از : هوشنگ سنندج سنندج
عنوان : شرط دمکراسی قبول مخالف ! شکستن تابو
بایستی این حرکت اخبار روز را تحسین کرد ... همچنین توجه شما را به آخرین پاراگراف مقاله جلب میکنم و پیشنهاد میکنم از روشنفکران و یا احزاب و سازمانهای فارسی که طی دههها در برابر ستم ملی علیه ملیتهای ایران سکوت و مخالفت کردهاند نام برید و از آنان هم در جهت همکاری و درکی دمکراتیک و عمیقتر دعوت به عمل آورید تا این دعوت شما یکطرفه نباشد....
اما بدونه تلاش کافی و ارزیابی از نتیجه این مقاله (حرکت ) اخبار روز،بکار بردن چنین جملهای با این سرعت و به این صراحت بوی تهدید را به مشام بعضیها که درک صحیحی از دمکراسی و عدالت و تقسیم قدرت ندارند را خواهد رساند.** توافق اگر نباشد تفنگ و جنگ حرف خواهد زد **......
۳ فاکتور (به رسمیت شناختن ستم ملی و وجود ملیتهای ایران و نشست و دیالوگ ) در وحله اول از جانب ملت و اپوزسیون فارس میتواند نکته بسیار مهم این مقاله و موضع صریح ملت فارس در مورد ستم ملی را به همگان نشان دهد! و همچنین تشخیص و ارزیابی نویسنده این مقاله اخبار روز را...موفق باشید
۵۲۶۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ اسفند ۱٣۹۱
|
از : بیستون سنندج
عنوان : . مرکزی ترین موضوع در «مساله ملی» از نظر ما، تکیه بر توافق است
من یک کرد هستم و نمیخواهم در مورد مساله ملی اعراب ترکها بلوچها و ... نظر بدهم و توافق خودم را بر آنها تحمیل کنم. همانطور که نمیخواهم در مورد سرنوشت تبریز، زنجان، اهواز و ... نظر بدهم، نمیخواهم و اجازه نخواهم داد یک مشهدی یا یک اهوازی در مورد سرنوشت کرمانشاهم و سنندجم نظری بدهد و توافق او در مورد سرنوشت خاک و سرزمین خودم لازم باشد. من پیرو افکار چپ در رابطه با سیاست هستم اما در عین حال ملی گرا نیز هستم. من تجزیه ایران را به نفع خودم میدانم و در صورت هرگونه جبری به ماندن در قالب یک کشور با بقیه مردمان ساکن این اقلیم(ایران)، از لحاظ زبانی طرفدار سیستمی مانند سویس هستم. از آن رو میگویم از لحاظ زبانی، زیرا هویت لت و پار شده و لگدکوب شده ام بیش از هر بعد بغرنج دیگر زندگیم آزارم میدهد. حرفهای من را ترکها، عربها، بلوچها، و خلاصه غیر فارسها خیلی خوب درک می کنند زیرا غم مرگ برادر را برادرمرده میداند. راستی مدتیه که فارسها میگن موجودیت منسجمی به نام فارس وجود نداره من میگم داره به یک دلیل: تنها به این دلیل که همین چند خط نوشته من براشون قابل درک نیست و همین نوشته به نظر والای اونها خیلی سخیف به نظر میاد. خوب این احساس مشترک ملی رو (عدم درک احساس من و سخیف بودنش) از طرف من به عنوان عیدانه بپذیرید! لطفا سیاست رو فقط حرفای قلمبه سلمبه ندونید و اون رو ملک سندزده شده به اسم نخبگان دانشگاهی و حزبی نشمارید حرف من شهروند عادی رو هم به تماشا بگذارید دوستان
۵۲۶۵۵ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : و یک توضیح لازم
در جهان ما بعضی افراد خون خود را پاکتر از خون دیگران می دانند. و این نامش نژاد پرستی و مقدمه ی فاشیزم است. این قبیله گرایی "مدرن" مایه ی شرمساری بشریت است.
«پاکیزه خویی» ای که ما رویش تکیه می کنیم، یک پاکیزه خویی فرهنگی است. یعنی از دروغ و دغلی و ناراستی مرسوم شده و عادی جلوه داده شده پرهیز کردن؛ و همچنان آنها را زشت و پلشت شمردن، و به آنها عادت نکردن.
علت این تکیه بی دلیل نیست. زیرا بخش بزرگی از جهان ما دویی و دغلی و ماکیاولیزم را حالا دیگر به عنوان اصلی در کنش های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و ... خود پذیرفته است. یعنی این نامگذاری گذشته از ستودن صداقت و زیبایی، در واقع مقابله با پذیرش ننگ نیز می باشد.
۵۲۶۵٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : لیثی حبیبی - م. تلنگر
عنوان : سلام دوستان. «جنبش پاکیزه خوی تالش» این بیانیه ی پر از ژرف نگری را مایه ی خرسندی و امید می داند
کامنتی استثنایی و لازم:
سال ها پیروی مذهب رندان کردم --- تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم
(حافظ)
ما نیز همچون هوشنگ اسدی عزیز اعتقاد داریم که این لحظات اتحاد آفرین را باید پشتیبان بود. ای کاش نه فقط افراد، بلکه گروه ها - چه فرهنگی و چه سیاسی و ... - نیز از این خرد گرایی و اعلام جنگ بر علیه بیداد نفاق و جنگ آفرینی، پشتیبانی می کردند. زیرا چند جمله ی امروز ما می تواند چنان تأثیری داشته باشد که فردا یک کتاب سخن نمی تواند جای آن مفید، آن سرشار را پر کند.
برج نشینی و خود بزرگ بینی بعضی ها نیز درمان نیست. باید پایین آمد و زیبا و ظریف همین امروز عمل کرد. باید همین امروز بخاطر صلح و عدالت و مهر انسانی، بر خودخواهی پیروز شد؛ زیرا فردا می تواند دیر باشد.
این حکم تلخ و بی رحم تاریخ که بار ها تجربه شده را نباید فراموش کرد: زیاده خواهی می تواند باعث از دست دادن همه چیز گردد.
راه نجات، همدلی و همگرایی است؛ نه واگرایی و بذر نفاق پاشیدن. اگر صادقیم باید بدانیم که ایجاد تنفر بین خلق های ساکن ایران، نه انسانی است و نه به سود هیچ کسی.
افراطیون از هر دو سو باید این را نیک دریابند که مسئولیت آتش آوری و نفت ریزی امروز خود را باید فردا جواب بگویند. یعنی اینطور نیست که:
به کول خود دو تا هندونه بستیم
شعاری دادیم و رفتیم و جستیم
میهن جنگ دیده و غارت شده ی ما در یک پیچ بسیار خطرناک و خطیر تاریخی به سر می بَرَد که حضور دلسوز و هوشیواری ویژه ی فرزندان ژرف نگر و روشن آن سر زمین می تواند روشنی بخش این گذرگه لغزنده ی تیره شب تاریخ گردد.
فردا می توان دیر باشد.
مباد چنان!
هرگز مباد چنان!
(جنبش پاکیزه خوی تالش)
۵۲۶۴٨ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : الف باران
عنوان : هیچ آزاده و دمکراتی مرگ دیگر اسیران را برای آزادی خود نمیخواهد...
"مبارزه ی برای رفع ستم ملی در ایران، به مانند هر مبارزه ی دیگری در کشور ما، مورد سوءاستفاده قدرت های بزرگ و همسایگان ایران قرار دارد. ماموران نفوذی در جهت اهداف دولت های منطقه و فرامنطقه، پرچم ملی گرایی و یا ضدملی گرایی را بلند کرده اند."
این مطلب عین واقعیت است. در این باره سرمایه گذاریهای فراوانی میشود و افراد بسیاری هم به استخدام میگیرند. در دنیای سرمایه داری وقتی که گفته میشود که "پول" حرف میزند ، واقعیتی است !
آنانکه برای تلاش زندگی روزمره خود مجبوراً شب و روز کار کنند و حوصله سر خاریدن خود را هم ندارند، فرق میکنند با کسانیکه به منظور "سیاست خاصی" فقط و فقط بدنبال تبلیغ و مبالغه اند ، چون کاری جز این ندارند و در ازای تبلیغ این سیاست های جدایی طلبانه دستمزد فراوانی هم دریافت مینمایند . تبلیغات یک نفر از این مزد بگیران از هزاران نفر مردم عادی بیشتر است.خصوصیات این افراد و این سیاستها همانا مخالفت تبلیغ وسیع دموکراسی در سطح کل ایران است. ایجاد دموکراسی واقعی در ایران نقش تمام سیاستهای جدایی طلبی را از بین خواهد برد . تبلیغات زهر آگین آنها برای سیاستهایی خطر آفرین خواهد بود که دموکراسی آنها خالی از محتوای دموکراسی واقعی و حل مسائل مردم به عهده مردم همان منطقه باشد. هیچ جدایی طلبی نمیتواند مدعی داشتن سیاستهای دموکراتیک باشد. جدایی قسمتهایی از ایران اگر حتی به واقعیت هم نپیوندد، تبلیغات آنها باعث نفاق و گسیختگی اتحاد مردم ایران با فرهنگهای مختلف خواهد شد و این نفی حضور دموکراسی در سیاست آنهاست. هیچ آزاده و دمکراتی مرگ دیگر اسیران را برای آزادی خود نمیخواهد، این عقاید و رفتارها فقط در طبیعت خود فروختگان و مزدوران است !
این سیاستها نه برای دموکراسی بلکه برای جنگ داخلی طرح ریزی میشوند.اگر در حال حاضر نوک تیز حمله پیکانها بطرف حکومت نشانهٔ گرفته است،جدایی خواهان میخواهند این هدف را به مردم علیه مردم جایگزین نمایند. این یک سیاست استعماری و استثماری است ، همان سیاستی که برای آن میلیاردها دلار سرمایه گذاری مینمایند تا از جدایی و نفاق مردم،به سیاست و منافع استعماری خود برسند.
۵۲۶۴۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : هوشنگ اسدی II
عنوان : وجدان شفاف
با درود و افتخار از اینکه خود را از خانواده گم گشته چپ میدانم. به عنوان یک منفرد پیگیر و خواهان پلورالیسم در همکاری با همه کسانی که برای حقوق شهروندی و دموکراسی در ایران مبارزه میکنند چه از چپ و چه از راست از اقوام / ملتها . آنچننان سنجیده این بیانیّه یا بهتر بگویم یک منشور ملی، ضدّ راسیسم و نژاد پرستی (از هر طرف که باشد) تنظیم شده است که هیچ انسان دمکرات کره خاکی نمیتواند انسانی فکر کند و با آن مخالف کند مگر اینکه ریگی در کفش خویش داشته باشد. خارج از هر گونه سفسطه محفلی ، گروهی ، وابستگی و هزار قید و بند، میبایست همه گروهها نه فقط احزاب قومی محلی، همه کسان، از راست و چپ باید در مقابل این منشور ملی، که از وجدان شفاف بر خواسته است مسئولانه برخورد کنند. امیدوارم این فریاد کمک بی پاسخ نماند. ........ هوشنگ اسدی II استکهلم
۵۲۶۴٣ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : امیر آمویی
عنوان : به رسمیت شناختن
اخبار روز با سلام
وقتی می گویید «اخبار روز وجود «ستم ملی» در ایران را به رسمیت می شناسد» معنی اش این است که ما وجود و بقای قانونی ستم ملی را در ایران به رسمیت می شناسیم. در ست مثل این که بگویید ما وجود کشور اسرائیل یا فلسطین را به رسمیت می شناسیم! خب این که باید تصحیح شود.
اما ظاهرا اخبار روز زیر فشار تبلیغات نا آگاهان از تاریخ ایران رفته و بالاخره قبول کرده که ما در ایران ستم ملی داریم(!؟)
اشتباه در زمینه ی تئوری و پراتیک در کنار ناآگاهی از تاریخِ شکل گیریِ مفهومی به نام دولت-ملت می تواند زیر پای هر حزب آهنینی را خالی و کار آن را یکسره مختل و خودش را نابود کند! این همان چیزی است که حزب کمونیست شوروی سابق را حتی پس از چند ده سال پیروزی مثل گلوله ی گرم بر زمین کوبید. به نظرم می رسد که باید در کاربست کلمات احتیاط فراوان کرد. یکی از رموز پیروزی در قلمرو سیاست همین است. این به عهده ی شماست که ایرانیان ناتوان از درک مفهوم و مرحله ی تاریخی شکل گیری دولت-ملت (در اینجا ایران) را از گمراهی در آورید. اقدامات رضاشاه ربطی به ستم ملی ندارد. هر کس دیگری، حتی رهبران فعلی احزاب (؟) چپ ایران یا حتی آقایانی مثل فلان و بهمان که نفهمیده و نسنجیده سنگ ستم ملی علیه این و آن را به سینه میزنند، اگر به جای رضا شاه می بودند، همان کار را می کردند که او. اصولا رهبران محصول شرایط تاریخی اند، نه شرایط محصول کار رهبران. رهبران تا جایی قدرت دخالت در تاریخ و تعیین مسیر آن دارند که تاریخ به آنان اجازه دهد.
این سخنان بنده در اینجا به معنی نادیده گرفتن حق جهانشمول آزادی و برابری برای همه نیست. برعکس عین تأکید بر این حق است و آنان که فردی از افراد، احدی از آحاد را فاقد این حق می خواهند، قبل از همه زیر پای خود صابون می کشند.
اما آنان که بر طبل وجود ستم ملی در ایران میکوبند، یا نمیدانند که ستم ملی چیست و یا خود را به چپ ترین کوچه علی چپ می زنند.
برقرار باد آزادی برای همه ی ملل و اقوام و دارودسته ها و افراد و همه جانداران و جنبندگان ایران.
برقرار باد وحدت و یکپارچگی ایرانیان با همه ی زبانهایشان
پاینده باد مرزهای ایران
محو باد هرگونه ستم، مخصوصا ستم ناشی از انحصار طلبی و قدرت پرستی.
محو باد بی سوادی و نفهمی و نا آگاهی از تاریخ ایران
۵۲۶۴۲ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : البرز
عنوان : آرزوی نوروزی شاد برای شما
ممنون از جمعبندی ارائه شده، که به گمان من میتواند نقش بسیار مثبتی در بحثهای مربوط به چگونگی روابط میان اقوام مختلف ایرانی در حال و آینده داشته، و شاید به عنوان مبدائی برای بهینه شدن روابط و از میان بردن تبعیضات مورد استفاده واقع شود.
آرزوی نوروزی شاد برای شما و همه دوستان خواننده این سایت مردمی و انسانی، دارم
۵۲۶۴۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|
از : حمید
عنوان : یک موضعگیری اصولی!
درود بر اخبار روز!
به این میگویند یک موضعگیری اصولی! دوستان، این تیپ موضعگیریهای اصولی را شما نه از همین امروز که ترجیحا از دیروز میباید انجام میدادید. ولی ملالی نیست. جلوی ضرر را از هر کجا بگیریم منفعت است! به موضعگیریهای اصولی و متحد کننده خود ادامه دهید که چاره کار مردم ایران همین است!
رگه سرخ این اصول متحد کننده هیچ چیز نیست مگر: دمکراسی و رای آزادانه مردم، حقوق بشر و حقوق شهروندی، سکولاریسم و جدایی مذهب از حکومت. اگر اینها به مثابه ستونهای اصلی یک جامعه وجود نداشته باشند، مطمئن باشید که هیچ مردمی را، نه فقط در چارچوب یک کشور که در هیچ جای دیگر کائنات، نمیتوان متحد کرد. اما با توافق بر روی این اصول حد اقل اما جهانشمول، اطمینان داشته باشید که میتوان بر بسیاری مشکلات دیگر چیره شد!
پاینده باشید!
حمید
۵۲۶٣۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ اسفند ۱٣۹۱
|