یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

از هیچ کاندیدایی حمایت نمی کنیم!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : چرا به همان دلیل از کروبی و برنامه هایش که صرف نظر از قابل اجرا بودن یا نبودن حداقل بسیار به مطالبات اقشار جامعه نزدیک است و اگر منصف باشیم حتی از برنامه خاتمی پیشروتر است حمایت بالاضطرار نکردید

عنوان : گذاشتید اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه به محوریت موسوی تقیه کار میدان دار شود؟
شما فدائیان که به حق پیشرو جنبش کمونیستی ایران هستید چون از زندان فکری و فرقه ای مارکسیسم روسی حزب توده خودتان را رها کرده اید و شجاعت داشتید که مستقل از آنها فکر کنید و به هر دلیلی این تهمت حمایت از ج ا را به جان خریدید و گفتید که شرکت می کنید به قصد جلوگیری از انتخاب احمدی نژاد(تا اینجای کار نظر شماست و حق شما) ولی به لحاظ محاسبه سود و زیان هر عملی شاید بد نباشد به عاقبت رای سفید دادن و یا هر شرکت کردن بدون هدف انتخاب هم فکر کنید۰ اگر شرکت شما یک ضرورت ناچارانه است چرا به همان دلیل از کروبی و برنامه هایش که صرف نظر از قابل اجرا بودن یا نبودن حداقل بسیار به مطالبات اقشار جامعه نزدیک است و اگر منصف باشیم حتی از برنامه خاتمی پیشروتر است حمایت بالاضطرار نکردید و گذاشتید اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه به محوریت موسوی تقیه کار میدان دار شود؟ اگر موسوی فردای نه چندان دور به نام اصلاحات این ته مانده اصلاح طلبی را هم به اصولگرایان واگذار و دکان اصلاح طلبی را تخته کرد ( که احتمالش با توجه به ناهمگونی کسانی که پشت سرش جمع کرده بیش از۷۰ درصد است ) جواب عافیت طلبی سیاسی و واگذاری مردم متوهم به خود را چه میدهید؟ چه کسی باید به این نسل جوان عاشق به خیابان آمدن بگوید موسوی آن نیست که حزب توده میگوید و شما خیال می کنید بلکه موسوی همان است که خودش می گوید!
هنوز هیچی نشده ترسیده و می گوید هنجار شکنی نکنید ! این جمله را که یادتان هست هنوز؟
۱٣۴۴۱ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣٨٨       

    از : yaro yaro

عنوان : متاسفم
واقعا از این نوع موضعگیری متاسفم. سازمان اکثریت اینجا به‌ عنوان یک سازمان جدی ظاهر نشد. در این اعلامیه‌ نه‌ شرایط جامعه‌ ایران بلکه‌ شرایط داخلی خود سازمان در نوشتن این متن تعین کننده‌ بوده‌ است. واقعا متاسفم!!!
۱٣۴٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱٣٨٨       

    از : فرهاد دفتری

عنوان : مشاوره ی محافظه کارانه!
بیانیه سازمان "فداییان خلق"، البته با تاکید بر پسوند"اکثریت"، در مورد انتخابات جاری در ایران را که در شماره ۹ ژئن انتشار داده بودید، خواندم. نظری دارم که در این جا می نویسم:
از جمله آخر این بیانیه این نکته دستگیرم شد که این سازمان نیز همچون اغلب سازمانهای چپ، احتمالا کمونیست، میپندارند مفهوم پیشقراولی توده به شیوه "کنترل از راه دور"، منظور مسافت نیست که تاکید بر میزان رابطه با توده‌ها است، نیز مییسر می‌باشد . نقش آگاهی‌ بخشی توده‌ها محقق نمیگردد مگر در پرتو عینیت بخشیدن نظریه با ارائه منظم، مستمر و پیوسته تحلیلهای نظری مسائل روزمره جامعه . و این نه فقط تنها راه عملی‌ آشنایی توده‌ها با مبانی نظری می‌باشد که فقط در این روند است که یک بینش رهایی بخشی و پیشقراولی خود را میتواند به اثبات رساند. عمل نکردن به این ضرورت عمدتا به دلیل بی‌ توجهی‌ به "عامل زمان در فراگرد به قوام آوردن و فراهم کردن شرایط لازم تحقق نظریه"میباشد که خود ناشی‌ از تسلط نا کافی‌ بر مبانی نظری است.
دوستان این سوال را از خود ننموده ا‌ند که در صورت فراهم بودن همه شرایط برای جامعه در زمینه تعیین سرنوشت خود، دیگر بیانیه‌ها چه ضرورتی داشتند؟
دوستان باید تاکنون فراگرفته باشند که عدم مشارکت، رای سفید دادن!!!!! همگی‌ در جامعه کنونی‌ ما به معنی واگذاشتن عرصه در اختیار حاکمیت است.
با این سابقه مبارزه میبایست احساس کرده باشند که جامعه در فر آیند مبارزه تا رسیدن به سر منزل مقصود، اگر نه همواره که هرازگاهی برای تازه کردن نفس، نیازمند فضای حتی المقدور باز سیاسی می‌باشد.
انتظار داشتم که در پی مقدمه که به نفی جریان حاکم، ترد احمدی‌نژاد و سایر عوامل و ابزارهای اختناق، سرانجام یافته، به جای ارسال توپ به زمین توده ها، از زیر بار مسولیت" پیشقراولی شانه تهی نمینمودید و با تحلیلی منسجم ضمن توضیح منطقی‌ شرایط روز و بررسی این شرایط در فراگرد دست یابی‌ به چشم انداز‌های نظری، متهورانه وظیفه پیشقراولی خود را به انجام میرساندید و نه همانند یک مشاور محافظه کار که فقط دغدغه هستی‌ خودرا دارد
۱٣۴۲٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : ش.فردا

عنوان : نتیجه چنین راهکاری چه خواهد بود؟
رفقای ما در مرکزیت سازمان خوشبختانه خطر احمدی نژاد و لذا ضرورت شرکت در انتخابات را به درستی تشخیص داده اند اما نتیجه رای سفید تنها حذف یکی از دو گزینه یعنی کروبی و موسوی و رفتن دیگری به همراه احمدی نژاد به دور دوم خواهد بود. حال باید از این رفقا پرسید که در چنبن شرایطی آیا در مرحله دوم باز هم از مردم می خواهید که رای سفید بدهند و اگر نه چرا در این مرحله انتخاب خود را نکنیم؟ چه بسا که بتوان احمدی نژاد را در مرحله نخست از دور خارج کرد و آیا این ضربه بزرگتری به دارودسته خامنه ای نخواهد بود؟ توصیه من رای به کروبی در مرحله اول است. پیروز باشید
۱٣۴۲۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : محسن کوشا

عنوان : برای هارون داوودی که گویاعصبانی ست !
ممکنه این جمله را ترجمه کنید !

«نه» به احمدی‌نژاد به تشخیص و ابتکار هر شهروند می‏تواند به اشکال مختلف از جمله با رای سفید عملی گردد. سازمان ما از هیچ کاندیدایی حمایت نمی‌کند.
۱٣۴۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : akbar hosaini

عنوان : نیم گام به پیش صدگام به عقب!
برای اینکه سردرگم شده اید و اتخاذ مواضع سوسیال دموکراسی اروپایی چشم بصیرتتان را کور کرده است؟؟!!
۱٣۴۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : هارون داودی

عنوان : نه به چپ نه به دینی
ضرب مثلی است که میگوید با دست عقب میزند ولی با پا به جلو میکشد.

داستان عوامفریبی حزب توده وفدائیان از این قرار است .علی عموئی و سازمان فدائیان از میان دوکاندید ا حمدی نژاد و موسوی به احمدی نژاد رای نمیدهند لاجرم بدون اینکه بگویند رای ازان موسوی خواهد شد.

اما موسوی بیشتر طرفدار اقتصاد دولتی یعنی اعمال نفوذ بیشتر دولت در اقتصاد ایران و مخالف رشد سرمایه داری خصوصی در ایران واین در خدمت حزب توده است.

