عنوان : اصحاب کهف
آقای سیامک شاملو کامنت شما مرا بیاد اصحاب کهف انداخت یا شما نزدیک به چهار دهه بعد از انقلاب بخصوص بعد از سال شصت در خواب بودید بدین معنی که مغز خود را در قرنطینه ای چون « چهار چوب اشرف » زندانی کره اید یا از آن گفته شما : « سرنگونی به هر قیمتی » میشود فهمید که حاضرید برای رسیدن به دستمالی بازار امیر را به آتش بکشید . چون من شناختی از شما ندارم بنابر این به چند نکته اشاره میکنم . کیفیت جامعه امروز چه الیت ها و نخبگان چه در سطح افکار عمومی با دهه انقلاب تفاوت بنیادین و ماهوی دارد نه خلق قهرمانی داریم که آماده شهادت با یک فرمان باشد نه آن فلاسفه های جهانشمول موجودیت یکه تازی دارند بلکه در خوشبیانه ترین حالت در سیر بازنگری قرار دارند و در میدان سیاست حالت تدافعی برای جلوگیری از ریزش بیشتر بسر میبرند . نه نخبگان طرفدار تئوری*به هر قیمتی * به هر قیمتی یافت میشود . صرف مظلوم نمائی نیز در عرصه سیاسی هیچوقت نه حرف اول را میزند نه حرف آخر را . مقوله های مختلفی را چنان ردیف کرده اید که هر یکی دیگری را نفی میکند شما از طرفی میخواهید اسلام را به سرزمین ظهورش برگردانید از طرفی قوم های مختلف را برای اهداف ! خود متحد کنید و لابد انتظار دارید که افکار عمومی فرقی بین نگرش افراطیون مذهبی در ساختار حقیقی حکومت ایران با نگرش استبداد محور شما تمایزی قائل شوند . اگر هم طرازان شما توانستند دین مسیحیت را از اروپا و آمریکا به سرزمین زادگاهیش بتلهم برگردانند شما نیز موفق خواهید شد. بقول گابریل گارسیا مارکز : « تنها چیزی که شخص میتواند جایش را عوض کند وضعیت بالش زیر سر خودش است » . لاجوردی ها و رجوی ها در میدان عمل بخون هم تشنه بودند و هستند اما جایگاهشان در افکار عمومی در یک بایگانی و جایگاه ارزشی واحد قرار گرفت. امروز اگر مجاهدین خلق با عربستان همراهی میکنند و شما نیز آنرا از زاویه مظلوم نمائی برحق تئوریزه میکنید پدیده جدید و غیرمنتظره ای نیست تنها چیزی که عوض شده جامعه است و آن میلیشیای میلیونی زیر ۲۰ سال که مجموعأ یک کتاب مطالعه نکرده بودند دیگر وجود خارجی ندارد.
۷۵۹٨۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ شهريور ۱٣۹۵       

عنوان : حمایت آشکار از مبارزات خلق کُرد!
نویسنده گرامی به نکات جالب و درستی اشاره کردند و سرآخر توپ را به زمین اپوزیسیون پراکنده ایرانی انداختند که اصلاً حتی لیبرو هم ندارد. در چندین کامنت گذشته ام که سندش هست همواره از مبارزات خلق کُرد ( بعنوان یک گیلانی نه کُرد!!) حمایت کردم و شعار راه نجات ایران از کردستان میگذرد را دادم و حتی بر این عقیده ام که نبرد مسلحانه خلق کُرد را با سلاحهای سنگین حتی شده به یاری بمب اتم از سوی اسرائیل حمایت کرد تا نبردی برابر داشته باشند با نیروهای مزدور سپاه پاسداران ( با بمب افکنهایشان ) و بسیجیهای بی مغز که نیروهای سرگوبگر رژیم ملاها بر علیه منافع ملی و ضد ایرانی هستند و تنها برای حفظ منافع قشر اقلیت آخوندها و حفظ نظام اسلامی ساخته شدند. نویسنده درست میگوید که رژیم ملایان با تبلیغ دشمنانه بر علیه کُردها، با تجزیه طلبی خواندن مبارزات کُردها سعی به فریب حتی اپوزیسون ناآگاه دارد که برای چندمین بار از چهارتا آخوند فریب میخورند! اما با نویسنده در یک موضوع موافق نیستم که نمیداند که ایده و هدف از براه انداختن جنبش ناسیونالیستی ( سالم! ) ایرانی بهترین ابزاری است که میتوان با آن به اتحاد مشترک و قوی بر علیه رژیم ملایان رسید تا فرهنگ اسلامی ( غیر ایرانی! ) که از عربهای جاهلی صدر اسلام صحرای حجاز عربستان گرفته شده به کنار زده شود و هدف از شعار نه غزه نه لبنان جمهوری ایرانی هم همین است که ما نه تنها رابطه با عربها را نمیخواهیم بلکه اسلام هم دین عربهاست و باید بساطش از ایران جمع شود که باعث عقب ماندگی ایران و ایرانی و رواج فساد و دزدی یک مشت اسلامگرای ضد ایرانی شده که ثروت ایران را برای اهداف اسلامی برباد دادند و هنوز هم میدهند. ملت ایران را خمینی بیشرف با دروغهایش فریب داده و ایدئولوژی اسلام ارتجاعی اش را بعنوان ایدئولوژی رهائی بخش ضد امپریالیستی فروخت و حتی خیلیها در همین اپوزیسیون باور کردند و توهم به نجات یافتن و رسیدن به آزادی به رهبری خمینی ابله را داشتند. به نظر من هم تنها راه بیرون آمدن از زیر سلطه دیکتاتوری اسلامی ملایان برگشتن به ارزشهای ناسیونالیستی ایرانی است البته نه به این معنا که اقلیتهای دیگر ایرانی را از جنبش ناسیونالیستی ایرانی ضد رژیم ملایان کنار بگذاریم بلکه باید برای یاری کردنمان دست بسویشان دراز کنیم تا صف مخالفین برای سرنگونی رژیم ملایان قویتر شود. به نویسنده باید حق داد چونکه در اپوزیسیون هستند کسانی که هنوز دوست را از دشمن نمیتوانند تشخیص بدهند و مبارزات کُردها را در راستای تجزیه طلبی به اشتباه میبینند. قاعده بازی سیاسی امروزه این است که بدون حمایت قدرت نظامی یا مالی در منطقه یا خارجی نمی شود در براندازی یک رژیم موفق شد پس چرا نباید خلُق کرد ایران به نمایندگی تمام خلقهای دربند کشیده شده ایرانی از آمریکا یا اسرائیل و عربستان و غیره بر علیه رژیم تروریستی ملایان که باعث ناآرامی در منطقه بودند و هستند کمک نظامی یا مالی بگیرد؟ مگر خود خمینی با چراغ سبز خود آمریکائیها به قدرت نرسید؟ این رژیم ملایان فقط زبان زور میفهمد و همه تلاشهای حتی اصلاح طلبانه چندین سال گذشته نشان داد که سران رژیم نمیگذارند گور خودشان را خودیها بکنند و حفظ نظام اسلامی حتی شده با کشتن میلیونها ایرانی بر هر چیزی ارجحیت دارد. اگر براندازی رژیم ملایان به خشونت بکشد شما شاهد خواهید بود که خیابانهای ایران را با میلیونها جنازه ایرانی تنها برای حفظ نظام اسلامی سنگفرش خواهند کرد و این خامنه ای بی همه چیز حتی از بمباران خود ایرانیها دریغ نخواهد کرد! در ضمن به نفع و صلاح خلق کُرد ایران است که بعد از براندازی رژیم ملایان از ثروتهای بیشمار ایران برای بهشت سازی کردستان بهره ببرند تا صدها سال محرومیت نه فقط کُردها بلکه خلقهای دیگر ایرانی و اقلیتهای محروم جبران بشود. تا زمانیکه این آخوندهای دزد و فاسد بر سر قدرتند هیچ امیدی به بهتر شدن اوضاع ایران نیست پس چه بهتر که خلقهای ایرانی برای نجات خود و دست یابی به زندگی انسانی شرافتمندانه جدا از زورگوئی اسلامگراها راه خود را بروند و شعار اتحاد ایران به هرقیمتی بدون احترام به حقوق خلقها و مشراکتشان در قدرت سیاسی ایران بی اساس و بیهوده و پوچ است و منجر به شکست میشود. پس اپوزیسیون باید تا دیر نشده با خلق کُرد همصدا شود و جبهه مشترک مبارزه حتی شده مسلحانه بر علیه رژیم ضد ایرانی ملایان تشکیل بدهد زیرا که راه نجات ایران از کردستان ایران میگذرد! پیش به سوی سرنگونی رژیم اسلامی ایران با همت همه خلقهای ایران و اتحاد یکپارچه اپوزیسیون ایرانی که دشمن واقعی مردم ایران در خود ایران نشسته و نامش حکومت اسلامی است به رهبری ولی وقیح خامنه ای خونخوار که آخرش باعث تجزیه ایران خواهد شد! ۳۸ سال با ثروتی بیش از یک بیلیون دلار فقط از فروش نفت این حکومت اسلامی چه گُلی به سر ملت ایران زده بجز میلیاردها دلار به شکم عربهای لبنان و سوریه و عراق و یمن و فلسطین و غیره ریختن که تازه ایرانیها را مسخره هم میکنند؟ وقتیکه برای ایرانی یا کُرد یا تُرک و غیره که مخالف اسلام است و برای همین هم مخالف حکومت اسلامی که در وطن خودش جائی برایش نیست بجز گوشه زندان اوین، راهی بجز نبرد قهرآمیز توام با خشونت میماند یا جدائی بهتر نیست؟ شوهری که به زنش زور میگوید و ظلم و بیعدالتی میکند جدائی زن بهتر نیست تا شاید بتواند بوی خوشبختی را در جدائی خود حس بکند؟ خلقهای ایران هرگز نخواهند توانست در این رژیم ملایان حتی ثانیه ای بوی خوشبختی را حس بکنند وقتیکه جواب رژیم بجای شنیدن صدای حق طلبی خلقها و شرکت دادنشان در قدرت و ثروت ایران فقط گلوله است و اعدام مثل اعدمهای اخیر در کردستان و بگیر و ببندها در آذربایجان ایران! نابود باد ج.ا. به هر قیمت و وسیله ای تا ایران از گزند و خطر تجزیه شدن در امان بماند!
۷۵۹۷۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ شهريور ۱٣۹۵