
سرمایه داری امروزه جهانی است و اگر سوسیال دمکرات ها یا بقیه لیبرالها تلاش می کنند که با شیوه های متفاوت آن را از بحران لاعلاج نجات دهند در جهت منافع مردم کاری نیست بلکه برای سود دهی بیشتر است.
چپ آن است که در تمام زمینه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی تلاش می کند این سیستم ستمگر را وارونه کند و نمی توان آن را با هر بزکی لیبرالیسم کرد. سوسیال دمکراسی دشمنی دیرینه با چپ انقلابی دارد و این دشمنی ناشی از ماهیت بورژوازی آن دارد.
۴۹۴۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۱       

    از : الف باران

عنوان : تشکیل مجلس موسسان...
کاش میشد نظر نیروهای ترقی‌ خواه ایران را روی گزینش "تشکیل مجلس موسسان" معطوف کرد. در این گزینش تمام نیروها میتواند نظرات خود را داشته و تبلیغ کنند ولی‌ ملاک انتخاب آنها رای مردم باشد.
۴۹۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۱       

    از : برزویه طبیب

عنوان : صد در هزار
چپ یا راست بودن یک انتخاب نیست ، شما نمیتوانید چپ را انتخاب نکنید ، اگر نمیخواهید راست باشید و بلعکس و در عین حال هرلحظه حتی در زندگی روزمره ،مجبورید انتخاب کنید. و در این گرداب شب هایل ، بیشتر غوطه ور شوید .بر بالای باریکاد نمیتوان ایستاد . کاری که جمعی دموکرات بودن را بهانه ان قرار داده اند.
«سوسیالیسم علمی» مفهوم غیر واقعی و متناقضی نیست. شما خودتان هسته اساسی انرا اورده اید وقتی نوشته اید... به همان اندازه که کارگران می توانند «دلایل علمی» برای حقانیت سوسیالیسم بیاورند، سرمایه داران می توانند دلیل در رد آن بیاورند.... ومن ادامه میدهم که اینجا زور ومنافع نتیجه را تعیین میکند وتعیین خواهد کرد، نه مقالات علمی .این اساس قضیه است که بیان واقعیت جهان است و چون بیان واقعیت است علمی است .وچون به کارگران کمک میکند که عرصه واقعی نبرد جاری را بهتر ببینند ، سوسیالیستی است .
نوشته اید .. من تاکید فراخوان سه جریان برای «گسست» از این تجربه (تجربه شوروی) را نمی فهم. این نوع برخورد به نظر من غیرمسئولانه و فرار به جلو است...نقد سوسیال دموکراسی به معنای نفی آن نیست. سوسیال دموکراسی هم به به عنوان یک تجربه بشری برای حرکت به سوی سوسیالیسم با نقاط قوت و ضعف های بسیاری همراه بوده است و مبارزه برای سوسیالیسم باید از همه ی این تجارب بهره بگیرد. از این رو من نه دشمنی با آن و نه «گسست» از آن را هم درست نمی دانم... با این نظر شما کاملا موافقم .مگر بعد از شکست کمون پاریس کسی گفت من نبودم دوستم بود؟ تازه گسست از گذشته چپ ایران را هم درست نمیدانم.
نوشته اید...اصل باید بر این قرار گیرد، که چپ آن کسی است که خود می گوید، یعنی می گوید مخالف نظام سرمایه داری و هر نظام متکی بر مناسبات ناعادلانه و تبعیض آمیز است و در راه برقراری یک جامعه ی ضدتبعیض و انسانی که ما سوسیالیسمش می نامیم مبارزه می کند...به نظرم باید این نوشته را چنین تغییر داد....اصل باید بر این قرار گیرد، که چپ آن کسی است (..) که مخالف نظام سرمایه داری و هر نظام متکی بر مناسبات ناعادلانه و تبعیض آمیز است و در راه برقراری یک جامعه ی ضدتبعیض و انسانی (..) و( ضد استثمار در تمام جهان) مبارزه می کند.. حتی اگر بضاعتش مثل من پیرمرد جز این کامنت گذاری ها نباشد ..هر چه باشد هیچکس نمیگوید ماست من ترش است حتی امام راحل ما .
نوشته اید..«گفتمان مشترک» بین ما چپ ها بیش از آن است که غالبا به آن توجه می کنیم. در اینجا من «گفتمان کلان» یا همان «گفتمان سوسیالیستی» را مدنظر دارم. نباید تاکتیک های معین و روزانه و یا حتی میان مدت سیاسی را با این گفتمان کلان یکی کرد. ...با این نظر شما و با نظرتان در مورد مسئله اهمیت بحث دموکراسی صد در هزار موافقم.
نوشته اید ...اما وحدت چپ در کلیت خود یک سراب است که هرگز عملی نخواهد شد و احتیاجی هم به عملی شدن آن وجود ندارد. احزاب و جریان های چپ بر اساس آرمان های عمومی خود (گفتمان کلان) یک جبهه ی عمومی در برابر سرمایه داری جهانی و گرایشات ارتجاعی تشکیل می دهند. ..با این نظر شما هم صد در هزار موافقم .پاینده باشید .برزویه طبیب
۴۹۴۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۱       

