آن که باید پوست بیاندازد، حاکمیت است!
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : صبا مولوی
عنوان : منظور از پوست انداختن چیست؟
به نظرم منظور معاون فرهنگی وزارت ارشاد از «پوست انداختن کانون نویسندگان» این است که مسئولان این کانون که در حال حاضر نه نویسنده اند و نه شاعر، کنار بروند و بگذارند جوانان تازه نفس به میدان بیایند. آقایان فریبرز رئیس دانا و آقای ناصر زرافشان سالهاست که همه کاره کانون اند و اگر کسی بخواهد عضو کانون شود باید ابتدا از صافی این آقایان بگذرد. به گفته خود این آقایان و به گواه سایت ویکیپدیا آقایان فریبرز رئیس دانا "اقتصاددان و فعال حقوق بشر" و آقای ناصر زرافشان هم " حقوقدان، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر" هستند. اگر هم کتابی از این دو منتشر شده باشد، در رشته تخصصی خودشان است؛ نه رُمانی، نه مجموعه داستانی و نه نوشته ای در حوزه اندیشه فلسفی. در حالی که کانون نویسندگان در همه جای جهان جایگاه نویسندگان و شاعران و اندیشمندان است. این رفقا بهتر است عضو «کانون اقتصاددانان» و «کانون وکلای دادگستری» بشوند که بی تردید عضویت شان در این انجمن ها مناسب و مفید خواهد بود. متأسفانه در کشورمان هیچ کس نمی خواهد در جایگاه واقعی خود قرار بگیرد؛ همه، همه کاره اند و در واقع هیچ کاره. به نظرم منظور از «پوست انداختن کانون نویسندگان» این است که کسانی، اگر هم نویسنده و شاعر باشند (مانند بانوی غزلسرا، سیمین بهبهانی)، بپذیرند که دیرزمانی است که سن شان از مرز بازنشستگی هم گذشته است؛ همچنان شاد و سرخوش و تندرست بمانند و برای ما و نسل هایی آینده شعر بسرایند، اما خود و این دو نفر آقایان محترم کانون را به نویسندگان میانسال و جوان بسپارند تا در این فرصتی که بوجود آمده است و امکان و اقبال فعالیت برای کانون وجود دارد، در بدن خسته و فرتوت «کانون نویسندگان ایران» تحول و تحرکی ایجاد شود.
امیدوارم و تقاضا دارم که «اخبار روز» این اشارات مرا منتشر کند و فرصتی برای بحث و گفت و گویی اساسی درباره کانون ایجاد کند.
با سپاس/ صبا مولوی
۶۰۵٨٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲
|
از : مسعود بهبودی
عنوان : حاکمیت به چه معنی است؟
حاکمیت به چه معنی است؟
منظور از «پوست انداختن» حاکمیت چیست؟
برای درک حاکمیت باید با دیالک تیک خکومت و حاکمیت، با دیالک تیک هیئت حاکمه و طبقه حاکمه آشنا شد و کار کرد.
حکومت و هیئت حاکمه می تواند بهتر از هر ماری و سریعتر از هر ماری «پوست باندازد» و در همه کشورهای جهان «پوست هم می اندازد»:
بوش بن بوش با دار و دسته اش می رود و اوباما با دار و دسته اش می آید.
شرودر با دار و دسته اش می رود و مرکل با دار و دسته اش می آید.
ولی آب به همان آسیاب سابق ریخته می شود.
یعنی حاکمیت طبقاتی (سلطه طبقاتی طبقه حاکمه) حفظ و چه بسا حتی تحکیم می شود.
مفهوم «پوست اندازی حاکمیت» را کانون شاید به معنی «پوست اندازی» حکومت و هیئت حاکمه بکار برده است.
جانشینی روحانی به جای احمدی نژاد در واقع نوعی «پوست اندازی» حکومت و هیئت حاکمه بوده است و سیل سرمایه داران را راهی کشور منفور کرده است.
از کانون چه پنهان که حاکمیت را فقط می توان سرنگون کرد و برای سرنگونی حاکمیت و با سرنگونی حاکمیت فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید را تحول بنیادی بخشید:
یعنی مالکیت خصوصی بر وسایل اساسی تولید را اشتراکی کرد.
یعنی طبقه حاکمه را سلب مالکیت و قدرت کرد.
۶۰۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣۹۲
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱۲)
نظر شما
اصل مطلب
|