از : کیوان روزبهانی
عنوان : تاریخ عین سیاست است
من مانند آقای قراگوزلو و کامنت نویس آقای مسعود معمار بر این باورم که تاریخ عین سیاست است. دراین صورت سئوالم از آقای دکتر که به روایت غیر ایدئولوژیک از تاریخ تکیه می کند و تاریخ نگاران شوروی را مذمت می کند این است که چگونه می توان تاریخ را با صداقت و راستی نوشت که هم بی طرف نباشد هم سیاسی باشد و هم مستند باشد؟
اگر این تناقض تاریخ است خواهش من این است که دکتر برای یکبار هم که شده سنت شکنی کند و با من و سایر خوانندگان وارد بحث شود.گیرم که در کامنت نمی توان به جمع بندی کامل رسید.
۵۷۱۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۰ شهريور ۱٣۹۲
|
از : masoud memar
عنوان : تاریخ عین سیاست است
مشکل در تاریخ نگاری بعضأ در کتمان کردن وقایع صورت میپذرید که وظیفه روشنفکران افشا کردن وقایع با ارایه سند میباشد. اما اکثرا در تحلیل و برداشت از وقایع نظرات فرق میکند. بطور مثال واقعه ۲۸ مرداد را کسی انکار نمیکند اما گروهی قیام ملی ارزیابی میکند و بین کسانی که از آن بعنوان کودتا یاد میکنند تحلیلهای متفاوت و مسببین مختلفی عنوان میکنند از خیانت تا نقش خود دکتر مصدق حتی کسانی که دکتر مصدق را جزو حکومت سرمایه داری و خودی رژیم ( نخست وزیر دربار شاه ) تحلیل میکنند .
هر وقایع و رویداد بدون علت یا عللی نیست ٫ یعنی پیدا کردن عامل یا عاملین فقط برای شروع کار ضرورت دارد و بتنهایی بیان کننده علل وقایع نیست . بطور مثال چرا آیت الله مدرس از حامیان دکتر مصدق در مجلس ٫ در نهایت بر علیه او وارد عمل شد.
آقای قراگوزلو نوشته : [ اسنادی که گفته میشود دستیابی و امحای آنها یکی از دلایل فتح "لانهی جاسوسی" بوده است. هر چند اگر همان اسناد با همان محتوای واقعی از سوی مورخی بیطرف [که راستش نمیدانم مورخ بیطرف یعنی چه؟] منتشر میشد، طبقهی حاکم دو هزار تفسیر و تعبیر برای مصادره به مطلوب آنها ارائه میکرد. ] یعنی خود باور دارد که بیطرفی تقریبأ وجود خارجی ندارد و طبق گفته خود ایشان : [ تاریخ عین سیاست است ]
بدون ریشه یابی علل و بدون در نظر گرفتن سطح رشد فرهنگی و اجتماعی و بین المللی و آرایش نیروها و میزان پایگاه اجتماعی آنها و سطح رشد و کیفیت درونی نمیتوان به نتیجه و برداشت واقعی دست یافت.
سیاستورزی روز هم جدای از این نیست ٫ برای مثال استفاده از امکانات موجود را آقای قراگوزلو مجاز میداند که بنظر من هم درست و عین سیاستورزی است آنجا که ادعا دارد : [ لاجرم بنا به مسوولیت تاریخی خود و به عنوان یک شاهد زنده، بخشی از آن وقایع را نوشتم. چرا بخشی؟ درست به این دلیل که امید داشتم کتاب از سد سانسور وزارت ارشاد بگذرد و در ایران منتشر شود. به این ترتیب خود سانسوری – که حالا در ما نهادینه شده - جنبههای مختلف و بسیار تکان دهندهیی از حوادث سالهای ۵۶ تا خرداد ۵۸ را مکتوم گذاشت.
باشد تا وقتی دیگر. ] ٫ ایشان هم به دیگر کنشگران اجتماعی سیاسی و فرهنگی نباید از سکوت ٫ خودسانسوری دیگران بنابه شرایط موجود ایرادی بگیرد و دنیا را نباید سیاه و سفید دید
۵۷۱۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : صادق سیف
عنوان : مرحله انقلاب
دوست عزیز جناب باران
با درود
شما معمولن در کامنتها به نحو واضحی از دولت استالین دفاع می کنی و معلوم است که به نوعی مشتقیمن از حزب کمونیست شوروی و بزعم من رویزیونیست هواداری می کنی. دوست عزیز.در این مورد بحث زیاد شده و من فقط میخواستم خدمتت عرض کنم که با استدلال مبارزه علیه فاشیزم نمی توان بحث تضاد جامعه سرمایه داری را تحلیل کرد و از ان به جنگ سوریه رسید. شما باید بدانی که در جامعه سرمایه داری یک تضاد اصلی هست و یکسری تعارض های فرعی. سرمایه داری به آن مرحله از رشد رسیده که حل این معضلات مانند رفع ستم ملی در گرو حل این تضاد اصلی است. با این استدلال نیازی به دفاغ از استبداد خون خوار بشار اسد و جنگ امپریالیستها نیست. و البته خوب بود که شمای عزیز نظرت را در مورد حذف تصویر تروتسکی از کنار لنین از سوی رفیق استالین هم می نوشتی. امیدوارم که تکذیب نکنی.
۵۷۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : جهان آزاد
عنوان : عنیمت حضور
دست مریزاد آقای قره گوزلو،
نوشته ای از این دست _ شیوا، مستند، و اثر گذار - که با نثری تندرست و متکی به زبان و ترفندهای ان نوشته شده باشد در جهان آشفته ی سیاسی ما ایرانیان کمیاب است. شما از خطی طولانی و تاریخی می نویسید که برای رسیدن به آزادی از گدارهای خونین گذشته است و نیز آنچه که از راستینگی مبارزات نسل دیروز در اندیشه ی بازماندگان آن نسل بازمانده است، با قلم شیوا و نکته یاب شما برای همگان با شیوه ای نقاد و درد آشنا نگریسته آمده است. حضور شما در متن رویدادها و آگاهی های دست اولتان همه ی نوشته هایان را دلنشین تر و خواندنی تر می کند. این حضور و این نوشته ها غنیمتی است برای تاریخ.
دست مریزاد آقای قره گوزلو!
۵۷۱٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : علت
عنوان : تعجیل
سلامی به کامنت نویسهایی که تعججیل دارند هنوز مرکب مقاله خشک نشده در کامنت نوشتنن مسابقه بگذارند و سلام مخصوص هم به «محمدرضا رحیمی»!!!! که معمولا کاسه داغتر از آش میشه. اما برای چی ای برادر اینقدر سینه سپر میکنی؟! علت ؟؟
امیدوارم که اخبار روز حذف نکنه
۵۷۱٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : خاوران
عنوان : فیلم مستند خاوران
http://youtube.com/watch?sns=fb&v=tLqmnSpf۲۶۰&desktop_uri=۲Fwatch۳Fv۳DtLqmnSpf۲۶۰۲۶sns۳Dfb
۵۷۱٣۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : الف باران
عنوان : اگر تضاد اصلی تضاد کار- سرمایه باشد مقاومت ملتها در مقابل تجاوزات امپریالیستها قابل دفاع نمیباشند.
"گرچه قصد قیاسی در کار نیست. اما هنوز بیست سال از بزرگترین انقلاب کارگری جهان نگذشته بود که کارگزاران تبلیغاتی و امنیتی "رفیق" استالین تحت هدایت داهیانه و مدیریت مدبرانهی "رفقا" بریا ـ ژدانف بیش از دو سوم اعضای رهبری انقلاب اکتبر را تا میادین چیتگر "اتحاد جماهیر شوروی" همراهی فرمودند. همهی اسنادی که به موجب آنها بزرگانی همچون بوخارین و زینوویف و کامنوف تیرباران شدند، منگولهدار و شش دانگ بودند و به سادهگی ثابت میکردند که دو سوم اعضای کمیتهی مرکزی بلشویکها در راستای "اقدام علیه امنیت ملی" و "تشویش افکار عمومی" در خدمت امپریالیسم جهانی بودند و با دشمن فاشیستی سر و سری داشتند. "خائنان" به میهن کبیر با سوءاستفاده از تکنیک فوتوشاپ تصویری از یک انسان مشکوک به نام تروتسکی را زیر عکس مشهوری از لنین جاسازی کردند تا به کارگران و شوراها القا کنند که آن تروتسکی" ملعون" از طریق نفوذ در مناصب دولتی مقاصد شومی از جمله خدمت به بورژوازی جهانی در سر میپرورانده است. به استناد همین تصویر جعلی و البته انتقاد از استراتژی "سوسیالیسم در یک کشور" و دفاع از تئوری "انقلاب مداوم" خون تروتسکی حلال اعلام شد و آبرویش مباح ! "
برای بر رسی به این مطالب نیازی به آوردن اسناد تاریخی قابل قبول نبوده و در حوصله خواننده هم نخواهد بود . ولی سئوال اینجاست که چرا نویسنده از هر مطلب و روایتی علاقه بخصوصی دارند که هر طور شده سری هم به صحرای کربلای شوروی و جنایتهای یزید زمان (استالین) و شهید مظلوم (تروتسکی) را بزنند و چرا طرفداران حزب توده هم اعتراضی به این مطالب نمی نمایند؟!
در مقالهٔ قبلی نویسنده آورده شده است:
" اول. ما به تقدم تاریخی نیروی کار به عنوان منشاء ایجاد تمام ثروت های انسانی باورمندیم . به نظر ما منبع ثروت نیروی کار است. روابط تاریخی کار - سرمایه شرایط عینی و واقعی زندگی را می سازد . تضاد اصلی، تضاد کار - سرمایه است. در عصر ما هر نظریه ی آزادی بخش تنها و تنها می تواند بر پایه ی قبول بی چون و چرای نظریه ی ارزش کار مارکس تدوین شود ."
اگر نظریه ی آزادیبخش تنها و تنها می تواند بر پایه ی قبول بی چون و چرای نظریه ی ارزش کار مارکس تدوین شود، دیگر جامعه بصورت یک مجمو عه در نظر گرفته نمی شود . همه بغرنج ها و پیچیدگیهای اجتماعی در قالب تنگ اقتصاد چپانده میشود . روابط کار و سرمایه دیده میشود ، سخن از استثمار و مافوق سود رانده میشود ولی استعمار نوین بعنوان یک معضل جهانی انکار میشود . غارتگری و چپاول امپریالیستی اساسا نباید مطرح شود و بر طبق این نظریه در یک کشور اشغالی توسط امپریالیستها، تنها طبقه کارگر است که باید علیه اشغال مبارزه کند و سایر طبقات غیر پرولتری به عنوان جریانهای استثمارگر و "ارتجاعی" در طرف دیگر مبارزه و در جبهه امپریالیست قرار می گیرن !
مثال روز مسئله سوریه است . به زعم نویسنده مقاله از آنجا که بشار اسد دیکتاتوری مرتجع و رهبر یک دولت سرمایه داری است مردم سوریه حق دفاع از یک دولت سرمایه دار و یک دیکتاتور را ندارند و استقلال سیاسی یک کشور و میهن پرستی ملتی در کنار دیکتاتورها و دولت سرمایه داران پشیزی هم ارزش نخواهد داشت.
همین تشابه در جنگ جهانی دوم بین ارتش اشغالگر نازیسم هیتلری و استالین مدافع کشور شوروی مقایسه شود . از آنجا که حکومت شوروی طبق نظریه نویسنده مقالهٔ , تروتسکی و همفکرانش نه یک حکومت سوسیالیستی بلکه بصورت"سرمایه داری دولتی" به رهبری استالین تغییر داده شده بود پس دفاع از یک دولت سرمایه داری در مقابل تهاجم ارتش نازیسم هیتلری بهیچ وجه جایز نمی بود.
این نظرات مخرب و خائنانه نمی توانست به پیروزی ارتش سرخ در مقابل فاشیسم هیتلری بینجامد. این نظریه هم اکنون به مردم سوریه حق دفاع از کشور خود در مقابل تهاجم حملات بیگانگان و آدمخوران "دمکرات" را نمیدهد . هیچ معلوم نیست طرفداران این نظریه در مورد خیزش مردم دنیا علیه جنگ چیست ؟ آیا مخالفت و یا تضاد آنها با جنگ در همان تضاد کار و سرمایه است ؟ آیا تمام مخالفین با جنگ فقط باید جزو حزب کمونیست طبقه کارگر باشند تا مقبول تروتسکیست ها یا نویسنده مقاله باشند.این تضاد برای رهائی کشورها و ملت ها از اسارت امپریالیستها و حفظ استقلال سیاسی آنهاست و با تضاد کار و سرمایه اختلاف داشته و حق تقدم هم دارد .
۵۷۱۲۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : پویان احمدزاده
عنوان : دولت اعتدال و.....
در بیست و پنجمین سالگرد کشتار دستجمعی ۶۷دولت آقای روحانی با شعار " اعتدال" به قدرت رسیده و پور محمدی وزیر معتدل دادگستری است. این اعتدال از نوع کارگزارانی و بازاری و خصوصی است که در مقالات"بقالانه" بعضی از چپ ها مورد حمایت واقع شده. چه باید گفت؟
این اولن. دومن که من نیز نثر مقاله و اینگونه نوشتن دکتر را دوست دارم و به او خسته نباشید عرض می کنم. این دومن و سومن( اگه اولن و دومن و سومن نویسی درست باشه) وسومن با تشکر و قدردانی از اخبار روز و تابان گرامی که این پرونده را مفتوحه نگهداشته و چهارمن آقا تواضع! شما بهتر نیست فکری به حال خودت کنی. البته که فرض کن نویسنده کتاب خود را هم تبلیغ کرده باشد مگر کرم نیوا تبلیغ شده که تو جوش آوردی.چه کنیم که زال زاده نیست و شاملو زنده نیست اما تو اگر کمی صداقت داشتی میتوانستی خودت هم مانند سالهای قدیم وارد شوی و بنویسی و جواب بگیری و در میان نوشته هایت " سوسیالیزم عرفانی" را هم تبلیغ کنی. افسوس که نمی توانی و فقط توانت در حد نوشتن کامنت است. نوشتن مقاله سخت است. چرا که سند مکتوب است و تو سالهاست که شفاهی شده ای و از زمانی که گفتی کار احمدی نژاد دو ساله تمام است و پیش بینی ات روی یخ در امد دیگر جسارت نوشتن که نداری هیچ به کامنت نویسی رضایت داده ای.
من به شب به خیر آدمک و گوش کن آدمک که ترجمه عنوان کتاب رایش است باور ندارم و به همبستگی میان چپ می اندیشم تو اما راه خود گیر و با کله. ......
۵۷۱۲۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱٣۹۲
|
از : حمید رضا رحیمی
عنوان : انزوا یا انتزاع؟
سلام
نوشته های مختلفی درباره خاوران منتشر شده است. در روزگاری که آقای مصطفی پورمحمدی به پست ورارت دولت اعتدال می رسد باید نسبت به خاوران بیشتر هشدار داد. نکته دیگر اینکه مستندات نویسنده در رفرانس های آن هست. هم مجله معیار موجود است هم کتاب دکتر جواد مجابی و هم مقالات دکتر قراگوزلو در معیار. اما برای آن که"چشم انداز" تواضع روشن شود تا ما بتوانیم " تکالیف" خود را از صداقت بی صداقت جدا کنیم نیازی به بیرون کشیدن مردگان نیست.
نوشتن "نور ستارگان مرده" دردی را دوا نمی کند و چپ ما برخلاف تصور تواضع طلبان از و
دوران سپری شده کاغذی بیرون رفته. اگه باور نمی کنی کافی است کمی به خود فکر کنی و ببینی چقدر منزوی شدید برادر.
انزوا یا انتزاع؟
۵۷۱۲۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣۹۲
|
از : کوروش سالاری
عنوان : پیشنهاد
به آقای فواد تابان که خود از خانواده جانباختگان دهه شصت هستند پیشنهاد میکنم که مقالات مرتبط با خاوران را در یک پرونده جمع آوری کنند.عنوان این پرونده می تواند از عنوان همین مقاله که گوشه ای از یک شعر زنده یاد فروغ فرخزاد است برداشته شود.
تبار خونی گل ها
چه خوب گفته شده که ما را تبار خونی گل هآمیدوار کرده است.
۵۷۱۱۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣۹۲
|