مردم ایران نه خواهان دولت دینی هستند ونه دولت کمونیستی .حزب توده ودنباله ان فدائی در سیاست موسوی نوعی سیاست ضد امریگائی را تعقیب وترویج میکنند.مردم به خودی خود در ۴ سال گذشته سیاست احمدی نژاد را شناخته اند و
دلیلی برای انتخاب وی ندارند وانچه باقی میماند همان موسوی است.
این عوام فریبی حزب در این جاست که خاست مردم را یعنی نه به احمدی نژاد به
شعار خود تبدیل کرده است ومزورانه موسوی را حمایت میکند.
اساسن این بیعت است که به نام انتخابات به خورد مردم میدهند.همه سازمانها که سینه به تنور برای انتخابات آزاد میچسبانند باید با تحریم واعتصابات سرتاسری
رژیم را به بر گزاری انتخابات مجبور میکردند حتی تا جنگ داخلی. چپ در ایران با این سیاست یکبار دیکر به
کمک رژیم رفت و با این سیاست رژیم را از سقوط نجات داد.
چرا چپ در ایران همیشه نقش منفی دارد ? دولت روسیه خواهان ایران مستقل نیست وایران را همانند یکی از قمار خود میداند واین سیاست را چپ به عهده گرفته است.
۱٣۴۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : خواننده یک سایت دیگر

عنوان : این مطلب را حتما بخوانید ببخشید از یک سایت دیگر کش رفتم
منهم سایه چشمم سبزه
منبع / نویسنده: وبلاگ کویر سمنان

این شبها من هم نوار سبز به دستم بستم، منهم سایه چشمم سبزه، و منهم با ۱۴-۱۵ نفر از دوستام ۲ تا لاک سبز خریدیم و ناخنهامون رو سبز میکنیم، این شبها ما از اون نقطه ته شهر میریم به سمت شمال تا در اولین جاییکه محل تجمع و شادی و سر و صداست برسیم و به همراه بقیه برقصیم، این روز ها و شبها من بارها روبان سبز دستم رو باز می کنم که دوباره از پسری پولدار و شمال شهری بخوام که برام روبان جدید ببنده و دوباره بوی ادکلنش تا ۲ روز روی مچم باشه.

این شبها تنها شبهاییه که ما به خاطر فقرمون مسخره نمیشیم، این شبها تنها زمانیه که کسی از ما نمیپرسه که از کدوم محله ایم، کسی براش مهم نیست کفشمون قیمتش چنده فقط براشون کافیه که ما سبز باشیم، مرجان جان من ۳۲ سالمه و سالهای زیادی رو روی فرش تنها اتاق خونه با رویای داشتن یک همسر از طبقه ای بهتر به صبح رسوندم، یک همسر پزشک یا مهندس از طبقه ای نه شبیه خودم که دست منهم بگیره و با هم بریم بالا، شاید بهترین خواستگاری که داشتم جوان خوش بر و رویی بود که کارگر یک واحد تولیدی بود اما حتی همون هم با دیدن خونه ما و وضع پدرم از من میخواست که بعد از ازدواج کمتر با خانواده ام رفت و آمد کنیم و اگر ممکنه پدرم در مجلس نباشه و من به حرمت دستهای پدرم قبول نکردم ،این بهترین خواستگار من بود.

چرا باید این شبها رو از دست بدم ؟ چرا نباید روبان سبز ببندم به دستم و در زنجیره سبز شرکت نکنم، زنجیره ای که پسری از خانواده از ما بهتران پهلوی من ایستاده و اصلا یادش نیست بپرسه من بابام چکاره است، به دستهای سختی کشیده من نگاه نمیکنه و با تواضع به روم میخنده، اما حاضرم قسم بخورم که حتی به خودش اجازه نمیده که از جلوی در خونه ما هم رد بشه. این شبها آخرین شبهای استفاده از فرصت طلایی یکرنگ بودنه اما صبح شنبه دیگه هیچ خبری از این اتحاد نیست، از صبح شنبه مهم نیست رئیس جمهور کیه من باز میشم دختر فقیر یک کارگر و صاحب مادری که از دید اونها کلفتی می کنه، و اونها دوباره پشت ماشینهای چند میلیونی غذایی رو به سگهاشون میدن که من شاید هرگز نخورده باشم. کدوم یکی از این کاندیداها میخوان این فاصله طبقاتی رو از بین ببرند؟

مرجان عزیز دغدغه های فکری من با اونها یکی نیست که به نماینده انتخابی اونها رای بدم ، اما نمیخوام فرصت لذت بردن با اونها رو از دست بدم ، من در اونها گم میشم اما به موسوی رای نمیدم، یعنی به هیچکس رای نمیدم، چون هیچکدومشون من رو نمیفهمند، اما اگر و فقط اگر قرار باشه کسی رو انتخاب کنم همون اهمتی خواهد بود و بس هر چند که اصلا تصمیم ندارم رای بدم.

این شبها تنها زمانی است که من رو تا حدودی و فقط کمی به آرزوها و رویاهای چندین ساله ام نزدیک می کنه، اینکه کسی من رو ببینه و به روی من لبخند بزنه بدون اینکه بخواد ازم سو استفاده کنه، بدون اینکه ته نگاهش تحقیر باشه، بدون اینکه پیفی بگه و رد بشه، بدون اینکه توقع داشته باشه چون از چنین خانواده ای هستم با ۲۰ هزار تومن پول باید تا صبح در خدمت خودش و رفیقاش باشم، این شبها قیطریه نشینان بی تعصب لبخند میزنند اما از شنبه قصه غصه ها تکرار میشه. من همون پیر دختر چروک خورده جنوب شهرم با پدری علیل و مادر کارگر و اونها همون کسانیکه میخوان کسی رئیس جمهور بشه که به پاسپورتشون بها بده برای سفرهای تفریحیشون، من هم ناخواسته و بدون اختیار به دنیا اومدم اونها هم ناخواسته و بدون اختیار اما در قالب شاهزاده و گدا. من این شبها با تمام قوا داد میزنم میر حسین، چون هر چی بیشتر داد بزنم بیشتر لبخند میزنند به روم، این کار شرافتمندانه تر از خودفروشی است برای دیدن لبخند از ما بهتران.

من وبلاگ نویس نیستم، اما هر شب روی کاغذ مینویسم، تمام آرزوها و رویاهام رو، اگر پسر بودم شاید وضعم فرق میکرد، میتونستم برم تو مغازه مکانیکی کار کنم و خرج تحصیلم رو در بیارم اما الان نمیتونم، و نتونستم. حالا این موج سبز پوش داد میکشه که اتحاد ، این اتحاد من با شما که همیشه به چشم یک موجود پست نگاه کردین فقط به نفع شما تمام خواهد شد، اگر رئیس جمهور شما انتخاب شد که خوش به حال شما و باز هم ما جزو فراموش شدگان هستیم، اما من ترجیح میدم اگر قراره تحریم باشه برای همه باشه برای شمایی که یک عمر مردم هم ردیف من رو تحریم کردین .

من این شبها شاید خائن باشم که با اینکه میدونم نمیخوام رای بدم ولی میرم تو این جمع، اما این کاریه که چندین نفر از ما میکنند ، ما هم دوست داریم گاهگاهی حس کنیم کسانی که یک عمر ما رو ندیدند، حالا میبینند. ما فقط این شبها دیده می شویم، از شنبه دوباره باید با بدبختی های ناخواسته و خدادادیمان بسازیم.

خیلی دوست دارم از این جماعت که فریاد میزنند اگر کارگری یا کارمند یا سرمایه دار الان زمان اتحاده بپرسم ، از این اتحاد چی به من میرسه؟ کدوم آدمی تونست تو ۴ سال نه ۸ سال حتی درد ما رو دوا کنه؟ خیلی دوست دارم بدونم کدوم یک از پسرهایی که در شمال شهر فریاد میزنه ایرانی متحد شو، به عنوان یک ایرانی حاضره بیاد با من ازدواج کنه؟ اینها همون کسانی هستند که اگر من اعتراض کنم میگن کبوتر با کبوتر باز با باز، آیا با این روش هرگز تغییری در طبقه من ایجاد میشه؟ البته آره میشه اما با دزدی، دروغ ، قاچاق، خود فروشی، اینها تنها راههایی هست که هر رئیس دولتی پیش پای ما گذاشته.

این شبها تنها شبهایی هستند که کسانیکه همیشه از بالا به ما نگاه کردند حالا از روبرو نگاه می کنند و چشم در چشم، از نظر من اینهم ادامه همان سو استفاده های قبلی طبقه مرفه از فقیره، این روز ها باز هم خود ما به درد نمیخوریم، رای ما به درد می خوره که درهای دنیا به روی اینها باز بشه، دنیایی که مال من نیست و من به هیچ جاش تعلق ندارم.

مرجان عزیز ، پسر هم محله ای ما چند وقت پیش به جرم حمل مواد مخدر اع.دا.م شد. اما تا حدی به آرزوهاش رسیده بود، خودش معتاد نبود اما عهد کرده بود که تا میتونه برای جوون پولدار مواد تهیه کنه، همیشه می گفت تنها راه رسیدن به اونها اینه که بزنیشون زمین تا خودت هم قد اونها بشی. کدوم رئیس جمهوری اینها رو میبینه و میشنوه؟ کدومشون میاد دست این ۲ تا جوون رو بگیره و بذاره پهلوی هم تا هم قد بشن؟ تا اون یکی معتاد نشه و این یکی اع.دا.م؟ حاصل گله های دل من از خدا چندین و چند دفتره، نمیخوام همه اینها رو بنویسم اما از این چند روز باقیمانده استفاده میکنم و هم پای موج سبز فریاد میزنم و میرقصم و لمس میشم و لمس می کنم با شعار من رای نمیدهم.
۱٣۴۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : دوست تبریز

عنوان : ناامید شدم
دوستان گرامی، همراه عده ای دیگر منتظر اعلام موضع شما بودم. وقتی بیانیه حاضر را دیدیم. به کلی از شما و آینده شما و نحوه ارتباط شما با مردم و موضوعات مورد توجه آنان ناامید شدیم. نهایت محافظه کاری و تردید و دودلی. پشت کردن به سنت تاریخی فداییان به مثابه جریانی صریح، روشن بین و صادق. دوستان، شما همه تاریخ فداییان را نابود کردید. دوستان شما از چه هراس دارید؟؟ از قدرت نفوذ افرادی که بی تردید منافعی در رابطه با حاکمیت جمهوری اسلامی دارند و در میان شما می لولند، مثل نگهدارها؟؟ شما با مردم ایران و آینده ایران و سرنوشت ایران اشتراک منافع دارید یا نفع خود را در بقای حاکمیتی میبینید که چون برف تموز می رود که بنیانش با روشی که پیش گرفته محو شود؟؟ این بیانیه و این موضع گیری چون داغ لعنت بر پیشانی شما (و... نه سازمان ما) خواهد ماند. رای سفید یعنی فراخواندن مردم به محل های اخذ رای و دادن مشروعیت به بقا، مردمی بودن و حاکمیت و رهبری جمهوری اسلامی. همانگونه که سنت فدایی در سی سال گذشته با امتناع از شرکت در رفراندوم فروردین ۵۸ برای سازمان فدایی آبرو خرید، و همانگونه که بخش وسیعی از چپ فکور و با وجدان در ایران و خارج از شرکت در این نمایش امتناع کرد، شما (البته ترکیب نابالغ و سطحی و سبک رهبری فعلی) با این تصمیم بزدلانه آبروی خود را بردید و نام خود را تا ابد آلوده کردید. دادن رای سفید یعنی دعوت مردم به پای صندوق های آراء و پر کردن حوزه های اخذ رای و مشروع جلوه دادن رژیم، یعنی دقیقا همان که رهبری نظام می خواهد. شما به وظیفه خود به عنوان رهبران سازمانی میراث دار جنبشی عدالت طلب و دمکراتیک عمل نکردید. از نظر ما صلاحیت شما مورد تردید جدی است. شما بیش از هر چیز به مصلحت جمهوری اسلامی عمل کردید و به مصالح مردم ایران به شدت آسیب زدید. مردم ایران از شما نمی گذرند که این گونه ناامیدشان می کنید.
۱٣۴۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

    از : بهنام خوب

عنوان : احمدی نژاد را به این مسخره ها ترجیح می دم
مثلا باند مافیایی موسوی و خاتمی و رفسنجانی و کهروبی که با هم هم دست شدند بهتر از احمدی نژاد است ؟ این چند تا دزدو قاتل که با هم هم پیاله شدند پدر مردم ایران را دراوردند احمدی نزاد که ۴ سال است اومده قبل از احمدی نژاد همین باند مافیایی رفسنجانی و خاتمی و موسوی بودند که این جنایت های سیاسی و اقتصادی و انسانی و فرهنگی و اجتماعی و مذهبی ووو به ایران زدند موسوی در زمان نخست وزیری اش لچک را طبق بخش نامه به زور به سر خانم ها انداخت من احمدی نزاد را به این مسخره های باطل شده ترجیح می دم .
۱٣٣۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست