یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سخنی با نویسنده "به مام جلال همه ما" - هادی صوفی زاده

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ‫البرز

عنوان : استبداد ریشه در یک نژاد، قوم و زبان نداشته و ندارد
آقای صوفی زاده گرامی، حرف شما را درست متوجه نمیشوم. آقای مصطفی هجری دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران است، حزبی که خودش را در ایرانی دموکراتیک تعریف کرده و می کند. از آنچه شما مینویسی، بویی جز بوی تجزیه به مشام نمی رسد.

‫در یادداشت اولم، در تأیید سخن شما، نوشتم، امریکای تحت رهبری آقای بوش نمیتوانست به اتکای یک بیانیه به ایران حمله نظامی کند. اگر نشریات قبل از حمله امریکا به عراق را بخاطر آوری، غالبِ نیروهای مخالف صدام در تأیید حمله امریکا مصر بودند، و بر اساس آن تشویق نامه ها، نیروهای امریکایی و متحدینش به عنوان نیروهای رهایی بخش وارد عراق شدند، نه تجاوز گر.

در حول و حوش همان زمان، ‫بین نیروهای اپوزیسیون ج.ا، آقای هجری نیم قدمی در جهت خوش آمد گویی به نیروهای نظامی امریکا برداشت، و عدد کمی از نیروهای سلطنت طلب و در رأس آنها آقای رضا پهلوی. آقای رضا پهلوی وقتی متوجه شد، که غالب نیروهای اپوزیسیون ایرانی و نیز اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در اقصی نقاطش مخالف عملیات نظامی امریکا‫ بر علیه ایران هستند، خودش را ‫وارد کارزار جهانی علیه حمله نظامی به ایران کرد

در مورد تأثیرات اقدامات جنبش سبز هنوز زود است، که قضاوت شود، چه هنوز رهبران آن در بند اسارتند، اما در مجموع میشود مشاهده کرد، که امریکائیان و دیگر نیروهای غربی به عینه دیده اند، که در ایران علیرغم تسلط نیروهای متعصب حزب اللهی، نیروهای قدرتمندِ هواخواه مردمسالاری(دموکراسی) نیز وجود دارند. و باایران و ایرانیان نمیتوانند مانند عراق، افغانستان، لیبی و سوریه برخورد کنند

‫آقای صوفی زاده گرامی، هیچ مکانی از دنیا در اثر فوران نفرت، خشم، کینه و انتقامجویی به محلی آرام برای زندگی تبدیل نشده است.
تاریخ هر دموکراسی را مطالعه کنی، به عینه می بینی، که پیشرفت در این کشورها از آن روزی آغاز شده، که دور باطل استبداد را، با تشکیل جبهه های ضد استبدادی خاتمه داده اند.
استبداد ریشه در یک نژاد، قوم و زبان نداشته و ندارد. مستبدین در فرهنگ استبدادی است که امکان رشد یافته، و جامعه خود را به انحطاط می کشانند

‫شما را دوستانه دعوت می کنم به خواندن یادداشت قبلیم تحت عنوان، شکی در شکوفایی و بهتر شد وضعیت زندگی مردم کردستان عراق نیست، در همین بخش نظرات.
۶٣۶۶٨ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹٣       

