از : رفیق سید عباس ارمنی
عنوان : نظر
دوستان لطف کنید این داستانها را هم نزنید این کار به نفع هیچ کسی نیست و کسی چیزی ازش یاد نمیگیره این نوشته ها و گفته ها به سالها پیش برمیگردد و هیچ کسی از تکرار آنها سود نخواهد برد و تنها به یک اختلافات بی پایه دامن خواهد زد اختلافاتی که بسا مدعیان آ نروزیش امروز از انجام آنها پشیمان و معذب باشند.
۵۱٣۴۶ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۱
|
از : پویان ارس
عنوان : باز هم روشنفکران محکوم
داشتن عقاید مختلف و سلیقه متفاوت خصوصا در بین شاعران و ادیبان و هنرمندان امری رایج در همه ملل و همه زمانهاست چرا که آنها عموما انسان ترینها هستند و از این رو آغشته به ضعفها و قوتهای انسانی.
باید بسیار کج سلیقه باشم یا بهتر است بگویم ریگی در کفش داشته باشم که اوج خلاقیت انسانی و تبلور تعهد همه این نامبردگان را نبینم و تنها به اختلافاتشان که در زمان و مکان خود قابل درک و تفسیر است بیاویزم.
حتما نویسنده محترم که بسیار زمان صرف خواندن همه این کتاب و حواشی و مطالب مرتبط کرده و دست به قلم برده اند تصدیق میکنند اگر این روشنفکران( البته در تفسیر حاکمان) که هیچوقت در قدرت نبوده اند و قربانی قدرت بوده و هستند و هیچ فرصتی برای بیان هویت و آمال و افکار واقعی خود نداشته اند از کمترین فرصت برای بیان وجود تفکر متفاوت خود استفاده کنند. در این میان البته دیگران هم نظر متفاوتی داشته اند. که منتهی به برخوردهایی شده و حالا بعد از ۵۰ سال این نمیتواند مستمسکی باشد برای تخطئه این بزرگان عرصه ادبیات و هنر متعهد ما.
شما( خطابم به حاکمین در قدرت است) فرصت ارائه بی دغدغه نظراتمان بدون عقوبت داغ و شکنجه و خاوران را بدهید آنگاه قضاوت کنید که ما چگونه هستیم.
نکند این بار هم میخواهیم نتیجه بگیرید ( این بار هم خطاب به حاکمان)که ای وای و اسف که چه خوب شد این موجودات ناسازگار را سر در زیر آب کردیم ببینید چه موجودات ناترازی هستند.
نخیر حضرات هر چه باشد این برخورد آرا هیچ از مسئولیت خفقان و کشتار و سرکوب کسی کم نمیکند. وعده ما روزهای بعد از هل من مبارزطلبی شما. آن روز بسیار نزدیک است.
۵۱٣۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۱
|
از : خ. ث.
عنوان : مطلب بسیار عالی ئی بود.
آن سیاستمدارانمان هستند؛ این ادیبانمان؛ آن هم مردمانمان.
و جالب اینست که چه "بزرگ گوئی هائی" هم که راجع به خود نمی کنیم و چه بسادگی آرزوی پیشرفت و اعتلاء هم می کنیم. "باش تاصبحِ دولت ات بدمد". بله.
۵۱٣٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۱
|
از : حمید – قم
عنوان : لطفا ادامه دهید!
جناب آقای حمید بخشمند
نمی دانم با چه زبانی باید از شما تشکر کرد.لطفا ادامه دهید!
دیگر من شکی ندارم که ما ملت چرا در این سیه روزی بسر می بریم؟
چرا که روشنفکرانمان وقتی اینها باشند دیگر تکلیف ما عوام مشخص است.
باور کنید من یاد دعواهای فامیلی خودمان افتادم که خاله ام این را گفت و زن دایی ام آن را گفت و اونقدر یک کلاغ چل کلاغ میشود که ...
حالا متوجه می شویم که چرا اینها ادبیات سنتی و عامیانه ما را بخوبی بتصویر می کشند؟!
آخه این کاره اند!
با سپاس
لطفا ادامه دهید!
۵۱٣٣۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱٣۹۱
|
از : خواننده خواننده
عنوان : یک تذکر...
آقای حمید بخشمند!
کار شما خوب است و میتواند مفید باشد، به شرط این که عصبانی نباشید، شرط انصاف را رعایت کنید، توهین نکنید، افترا نزنید و سعی کنید قضاوت نکنید. قضاوت را بگذارید به عهده خواننده...
خیلی وقتها هست که آدم خطا میکند. اگر آدم صداقت داشته باشد، خطایی را که کسی به او گوشزد کند، میپذیرد. ضمن این که پس از گذشت سالها، ممکن است بعضی چیزها را آدم فراموش کند یا طور دیگری به ذهنش بیاید. فقط یک نمونه برایتان میآورم:
شما این کتاب را هم حتماً خوانده اید [پیر پرنیان اندیش] و مصاحبه ها و نوشته ای دیگران را هم در آن شماره تجربه. خود شما با این که در کتاب اقای سایه بارها تکرار شده که خانم آلما (همسر ایشان) ارمنی/ایرانی است، از آنجا که این زن و شوهر مدتی است در آلمان زندگی میکنند، خانم آلما را «آلمانی الاصل»... من خواننده به شما نمیگویم: دروغگو! میگویم شما اشتباه کرده اید. بعد شما میروید باز کتاب را نگاه میکنید، متوجه میشوید که من درست گفته ام. حتماً منصف و صادق هستید که خطای خود را اصلاح کنید.
امیدوارم در ادامهی نوشتن این مطالب، این چند توصیهی دوستانهی مرا بپذیرید و رعایت کنید. آن وقت مطلب شما کمک خواهد کرد به روشن شدن قضایا و ما که خواننده هستیم...
موفق باشید.
۵۱٣۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۱
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : تو اول بگو با کیان نیستی که تا من بگویم که تو کیستی
براهنی و هر کس دیگر می تواند راجع به سیاوش و به آذین و سایه و غیره ابراز نظر کند.
این حق طبیعی هر فردی است و خیلی هم مفید است.
چون ابراز نظر کسی نسبت به دیگری خود ساده ترین و شاید بهترین وسیله معرفتی (شناختین) افراد باشد.
انسان ها یا باید به ساز و برگ علمی شناخت، مسلط باشند و مستقلا به بررسی عینی چیزها، پدیده ها و انسان های دیگر و شناخت نسبتا درست آنها نایل آیند و یا ابراز نظر دیگری را وسیله ای برای شناخت آن چیزها، پدیده ها و انسان ها و خود صاحب نظر قرار دهند.
ضرب المثل کلاسیکی داریم، مبنی بر اینکه
«تو اول بگو با کیان زیستی
که تا من بگویم که تو کیستی!»
در این ضرب المثل از دوست و همشنین هر کس معیاری برای ارزیابی خود او تعیین می شود.
با اندکی دستکاری می توان معیار نوینی پدید آورد و آن اینکه
«تو اول بگو با کیان نیستی
که تا من بگویم که تو کیستی و ضمنا آنها کیستند!»
اکنون از ابراز نظر براهنی راجع به سیاوش می توان به شناخت هر دو نایل آمد:
کسی که سیاوش را می شناسد و من یکی از آنها هستم، می تواند از ابراز نظر براهنی به شناخت خود ایشان نایل آید.
اگر کسی احیانا در ایران یافت شود که خواندن و نوشتن بلد باشد و سیاوش را نشناسد، می تواند با شناخت براهنی از همین ابراز نظر ایشان به شناخت سیاوش نایل آید.
خیلی هم خوب بود که جورج بوش پدر به لنین و استالین و مائو و هوشی مین توهین می کرد.
چون این خود محک مطمئنی برای شناخت لنین و استالین و مائو و هوشی مین است.
۵۱٣۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۱
|