از : سیامک شاملو
عنوان : بی وفا این زودتر میخواستی حال چرا؟
با سلام و خسته نباشید خدمت جناب اردلان. من کامنت زیرم را بعدازظهر نوشتم گویا بعد از جوابیه شما و نمیدانستم که شما نظری دوباره خواهید داد که الان ساعت ۱۲ شب بر سایت اخبار روز دیده میشود. ولی حدس میزدم که از شخصیت خوبی برخوردار هستید و خود را مخفی نمیکنید مثل بعضی نویسندگان که اهمیتی به منتقدین خود نمیدهند. چه خوب بود سایت محترم اخبار روز زمان و ساعت ارسال کامنتها را هم در زیرش درج میکرد تا پس و پیش شدن نوشته ها را میشد پیگیری کرد مثل دیگر سایتها. نمیدانم امکانش برای سایت هست یا نه؟ بهرحال ممنون از نظرات جدید نویسنده گرامی جناب اردلان که اگر فرصتی دست داد به آن فکر میشود و شاید جوابی داده شود. سلامت و موفق باشید!
۷۵۵۵٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : تکثرگرائی وبرخورد با دیگران ؛ چه دیگران داخلی و چه دیگران خارجی
پذیرشِ تکثرگرائی در حوزه اندیشه،آزادی خواهی در حوزه ی اندیشه و در اجتماع را بدنبال خواهد داشت! و آزادی خواهی به دمکراسی خواهی در حوزه سیاسی و مدیریتی کشور می رسد! با پذیرش موارد اشاره شده، روحیه تعامل با دنیای خارج ،ایجاد خواهد شد و بر اساس منافع ملی با خارجیان برخورد خواهد شد!و نگرش به دیگران آنهم با دیدگاه شعاری امپریالیسم ویا امپریالیست ها و یا بقول آقا( که مقام ولایت مان باشد و یا مقام ولایت تان باشد) که هی می گوید؛ دشمن دشمن! دیگر بی معنی و یا کودکانه ویا فریبکارانه است!
۷۵۵۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵
|
از : سیامک شاملو- از آلمان
عنوان : سکوت نویسنده نشانه چیست؟
معمولاً آقای اردلان برای منتقدینش گاهگداری وقت میگذاشت که دو جمله جواب بنویسد.آیا او میخواهد با سکوتش بگوید که جواب ابلهان (که ما باشیم ) خاموشی است یا سکوتش علامت رضاست و به انتقاد ما رضایت میدهد و آنرا درست و بجا میداند؟ نویسنده گرامی که یک کمونیست هست باید بهتر بداند که جای هموطنان گرامی کمونیست ایرانی ما در جامعه عقب مانده ایران اسلامی کجاست و چه پایگاهی دارند؟ وقتی کلمه کمونیست را میشنوم به یاد چماقداران حزب اللهی میافتم که در ایران اوایل انقلاب دنبالمان میکردند و میگفتند: کمونیست میگه خدا نیست. بعدش چماق بوده که برسرمان خراب میشد. گذشته از ایدئولوژی کمونیسم ( ایرانی از چه نوعش؟ ) مشکل بشود باور کرد که در ساختار یک حزب و جامعه کمونیستی از دموکراسی خبری باشد طبق تجارب هفتاد و چند ساله از شوروی سابق گرفته تا کشور چین امروزی که مایه ننگ کمونیستهای بشردوست هستند چونکه سران کمونیستهای چینی مردم خودشان را برای ثروتمندی خودشان استثمار میکنند و به بردگی کاری میکشانند. آقای اردلان شما به عنوان یک کمونیست باید اول باور و اعتماد مردم ایران را کسب و جذب بکنید که آیا واقعاً به اصول و قاعده بازی در یک سیستم دموکراسی آشنا و وفادار هستید؟ اگر مردم از شما کمونیستهای ایرانی بپرسند که این ایدئولوژی با فروپاشی شوروی تازه با آنهمه ثروت نفت و گازش شکست خورده و ریشش دیگر درآمده و حالا ما را دنبال چه آدرس اشتباهی میخواهید بفرستید چه جوابی دارید بدهید؟ مگر نمیگویند آزموده را آزمودن خطاست؟ حرف شما درست است که برای شکستن غول بی شاخ و دُم حکومت اسلامی ملایان در ایران اتحاد گروههای مخالف لازم و واجب است ولی برای من نوعی مشکل است که با یک سلطنت طلب ( که در بینشان کمتر آدم تحصیل کرده و باسواد پیدا میکنید!! ) بیاییم جبهه مشترک بر علیه استبداد مذهبی رژیم ملایان تشکیل بدهیم. یا با مجاهدین خلقش که پیرو همان ایدئولوژی اسلام واپسگرا هستند که تازه با روی کار آمدنشان بر قدرت سیاسی ایران میشود اصطلاح و حکایت خر همان خر است فقط پالانش عوض میشود. شما اگر میبیند اپوزیسیون ایرانی از هم جداست چونکه زمینه و اهداف سیاسی مشترک پیدا کردن با یکسری واقعاً مشکل است. چونکه برای مردم مشکل است باور کنند که کمونیست و سلطنت طلب و مجاهدین خلق واقعاً طرفدار و خواستار دموکراسی هستند. گویا فعلاً فقط شعارش را میدهند تا برسند به قدرت. میشود حکایت رجب اردوغان ترکیه که گفت: قطار دموکراسی را میشود سوارش شد تا ما را به مقصد برساند و بعد که به مقصد رسیدیم میشود پیاده شد و راهی دیگر رفت. البته منظورش برپائی حکومت دیکتاتوری اسلامی از نوع ترکیه رجب خان است که امروزه شاهدش هستیم چطور مکارانه اهدافش را با شعار نجات دموکراسی ترکیه را دارد اسلامیزه میکند. راستی شما آقای اردلان یادتان رفته که بگوئید سازمان مجاهدین خلق حداقل یک سازمانی و تشکیلاتی و رهبری دارند چیزی که متاسفانه در بین گروههای چپی کمتر دیده میشود. ما اگر قرار باشد دنبال شما کمونیستها راه بیافتیم بدنبال کدام رهبری چپها و کمونیستها میتوانیم راه بیافتیم آقای اردلان؟ لطف کنید آدرس بدهید استاد عزیز. چپهای ایران که هنوز بین خودشان کسی را بعنوان یک رهبر مشترک قبول ندارند که صدای مشترک همه چپهای ایران باشد. آنوقت سر میز مذاکره برای آینده ایران آیا جایشان خالی نمیماند؟ من بعنوان کمونیست سابق ولی امروزه یک سوسیال دموکرات از نوع آلمانی اش از رفقای چپ ایرانی میخواهم که بیایند اول جلوی خانه خودشان را جاروب کنند که کار زیاد مانده. وگرنه بازی قدرت را به دیگر گروهها میبازید و حیف است که چپهای شرافتمند ایرانی جایشان در قدرت سیاسی آینده ایران خالی باشد یا بماند. چونکه هر جامعه ای حتی دموکراتیک به نیروی توانمند کمونیستهایش نیاز طبیعی دارد تا جلوی قدرت سرمایه دارن زالو صفت که سیری ندارند بیایستد و صدای محرومان و ستم دیده گان باشد. همان نقش مثبتی که برای کمونیستها صادق و غیر وابسته قائل هستیم. ولی از شعار دادن و رمانتیک سوسیالیستی باید دست برداشت و به راه حلهای پراگماتیک رسید.
- خطاب به جناب masoud memar : شما هم که مثل آقای اردلان نشان نمیدهید که راه عملی عبور از جمهوری اسلامی در ایران چطور ممکن است و در حد کلی گوئی ماندید. مشکل ما هم با این بقول شما "فاکتور مردم" است که سیل عظیم اکثریت مردم ناآگاه و بیسواد مسلمان را تشکیل میدهند که بقول شاملوی شاعر عزیز نمیدانند خورشیدشان کجاست و دنبال یک مشت خرافه پرست اسلامی راه افتادند. شما اگر به گوسفندان دوبار علف تلخ بدهید بخورند بار سوم از دست شما دیگر علف نخواهند خورد و بی اعتماد میشوند. ولی این ملت ایرانی مسلمان جماعت بارها سر انتخابات تقلبی سرشان کلاه رفته ولی باز میروند صف می ایستند و در انتخابات جعلی رژیم ملاها شرکت میکنند و باز هم سرشان کلاه میرود و منتظر انتخابات بعدی هستند تا دوباره سرشان کلاه گشاد دیگری برود. ۳۸ سال هم ملایان دارند تریاکی بنام اسلام به خورد ملت میدهند و مشکل بشود این جماعت را از اعتیاد اسلامی بیرون آورد. یا شما خیلی به این فاکتور مردم ایران خوشبین هستید یا من خیلی بدبین و بدون شناخت هستم.این ملت همیشه یک چوپان میخواهند تا دنبالش راه بیافتند. البته حساب روشنفکران و ایرانیهای باسواد و آگاه که همگی از اوضاع ایران رنج میبرند جداست و قصد توهین ندارم. ملت ایرانی که بارها نشان داد که خودش قدرت تصمیم گیری برای سرنوشت خودش را ندارد و برایش فلان شاه یا آخوند را بعنوان رهبر انتخاب و دیکته میکنند و کردند از کجا باید شناخت پیدا کند تا به قدرت تصمیم گیری برای نجات و سرنوشت خودش برسد؟ شرط اول رسیدن به استقلال ملی دست یافتن به استقلال عقلی است که آنهم را دین اسلام عربها از اکثریت ملت ایرانی گرفته. عجیب است که امثال شما خوشبینی خودشان را نسبت به "فاکتور مردم" زیر سوال نمیبرند؟
۷۵۵۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵
|
از : علی اردلان
عنوان : جادوی اتحاد
باتشکرازدوستانی که پیام گذاشته اندو ضمن تائیدانتقادات ونکات آموزنده این رفقابایدچندنکته رایادآورشوم.
من معتقدبه انقلاب ام.امابعدازسال هابه این نتیجه رسیده ام که این انقلاب بایدازافکارماآغازشود.بدون پذیرش ودرونی ساختن پلورالیسم وتکثرآرا ، هیچ حرکت مثبت و رو به جلوئی رخ نخواهدداد.سرکوب جامعه هزینه های زندگی سالم رابالابرده ونیروها و منابع مملکت رابه هدرداده است.
لذا حکومت گران مابی تردیددرمتن توطئه های امپریالیستی و ازمجریان آن محسوب میشوند، چراکه اگرغیرازاین بودمطمئناسال هاپیش بایدبه اتلاف انرژی ومنابع انسانی وطبیعی کشورپایان می دادند.آیاوقتیکه عمدااقتصاد وروابط سالم اجتماعی رانابودمی کنند، میتوان آنهارا مستقل وملی نامید؟کسی که هدفش مبارزه باقدرت های جهانی ست، قاعدتا به تقویت اقتصادی واجتماعی کشورخودهمت میگمارد، نه آنکه تنهادلمشغولی اش غارت وسرکوب مردم خودباشد.ممکن نیست این هامستقل باشند(مطلق انگاری نمی کنم:کسانیکه سیاست راپیش میبرنداینگونه اندوگرنه بدنه حکومت انسان های شریف بسیاری دارد).باتوجه به سیاست های مشکوک راست افراطی وناتوانی جناح اصلاح طلب ازمهاروحتی همکاریشان درپیشبردمنویات آنها، ناچارابایدازحیطه رقابت های درون حکومتی خارج ودر متن روبه جوشش جامعه ومبارزات مردمی قرارگرفت.اپوزیسیون اصلی حکومت، گروه های سیاسی خارج ازکشورنیستند، بلکه مردم داخل کشورند.گروه های اپوزیسیون نقش نمادین دارند واتاق فکرفعالین سیاسی محسوب میشوند. درمتن جامعه مدنی وتشکل های کارگری و...، فعالین سیاسی سابق وخانواده آنهاحضور پررنگ دارند.بهمین خاطرمیان داخل وخارج پیوندی ارگانیک وجودداردکه این پیوندبدلیل پراکندگی نیروها، برآمدمثبتی نشان نمی دهد.تازمانیکه دیالوگی مستمرمیان نحله های گوناگون فکری وسیاسی برقرانشود وسرانجام برسرچندخواسته مشخص وقابل دسترسی، اتحادعمل برقرارنگردد، امیدچندانی به آینده مملکت نخواهدبود.درپرانتزعرض کنم وقتیکه می گویم همه گروه ها منظورم همه گروه هاست.یعنی اگربناباشدازابتدای کاررویکرد های حذفی غالب شوند، این گفتگوها وهمدلی هابه شکست خواهدانجامید.
۷۵۵٣٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱٣۹۵
|
از : masoud memar
عنوان : فاکتور مردم تعیین کننده است
آقای اردلان نه شما توهمات دائی جان ناپلئونی دارید نه میشود اتاق فکر کسانی را تعطیل کرد که سرمایه اندوزی آنها تنها در بسترهای بحرانی امکانپذیر است از فروش سلاح تا مواد مخدر و دارو . فلسفه عقب نشینی تاریخی خاندان سلطنتی در اروپا از حیطه سیاست یا خروج نیروهای استعمار از مستعمرات تاریخی یا پایان یافتن دوران دیکتاتورهای گماشته بعد از کودتا ٫ ربطی به دلرحمی استعمارگران یا خیرخواهی سلاطین یا رئوف تر شدن دل کارفرما ندارد کما اینکه اتاق های فکر نیز با کمبود تئورسین و برنامه نویس مواجه نیست ٬ بلکه میزان آگاهی انسانها یا بهتر بگویم سطح و کیفیت افکار عمومی است که تعیین کننده بوده است . اینکه رضاشاه دست نشانده انگلیس بود یا آمریکا طراح کودتای ۲۸ مرداد بود دانستنش خالی از لطف نیست اما فاکتور تعیین کننده کیفیت جامعه ای است که اتاق های فکر برروی آن سرمایه گذاری میکنند اگر برآورد آمریکا در ۱۳۳۲ این میبود که هر کودتائی علیه مصدق با واکنش عمومی جامعه روبرو میشود و شکستش حتمی است بعید میدانم که حتی یک دلار برای انجام کودتا هزینه میکردند اما زمین مناسب کودتا بود و مردم نیز با کودتا مقابله نکردند پس محکوم کردن کودتا بجزخالی کردن بغض بیش نبود . من بر خلاف شما بخش قابل توجهی از قدرتهای جهانی را در راستای صرفأ کلنگی کردن خاورمیانه و بخصوص ایران نمیینم بلکه دو مشکل اسرائیل و عربستان را در دورنما دارند که بدون مهار کردن آن بازار و اقتصاد و سوددهی متناسب با شرایط آینده ٬ غیرممکن است . در پایان نوشته به اتحاد همه نیروهای سیاسی روی دو اصل عبور از جمهوری اسلامی و برقراری حکومتی سکولار دموکراتیک اهمیت دادید ٬ عبور از جمهوری اسلامی یعنی حاکمیت فعلی در ایران تحقق خواهد یافت زمانی که بخش سنتی و مدرن جامعه قادر باشند در یک کشور واحد همزیستی کنند یا نیروئی یکصدا قادر باشد مخالفان را حذف کرده و بتنهائی کل کشور را اداره کند . عبور از نظام فعلی به کجا ؟ حکومتی سکولار و دموکراتیک حداقل خواست اکثر جامعه است اما اگر فکر میکنید که اتحاد همه نیروهای اپوزسیون در خارج از کشور بتواند حکومتی سکولار و دموکراتیک را به جامعه تضمین کند ٫ بعید میدانم که افکار عمومی حداقل اعتمادی به احزاب کلاسیک داشته باشد چه رسد در جایگاه ضامن قرار گیرند. آشتی ملی گفتمان کلیدی است اما در حوزه سیاسی تعیین کننده خود گفتمان نیست بلکه مطرح کننده حائز اهمیت است کمااینکه طرح آشتی ملی از جانب رضا پهلوی خریداری نداشت.
۷۵۵٣۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵
|
از : امیر ایرانی
عنوان : تحولخواهی درونزا و بازیگران التماس کننده به رقبای سرزمینی
وقتی روند تحولخواهی کشور که روندی درونزاست به مرحله ای می رسد که در این مرحله با توجه به ساختار قدرت حاکمه، بخش اقتدارگرای حاکمیت را تحت فشار قرار می گیرد و این تحت فشار قرار گرفتن و تنگتر شدن حلقه فشار، هوشیاری خاص خودش را می طلبد! مشاهده می شود:راهکاردهندگانی آنچنانی و اینچنینی با ارائه راهکارهایشان نوعی نجات بخشی را برای اقتدارگرایان دانسته یا نادانسته می خواهند بیافرینند. بگذریم. ::::: بایدگفت: معمولاً از یک تحلیلگر انتظار می رود باید وقایع را با توجه به فازبندی آنان مورد استفاده قرار دهد وبا رعایت زمان وقایع و فاز اجرایی آنان نتیجه گیری لازم را بعمل آورد و راهکاری را ارائه دهد؛ درغیر اینصورت تحلیلِ تحلیلگر یک شیادی بحساب می آید ویا تحلیلگر یک فرد بی توجه به مسائل معرفی می شود.که دیگر اقداماتش باد هواست و دیگر هیچ!. :::::: بایدگفت:تحولات داخلی قطعاً متأثر از وقایع خارجی خواهد بود چون جهان به هم پیوسته است! اما تحولات درونزا در پی اینست؛ حداقلی از آن وقایع تأثیرگذار خارجی را با هوشمندی بخدمت تحولخواهی درون کشور در آورد. چون تجربه تاریخی می گوید؛هر کمک خارجی، مدیونیتی را خواهد آفرید. که در این خصوص می توان گفت: آنانی که در پی این هستند که اقدامات خود را با کمک گیری از رقبای منطقه ای این سرزمین به پیش ببرند تکلیف آنان مشخص است! اگر بخواهیم یک دسته بندی برای آنان بعمل آوریم می توان آورد: ۱) ورشکستگان سیاسی و تشکیلاتی که با کمک گیری از رقبای منطقه ای چه عربستان چه اسرائیل و چه ..... در پی این می روند تا هویت مبارزاتی کاذبی را برای خودبنمایش بگذارند که بدین طریق برای دکان خود سرمایه ای را بیآورینند و هم امید کاذبی را در کوته بینانی ویا آرزوندان دور مانده از آرزوهای کودکانه ی خود بیآفرینند. ۲) آنانی هستند که می دانند اگر خواهان تحقق خواسته های قوم اندیشانه ی خود باشند این تحقق با فروپاشی کشور ، محقق می شود که این تفکر کودکانه ی آنان ، آنان را به یک پادوی درجه چند بازیگران رقیب این سرزمین تبدیل کرده و می کند که گاهاً اعمال آنان نمایشی از یک کمدی - تراژدی می شود. ۳) گروهی هستند که با هیبت مبارزاتی تابع جو و تبلیغات کاذبِ قدرت نمایی دیگران قرار می گیرند و برای اینکه از قافله مبارزاتی کاذب خارج نشوند اینان در پی توجیه گری کمک از دیگران می روند که عمل ایشان هم یک نمایش کمدی را بوجود می آورد. ۴) گروهی از درون حاکمیت که بایک بازی دوگانه و خطرناک آنهم برای حفظ خود نه منافع ملی ، اقداماتی انجام می دهند که اقدامات آنان در خدمت ویرانی و به عقب انداختن روند تحولخواهی و یا حتی در خدمت فروپاشی کشور است .که در این حالت، با هم بودنی از طرف این گروه با گروه های دیگر یا بصورت نوشته شده یا نانوشته مشاهده می گردد . در این بازی دوگانه ی این گروه درون حاکمیت، نوعی مأمور نفوذی بودن ، مشاهده می شود؛ که روش این گروه ، عملکرد بگونه ایست ؛بقای خود را در بقای حریف می بیند. که این خط را می توان در روش خامنه ای و تیم مورد علاقه اش در برخورد با اسرائیل و عربستان دید! که در برخورد با عربستان؛ بازی شیعه و سنی پی گرفته می شود و مذبوحانه این روش را می خواهد ادامه دهند اگرچه دوران این روش دارد به پایان می رسد. اما پررنگ شدنش از طرف عربستان به دلایل دیگری است! که بحث دیگری می طلبد. اما اینکه جناب اردلان با ارائه این تحلیلش در پی چه است ودر چه زمینی بازی می کند؟ خود بحث دیگری را می طلبد.
۷۵۵۲۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵
|
از : خواننده
عنوان : خوشبینی کودکانه ...
شما دو نفر ایرانی را برای انجام کاری نمیتوانید یک مدت با صلح و صفا دور هم جمع کنید . در آکسیونهای سیاسی حداکثر ۱۰۰ نفر شرکت می کنند چون مردم از هر چه سیاسی اپوزیسیونی بیزارند. بعد رویای اتحاد میبینید؟ یعنی از واقعیت جامعه ایران هیچ اطلاع ندارید. یک مدت خواب بودید بیدار بشوید.
لطفاً سانسور نکنید و به اختلاف نظرات احترام بگذارید.
۷۵۵۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱٣۹۵
|
از : رسا کسپر
عنوان : ای کاش چنان شتابان میبود آپوزیسیون
رفقا بوی کباب به مشامشان خورده است.آن شرکت پر طمطراق الترکی و شادی بازماندگان مرحوم و این اعلامیه حزب دمکرات کردستان آقای هجری دست در دست چوبی که آغا و حضرات لای چرخ دولت روحانی میکنند اینبار آقای اردلان را یاد بیرون کشیدن چوب جادوی خاورمیانه جدید انداخته است.مثل همیشه مردم در این میان نقشی ندارند.دلیلش هم هر چه اینها خواستند مردم نخواستند و هرچه مردم از چنته برون کردند به مذاق اینان ناخوش آمد.نخست وزیرش را آمریکا برد،انقلابش را غرب ساز کرد و آینده مملکتش را هم همانها تعیین کرده اند.جانم این تئوری توطئه نیست زنجیر سخت جان ندانم کاری و بیعملی و بیخردی گروهاییست که خود را رهبر و فرمانده و رئیس جمهور مردم مینامند ،به پای مردمیست که صد سالیست هیولای سلطانگرایی و اختناق را به جنگ آمده است.اگر و اگر هم کیشان جناب اردلانها با چنین دعوتهایی از کسانیکه در امتحانات مبارزات مردم رفوزه شدهاند،دست بردارند و بجای آن یکبارهم که شده اجازه دهند آن مردم در همان حوزه امکانات خودبا آنچه در چنته دارند و نه شیوه هایی که از راهروهای این و آن پارلمان و کنگره خارجی میگذرد،آینده خود را بسازند میتوان امیدوار شد که ما نیز از شکستهای فرقه ای و گروهی درس آموخته ایم.اروپایی که در تکاپوی خروج این و آن عضوش و اقتصاد های ورشکسته اش، دولتهای عربی که بهار نشده از این درگیری منطقه ای به آن یکی مزدور خارجی میفرستند و در هیچکدامشان بهره ای نبرده اند، ترکیه ای که تا مدتها با کودتا مشغول شده ودخالت در کشوری دیگر را مگر در خواب ببیندو میماند شیطان اعظم که باید بودجه دخالتهای آینده را شخصا تقبل کند که اقتصاد زانو زده آن بلاد هم چنین بلند پروازی را اجازه نمیدهد، تمامی موید این واقعیت است که اگر چنین برنامه ای هم طرحریزی شده باشد در آینده ای نزدیک قابل پیاده شدن نیست.پیست رقص الترکی مدتهاست که رقاصه های خود را برقص آورده است و اتفاقا شریک این رقاصی کسی غیر از خود آغا نبوده.نه نوای موسیقی اش و نه رقاصان آن هیچکدام برای مردم ایران دلپذیر و سرگرم کننده نبوده اند.
۷۵۵۱۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵
|
از : آزاد سیروانی
عنوان : بلندی یک پیام
آقای اردلان گرامی ، با وجود اختلاف نظرهایی که با شما دارم ،دستتان را اینبار به گرمی می فشارم و برایتان در راستای تلاش برای اتحاد فراگیر نیروهای ضد جنگ و ویرانی، صمیمانه آرزوی موفقیت دارم.کامنت های موافق و مخالف را بخوانید و سرفرازانه بلندی بیام خود در این نوشته و حضیض اندیشه ها ی مخالف آنرا ببیینید
۷۵۵۰٣ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵
|
از : کیا
عنوان : اتحاد همه نیروهای ملی دمکراتیک چه داخل و چه خارج !
جناب نویسنده روی نکات قابل لمس انگشت گذاشته است و پیشنهادهای معقولی را عنوان میکند .
به امید آنکه،به واقیعت مبدل شود.
۷۵۵۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ مرداد ۱٣۹۵
|