    از : هادی صوفی زاه

عنوان : به آقای البرز
آقای البرز، هر چند من رغبت چندانی به بحث با کسانیکه هویت خود را آشکار نمی سازند ندارم اما اگر بنابه استدلال شما در مورد نام خانوادگی بنده با صفوی بقیه نظرات شما را بسنجیم دلیلی برای توضیح به نظرات شما نیست. همانگونه که گرجی بودن استالین دلیلی برای نزدیکی گرجیها به روسها نبود و شاهد هستیم که دو دولت و ملت روس و گرجی بیش از همه در مقابل همدیگر قرار گرفتهاند. حتی خود استالین در میان گرجیها با نفرت از او یاد میشود. گرجیها از بدو استقلال اجازه ندادند که مجسمه استالین در آن کشور گذاشته شود. ضمنا درهم تنیده گی ملتهای متعدد ایرانی از در هم تنیده گی ملتهای سابق در اتحاد شوروی سابق عمیقتر نیست و اشتراکات کورد و فارس و بلوچ از اشتراکات روس و بلاروس و اکراینی عمیقتر نیست. راز برپایی تمامیت ارضی نیازمند انتخاب آزادانه است نه مقایسه حضور لاجوردی و حسنی در قدرت بعنوان نماد اتحاد و درهم تنیده گی ملی.
آقای گرامی، شاخص توسعه و شکوفایی اقتصادی جمهوری آذربایجان با دوران اتحاد شوروی سابق قابل مقایسه نیست و تمام ذخایر نفت و گاز آن کشور ثروتمند که در گذشته توسط روسها در مرکز خرج میشد اینک متعلق به کشور آذربایجان است. اینک شهر باکو بعنوان پایتخت فرهنگی کشورهای اسلامی نامگذاری شده است. اگر توسعه سیاسی و آزادی با استاندادرهای غربی بسنجیم حق باشماست و آذربایجان تا یک ساختار دموکراتیک و واقعی فرسخها فاصله دارد، اما اگر ساختار سیاسی آن کشور را با کشوری مثل ایران بسنجیم، طبعا جمهوری آذربایجان یک کشور دموکرات است. در ضمن تمام احزاب سیاسی بغیر یک حزب شیعی که از ایران خط میگیرند آزاد هستند، با این وجود بازهم منکر محدودیت فعالیت آنان نیستم.
پاسخ فوق در مورد آذربایجان شامل توضیح شما در مورد جنوب کوردستان را نیز میباشد. در کوردستان هم مثل بسیار از کشورها فساد اداری و سوء مدیریت بیداد میکند و بهیچوجه قابل دفاع نیست. اما تفاوتهایی در فساد اداری هست که می توان گفت ثروت ملتی که توسط مسئولین چپاول میشود از کانال دیگری به جامعه کوردستان تزریق میگردد. اما برای نمونه در کوردستان ایران ثروتی که توسط مسئولین دزدیده میشود در تهران و اصفهان سر در می آورد. با احترام
۶٣۶۶۷ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹٣       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : به آقای البرز و هیواکوردستانی
آقای البرز، نه نامه آقای هجری تاثیری در دعوت بوش به حمله به ایران داشت همچنانکه نامه ۵۵ نفر زندانی موج سبز به اوباما تاثیری در لغو تحریمها نداشت. و همان شرایطی که بر مردم عراق، افغانستان آمده در انتظآر ایران نیز هست. تهدید نظامی علیه ایران هنوز هم بقوت خود باقیست اما نه باز هم نه بخاطر مسئله کورد و نامه آقای هجری و یا بقول شما هجریها.
آقای هیوا کوردستانی، فکر کنم از تفاوت کلمه روابط پ.ک.ک با ایران با همکاری و یا همپیمانی آن حزب با ایران سوء برداشت نموده اید و به عمد یا به سهو میخواهید پ.ک.ک را در کاتاگوری همپیمانی با ایران قرار دهید. من نوشتهام حزب دموکرات کوردستان عراق به رهبری شادروان ملا مصطفی بارزانی زمانیکه در دام رژیم شاه ایران افتاد و با اسلحه و کمک ایشآن به جنگ علیه رژیم عراق پرداخت مورد مصالحه قرار گرفت، گلبدین حکمتیار به ظاهر رئیس جمهور افغانستان بود اما علاء الدین بروجردی سفیر وقت ایران در آن زمان از حکمتیار دست نشآنده خود بیشتر قدرت داشت. اتحادیه میهنی در همکاری با ایران ید طولانی داشت. ضرب المثلی در میان کوردها هست که می گوید اگر یک ایرانی یک کیلو گل بهات بدهد یک کیلو گلاب از ات میگیرد. و اما حزب کارگران کوردستان یکی از منزه ترین احزاب کوردی است که همپیمانی با ایران به آن حزب نمی چسپد. پ.ک.ک بغیرازملت خود هیچگاه دست به سوی دشمنان ملت کورد دراز نکردهاست. اگر چنانچه امکان مداوای زخمی و از این قبیل را از ایران گرفته باشد، این با آن همپیمانی که مد نظر شماست فرق دارد.
۶٣۶۶٣ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : شکی در شکوفایی و بهتر شدن وضعیت زندگی مردم کردستان عراق نیست
‫آقای صوفی زاده گرامی، گرچه مخاطبت را انتخاب و برای آقای فانی یزدی مطلبت را نوشته ای، اما از جایی که مطلب در مکانی عمومی چون تارنمای اخبار روز نشر یافته، طبیعی است که هر کسی مطلب شما را بخواند، و اگر خواست به آن واکنش نشان دهد.

‫شما در جایی از نوشتار جالب خود در بخش نظرات، مدعی هستید که کردستان ایران(و نه کل کشور ایران) زیر تفکر صفویزم در ایران می نالد. اما جالبتر از این ادعا نام فامیلی شماست، که هنوز هم صوفی زاده است.
مقصود آنکه مردم ایران در اقصی نقاطش، چنان در هم تنیده و ممزوج شده اند، که جداسری در هیچ نقطه ای از نقاط ایران تحمل نمیشود. و همین در هم تنیده گی ایرانیان در اقصی نقاطش، راز پا برجایی تمامیت ارضی کشور بوده و هست

‫زندگی در ایران زمانی زیباتر خواهد شد، که فرهنگ مردمسالاری در ایران نهادینه شود، چرا که علیرغم تصور شما، نکبت حاکم بر کشور ایران ریشه در قوم، نژاد و زبان خاصی ندارد.
همانگونه که آقای ملاحسنی فارس نیست به همان میزان آقای لاجوردی هم ‫ترک نبود، اما هر دوی اینها بر اساس اعتقادشان به فرهنگ استبدادی، مشترکاً عمل کرده و می کنند

‫نمیدانم مقصود شما از شکوفایی در جمهوری آذربایجان چیست، آیا مقصودتان پیشرفت مردمسالاری در این جمهوری است. شاخص این گفتمان را باید در رهبری این کشور جست، آیا با گذشت این همه سال فقط خاندان علی اف دستگاه اداره کشور را بر عهده داشته باشند، آیا در این کشور احزاب مخالف نظرات خاندان علی اف امکان و جرعت فعالیت دارند

‫شکی در شکوفایی و بهتر شدن وضعیت زندگی مردم کردستان عراق، نسبت به سایر مناطق عراق نیست، چه در این منطقه از عراق بمبهای کمتری منفجر و نتیجتا مردم کمتری کشته و ساختمانهای کمتری بر سر ساکنانش آوار میشود.
اما آیا نهادهای دموکراتیکِ مستقل از گروههای مسلح کشور امکان فعالیت دارند، یا آنکه تظاهرات آرام آنان در خیابانهای اربیل و سلیمانیه با شدت تمام در هم کوبیده میشود

‫اینکه مردم مختلف ساکن در ایران امکان آن را نیافته اند، به این یا آن نام دیگر که مورد پسندشان است تعریف و نامیده شوند، هم، ریشه در فرهنگ استبدادی حاکم بر کشور دارد. با برقراری حکومتی مردمسالار در کشور و حضور نمایندگان واقعی مردم در ارگانهای قانونگذاری، اجرائی و قضایی کشور، مسلما بسیاری از تعاریف تغییر خواهد کرد.
۶٣۶۵۹ - تاریخ انتشار : ۵ مرداد ۱٣۹٣       

    از : هادی صوفی زاده

عنوان : به آقای فانی یزدی
آقای فانی یزدی گرامی، ضمن عرض سلام و ممنون از پاسخ شما. راستش منهم علیرغم تمام تفاوتهایی که در مباحث و اندیشه و افکار با شما دارم، ضمن حرمت و نوشتههای شما را تعقیب و از این جهت است که خواستم به آنچه که از نظر من واقعن غلط و از طرف شما درست واکنش نشان دهم. اگر از دریچه حساسیت شناختی به شما نبود شآید مثل دهها مطلب از آنچه این روزها در فضای مجازی منتشر میشوند بی تفاوت میشدم.
در ضمن مباحث همایشهای ۲ و ۳ اجا و بحثهای آزاد با شما و خانم وحدتی را بخوبی بیاد دارم. در آن ایام تصور غالب در کوردستان این بود که نقاط مشترکی در مبارزات ملتهای غیر فارس ایران با چپهای ایرانی وجود دارد و باید روی آن سرمایهگذاری کرد. امید من و امثال من درآن ایام این بود که فعالان چپ ایران درایت بخرج دهند و با قبول شرایط واقعی ایران که همانا استقرار یک ساختار دموکراتیک و فدرال که همه ملتها در فضایی برابر قرار گیرند اعتماد ملتهای غیر فارس را بدست آورند تا شاید ایران بسمت عراق و یوگسلاوی نرود و یا حتی اگر شرایط ایران همانند آن کشورها نباشد این تفکر در میان مردم جای نگیرد، اما نه اینکه اجا همچون رسالت و شجاعتی برای خودقائل نبود،دیری نپائید که اتحاد به اصطلاح جمهوری خواهان از زیر چتر جنبش سبز سر درآورد. جنبشی که یکی از دلایل شکست و عقب نشینی اش ترس از عواقب مسئله ملتهای غیرفارس در ایران بود. تاکنون آنچه پیداست عموم روشنفکران، سیاستمداران، اپوزسیون در امر سرکوب خواسته ملتهای غیرفارس متفق القولند و همچون ذهنیتی ریشه در دیکتاتوری ریشهداری دارد و متاسفانه هنوز هم اکثریت مطلق جریانات فارس زبان با واژه ملت برای ملتهای غیر فارس در ایران مشکل دارند، فکر می کنند برای مثال اگر از واژه ملت برای مثلا ملت عرب در ایران استفاده نمود سند تجزیه ایران را امضاء نمودهاند، غافل از اینکه ملت عرب با هیچ وصلهای به ایران و فارس نمی چسپند و نمی توان با قوم و یا ایرانی نامیدن آنان امکان ندارد برای همیشه حقوق آنان را پایمال نمود .
آقای فانی یزدی گرامی، بیش از صد سال دشمنی مستمر با دیگر ملتها به چندگانگی و شکاف ملی در جامعه چند ملیتی ایران انجامیده است. شرایط بهتری برای انتخاب گزینه و همکاری ملتهای غیر فارس فراهم شده تا برای بدست آوردن آنچه حق آنان هست و تاکنون از آن محروم بودهاند استفاده می کنند، ایکاش رهبران سیاسی ایران آن درایت را داشتند تا قبل از اینکه به کمک نیروی خارجی فدرالیسم بر ایران تحمیل گردد خود به آن می اندیشیدند. لعنت بر کسی که پیام و زبانش جنگ باشد. اما بقول معروف خودکرده را تدبیر نیست.
از آقای فرهاد فرجاد یاد کردید، در واقع تفاوتی میان تفکرات آقای فرجاد و آقای بابک امیرخسروی رئیس حزب ایشان با طیف اصولگرای رژیم ایران دیده نمی شود. از نظر من یک ملی مذهبی بسیار از بقایای افراد حزب دموکراتیک مردم ایران مترقی ترند. جای سوال است که چگونه این افراد خود را در طیف چپ تعریف می کنند؟ اما آنچه عیان است کسی دیگر افکار آنان را جدی نمی گیرد. برای من مهم است که افرادی مثل شما واقعیتهای جامعه ایران را مد نظر داشته باشید. باید بخاطر آورد دو سال پیش آقای امیرخسروی و عقبهاش علیه اتحاد دو حزب کومهله و دموکرات بیانییه بیرون داده بود. آنان در مقابل جریان آب دارند شنا می کنند.
آقای عبدلله اوجالان که شما دلیل سکوت ایشان را پرسیدهاید، در تمام تحلیلهایش که ارائه داده و در تشکیلات حزبش نهادینه شده اعلام داشته که صد سال گذشته قرن اسارت کوردها بوده اما صد سال آینده قرن رهایی کوردها و استقلال تمام کوردهاست. سخن ایشان منافاتی با آنچه امروزه آقای بارزانی در ابتدای آن است ندارد و دیر یا زود بخشهای دیگر کوردستان را هم در بر میگیرد. آقای اوجالان در آخرین نامهاش به کنفراس اسلامی در دیاربکر شیعه ایرانی را بزرگترین مانع در راه دموکراتیزه کردن خاورمیانه دانسته بود. موضوع ملاقات آقای مسعود بارزانی با آقای اردوغان این است که نه تنها اردوغان بلکه دولتمردان تورکیه و بسیاری از اپوزسیون تورکیه به درجهای از عقلانیت رسیدهاند که واقعیت مسئله کورد را بپذیرند. در ضمن این آقای بارزانی نبود که برای دولت تورک تنزل نمود بلکه این تورکها بودند که سرانجام در مورد مسئله کورد عقب نشینی نمودند، بعداز سالها تهدید و سیاست خشن آقای بارزانی را قبول نمودهاند و گشایشی که امروزه در فضای سیاسی تورکها در مورد کوردها چه بلحاظ قانونی چه به لحاظ خرد ملی اتفاق افتاده در نوع خود بی نظیر است و تورکها دارند با همراهی کوردها با خود ابتکار عمل بدست میگیرند اما ایران و ایرانیان عکس قضیه را دنبال می کنند. من انتظار ندارم که دولتمردان ایران همچون تورکها بیندیشند و اجازه دهند که مثلا آقای جلال طالبانی در کرماشان برای ملت کورد سخنرانی کند، اما اپوزسیون ایرانی نیز تفاوت چندانی با عملکرد رژیم ندارند، یک نمونه، چند سال پیش روشنفکران تورک در المان در نامهای به مسئولین کشور خود نوشتند که لازم است تورکها در کشور آلمان از چه حقوقی بهرهمندد ملت کورد هم باید در تورکیه ازهمان حقوق بهرهمند باشند اما متاسفانه فارسزبانها هنوز هم با مسئله ملت یا قوم مشکل دارند. از جهتی دیگر اگر قبول کنیم تضاد منافع ایران و تورکیه در منطقه ادامه همان جنگ صفوی و عثمانی است. ‌در همان ایام تورکها نسبت به کوردها درستتر عمل کردند و اینک نیز تورکها درستتر عمل می کنند. مانع تعقل در ایران مذهب شیعی است، خانم دلارام مشهوری نویسنده کتاب رگ تاک می نویسد که در مذهب تشیع هیچ بذردگراندیشی نمی روید.
دوست عزیز همچنانکه از میزان مقبولیت کوردستان عراق نوشتهاید بسیار درست و اما کوردستان تنها در عراق نیست، در ایران هم کوردستان هست و امید به آزادی کورده در همه تمام بخشهای کوردستان که دورانی زیر سیطره عثمانی بودهاند وجود دارد اما تنها بخش نامید کوردستان قسمتی است که هنوز هم زیر تفکر صفوییزم در ایران می نالد. ما خوب میدانیم اگر کوردستان عراق در طول ده سال به اندازه نود سال زیر سلطه عراق شکوفا گردیده در صورت استقلال شکوفایی آن روند تصاعدی بخود میگیرد، همچنانکه کشور جمهوری آذربایجان در طول بیست سال این روند را پیمودهاست. نکته دیگر اینکه طبق قانون اساسی عراق کورد یک ملت تعریف شده است، اما در ایران به کورد قوم می گویند. جمهوری آذربایجان یک ملت است اما علت چیست آذریهای آذربایجان جنوبی قوم تعریف میشوند؟ چرا عرب و بلوچ و تورکمن هم همینطور؟

از نظر شما علت این تناقض در رفتار سیاسی ایرانیان در چیست که کوردها را اصالتن ایرانی و پارهتن خود میدانند که در جنگ با عثمانیها از ایران جدا شدند اما حالا که امکان استقلال آنان فراهم شده همگی و منجمله شخص شما بجای حمایت نگران جدایی آن هستند؟ سوال دیگر اینکه چرا زمانیکه شوروی تهدید جدی برای امریکا، یوگسلاوی تهدیدی جدی برای جامعه اروپا محسوب میشد، آنان از تجزیه آن دو کشور خوشحال شدند و عراق نیز که همیشه تهدیدی جدی و تجربه شده برای ایران بودهاست و کوچک شدن آن بمثابه کوچک شدن یک دشمن جدی، اما شما درست مخالف آن هستید؟ دوم اینکه آیا اگر چنانچه در فردای عراق متمرکز حکومتی ناسیونالیست عربی و نا سازگار با ایران سرکار آید و از حقوق ملت عرب الاحواز دفاع نماید موضع شما چه خواهد بود؟ آیا اینبار چگونه با مسئله برخورد می کنید؟ از کارت کوردها استفاده می کنید؟
کوتاه سخن من در دو مطلب جداگانه در خصوص وقایع فعلی عراق که در سایت ایران گلوبال منتشر شده نوشتهام و لینک آنرا ضمیمه می نمایم. و سوالاتی را مطڕح نمودهام و از ذکر مجدد آن خودداری می نمایم.
تمام این مباحث سر این است که مشکلات جامعه ایران را دید و از بیان آن نهراسید تا از جنگ و خونریزی جلوگیری شود نه روشی را که شما دنبال می کنید. شاد و موفق باشید.
http://iranglobal.info/node/۳۶۰۸۹

http://iranglobal.info/node/۳۶۰۳۳
۶٣۶۵۴ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹٣       