    از : زنگنه

عنوان : عطر آن است که ببویند نه اینکه عطار خود بگوید.
آقای تابان تلاش شما برای وحدت میان گروه ها ی مختلف چپ قابل تحسین است.سایت خبری اخبار روز نیز چنانکه مشخص است مصمم است تا نظرات مختلف را به قضاوت عموم برساندو این خود جای تشکر را دارد.

در ارتباط با نوشته شما باید اذعان کنم, که در مورد سوسیال دمکراسی , کم لطفی می کنید, من خود بالشخصه سوسیال دمکراسی اروپا را به چپ آمریکای لاتین ترجیح می دهم.به دو دلیل کاملآ مشخص . اول اینکه سوسیال دموکراسی مدافع حقوق بشر و دمکراسی است , در حالیکه به باور من احزاب چپ در آمریکای لاتین هنوز به این مرحله نرسیده اند.احزاب چپ آمریکای لاتین احزابی خلقی هستند و بر امواج شعار های غیر واقعی سوار هستند.رمز موفقییت آنها تنها در جلب اعتماد مردم و پایبندی به اعتقادات برنامه ای خویش است .امری که متاسفانه در چپ ایران دو بار ا ز سوی دو حزب عمده به آن پشت پا زده شده است.
با این وجود برای من, استفاده از تجارب جنبش چپ ایران در صد سال گذشته برای اتحاد و مبارزه جنبش زحمتکشان ایران بر "سوسیال دمکراسی" و "سوسیالیسم " به عنوان تجارب خارج ایران اهمییت بیشتری دارد. فکر می کنم که ما به آن مرحله رسیده ایم که مستقل از این دو سیستم طرح نو در اندازیم.چپی حول دمکراسی و عدالت اجتماعی .
شما در جائی دیگر در مقاله تان نوشته اید:
" اگر زمان به عقب بر می گشت و ما مجبور به انتخاب بین این دو قطب رقیب می شدیم، من هرگز سوسیآل دموکراسی را انتخاب نمی کردم. زیرا اساس اعلام موجودیت آن بر پایه ی خیانت به صلح و دفاع از جنگ امپریالیستی بود." سئوال من از شما این است که چه کسی جمله خیانت به صلح و دفاع از جنگ امپریالیستی را برای اولین بار به کار برده که شما حال آنرا تکرار می کنید. آیا این لنین, بلشویک ها و احزاب انترناسونال نبودند. با این تعریف شما اگر ما به گذشته در ایران بر گردیم. بسیار دور نرویم سی سال و اندی پیش آیا می توان دو نیروی عمده چپ را که از ارتجاع حمایت کردند,این گونه مورد قضاوت قرار دهیم و شما اخم نکنید. من نیز مانند شما خود را چپ می دانم .اگر در فراخوان نوشته نمی شد که ما هنوز تصمیم قطعی نگرفته یایم که حرف آخر را بزنیم , مسلمآ من نیز در این بحث شرکت نمی کردم.از همین اکنون چپ بزرگ باید به نظرات مخالف توجه کند.
۴۹۴۷۵ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۱       

    از : عیسی صفا

عنوان : تراشیدن « چپ جدید» از طرف آقای تابان برای رقابت با احزاب کمونیست
آقای تابان در مبارزه علیه سرمایه داری یک نیروی بزرگ و اصلی را از قلم انداخته اید : یعنی احزاب کمونیست در سراسر جهان را. بازهم شما برای دورزدن آحزاب کمونیست و همچنین افراد کمونیست ،رقیب « چپ جدید» برای آنها می تراشید. مع الاسف این بار « چپ جدید» شما به کمونیست ها نزدیک است و همراه با انها حتی علیه احزاب سوسیال دمکرات در قدرت دولتی مبارزه می کند. به یونان ، اسپانیا و فرانسه نگاه کنید. این چپ جدید ضد امپریالیست هم هست و دمکراسی کنونی در غرب را هم مانند مارکس « ظاهری» معرفی می کند. افراد این چپ جدید در هیچ جلسه نیوکانها شرکت نمی کنند. این چپ جدید هیچ شباهتی به فداییان اکثریت و اتحاد فداییان ندارد. شما یا هر فرد دیگری برای هر نوعی از چپ بودن نیاز به « مجوز» ندارید ، ولی یک بار بعد از انتخاب ،دیگران حق انتقاد و مبارزه ایدیولوژیک با نظریات شما را دارند.
۴۹۴۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست