از : خسرو ثابت قدم
عنوان : خوشحالم که...
خوشحالم که در اینجا به اصطلاح "دیسکورس" کوچکی ایجاد شد تا خواننده بی طرف و جویای اطلاعات و دانش، این امکان را داشته باشد که خود، با مطالعه نظرات گوناگون، شناخت خود را حاصل کند.
این امر، در نگاه من، و به لحاظ فرهنگی و آموزشی، برای جامعه ما از همه چیز مهمتر است. جامعه ای که سرآمد مطالعه اش مساوی است با "شرمندگی تاریخ".
چنین است که یک خواننده بی طرف و جویای اطلاعات می تواند شاهد باشد که مارکسیسمِ خشونت گریز و صلح طلب ما، همانقدر با استالینیسم قرابت دارد که اسلام مادران و پدران ما با "داعش" و "حزب الله".
چنانچه پیشتر عرض شد، بنام و در راه هر مرامی جنایت شده و می شود. متاسفانه نه مارکسیسم از این قاعده مستثناست و نه مذاهب و نه سیستم کاپیتالیسم (و نه حتی فوتبال).
هر کدام از این منش ها و جهان بینی ها، گونه ای انسانی و گونه ای متعصب دارد. چون انسان اساسا این تضاد را در درون خود حمل می کند. انسان است که در بنیاد خود، گاهی رئوف و مهربان است، و گاه خشن و بی رحم.
باید بسیار بی طرف بود، ابژکتیو بود، دانش جو بود، شهامت داشت، و بزرگی روح و شخصیت داشت تا خطاهای مرامی را که بدان اعتقاد داریم ببینیم و بپذیریم. و این همه، کار هر کسی نیست. رسیدن به چنین حالتی از بلوغ فکری، محتاج سالها آموزش و پرورش است. چنین آموزش و پرورشی، در چهارچوب تنگ یک ایدئولوژی و "ایسم" (مثلا مارکسیسم شرقی، استالینیسم، لنینیسم، مآئوایسم، اسلامیسم، هیتلریسم، و امثالهم) میسر نیست. بویژه که ما در شرق، اصولا اعصارِ مهمِ روشنگری و رنسانس را نداشته ایم و به اصطلاح "سن عقل" در جامعه بسیار پائین است و تفکر و آموزش اسلوبی هنوز در خودِ آکادمی ها جا نیفتاده است، چه رسد به بطن جامعه.
مارکسیسمی که من می شناسم و بدان معتقدم، بر پایه های اومانیسم غربی قرون ۱۷ و ۱۸ بنا شده است و جدا از این اومانیسمِ غربی قابل تصور نیست. یعنی خود ماحصل اعصارِ "رنسانس" و "روشنگریست".
این نوع از مارکسیسم، با شیوه های حکومتی در شوروی، چین، ویتنام، کره شمالی، و نمونه های مشابه هیچگونه خویشاوندی ئی ندارد. همچنین با برداشت های مذهبی ما ایرانیان از مارکسیسم هیچگونه خویشاوندی ئی ندارد. مارکسیسمِ ما ایرانیان، عمدتا آغشته به مذهب است. و جز این هم نمی توانسته باشد، چون ما در آن سیستم بار آمده ایم.
این گونه از مارکسیسم، نه اردوگاه های کار (گولاک) می شناسد و نه تصفیه های حزبی، نه اعدام و شکنجه، نه "پیمان عدم حمله با هیتلر" بروی جنازه ممالک کوچکتر، و نه "ک. جی. بی.".
دیگر آنکه این گونه از مارکسیسم، برای پیروانش، فراتر از یک"ایسم" است. چون یک "ایسم" در اکثر زبانها تداعی گر ساختار ذهنی خشک و غیر قابل انعطاف و تغییر ناپذیر است. یعنی ساختاری بسته و درون گرا. و این نکته ای بود که برخی از گفتگوکنندگانِ محترم متوجه نشده بودند (یا من نتوانسته بودم منظور خود را بخوبی بیان کنم. چون همه تلاش می کنیم تا در کامنت ها فشرده و مختصر بنویسیم).
و نهایتا اینکه این گونه از مارکسیسم نگاه می کند و می بیند که اکثر استالینیست های تند رو و متعصب، خود در قلب ممالک امپریالیستی نشسته اند، اما از سیستم های حکومتی آن سو دفاع می کنند. مارکسیسم در اصل مرامی ست صادق و راستگو. در قلبِ کاپیتالیسم نشستن و از استالینیسم دفاعِ تند و مطلق کردن، از دید من ناصافی و ناصادقی است.
اخیرا جمله ای در رابطه با اسلامگرائی و اسلامگریزی در آلمان خواندم که جالب بود: "ما حتی یک نوع آب نداریم، چه رسد به یک نوع اسلام". پیروی همین منطق، یک نوع مارکسیسم هم نداریم.
با احترام - خسرو ثابت قدم
۶٨٣۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : ایکاروس
عنوان : پایان یک موضع
بازهم موضعی سطحی و عامیانه از سر عصبانیت و "ثابت قدم" در هیستری ضد کمونیستی. انتها و پایان این موضع کاملا" روشن است. ایشان فعلا" به میانه راه رسیده اند. ایشان از کنار هم گذاشتن هیتلر و استالین شروع کردند و حالا "هیتلر دیکتاتور بود" (و نه فاشیست) و " استالین بیمار و جانی". اگر دو روز دیگر این بحث ادامه یابد جبهه و جایگاه آقای "ثابت قدم" کاملا" مشخص و شفاف می شود.
۶٨٣۵٣ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : آرمان
عنوان : شخصیت استالین
نامه ای که گفته می شود لنین در مورد استالین نوشته است از نظر تاریخی معلوم نیست که واقعا معتبر باشد و جعل نباشد اما استالین نیز در طول عمر سیاسی خود دوران های مختلف و رفتارهای متفاوتی داشته است. او قبل از انقلاب اکتبر فعال سیاسی و انقلابی دلیر و ورزیده ای بود و با نام مستعار "سوسو" در تشکل و سازماندهی انقلابیون فعالیت وسیعی داشت و به شدت تحت تعغیب پلیس سیاسی تزار بود و چندین بار دستگیر و زندانی و تبعید شده بود. استالین مانند لنین و تروتسکی از نظر معلومات مارکسیستی در شمار رهبران بلشویک ها نبود اما در فعالیت مخفی و سازماندهی بی مانند بود. تروتسکی حتی بعد از ترک روسیه و اقامت در مکزیک هرگز شخص استالین را سرزنش نکرد بلکه روند سیر تحولات در روسیه و یا شوروی و سازماندهی حزب بلشویک را باعث اختلافات دانست. در اینکه استالین در شرایط سختی که شوروی در آن بسر می برد بسیار بدبین شده بود و هیستری نفوذ دشمنان شوروی در حزب او را به سمت شک و تردید در اعضا حزب سوق داد و به تصویه بسیاری از اعضای قدیمی و وفادار حزب منجر شد. اگر چه حزب بلشویک ها سابقه طولانی داشت اما او توانست روند دمکراتیک حزبی را تضعیف کرده و صدمات جدی به حزب بلشویک وارد کند. گفته می شود که استالین تمام اعضا حزب را که همراه لنین بودند تصفیه کرد و این رفتار را تحت نام مبارزه با نفوذ دشمنان انجام داد. دادگاههای نمایشی برپا کرد و حتی بسیاری از متهمان خود نیز به این باور رسیده بودند که مشی سیاسی آنها منجر به خیانت به حزب شده است. البته ما نمونه های ایرانی واقعی مشی غلط سیاسی را در ایران شاهد بودیم زمانی که حزب توده و سازمان اکثریت و رهبران آنها با اتخاذ سیاست های اشتباه عملا به نابودی تعداد زیادی از اعضا و هواداران خود توسط رژیم جنایتکار خمینی شدند ولی تصفیه فیزیکی اعضا پر سابقه بلشویک از جمله تروتسکی نمی توانست بوی از مارکسیسم یا لنینیسم برده باشد. البته نباید فراموش کرد که استالین در زمان جنگ همانطور که در سالهای اولیه بسیار کار آمد بود بعد از حمله هیتلر به شوروی باز نشان داد که بسیار فرمانده ورزیده ای بود و رهبری او در آن زمان توانست به شکست هیتلر بینجامد. استالین با آمریکا و انگلیس متحد شد و توانست نیروی عظیم ارتش هیتلر را با همکاری این کشورها شکست دهد. استالین در شرایط زمان خود عمل کرد و شاید در زمان صلح رهبر مناسبی نمی بود. مطمنا ایرادات جدی به او می توان یافت اما او معتقد به مرام بلشویک ها بود و اگر چه طبیعت دمکراتی نداشت اما توانست مردم شوروی را از چنگ جانیان فاشیست نجات دهد. هنگامی که ارتش سرخ به ارودگاهای مرگ گشتاپو رسیدند هزاران هزار انسان زندانی فاشیست ها را آزاد کردند که شامل هزاران یهودی بود که مطمنا بدون پیروزی ارتش سرخ به مرگ محکوم می شدند. آنها به سربازان شوروی می گفتند که "شما ما را نجات دادید"! تشابه استالین به هیتلر و موسلینی توهین به بازماندگان اردوگاههای مرگ هیتلر می باشد!
۶٨٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : علی کبیری
عنوان : وصیت نامه لنین وتوصیه هائی به کنگره
درتأئید ترجمهء متن وصیت نامهء لنین از آلمانی به فارسی توسط آقای ثابت قدم، متن انگلیسی زیر از آثار لنین در سایت مارکسیست به نشانی زیر برداشته شده است.
https://www.marxists.org/archive/lenin/works/۱۹۲۲/dec/testamnt/congress.htm
« I would urge strongly that at this Congress a number of changes be made in our political structure.
I want to tell you of the considerations to which I attach most importance.
Comrade Stalin, having become Secretary-General, has unlimited authority concentrated in his hands, and I am not sure whether he will always be capable of using that authority with sufficient caution…Stalin is too rude and this defect, although quite tolerable in our midst and in dealing among us Communists, becomes intolerable in a Secretary-General. That is why I suggest that the comrades think about a way of removing Stalin from that post and appointing another man in his stead who in all other respects differs from Comrade Stalin in having only one advantage, namely, that of being more tolerant, more loyal, more polite and more considerate to the comrades, less capricious, etc. This circumstance may appear to be a negligible detail. But I think that from the standpoint of safeguards against a split and from the standpoint of what I wrote above about the relationship between Stalin and Trotsky it is not a [minor] detail, but it is a detail which can assume decisive importance.
Lenin
January ۴, ۱۹۲۳ »
۶٨٣۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : طبل تو خالی
از شروع جنگ جهانی دوم ۷۶ سال می گذرد و برای درک اخبار دست اول آن - نه با تکیه به تاریخ - باید حدودا ده ساله بود. نمیدانم چند نفر از نویسندگان و خوانندگان این گفتگو اقلا ۸۶ ساله اند. بقیه جوان تر از آنند که اخبار دست اول داشته باشند. جناب ثابت قدم که نمیدانم چند ساله اند در کامنت های خود از همه " ایسم " های جنایتکاران نام برده اند و جزییات جنایت آنها را - احتمالا از منابع تاریخی مورد نظر - بررسی کرده اند ولی دریغ از یک کلمه در باره جنایآتی که در دوران ما و در جلوی چشم ما میگذرد و ما هرروز شاهد این فجایع میباشیم. منظور جنایاتی است که توسط خانواده بوش در افغانستان و عراق و آفریقا شروع و هنوز در سوریه و یمن و غیره ادامه دارد و چندین میلیون کشته و زخمی و آواره بجا گذارده است. آدم را بیاد داستان سعدی در باره منجمی میاندازد که " تو بر اوج فلک چه دانی چیست؟ که ندانی که در سرایت کیست؟ " و یاد آور داستان روباه و طبل تو خالی در کلیله و دمنه که " گفت : بدانستم که هرکجا جثه ضخیمتر و آواز آن هایل تر منفعت آن کمتر - و این مثل بدان آوردم تا رای ملک را روشن شود که بدین آواز متقسم خاطر نمی باید شد". دریغ.
۶٨٣۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : برزویه طبیب
عنوان : جناب ثابت قدم موضوع انشا خربزه است نه هندوانه
موضوع اینست که بار عمده جنگ بر علیه فاشیسم در اورپا بر دوش ارتش سرخ قرار داشت، و کمونیست ها نقش عمده را در تمام جریانات مقاومت زیر زمینی بر علیه اشغال و فاشیسم داشتند.نه اینکه استالین دمدمی مزاج بود یا نبود. در ضمن دم در اردوگاه اشویتس چه رهنمودی دارید؟ برزویه طبیب
۶٨٣۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : خسرو ثابت قدم
عنوان : بخش کوچکی از وصیتنامه آقای لنین که به «استالین» مربوط می شود.
بی نهایت متأسفم که در عصر حاضر، در قرن ۲۱، در دورانِ اطلاعات و اینترنت، باید برای برخی از کامنت گذاران محترم (که ادعای مطالعه و روشن بودن هم دارند) بدیهیاتی را بازگو کنیم که در واقع هر فردِ کم و بیش باسوادی (حتی در سطحِ دبیرستان) باید بداند. مثلاً «هیتلر دیکتاتور بود»؛ «امام در ماه نبود»؛ «استالین بیمار و جانی بود»؛ «در توحش و استثماری بودن نظام سرمایه داری شکی نیست» و بدیهیاتی نظایرِ این.
واقعاً تأسفبار است. این خود نشانه و آینه سطح دانش در جامعه ماست. جامعه ای که هنوز درگیرِ بدیهیات است.
مختصری از وصیتنامه آقای «لنین» (ترجمه آزاد و سریع، بدونِ ادعای ظرافت ادبی):
«رفیق استالین، پس از آنکه دبیرکل شده است، قدرتی بی اندازه در دستانِ خویش دارد. و من اعتقاد ندارم که او، همواره خواهد دانست که از این قدرت با احتیاط استفاده کند.
استالین بسیار خشن است. و این کمبود، که در میان ما و در رابطه با ما کمونیست ها، قابلِ تحمل است، برای یک دبیرکل قابل پذیرش (قابل تحمل) نیست.
به همین دلیل به رفقا پیشنهاد می کنم تا برای برکناری استالین راهی بیابند و فردِ دیگری را به این سِمَت انتخاب کنند. کسی را که از رفیق استالین صعه صدر (رواداری) بیشتری داشته باشد، وفادار تر باشد، مودب تر باشد، در مقابل رفقا با دقت تر (باز تر، دوستانه تر) باشد، کمتر دمدمی مزاج باشد (روزی خوب و روزی بد بودن؛ حالی به حالی بودن)».
برای منبع آلمانی نگاه کنید به:
http://www.vulture-bookz.de/marx/archive/quellen/Lenin~Testament.html
http://www.planet-wissen.de/laender_leute/russland/stalin/
http://www.mxks.de/files/SU/Lenin.Testament.pdf (صفحه ۳ و ۴).
خسرو ثابت قدم
۶٨٣۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : صمد روشن
عنوان : توسل به "باسوادان" فاشیست برای تخریب سوسیالیسم
از ادعاهای مضحک آقای علی قدیمی که مرغ پخته لای پلو را بخنده می اندازد بگذریم، آنجا که کشور شوراها را عقب افتاده می نامد، کشوری که اولین انسان را به فضا فرستاد، یا اینکه قدیمی ترین حزب کشور یعنی حزب توده ایران را "فاجعه" می نامد، کتاب هایی که ایشان معرفی می کنند واقعا تامل برانگیزند: نویسنده کتاب "ترور سرخ" یک فاشیست به تمام معنا است؛ وی که از کمونیست های تواب بوده و در راس موسسات شرق شناسی دانشگاه های مختلف آلمان از طریق کمونیست ستیزی ارتزاق می کرده و می کند. یورگ بابروسکی (Jörg Baberowski) همین سال گذشته گاف بزرگی داد که ریاست دانشگاه هومبلد برلین را بزحمت انداخت. وی از شمار کسانی است که سعی در تلطیف هیتلر و نطام نژادپرستانه اش دارد. یورگ بابروسکی نویسنده کتاب مورد علاقه آقای قدیمی در فوریه سال ۲۰۱۴ در مصاحبه ای با اشپیگل می گوید: "هیتلر دیوانه نبود، [حتی] ظالم (grausam) نبود. او [هیتلر] نمی خواست که سر میزش راجع به نابودی یهودیان صحبت شود." !!!
وقتی که کسی چنین موجود فاشیستی را بعنوان مرجع به دیگران معرفی کند، طبیعی است که خود را علی رقم همه بی بضاعتی اش محقق و باسواد جابزند.
....
۶٨٣۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : کیهان
عنوان : همه ایدیولوژی دارند
فقط بعضی ها یا نمیدانند یا میخواهند فریبکاری کنند که میگویند مخالف ایسم هستیم
لیبرالیسم وهومانیسم و سوسیلیسم وکمونیسم یا کاپیتالیسم .همه ایسم دارند حالا یک عده میگویند ما مخالف ایسم هستیم.مخالف کدام ایسم . اینها جوامع غرب را میپذیرند و ازادیهای کشورهای غربی را ستایش میکنند یعنی اینها هم لیبرالیسم را قبول دارند و هم کاپیتالیسم را ولی وقتی به کمونیسم میرسند یک دفعه مخالف یسم میشوند. به نظر من همه ایدیولوژی دارند یک عده خودشان نمیدانند که افکارشان در کدام سمت قرار میگیرد. خودشان را طرفدار حقوق بشر معرفی میکنند ولی نمیدانند هومانیست هستند طرفدار بازار ازاد هستند ولی نمیدانند کاپیتالیست هستند و تا به کمونیسم میرسنذ یک دفعه ادعا میکنند ایدیولوژی ندارند ولی بعضی ها واقعن فریبکار هستند.
در رابطه با قرارداد عدم تجاوز بین دولت شوروی و هیتلر باز هم فریبکاری میکنند و میگویند مردم شوروی هیتلر را هم پیمان خود میدانستند این واقعن فریبکاری است. شوروی و امریکا بارها و بارها قراردادهای عدم توسعه سلاح هسته ای بسته اند ولی کی میگوید مردم امریکا شوروی را هم پیمان خودشان میدانستند. مردم امریکا همیشه شوروی را دشمن میدانستند و میدانستند که بین دشمنان هم میشود قراردا های اقتصادی و سیاسی و نطامی وجود دارد.من به عنوان یک ایرانی که کمونیست نیستم فکر میکنم مردم روسیه باید به رهبری استالین و فرمانده نطامی شان ژوکف افتخار کنند. و بستن قرارداد عدم تجاوز از طرف استالین بسیار هوشمندانه بود برای اینکه میخواست کشورش را از جنگ دور کند و استالین نه برای کمونیستهای روس بلکه برای همه مردم روس افتخاری بزرگ است که پیروزی بر فاشیسم را با پشتیبانی کامل مردم شوروی رهبری کرد و تمام رهبران جهان دوست داشتند با ایشان یک بار در عمرشان سلام علیک داشته باشند وا این را میشود از خاطرات پادشاه سابق ایران هم فهمید که به عنوان بزرگترین رهبر جهان از استالین اسم میبرد و افتخار میکند که با او دیدار داشته است
۶٨٣٣٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴
|
از : peerooz
عنوان : بان در دهان ای خردمند چیست کلید در گنج صاحب هنر چو در بسته باشد چه داند کسی که گوهر فرو شست یا پیلور
مارک تواین که به قول جناب ثابت قدم " «مارک توینِ» عزیز و دوست داشتنی(۱)،...شاید ۹۰ درصدِ آمریکائیان، می گویند «توین». و شاید ۱۰ درصد، بسته به لهجه محلیِ خود، بگویند «تواین» " http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۶۴۱۴۵. " , جمله ای دارد که " It is better to keep your mouth closed and let people think you are a fool than to open it and remove all doubt." که البته برای ایشان احتیاج به ترجمه ندارد. و این مرا بیاد این شعر شاعر عزیز و دوست داشتنی صائب تبریزی میاندازد که " بـیشـتـر اهل جـهـان دورنـمـا مـی بـاشـنـد " و " گردن افـراخـتـگان سـر بـه هوا می بـاشـند ". با توجه به سایر کامنت ها, احتیاج به توضیح بیشتر نیست.
۶٨٣٣٣ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۴
|