    از : رضا فانی یزدی

عنوان : کاش کمی صبر می کردی
آقای هادی صوفی زاده با سلام و آرزوی سلامتی برایت
کاش چند روزی صبر می کردی . مطلب من ۳ روز از مطلب شما چاپ شده و درست قبل از همان روز که مطلب شما چاپ شود ،تن زیر را در جواب دوستان برای مدیر محترم اخبار روز فرستادم که با توجه به اختلاف زمان ما و دوستان در اروپا همزمان با مطلب شما درج شد
من نه به شما کم لطفی داشته و نه بی احترامی دارم . فقط خیلی در جواب عجله نداشتم .شما را به خوبی به یاد دارم و اینکه در همایش اتحاد جمهوریخواهان با هم بارها صحبت کردیم و بسیار هم اگر یادت باشد چون شما از اربیل و آن اطراف خبر داشتی جویا خبر از ان طرف ها و زندگی مردم کرد بودم . یادت باشد حتی در جلسه وقتی صحبت از فدرالیسم و جدایی کردها شد و وقتی فرهاد فرجاد به عنوان مخالف فدرالیسم صحبت کرد همانجا وقت صحبت من که شد با سراهت گفتم که به هر حال اگر مردمی خود فدرالیسم را انتخاب کنند و حتی راه جدایی را در پیش بگیرند ، گرچه من مخالف آن روش هستم ولی هیچ حکومتی حق ندارد با لشگر کشی و کشتار مردم مقابل خواست آنها بایستد
باز هما همان حرف را می زنم ، به نظرم این مدل در عراق جواب داده است ولی در ایران و ترکیه در حال حاضر جواب نمی دهد و می تواند به کشتار و قتل عام کرد ها منجر گردد اگر آنها به یک عمل زودرس دست بزنند و به تحریک اسرائیل وارد این بازی شوند که فاجعه ای برای همه مردم کرد و دیگر مردم منطقه خواهد شد
دوست عزیز ، چرا از خودت نمی پرسی که چرا اوجالان در این روزها ساکت است . چرا نمی پرسی که چرا وقتی اوجالان در زندان است ، آقای اردوغان در کنسرت با بارزانی در اربیل جا خوش می کند و امروز هم به کرد عراقی چراغ سبز استقلال می دهد . آیا به نظر شما ترکیه خواهان ایجاد کشور کردستان مستقل برای همه کردهاست و یا در صدد تفرقه آنها به تقویت بارزانی پرداخته است
امروز کردها در عراق در بهترین شرایط قرار دارند . تقریبا از استقلال کامل در اقلیم کردستان بر خوردارند و نقشی هم در رهبری عراق دارند و سکان ریاست جمهوری که از نظر سمبلیک و موقیعت سیاسی از جایگاه ویژه ای بر خوردار است در اختیار آنهاست و به عنوان نیروی میانجی میان قبیل سنی و قدرت شیعه احترام داشته و می توانند برای مردم کورد در عراق و دیگر کشور ها بسیاری امتیاز بگیرند و آمریکا و غرب هم حامی آنهاست و آنها نقش میانجی را در بسیاری از در گیری های منطقه می توانند ایفاء کنند و به جایگاه کورد و کردستان مقام بی نظیری در تاریخ معاصر کورد بدهند
کی و کجا کورد و کردستان اینهمه اعتبار داشته و اینهمه در صلح و آرامش زندگی کرده که حالا شما خیال دیگری برتان داشته است. آینده کورد ها و کردستان واحد آینده در دست رهبران کورد عراقی است اگر امروز درایت داشته باشند ، فردا همه چیز دارند و اگر کوته نظری کنند و در دام اسرائیل و توطعه های اردوغان بیفتند، همه چیز را از دست می دهند . امروز کوردستان یکی از امن ترین مناطق منطقه است . مردم در صلح و آرامش زندگی می کنند . به دور و بر نگاه کن ببین چه فاجعه ای برای این منطقه اتفاق افتاده . شما در اروپا نشسته دلت خوش است و از جیب مردم کورد خرج می کنی عزیز
انصاف داشته باش، آوارگی و در بدری را برای مردم خودت تحت شعار های به ظاهر دمکراتیک به ارمغان نیاور . از مام جلال هم نا امید نباش و او را به جمهوری اسلامی نسبت نده . او دو برابر عمر شما را در کوه و دشتهای کردستان در کنار مردم کورد به جنگ و گریز گذرانده است و به همین دلیل محبوب مردم کورد است . او نه برای من مرجع تقلید است و نه جایزالخطا ، ولی او درایت دارد ، سختی روزگار را در کوه و دشت و ااورگی زیر آتش و خون و گلوله گذرنده است و نه در اروپا و یا منظریه کرج در حاشیه تهران در دوران محمد رضا شاهی در ایران ، او قدر این روزهای آرامش و صلح را ورای خود و مردمش می داند . قدرش را بدان و به درایت و نیم قرن مبارزه اش برای کورد و کردستان احترام بگذار .
در زیر آن مطلبی را که در جواب شما و دیگر دوستان نوشتم برایت می گزارم که بدآنی بی جوابت نگذاشته ام و به یادت بوده و همیشه هم هستم .
برای شما و همه مردم کورد آرزوی روزی را دارم که در صلح و آرامش بهترین انتخاب جمعی خود را بکنند و بنایی را بسازند که نه فقط برای فرزندان آنها آشیانه و سرزمین همیشگی اشان باشد که نمونه موفقی برای دیگر مردم منطقه گردد.
با دوستی و احترام
رضا فانی یزدی
۲۵ جولای ۲۰۱۴


از : رضا فانی یزدی
عنوان : فدرالیسم
دوستان عزیز ، ممنون از همه شما که به این مطلب توجه نشان داده اید
صحبت از فدرالیسم و یا هر انتخاب دیگری نهایتا حق هر مردمی است حالا فرقی نمی کند که در عراق باشد و یا در ایران ، در اسپانیا باشد و یا در ایالات متحده آمریکا و یا ۱۰۰ سال پیش مطرح شده باشد و یا امروز و یا فردا
مردم حق انتخاب دارند و گاه اتفاق افتاده است که همان انتخابی که در یک سوی دنیا در زمان و مکان دیگری نتایج بسیار مثبت به بار آورده است در زمان و مکان دیگری برای مردمی فاجعه آفریده است . شاید ملموس ترین نمونه آن برای ما ایرانی ها همین انقلاب اسلامی خودمان باشد که همه ما از فارس و کرد و عرب و بلوچ و ترکمن و آذری آگاهانه و در کمال اختیار و با فداکاری و از جان گذشتگی فراوان و به بهای بسیار سنگینی به آن دست زدیم . این یک انتخاب تاریخی بود که همه ما شاید به یک اندازه و با سهم برابر به استقبال آن رفتیم . حتما عواملی هم مثل رژیم دیکتاتوری شاه نقش داشته اند ولی نه شاه تنها دیکتاتور بود و نه همه مردم در رژیم های دیکتاتوری به انقلاب پناه آوردند . شیلی و بسیاری از حکومت های دیکتاتوری در امریکا جنوبی هم بودند که مردم در آنها اشکال دیگری را انتخاب کردند و نتایج بهتری هم گرفتند . شاید در ایران هم اگر یک رهبری سیاسی با درایت وجود می داشت کار به انقلاب نمی کشید و ما دنیای دیگری را تجربه کرده بودیم
به هر حال صحبت این است که انتخاب های جمعی هم همیشه نتایج آنچنانی به بار نیاورده است
فدرالیسم هم به عنوان یک انتخاب در شیوه اداری محلی برای هر ملت و قومی آیه آسمانی نیست و در شرایط متفاوت می تواند نتایج متفاوت به بار آورد و اگر کل جامعه و قدرت حاکم به سادگی پذیرای آن نباشد می تواند به یک فاجعه برای مردم همان منطقه فرا روید
در عراق خوشبختانه این انتخاب با توجه به شرایط ویژه ای که به وجود آمد و با درایت رهبرانی چون جلال طالبانی با کمترین تقابل داخلی با نیرو های مرکزی به بهترین نتایج برای مردم کرد عراق فرا رویید. آیا این نسخه را می توان در همه کشور های کرد نکشین صادر کرد و یا می توان آن را برای هر ملتی و قومی در کشور های این منطقه پیچید
به نظرم سیاستمدار عاقل و با درایت در جیبش نسخه از قبل پیچیده شده ندارد و متناسب با شرایط و موقیعت های ممکن سیاست می کند
مهم این است که انتخاب روش های اداره امور در هر منطقه ای حتی جدای از ترکیب جمعیتی آن حق مردم آن منطقه است و نمی توان این حق را با سرکوب و لشگر کشی و قتل عام مردم از آنها سلب کرد
ولی سیاستمدار با درایت و عاقل هم مردم خود را به سلاخ خانه و قتلگاه نمی برد
فکر میکنم دوستانی که حسن نیت دارند حرف من را می فهمند
با احترام به همه شما
رضا فانی یزدی
۶٣۶۱۷ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹٣       

    از : هیوا کردستانی

عنوان : دست مریزاد اقای صوفی زاده‌!
پاسخ خوبی بود به‌ خوشآمد گویی اقای فانی به‌ مام جلال. من هم که‌ نوشته‌ اقای فانی را خواندم، دریافتم که‌ ایشان مام جلال را فقط بخاطر دفاع از تمامیت ارضی عراق و نیافتادن به‌ دام استقلالخواهی، ستوده‌ است! یعنی این عالیجناب تشکیل یک دولت کردی حتی در خارج از ایران را هم نمیتواند تحمل کند و هر کس به‌ ظن ایشان با خواست استقلال کردستان در هر بخشی از کردستان همراهی نکند میشود یک رهبر با درایت!
اما یک نکته‌ دیگر که‌ نظر بنده‌ را جلب کرد این نتیجه‌ گیری آقای صوفی زاده‌ بود هر حزب و جریان سیاسی در منطقه‌ که‌ از در دوستی و نزدیکی و هم پیمانی با جمهوری اسلامی در آید، پایانش شکست و بدنامی است که‌ به‌ نظر بنده‌ نظر درستی است، ایا آقای صوفی زاده‌ این واقعیت را با رهبران حزب مورد علاقه‌اش، حزب کارگران کردستان هم در میان گذاشته‌ است؟ امیدوارم کاک هادی پ.ک.ک را متوجه‌ عواقب بسیار منفی همپیمانی با رژیم ایران، کند.
۶٣۶۱۵ - تاریخ انتشار : ۴ مرداد ۱٣۹٣       

    از : هه‌ڵمه‌ت مه‌عرووفی

عنوان : تقدیر
نوشته و متن آن از دیدگاه من نقطه نظرات حداکثر ملت کورد بوده و در متن مسائل خاصی انگاشته و بدان اشاره شده است از جمله اینکه اگر سی سال قبل بود شاید با نگاهی دیگر به این نامه و امثال ان می نگریستیم
و دیگر اینکه پافشاری کورد به طور کلی بر استقال علیرغم میل تاریخی و جهد آنا برای استقلال به اندازه زیادی معلول اقدامات و سخنهای جمهوری اسلامی و نظام شاهنشاهی و این به ظاهر روشنفکران پارس می باشد که نگاهشان به مسئله کرد بسیار فاشیستی تر از جمهوری اسلامی است
تنها خواستم تاییدی بر نوشته شما داشته و دست شما را به گرمی بفشارم
با تشکر
۶٣۶۰٣ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣۹٣       

    از : ‫البرز

عنوان : نمیدانم چه اسمی باید روی این جمله ‫گذاشت
‫آقای صوفی زاده گرامی، به مجادله لفظی شما با آقای یزدی کاری ندارم، و امیدوارم آقای یزدی بتواند خودش پاسخی برای شما بنویسد،
این جمله شما که میگوید،«... تصور نمودند که امریکا منتظر نامه آقای هجری برای تهاجم است...» نمیدانم چه اسمی باید روی این جمله ‫گذاشت.
نه عزیز امریکا منتظر نامه آقای هجری برای تهاجم نبوده و نیست، امریکا منتظر نامه آقای هجری ها بود.

‫اگر ‫همزمان با آقای هجری، شخصیتها، احزاب و سازمانهای بیشتری، شروع میکردند به صدور بیانیه هایی از نوع بیانیه آقای هجری، یعنی درست همان کاری که غالب احزاب اپوزیسیون صدام قبل از هجوم امریکا به عراق انجام دادند، امریکای تحت رهبری جرج بوش به ایران هم حمله نظامی میکرد
‫و امروز کودکان، زنان و مردان ایران هم، مانند مردم عراق در هر کوی و برزنی قربانی بمبها و گلوله های جانسوز گشته، و خون و اعضای بدنشان سنگفرشها و اسفالت خیابانها، کوچه ها و حتی منازل را هم رنگین میکرد
۶٣۵۹۹ - تاریخ انتشار : ٣ مرداد ۱٣۹٣       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست