یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جمهوری خواهی، همین امروز! - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : مریم آرامیان

عنوان : چون بیانه دادن خیلی ساده است ، بیانه دوم خودم برای آقای رضا پهلوی
ـ
آقای رضا پهلوی
شما خودت تمام دارایی های رو که از پدرت شاه به ارث بردی اعلام کن و سهم من رو بعنوان یک ایرانی خودت حساب کن و به من پس بده، چون از سهم خودم اصلن نمیخوام صرف نظر کنم. هر کی هم دلش سلطنت میخواد خودش میدونه، من فقط سهم خودم رو میخوام و اصلن شاه و شاهزاده نمیخوام.
٨۲۷۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ اسفند ۱٣٨۷       

    از : تبریزی

عنوان : انقلاب شوم اسلامی
آقای کامروا شما هم مثل رفقای به اصطلاح مترقیتان گزینشی عمل میکنید. آنها اینکار را در تفاسیر خود انجام میدهند شما در مورد شعارها. شما شعارهای "ما پیرو قرآنیم" و یا شعار محوری انقلاب "استقلال آزادی جمهوری اسلامی" را فراموش کرده اید؟ در تمام اعلامیه های تظاهرکنندگان از این واقعه شوم به عنوان انقلاب اسلامی یاد میشد. حالا شما بعد از ۳۰ سال منکر اسلامی بودن این "انقلاب شکوهمند" میشوید؟ حتی آقای فریدون احمدی عضو سابق کادر رهبری اکثریت نیز این انقلاب را از ابتدا ارتجاعی و صذ البته اسلامی میداند.
٨۲۷۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : ن شناس

عنوان : آنانی که آگاهانه و یا نا آگاهانه از انقلاب اسلامی سال۵۷ حمایت می کنند همچنان آب به آسیاب آخوندها می ریزند!
آنکس که از انقلاب سال ۵۷ تحت هرنام و تفسیری بطور نا آگاهانه و یا آگاهانه دفاع نماید طبعا از رژیم بیرون آمده از آن انقلاب نیز بدون آنکه خود بخواهد نا آگانه دفاع می کند.مدافعان انقلاب اکتبر که با زمامداری استالین مخالف بودند نیز به همین خطا دچار شده بودند ومدتها از انقلاب اکتبر دفاع می کردند اما با رهبران شوروی مخالفت می کردند که عاقبت مجبور شدندکل لنینیسم و بلشویسم را ارتجاعی تحلیل نمایند چرا که انقلاب اکتبر محصول رهبری لنین بود ویارانش مانند استالین بود و انقلابی که لنین رهبری کرده بود نمی توانست مترقی باشد اما خود لنین غیرمترقی!
٨۲۶۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : محمد رضا کامروا

عنوان : چند شعار مردم در زمان انقلاب
برخی از شعار هایی که ملیون ها مردم در جریان انقلاب ضد سلطنتی بهمن میدادند، انقلابی که حزب الله و شاه الله و تازه به دوران رسیده های پشیمان دوست دارند اسلامی بنامند. انقلابی که ملت جان به لب رسیده ایران علیه رژیم فاسد، دزد و قاتل و ضد آزادی و مستبد پهلوی انجام دادند و توسط روحانیان و اسلامیست های خائن جوانمرگ شد:

بگو مرگ بر شاه!
نفت مال آمریکا، گاز مال شوروی پدر... پهلوی!
خلق به خون می کشد سلطنت پهلوی
پیروز باد ملت بر شاه ننگ و نفرت
مرگ بر این سلطنت پهلوی
جلاد ننگت باد
لحظه به لحظه گویم، زیر شکنجه گویم مرگ بر این سلطنت پهلوی
ساواک جنایت می کند شاه حمایت می کند
پهلوی آدم کش ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما می چکد از چنگ تو
برادر ارتشی چرا برادر کشی؟

بعد از فرار شاه:
به همت توده ها شاه فراری شده
شاه در به در شد، ساواک بی پدر شد

حالا مثل این که سلطنت طلب های آزادی ستیز و آدم کش طلبکار هم شده اند و با اشاره ی درست به جنایت های رژیم اسلامی، فکر می کنند مردم احمقند. نه! مردم حسابشان را سی سال است با سلطنت تصفیه کرده اند. چاره درد ملت نظامی است که با آرای ملت سر کار می آید و مردم بر آن نظارت می کنند و تمام ارگان های آن از صدر تا ذیل انتخابی است. آن هم انتخابی مدت دار و معلوم. یعنی جمهوری آزاد و دمکراتیک و مستقل و مردمی.
٨۲۶٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : هومن دبیری

عنوان : جایزه ی نوبل برای ......
برای آنها که مثل «تهرانی » فکر نمی کنند.
- ملت های اروپا تلاش زیادی کردند که قیصر ها و سلاطین سلطه گر را هم مبادی قانون کنند. بعنوان نمونه ؛ ادبیات کلاسیک انگلیس ، اسکاتلند و ایرلند سرشار از ستم های شاهان و مبارزات مردم علیه آنها ست که زمین تا آسمان با امروز انگلستان توفیر دارد که کارها از طریق فعالیت احزاب ، مجلس و دولت رتق و فتق میشود. آیا کسانی که در انگلستان زندگی می کنند یا از جامعه ی انگلیس مطلع هستند می توانند نمونه هائی از انتصابات ملکه الیزابت در امور انتخابی کشور مثال بزنند ؟ اگر ملکه الیزابت زیاده خواهی کند چه خواهد شد ؟
در دانمارک ، نروز و سوئد هم وضع شاید از انگلستان هم مدرن تر باشد چون هرکدام دارای چند حزب هستند و معمولا شاهان دور از امور سیاسی در حوزه ای که قانون معین کرده احترام خود را حفظ کرده و به بقای تاریخی خود ادامه می دهند. پای خود را از محدوده تعیین شده بیرون نمی گذارند چون می دانند که به سرنوشت ماری آنتوانت دچار خواهند شد.

- ملت هائی مثل ما ایرانیها هم تلاش کرده اند «مملکت» خود را قانونمند کنند - حداقل ۱۵۰ سال پیوسته - راستش قبلا از قانون اصلا خبری نبود ! پس ؛ ییش نویس قانون اساسی را به امضای مظفرالین شاه قاجار رساندند و فرمان مشروطیت صادر شد. شاهزادگان هم نقش فراوان داشتند. روحانیون هم یک پای قضیه بودند . پس موضوع فقط محدود کردن اختیارات شاه نبود ! بلکه بنیان گذاری «قانون» در برابر «شرع» که آخوند ها شیره ی مردم را مثل شاه ها ، قرن ها کشیده بودند. من فکر میکنم حتی درباری های قاجار ، با رغبت قانون اساسی را به «شرع » که توسط آخوند ها در گوش تا گوش ایران پوست از گرده مردم کنده بود ترجیح میدادند. با این وجود واقعا کار عظیمی بود و مشکل تر از اروپا .

فراموش نکنیم که نه روسیه و نه انگلیس از این کار مردم ایران اصلا خوششان نمی آمد و با توطئه و تحریک چوب لای چرخ کارها می گذاشتند.
بالاخره در سال ۱۲۹۹ «رضا شاه کبیر» ماموریت گرفت که به نابسامانی ها خاتمه دهد. حدود اختیارات خویش را نیز نامحدود میدانست و قانون هم آنرا برایش محدود نکرده بود . ولی ؛ متفقین این نفوذ را داشتند که عذر او را بخواهند . چرایش را نمی دانم. البته بعضی از محققان رضا شاه را «قهرمان واقعی» مشروطه میدانند . چرای این را هم نمی دانم. لطفا به موضوع بادیده ی مثبت برخورد نمائید و به این سئوال پاسخ دهید چرا رضا شاه و بعدا محمد رضا شاه نتوانستند یا نخواستند مملکت قانونمند باشد. اگر مجلس و دولت مقتدر با پشتوانه ی مردمی داشیتیم هیچ قدرتی نمی توانست رضا شاه را برکنار کند. آیا اصولا در زمان رضا شاه حزبی یا احزابی وجود داشتند ؟
چرا بعداز ۲۸ مرداد فقط دو حزب حکومتی مردم و ایران نوین منحل شد ؟
چرا شاه تا سال ۵۷ مانند شاهان و ملکه های اروپائی فکر نکرد که حدود خود را رعایت کند ؟ و در عالم «کورش کبیر» سیر میکرد بالاخره بهر دلیل تحلیل کنیم سقوط کرد. اگر مملکت حساب کتابی داشت قدرت های خارجی می توانستند به آنصورت وقیحانه در امور داخلی ایران دخالت کنند ؟ خود شاه از همه بهتر این موضوع را نوشته ست.
هواداران رژیم گذشته هر جور که دلشان میخواهد میتوانند فکر کنند و برای بازگشت حکومت پادشاهی رضاشاه دوم - کورش - رضاپهلوی از هیچ کوششی فرو گذار ننمایند ( نقل به مضمون از برنامه ی سیاسی حزب داریوش همایون ) اما به این نکات توجه فرمایند.
- در هیچ کشور اروپائی «خاندان جلیل» در هیچ حزبی فعالیت نمی کنند.
- در هیچ کشور اروپائی پادشاهان و شاهزادگان انتخابی نیستند.
- در تمام کشورهای اروپائی حتی پادشاهی چندین حزب با رنگ های مختلف وجود دارد و هیچ کدام «حزب مشروطه خواه »
- در تمام کشورهای اروپائی اعم از پادشاهی یا جمهوری ، تمام احزاب به قانون و قانون اساسی پای بند می باشند

