از : بهرام صفری
عنوان : جای خالی نیروی چپ آیا فاجعه پس از انقلاب بهمن یک بار دیگر تکرار خواهد شد
محمد رضا شالگونی تحلیلی بسیار ارزنده از حرکت پاسارگاد به دست داده است که شایسته توجه همه دورستداران واقعی مردم ایران می باشد. همین هشدار را شالگونی و همفکران پس از انقلاب بهمن درسلسله کتاب های فاشیسم کابوس و یا واقعیت مطرح کردند که البته در چپ و نیروی های دمکرات گوش شنوائی نیافت و هزینه ن بیش از سه دهه پرداخت می شود. این هشدار به موقع را باید جدی گرفت.نه فقط نیروهای چپ و سوسیالیست که آقای شالگونی و دوستان از زمره آن ها می باشد بلکه نیروهای آزادی خواهی مانند من نیز که به جمهوری و به استبداد مذهبی و یا سلطنتی اعتقاد داریم. با تشکر از آقای شالگونی و به این امید که این هشدار در متن روی دادهای سیاسی ایران گوش شنوائی داشته باشد و تا دیر نشده تدبیری برای فرو رفتن ایران ما در کام یک استبداد دیگر از سوی همه نیروهای مسئول چه چپ، سوسیالست و به ویژه جمهوری خواه اندیشیده شود.
۷۶٨۹۶ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵
|
از : عباس جباری
عنوان : اقای نویسنده مقاله
تحلیل شما و خصوصا بند ۵ این مقاله از واقعیات کشور ما بسیار بدور است.
مملکت ایران دارای انبوه اقوام مختلفی که در ،زبان،موسیقی،مسلک های مذهبی و اعیاد،گوناگونی فرهنگی و حتی گوناگونی در کوچکترین مقوله های روزمره زندگی،هستند.یکی از بزرگترین اقوام ایرانی که پیوندهای عمیق تاریخی با ملت های عرب ،دارند استان بزرگ خوزستان است.تمام اقوام ایرانی همگی با یکدیگر از تمام جهات فرهنگی و تاریخی و اجتماعی با یکدیگر گوناگون و دارای اشکال خاص جغرافیائی و تاریخی خود،میباشند.
وقتی شعار بر ضد اعراب داده میشود ،شعار بر ضد ملیت ایرانی ست.
شعار بر ضد همبستگی ملی ست و در کل ..عاقبت به تجزیه بخش مهم و بزرگی از ایران که استان خوزستان است..خواهد انجامید.چنانچه اسناد منتشر شده اکتیویست هائی ،مانند اسانژ و اسنودر از ایالات متحده ،درست باشد که اغاز تغیرات مرزهای خاورمیانه از:
عراق ،لیبی،سوریه و مصر و اینها اغاز گشته و با ایران خاتمه خواهد یافت،ایا واقعه عجیب ۷ ابان ماه بر مزار کوروش را نمیتوان اغاز این عملیات و اهداف امپریالیسم دانست؟
واقعه هفت ابان از همه جهات عجیب و غیر معمولی بنظر میرسد،مشکوک"
ریشه و سرچشمه ان شعار ها و گرد همائی را باید جست که حسابشان با عده ئی مردمان عادی و نا اگاه که از روزگار کشورشان و بی عدالتی ها و انواع گرفتاری های زندگی اشان ،دلگیر و عصبانی اند و ناخواسته با پای خویش به دام همان"نیروهای ضد ملی و نوکر استعمار انگلیس روانه میشوند جداست!بریتانیا و سیاست تفرقه و استثمار، در کشور ما سابقه تاریخی بس طولانی دارند بخصوص در این مورد:
بهره گیری از مذهب و احساسات میهنی و ملی مردمان ما و ایجاد دشمنی بین جمعیت های مختلف با تفرکرات و معتقدات مختلبف و در نهایت تفرقه و گرفتن ماهی از اب گل الود.تاریخ هند و افریقا و تسلط و استثمار این مناطق توسط انگلیس و سیاست های بارز دولت های وقت،کاملا همخوانی با این ادعا دارند.
تحلیل شما از واقعه هفت تیر برادر ،هیچگونه همخوانی با واقعیات تلخ و شومی که در این خطه از جهان و کشور ما ایران ..در شرف وقوع است..متاسفانه ندارند دوست عزیز!
مملکت ما و مردم ما ،خطرناک ترین دوران تاریخی خود را میگذرانند!
بنظر میرسد ما مردم در خوابیم! ایران ما کشوریست که به سادگی و اسانی تجزیه میشود.با سیاست های از قبل تعین شده از مردم ما و روحیه و تعصبات ملی ،میهنی ملت ما ،چنان فرمی و شکلی ساخته اند ،چنان مردمان ما امروز خسته و سرگردان و حیرانند که با کوچکترین علتی همه زندگی خویش و کشور خویش را،نا اگا هانه و نا خواسته به خطر خواهند انداخت.تجزیه ایران برای سرمایه داری بی المللی هرگز چنین راحت و بی دغدغه نبوده است..ملت ما ملتی زجر کشیده در فقر و اعتیاد و نا امیدی..در هزاران نا خوشی و شومی ،نزدیک به ۴۰ سال است که بجای زندگی "مردگی " کرده اند..تنها اقلیتی بسیار کم..کشور را غارت کرده اند..مردم اماده بیرون رفتن از ""روزگار حال خویش اند"" و این بزرگترین و خطرناک ترین شرایطی ست که انسان در ان قرار میگیرد و بدون هیچگونه مطالعه ئی تمام هستی خود را به قمار میگذارد!...و مضاف بر این که ما ایرانیان اگر با خویشتن صادق باشیم ..برای پول و مقام و شرائط بهتر زندگی..هر کاری میکنیم و کرده ایم.فلسفه ننگین : هرکس پول داد باید برایش کار کرد..اخلاق و مسلک و همه موهومات هستند را...ان خائن وطن فروش وثوق الدوله در مکتب ایرانیان رواج داد تا به امروز...دلیلش هم دزدی ها و غارت های به دولت رسیده هاست از ملت ایران..با چنین اخلاقی از ملتی..تجزیه و غارتش مانند خوردن لیوان ابی راحت است .ضرب المثلی ست میگوید:
برای طرح برنامه روزانه باید حال خانواده را مطالعه نمود !
ما ،ایرانیان ،چه در امر وطن پرستی و چه در مقابل ثروت و مقام..دارای خصوصیات زیبائی نیستیم.و درست بدین دلیل با ایجاد یک هرج و مرج ،تجزیه کشور اسان خواهد بود!
دوست گرامی ما..اقای شالگونی ..شرائط کشورتان برادر بسیار بیش از اینها غمناک است و حساس که شما ترسیم نموده اید رفیق!
با عرض پوزش از اخبار روز در مورد طولانی شدن نوشته و تشکر از شما.
ع.جباری سوئد
۷۶٨۹۴ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵
|
از : الف رستمی
عنوان : پدر، کورش، وطن، ایران
برخورد واقعبینانه و بدور از تعصب واقعا ارزشمند ست. از این نظر باید سپاسگزار رفیق شالگونی بود.
اما روشن نمی شود که کار «دشوار تر» پیروان سوسیالیسم چه باید باشد.
آیا این کار بسیار «دشوار» اتحاد چپ ها برای تمرکز نیرو، اعتبار بخشی هر چه بیشتر به اهداف ترقیخواهانه، و یافتن وزنی در برابر آلترناتیوهای راست نیست؟
آیا رفقای راه کارگر قرار است در هیچ ائتلاف و اتحادی که اعضای آن ممکن است از نظر آن ها تا آخر در راه سوسیالیزم مبارزه نکنند، شرکت ننمایند و یا تلاشی برای ایجاد آن نکنند.
آیا وقت آن نیست که در کنار اتحاد عملی که رفقای اکثریت در صدد سازمان دادن آن اند، مذاکرات برای تشکیل جبههٔ چپی با شرکت راه کارگر و نیز حزب توده ایران براه بیفتد تا امیدهای بزرگی در دل چپ ایران شعله بگیرد.
آیا رهبران احزاب و سازمان های مبارز چپ با مشاهده ائتلاف های چپ در اقصا نقاط جهان، این وظیفهٔ تاریخی و به جا مانده را درک می کنند و قدم در راه آن می گذارند؟ یا مثل هر بار دیگری که این کلام گفته می شود، شاهد تشدید حملات مخرب و نابود کننده علیه یکدیگر خواهند بود.
اتحاد عمل و حتی ائتلاف به معنی نبود اختلاف و مبارزه در درون یک جبهه که نیست . پس از چه چیزی وحشت داریم.
این بزرگ ترین پاسخی ست که می توان و باید به رژیم جنایتکار و آلترناتیوهای راست احتمالی اش داد. امید چنین شجاعت و درایتی عملی شود و امیدها را بیفزاید.
۷۶٨۹۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵
|
از : مسعود آذربایجان
عنوان : مستند bbc
به نظر من مستندی هم که BBC Persian در مورد جشن های ۲۵۰۰ ساله پخش کرد اثر زیادی,خواسته یا ناخواسته, در حضور مردم در پاسارگاد داشت.
۷۶٨٨۷ - تاریخ انتشار : ۱٣ آبان ۱٣۹۵
|
از : منوچهر ج
عنوان : این هم از حلاجی یک "سوسیالست" با پشوانه دهها سال
واقعن جای بسی تاسف هست که شخصی با ادعای داشتن سوسیالیسم با پشتوانه دهها سال و سخنرانی، مصاحبه و نوشتن روزانه تا این حد آبکی دست به تحلیل بزند. به نظر میرسد آقای شالگونی ضدیت های قوی با "ایران وطن ماست" یا بقول ایشان "افسانه منشور حقوق بشر" کوروش دارد و وزنه مخالفت ایشان نه به برخی از شعار های انحرافی و نژادپرستانه ضد عربی. دریغ از یک تحلیل درباره شعارهای انحرافی نژاد پرستانه. هر چه هست حمله به ایرانی بودن، ایران را وطن خود دانستن و منشور حقوق بشر کورش و خود کورش هست. چه اقای شالگونی بخواهد چه نخواهد. چه آن را افسانه بپندارد و یک ثانیه ای تحقیق کند که متوجه بشود که این منشور واقعن وجود دارد و ابدا افسانه نیست حالا اگر به مذاق ایشان خوش نیاید. یک انسان سوسیالیست میتواند به نکات مثبت تاریخ سرزمین اش افتخار کند و به پرخاشگری های روشنفکرانه مبتذل اهمیتی ندهد. نوشته آقای شالگونی مرا به سالهای ۵۰ برد که اگر میخواستی ادعای وشنفکری و چپ بودن بکنی حتمن میباید شور امیروف را گوش میدادی یا سنفونی های بتهون و موتزارت بدون اینکه چیزی از آن بفهمی چرا که اگر به آهنگ های ایرانی بخصوص مثلا ویگن و دلکش و مرضیه گوس میکردی مرتجع بودی و شاهی. بنیان فکری آقای شالگونی گویا در این ۴۵ سال تغییری نکرده.
ایا بهتر نیست که یک سوزن بخود بزنیم و یک جوال دوز به دیگران. وقتی که چپ کارش شده با خودش مصاحبه کند و تمام افتخارش داشتن یک سایت هست. ایا به کسانی که میداند که ممکن هست با خطر و زندان و شکنجه مواجهه شوند ولی سختی راه و این خطرات را به خود هموار میکنند تا پوزه مسلمین ناب محمدی را به خاک بنشاند و یگویند که فرهنگ اسلامی جز کشتار و شکنجه و تجاوز و دزدی چیزی برای مردم به ارمغان نیاورد و فرهنگ سرزمین ایران با این فرهنگ مبتذل تعریف نمیشود ، میباید اینطوری مضحک و توهین آمیز برخورد کرد. آیا سخنرانی ها و گفتار های رادیویی و تلویزونی و نوشته های حجیم اقای شالگونی یک قدم مردم را بسوی فرهنگ بالاتر از دوران هخامنشی و یا اسلامی، برده؟ چند نفر جوان در این ۳۷ سال با خواندن و گوش دادن آنها آگاه شده اند. اگر ایردی به این مردم هست دقیقن برمیگرد به آنها یی که کلی ادعای روشنفکری و سوسیالیستی میکنند. وقتی بجای کورش، چپ خواب هست، مردم هیجان زده شده هم به جای شاه بیدار میمانند تا چپ آسوده بخوابد
ایکاش کسی بدور از تعصب ضد تاریخ ایران و فرهنگ ایران به این رویداد پاسارگاد میپرداخت
۷۶٨٨۵ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۵
|
از : حسین صادقی
عنوان : شعر به جای تحلیل، فقر نظری و سیاسی
فقر نظری و سیاسی، شعر به جای تحلیل
مهم ترین بخش های این مقاله تکرار چند نظر در باره تظاهرات پاسارگارد است . آقای شالگونی در پایان مقاله به ضرورت آلترناتیو سوسیالیستی اشاره می کند اما درست در همان جا ، که انتظار حرف و سخن جدی است، به زبان شعر و به استعاره و تشبیه و نقل عبارت هایی از شعرهای فروغ فرخ زاد پناه می برد و می نویسد « سوسیالیسم می تواند برای اکثریت عظیم مردم جاذبه ی بسیار نیرومندی داشته باشد، اما آنها دست کم باید در سمت سپیده حرکت کنند و ما باید در تدارک "نقبی به سوی نور" تلاش کنیم.»
به قول معروف این بود انشای آقای شالگونی در باره راهکارهای آینده. «آن ها باید در سمت سپیده حرکت کنند و ما باید در تدارک نفقبی به سوی نور باشیم » اگر فروغ فرخ زاد این شعرها را نگفته بود چه می شد؟ راستی چرا قلم می زنیم وقتی حرفی برای گفتن نداریم ؟ مگر همان فروغ نگفته «هیچ کس از جوی حقیری که به مردابی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد» و «همکاری حروف سربی اندیشه حقیر را نجان نخواهد داد»
۷۶٨٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۵
|
از : کیا
عنوان : ما باید در تدارک "نقبی به سوی نور" تلاش کنیم.
حرف ندارد ،دستتان درد نکند!
۷۶٨٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۵
|
از : رضا منفرد
عنوان : باعرض پوزش...ساعت خواب!!
با سلام به همه...
اقای عزیز انگار شما از همه جریانات و رخدادهای هفتم ابان در کنار مقبره کوروش،خبر ندارید.در شعار ها دشمنی اقوام ایرانی بر ضد مردمان جنوب کشور ،داده شده است.
وقتی عملکرد خلیفه های اولین اسلام بعد از ۱۷۰۰ سال به پای ""ملت های عرب"" توسط قشری از ایرانیان..نا اگاه و دنباله رو! گذاشته میشود و همه ملت های عرب زبان را به یک سو ،میکشند...امروز هم همان نیروی تفرقه و تجزیه و جدائی طلب ها ،در هفتم ابان ،همین شعار ها را فریاد میزنند...
در پشت حادثه هفتم ابان که اغاز حوادث شومی ست در ایران،سیاست ها و نیرو هائی قرار دارند که نه از عهده "سوسیالیست ها و یا دیگر جمعیت های سیاسی ایرانی،برای خنثی نمودن ان ،کاری بر میاید و یا خواهد امد!
متاسفانه جریانات خاورمیانه و در کل ،معادلات سیاسی امپریالیسم،در جهت اهداف ان ،در پیش است .گمان نمیرود که نیروئی بتواند مقابل خواست و اراده قدرتمندان بزرگ جهان..بخوان غاصبان کره زمین..بایستاد!
هموطن گرامی ..زمانی که اتحاد و یگانگی نیروهای سیاسی ما ،جهت سرنوشت ملک و ملت..لازم بود،بوجود نیامد و هر کسی خر خود راند ....وهنوز بعد از نزدیک به ۴۰ سال...نیز در به همان پاشنه میچرخد..امروز کار از کار گذشته است دوست عزیز..ایران بر لب پرتگاهی ست که همه ما رو بر گردانده ایم!
امروز دیگر اتحادو نصایحی که گفته و نوشته میشود،کار بردش همان داروی نجات سهراب است!
خود بزرگ بینی ها و غرورهای بیجا و تکبرات بیمار گونه رهبران سیاسی و پشروان ،سرنوشت همه ما و خانه امان را رقم زد ..تمام شد رفیق تمام!
۷۶٨۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱٣۹۵
|