مشکلِ "آرش کمانگیر"
-
هایده ترابی
نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از
سیستم نظردهی سایت میباشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... میدانید
لطفا این مسئله را از طریق ایمیل
abuse@akhbar-rooz.com
و با ذکر شمارهای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده
به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
از : بهمن پارسا
عنوان : پرسش، تحلیل، تخطئه، یا هر سه؟!
راست بروم سر اصل مطلب و آنچه میخواهم بگویم، "
"ایرانیت؟ ایرانی؟ کدامش؟ زن؟ مرد؟ فرادست؟ فرودست؟ کرد؟ فارس؟ بلوچ؟ عرب؟ ترک؟ ترکمن؟... هویت؟ نه، ما مردم ایران هرگز یکی نبودهایم. همسرنوشت؟ شاید. همبند؟ شاید. همصدا؟ شاید. اما همهویت؟ هرگز! تیرگان؟ آری، جشنی ایرانی. اما کدام ایران؟ "
این سخن ِ نویسنده ِ محترم است. به پرسشی می ماند، پاسخی در همین چهارچوب این است: یکم، هرکس در هرجای دنیا از پدر و مادری ایرانی زاده شود ایرانی است،دوم هرکس در خاک ایران زاده شود ایرانی است،سوم هرکس از پدری ایرانی نسب ببرد در هرجا زاده شده باشد ایرانی است. گمان میکنم پاسخ آن پرسش را داده ام. سپس در همه ی فرهنگها و زبانها و ملل و دول متفاوت و مختلف روی زمین وقتی از یک تابعیت، ونه ملیّت "تابعیت" سخن به میان میاید مذکّر و موّنث وزرد و قرمز و آبی و بنفش، شمالی و جنوبی غرض نیست، و لفظ اطلاق عام دارد به ساکنین ِ یک محدوده ی جغرافیایی که با آن خصوصیت در نزد دیگر ملل شناخته میشوند. ایرانی عنوانی است عام برای منِ ِ روستایی اهل ابرقو، وترک تبریز، و کرد سقزی، و بلوچ ومشهدی و یزدی و ترکمن و هرچه و هر که شما خواسته باشید. محدوده ی جغرافیایی را هم دول پفیوز دارند، و هم دول بسیار بسیار پیشرو وانقلابی و انساندوست، و یکی از مصنوعات حضرت آدمیزاد است وگاهگاهی من غیر میل ِ ملتّها کج و راست وکوچک و بزرگ میشود، تقسیم میشود، شمالی وجنوبی و شرقی و غربی میشود، وهمه اش را هم ارباب قدرت میکنند و ملل نیز تا کنون غیر از خئن دادن و دست آخر قبول کردن کار بزرگی نکرده اند، ولی در همین راه، هوشی مین ها، کاسترو ها، واحتمالا آرشها زاییده اند. این هم مرز و حدود جغرافیایی که به نظر شما امر عجیب و غریبی است.
در باب اسطوره هم وضع روشن تر از آن است که لازم باشد کسی شرح کشّاف بگوید، شاید بیش از ۹۰ در صد اساطیر مردانه هستند، وچرایی اش هم سر در تاریخ داردو هرکه میخواهد بداند لازم است برود یا تاریخ را خوب دوره کند، و یا میتولوژی بخواند. این تقصیر فرد و گروه ِ خاصی نیست و بخشی از دوره های زندگی آدم است واینکه در هر بخشی از تاریخ این موجود کدام عنصر و قشر ِ اجتماعی غالب بوده و موافق آن غلبه گرایش مسلّط خاص بینش تاریخی اش را تحمیل کرده. وتا یادم نرفته گفته باشم در اساطیر زنی و مردی طرف مربوطه فرع است بر پیام ونقش آن .چهره ی اسطوره یی به تمامی در آنچیزی نهفته که برایش ساخته شده، وغرض آدم است از همه ی این فنون ،دقّت کنید "غرض آدم آست" نه زن ونه مرد، آدم، و توانایی های محیر العقولش.
وامّا اگر ناگهان شما خواب نما شده اید که می باید علیه "شعر کسرایی" چیزی میباید نوشت، هیچ ایراد ندارد این کار، ولی آوردن مقدّمات بی ربط با موضوع نه بایسته است و نه رهبردی دارد به اصل سخن. آنچه براهنی زمانی در جلد دوم "طلادرمس" گفته شاید صفحات ۱۱۰۰ ببعد، محصول تفّکر و عمری سوادآموزی ِ عمیق ونگرش جهانی او است به شعر و ادب که فقط از چون اویی ساخته بود و بس و امروز در زمینه ی نقد ادبی شبیه وی نیست و شاید هم دیگر نباشد. استناد به آن فرمایش ابدا سخن شما را آراسته کرده ولی مستدل ،نه ، نکرده.خام گویی میکنید. صریح تر بگویم اساسا معلوم نیست قصد از این نوشتن چیست. معلوم نیست نویسنده ی محترم با اتکا به کدام دانش و کارشناسی در فنّ شعر و ادب شعرِ کسرایی را "محصولی ماچومآبانه و آبکی " میدانند.
سرکار خانم ترابی، شما هم با ایرانی و ایران ، مساَله دارید، هم با اسطوره ، هم با حماسه آرش، واحتمالا خالقش، و هم با"ما" که هیچ تعریفی از آن به دست نمیدهید، و هم با کسرایی! با اشاره به این نکات است که نوشته شما در هم و مغشوش است. نه پیامی درش هست، نه راه حلی درش هست، نه از "مشکلی" که خود خیال میکنید طرح کرده اید در ش اثری! ولی یک چیز مسّلم است وآن اینکه، این نظر شماست، وحق دارید آنرا بیان بفرمایید و متقابلا منتظر باشید که دیگران هم با آن برخورد کنند، که شاید تلخ و نادلپذیر به نظر برسد. ولی من خوشحال خواهم شد بدانم قصد شما از این آسمان وریسمان چیست؟! وخواسته اید چه بگویید، که منِ خواننده آنرا درنیافتم.
سرافرازی و پویایی شما را آرزومندم. احترامم را تقدیم میکنم.
۷۴۲۵۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ ارديبهشت ۱٣۹۵
|
|
|
چاپ کن
نظرات (۱۱)
نظر شما
اصل مطلب
|