آیا هواداران رژیم گذشته میخواهند «مردم» در ایران خواهان بازگشت رضا پهلوی به پادشاهی باشند ؟ چگونه باید این موضوع را ابراز کنند ؟
ایا هواداران رژیم گذشته میخواهند در ایران کودتا کنند یا انقلاب یا آنجا را تسخیر کنند ؟
آیا هواداران رژیم گذشته بعداز کسب قدرت میخواهند سیستم چند حزبی درست کنند تا دگراندیشان از نعمت دموکراسی بهره مند شوند ؟
آیا هواداران رژیم گذشته میخواهند با اجرای دموکراسی و انتخابات آزاد قانون اساسی نوین ایران را تدوین و تصویب کنند ؟
آیا هواداران رژیم گذشته میخواهند با تعیین حدود اختیارات پادشاه به اهداف انقلاب مشروطه نائل آیند و به شاهزاده رضا پهلوی اجازه ندهند تا مثل پدر و پدر بزرگش زیاده روی کند؟
آیا ممکن ست در این شرائط جهانی هواداران رژیم گذشته از طریق انتخابات آزاد، کودتا یا انقلاب به قدرت برسند؟
اگر نه پس از چه طریق ممکن ست ؟
بهر صورت اگر چنین امری تحقق یابد داریوش همایون برنده جایزه صلح نوبل خواهد شد که افتخاریست برای ایران و مردم نازنین آن

اما فعلا اگر ممکن ست به داریوش همایون سلام برسانید تا این نوشته را در سایت «حرب مشروطه خواهان » بگذارند و نشان دهید که به نظرات دیگران توجه مینمائید.

با آرزوی آزادی مردم مهربان ایران
٨۲۶۷ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : محمد رضا کامروا

عنوان : چند شعار مردم در زمان انقلاب
برخی از شعار هایی که ملیون ها مردم در جریان انقلاب ضد سلطنتی بهمن میدادند، انقلابی که حزب الله و شاه الله و تازه به دوران رسیده های پشیمان دوست دارند اسلامی بنامند. انقلابی که ملت جان به لب رسیده ایران علیه رژیم فاسد، دزد و قاتل و ضد آزادی و مستبد پهلوی انجام دادند و توسط روحانیان و اسلامیست های خائن جوانمرگ شد:

بگو مرگ بر شاه!
نفت مال آمریکا، گاز مال شوروی پدر... پهلوی!
خلق به خون می کشد سلطنت پهلوی
پیروز باد ملت بر شاه ننگ و نفرت
مرگ بر این سلطنت پهلوی
جلاد ننگت باد
لحظه به لحظه گویم، زیر شکنجه گویم مرگ بر این سلطنت پهلوی
ساواک جنایت می کند شاه حمایت می کند
پهلوی آدم کش ننگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما می چکد از چنگ تو
برادر ارتشی چرا برادر کشی؟

بعد از فرار شاه:
به همت توده ها شاه فراری شده
شاه در به در شد، ساواک بی پدر شد

حالا مثل این که سلطنت طلب های آزادی ستیز و آدم کش طلبکار هم شده اند و با اشاره ی درست به جنایت های رژیم اسلامی، فکر می کنند مردم احمقند. نه! مردم حسابشان را سی سال است با سلطنت تصفیه کرده اند. چاره درد ملت نظامی است که با آرای ملت سر کار می آید و مردم بر آن نظارت می کنند و تمام ارگان های آن از صدر تا ذیل انتخابی است. آن هم انتخابی مدت دار و معلوم. یعنی جمهوری آزاد و دمکراتیک و مستقل و مردمی.
٨۲۶۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : به مریم آرامیان

عنوان : چگونه حساب کرده اید
خانم مریم آرامیان
لطفن بفرمایید بر اساس چه مدارک و شواهدی مدعی چنین ادعایی هستید و سهم خودتان را چگونه حساب کرده اید.
٨۲۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مریم آرامیان

عنوان : بیانه خودم برای آقای رضا پهلوی
/
آقای رضا پهلوی، اگر پدر شما پدر ملت در نیاورده بوده بود، انقلاب نمی شده بود و شما الانه شاه بودی. تقصیر با خودش بوده که تخت و تاج شما رو به علی خامنه ای هدیه داده است.
پدر شما شاه، از پول های مردم ایران که با خودش برده بوده است و برای شما به ارث گذاشته است سهم من را به من بدهکاری. پول من را حساب کن و به من پس بده. هرکی شاه میخواد بخواد من شاه و شاهزاده نمیخوام و حرف من جدی است.
٨۲۶۲ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : تهرانی

عنوان : اپوزیسیون
دوست عزیزی بنام «ضد شاه» ، شما اگر فکر کردی بدون کمک و پشتیبانی امریکاییها این رژیم جمهوری اسلامی سرنگون میشود یا خیلی جوانید و خوش خیال و یا در دنیای سیاست و واقعیات امروز خاورمیانه نیستید. تمام این اپوزیسیون ایرانی (چپ ،مجاهد، شاهی و غیره ) و همسایه هاشون اگر تا روز ازل هم شعار و جیغ و داد بزنند هیچ وقت تصور اینکه توان برکناری این رژیم را دارند را نیز نبایند بکنند چه برسد که امر بهشان مشتبه شود و فکر کنند که قدر قدرت شده اند و خبری هست .

مضحکتر از همه هم برادر مسعود و ارتش آزادیبخشش که مثل موش توی تله امریکاییها افتاده اند و سالها است که اثری از آثار برادر مسعود نیست و ارتشش هم دنبال یک جا برای پناهنده شدن میگردد.

دو راه در پیش پای اپوزیسیون وجود دارد.

راه اول امید به اصلاح رژیم از داخل بوسیله افرادی ازقبیل خاتمی، نوری، میرحسین چپگرای محبوب توده ایها و شرکا.

راه دوم استفاده از قدرت امریکا و یارانش برای مضمحل کردن این رژیم از طریق معرفی یک آلترناتیو دموکراتیک که حداقل بتواند یک جامعه شبه مدرن شبه دموکراتیک ( چیزی شبیه ترکیه) مورد قبول اکثریت جامعه را در کشور بدون جنگ داخلی،خونریزی و انتقام گیری کور پیاده کند.

البته راه سومی هم هست ؛ و آن خالی بندی و شعار دادن برای رسیدن به جامعه ای که نه در آن ظلمی صورت میگیرد، نه حقی پایمال میشود ، نه آدمی کشته میشود، و نه فقیری و گدایی در آن وجود دارد. روضه خوانی راجع به ۲۸مرداد ، زندان کمیته و ۳۷۱ نفری که درطول حکومت ۲۵ساله شاه خائن در در گیری مسلحانه، و اعدام کشته شدند نیز ترجیع بند سخنان این قبیل مبارزان راه آزادی و پیام آوران جامعه بی طبقه بوده و هست.

در صورت انتخاب راه سوم، حکومت اسلامی مبارکتان باد و پناهنده گدی در خارج از کشور سرنوشتتان تا روز ازل!
٨۲۶۱ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

    از : مهران

عنوان : جمهوری خواه ها بازنده اند
این جو حاکم بر طرفدارهای آقای تابان و کلا بخش طرفدار همکاری با اصلاح طلب ها در درون چپ ها نشان دهنده ی این است که جمهوری خواه های خواهان دمکراسی و برچیدن نظام مافیایی راهی جز ائتلاف با رضا پهلوی ندارند. جریان جمهوری خواهی عملا و نظرا به دو بخش شده است: موافق دوام رژیم (مسلما با بهانه های اصلاح طلبی که عملا یا به نفع کروبی و یا خاتمی تمام می شود، و در آخر هم یک احمدی نژاد دیگر پیروز می شود و در هر دو حالت خامنه ای برنده است و ملت ایران به انضمام همه ی فاحشگان و افیونی ها بازنده) و دوم بخش مخالف رژیم که راهی ندارد جز پیوستن به جنبش براندازی رضا پهلوی و واگذار کردن جمهوریت و پادشاهی نظام به رای مردم ایران.
این عصبیت ها و داد و بیدادها همه تلاش عمدی برای انحراف بحث است و نشانی از ضعف استدلال. امروز هر کس که به مردم بطور عملی آینده ای روشن تر از کلیت نظام فاشیستی حاکم عرضه کند مردم به او رای می دهند و هیچ کس مثل رضا پهلوی یک آینده ی اقتصادی بهتر، یک آینده ی فرهنگی پلورال تر، و همزمان بیشترین میزان از دمکراسی و سکولاریسم را نمایندگی نمی کند. بخش کروبی چی فدائیان از این مسئله به خوبی آگاه است و در اینجا دارد یک بازی ضعیف از خود عرضه می کند.
ما بازی را برده ایم و این به نفع دمکراسی خواهد بود. کروبی چیان ناراحت نباشند، فعلا سیاهکل را زیر سایه ی سازمان اطلاعات رژیم جشن بگیرید، نجات ایران و منافعش با ما، رفقا جشنشان را بگیرند.
٨۲۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست