یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پریشان گویی تاریخی - علی حصوری

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ساسان ایرانی

عنوان : مقاله جالب آقای تبریزیان
با درود بسیار خدمت جناب حبیب تبریزیان،
از مقاله کوتاه ولی جامع شما بسیار استفاده کردم. ضمن آرزوی موفقیت برایتان و امید به نگارش بیشتر از جانب شما، توجه دوستان را به این مقاله جلب میکنم.
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=۲-۵۵۶۵۵
۱۹۰۵۲ - تاریخ انتشار : ٣۰ آذر ۱٣٨٨       

    از : b-adab -

عنوان : دانشگاه یا امام زاده؟
رضاشاه می پنداشت با تاسیس مدارس . دانشگاه... و تدریس علوم مدرن... میتواند مردم نادان و مذهبی را باسواد کرده! ایران را به کاروان کشورهای مترقی و مدرن جهان برساند! رضاشاه در این رویای شیرین بود که با ساختن دانشگاه کار و کاسبی امامزاده ها کساد خواهد شد! و مردم از مرده پرستی و مرده خواری دست خواهند شست!... هرچند با معیار های آن روزگار رضاشاه به راه خطا نرفته بود! اما این خلق قهرمان به راه خودش ادامه داد و دانشگاه را به امامزاده های مدرنتر تبدیل کرد! یکی از تفاوتهای ظاهری امام زاده های جدید با قدبمی ها  در ملیت امامان آنها بود! قدیمی ها از جنس عرب بودند و جدیدیان از جنس روس و آلمانی و...غیره! امامان قدیمی وعده بهشت را به آن دنیا حواله می دادند و امامان جدید تحقق آن را در همین دنیا میسر می دانستند! البته هر دو دروغ میگفتند! باری.. اما ثمره آن پندارها و رویاهای شیرین رضاشاه چه شود؟ تبدیل مردمانی با لباسهای محلی و گیوه های کرمانشاهی به مردمانی با کت و شوار با کروات یا فکول! محصول آن دانشکاه ها و یا امام زاده ها مدرن مردمانی بودند که با در دست داشتن مدارکی مانند لیسانس . دکترا و....غیره اما همچنان متحجر و نادان...باقی ماندند! که نمونه زنده آن را در ایجا ملاحظ می نماید!!!!  
۱۹۰۵۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨٨       

    از : حبیب تبریزیان

عنوان : عیار نقد و خط اخبار روز
من نقدی بر مطلب آقای دکتر علی حصوری نوشته برای اخبار روز ارسال کردم که پس از سه روز پسخ این بود:
آقای تبریزیان!
مقاله شما درج نمیشود چون ما قصد ادامه این بحث را نداریم.
دوستان علاقمند به آگاهی از نگاه من به قضیه میتوانند به لینک زیر مراجعه فرمایند

.http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=۲-۵۵۶۵۵
۱۹۰٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : دانشجو شیراز باید نظر اولی که داده دوباره خودش بخواند.
من هم وقتیکه نظر قبلی دانشجوی شیراز را خواندم به این نتیجه رسیدم که ایشان یک دانشجوی بسیجی دانشگاه شیراز و هوادار علی حصوری است. پیشنهاد می کنم این «دانشجو» یکبار دیگر نظر اولش را بخواند و مشخص کند نوشته اش چه نتیجه گیری ای در ذهن خواننده ایجاد می کند. در ضمن اگر کسی خود را دانشجو معرفی می کند باید مثل یک دانشجوی پویا حرف بزند و بنویسد که کسی دچار اشتباه نشود.

دانشجو شیراز باید نظر اولی که داده دوباره خودش بخواند و قضاوت کند که خواننده آیا می تواند برداشت دیگری به غیر از این داشته باشد که او پیرو علی حصوری است؟
۱۹۰۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨٨       

    از : ‫دانشجو شیراز

عنوان : شما خود چرا نقدی علمی مطابق با استانداردهای بین المللی بر کارهای ایشان نمینویسید
اایرانی دوست محترم، من فقط برنگ آبی نوشتم که ایشان استاد ادبیات دانشگاه شیراز بوده و بقیه نوشته که برنگ سیاه است، از سایت خود ایشان برگرفتم، که با عرض معذرت از اینکه فراموش کردم آنرا درگیومه بگذارم. من دانشجوی رشته ادبیات نبودم و هیچ گونه تخصصی و ادعایی هم در ادبیات و تاریخ ندارم. در واقع یکی از بیسوادان از نگاه تو ایرانی دانشمند متعصب محترم هستم که امیدوام با اینچنین روشنگری ها وانتقادات خود موجب پیشرفت علم
حوزه خود شوید وهمه را به راه راست هدایت کنید و از گمراهی نجات دهید. متأسفانه این حاجت شما را هم که فرموده بودید:
در ضمن حتمأ یک کپی از نوشته های حصوری را هم برای حوزه های علمیه قم و مشهد و نجف بفرستید چون من باورم نمی شود که یک دانشجوی عادی شیراز حرف شما را قبول کند، دانشجوی بسیجی حسابش جداست و مانند شما می تواند باور کند که حصوری همه چیز را درباره تاریخ و ادبیات و هنر می داند.
نمیتوانم برآورده سازم چون نه ارتباط و نه اعتقاد ونه علاقه ای به حوزه مورد اشاره شما دارم و نه معتقد به اینکه نه تنها آقای حصوری همه چیز در تاریخ و ادبیات و هنر نمیداند، بلکه هیچکس دیگری، از جمله محققین محترم مورد اشاره شما، هم نمیتواند چنیین ادعای همه دان بودن کند، والا محقق نمیشدند. دوست ایرانی متعصب محترم ، محقق بمعنی همه دان نیست، معنایش در خودش مستتراست، یلعنی همان پژوهشگر، یعنی کسی که دیدگاه، تئوری، نظر، روش و برداشت اش انتقادی و متفاوت و معطوف به تحقیق خود او
است ومحققان دیگر هم ممکن است موافق آن نباشند ویا حتی تفسیر ونتیجه خود موضوع مورد پژوهش هم الزاماً درست وعین واقعیت یا حقیقت نباشد. شما خود چرا نقدی علمی مطابق با استانداردهای بین المللی بر کارهای ایشان نمینویسید تا خود شاهد شوید که احتمالاً عده ای موافق نظر شما وعده ای هم مخالف نظر خود پیدا کرده اید.
۱۹۰۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱٣٨٨       

    از : لطیف

عنوان : پریشان گویی از آن خود شماست
عجبا که در این هنگامه‍ی سخت نداهای تلخ و این چنینی می شنویم از زبان کسانی که معلوم نیست به چه هدفی، با چه کمک هایی از جانب چه جریاناتی قصد دارند ملت ایران را تحقیر (تاریخی) کنند. عجباتر این که اسم این کار را تحقیق و پژوهش می گذازند. پریشان گویی از آن خود شماست، نه از آن داریوش همایون که تلاش دارد راهی بجوید برای برون رفت ایران از منجلاب فعلی؛ راهی برای رهایی از چنگال آخوند. روسیاهی به زغال می ماند و به روسیاهان.
۱۹۰۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٨ آذر ۱٣٨٨       

    از : ایرانی دوست

عنوان : تحریف های تاریخی حصوری را بپذیریم یا انتشارات آکادمیک دانشگاه های معتبری مثل آکسفورد، کمبریج و استانفورد را؟ این دانشگاه ها با نوشته های او چگونه برخورد می کنند؟ آیا او را نابغه ای می دانند که با اسناد و مدارک خود توانسته است تمام کارهای پژوهشی آنان را بی
تز های دانشگاهی آقای علی حصوری در چه تارنمایی یافت می شوند که مورد بررسی و نقد قرار گیرند؟

به ویژه مایلم تز ها و منابع ایشان را در مورد بی اثر یا کم اثر بودن هجوم ترکان مغول به سه امپراطوری چین و ایران و بیزانس و مقابله های اینان با بیابان گردان بدانم. این بیابان گردان پس از تصرف این سه امپراطوری در زمینه های آداب و رسوم، فرهنگ و ادب، هنر و علوم با خود چه به ارمغان آوردند؟ واکنش مردم در برابر این هجوم چه بود، مثلأ در شهرنیشاپور؟

آقای حصوری می نویسد که دلیل شکست حکومت زرتشتی ساسانیان روی گرداندن مردم از حکومت و استبداد دینی و روی آوردنشان به اسلام و اعراب بیابان گرد بوده است. به این ترتیب این فرمول در مورد هجوم و پیروزی ترکان بیابان گرد مغول هم باید صدق کند که مردم از حکومت مسلمان وقت و استبداد دینی روی گردانده و به این بیابان گردان «کافر» روی آوردند؟ آیا چنین استدلالی با هیچ عقل سلیمی جور در می آید؟

ایشان دلیل بنای دیوار چین و گرگان را چه می دانند؟ توضیح دهند تفاوت های فکری شهرنشینی و بیابان گردی و شهرنشینان و بیابان گردان در چیست؟ خدمات و مضرات ایندو در تاریخ بشری جه بوده اند؟

تردید دارم که ایشان حتی کتاب های ساده ای را مانند «معجزه اروپایی» نوشته اریک جونز خوانده باشد.

European Mericle" by Eric Joes"

این کتاب بوسیله برخی از دانشگاه های معتبر انگلستان به دانشجویان تاریخ و روابط بین الملل معرفی می شد تا قبل از ورود به جزییات امر دانشجو یک آشنایی سطحی با مبحث دلائل برتری غرب بر آسیا و آفریقا پیدا کند. نقش جغرافیای این مناطق یکی از دلائل مهم به شمار رفته است، در آسیا هجوم بیابانگردان را میسر کرد و مدنیت را بارها به نابودی کشید، مدنیتی که دوباره باید از نو بنا می شد. جغرافیای اروپا هجوم را بسیار مشکل و نگهداری مناطق تسخیر شده را دشوار می کرد. جوامع آسیایی آن دوره اسیر گرفتاری های سهمگین تری بودند تا جوامع غربی که یکی همین جغرافیایی بود که در آن می زیستند.

دانشجو شیراز، نظرات مخالف خود را یکبار با دقت بخوان و نوشته های محصوری را برای ارزیابی به چند مرجع بفرست و نتیجه را به ما اطلاع بده. چندی از مراجع معتبر آکادمیک به قرار زیر هستند، آقای دکتر عباس میلانی، رئیس دانشکده ایران شناسی دانشگاه استانفورد در آمریکا، آقای دکتر ناصر انقطاع کتابی بنام توفان زرد و منم بابک (بابک خرم دین)، دکتر پورشریعتی هم در باب دوره ساسانی و دلائل فروپاشی آن تحقیقات بسزایی کرده واستاد یکی از دانشگاه های معتبر آمریکا. یاد آوری می کنم که کار این دانشمندان کامل و بی عیب نیست و راه برای پژوهشگران دیگر باز است. در ضمن حتمأ یک کپی از نوشته های حصوری را هم برای حوزه های علمیه قم و مشهد و نجف بفرستید چون من باورم نمی شود که یک دانشجوی عادی شیراز حرف شما را قبول کند، دانشجوی بسیجی حسابش جداست و مانند شما می تواند باور کند که حصوری همه چیز را درباره تاریخ و ادبیات و هنر می داند. الان که ۳۰۰ سال پیش نیست که حکیمی قادر باشد از همه علوم کشف شده زمانش آگاهی پیدا کند. وسعت دانش بقدری گسترده شده است که هیچ خردمندی نه ادعا می کند همه چیز را بطور یقین می داند و نه حرف کسی را که چنین ادعایی را دارد می پذیرد.
۱٨۹۷۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨٨       

    از : ش میرزائی

عنوان : تعصب حسینی وپهلوی
سپاس جناب حصوری.
هفته ی پیش مطلبی از آقای جهانبانی در باره ی سفر رضا شاه به ترکیه آتاتورک خواندم که بیشتر به شوخی می آمد تا تاریخ . مطلب شما بسیار بجا بود.

بین تاریخ رسمی و مشاهدات انسانها مثل اینکه خیلی تفاوت ست.بهترست ذوب شدگان پهلوی که چشم بسته از تمام ۲۵۰۰ سال تاریخ ایران ، فله ی با «افتخار» یاد می کنند و مغولان و تیموریان و متجاوزان و چشم در آوران را جد اندر جد خود می دانند . بروند ببینند از زبان جهانبانی شاه ایران در ترکیه چه بی آبروئی که نکرد.
بعدا بیایی نظزتان را بنویسید.
۱٨۹۶۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨٨       

    از : دانشجوی تهران

عنوان : آقای حصوری متخصص تحریف تاریخ هستند
ماحصل پژوهش های آقای حصوری این است که کاوه ی آهنگر شعبان بی مخ است، و ضحاک بزرگترین انقلابی کمونیست تاریخ؛ فرای این، جشن نوروز روز عزای ملی است، به این خاطر که ظالمی به نام جمشید در آن تاج گذاری کرده است؛
در ضمن دانشجوی شیراز لطف کنند یک متن از پهلوی، سغدی، فرس باستان، اوستایی و یا هر زبان کهن دیگر ایرانی را که جناب آقای استادی ترجمه کرده اند معرفی کنند؛
آهان، یادم آمد، یکی دیگر از تزهای آقای حصوری این است که فردوسی "گُربز" بوده است، به فارسی اصیل: حرامزاده!
فردوسی سی سال رنج برد برای زنده کردن تاریخ ایران، ایشان نیز سی سال رنج بردند که ثابت کنند فردوسی حرامزاده بوده است؛

خسته نباشند
۱٨۹۶۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨٨       

    از : ‫دانشجو‫ شیراز‫

عنوان : ‫آقای علی حصوری در دانشگاه شیراز در سال ۱۳۵۲ استاد زبان فارسی من بود و من در آن زمان ایشان را معلمی با ذوق و بسیار علاقمند به علم و تحقیق در راستای خط فکری ویژه ایشان، که به چالش کشیدن باورهای جاافتاده عموم است، یافتم.
دکتر علی حصوری که تا قبل از پاکسازی در سال ۶۰ در پی انقلاب فرهنگی استاد زبان ها و فرهنگ ایران باستان در موسسه آسیایی دانشگاه شیراز بود، چهار سال پیش به اجبار جلای وطن کرد و از آن زمان تاکنون ساکن استکهلم است. دکتر حصوری از بدو ورود به سوئد در کلاس های آموزشی خود که به ابتکار کانون فرهنگی ایده در شهر استکهلم برگزار می شود، مقولاتی مانند، تصوف و عرفان، تاریخ هنر، تاریخ ایران، حافظ و شاهنامه را برای علاقمندان آموزش داده است. چنانکه نویسنده در مقدمه کتاب می گوید کتاب "حافظ از نگاهی دیگر" نیز جمع بندی مباحثی است که وی در کلاس های حافظ شناسی خود بررسی کرده است.
هر چند برای ایرانیان ساکن استکهلم، حضور دکتر علی حصوری در این شهر غنیمتی بزرگ بوده است، بی شک دوری اجباری این استاد برجسته از محیط تحقیق و پژوهش داخل کشور باعث محرومیت دانشجویان کشور و فرهنگ ایران از همه دانش و توانایی های ایران دوستی بزرگ است. از سوی دیگر چنانکه نویسنده خاطر نشان می کند دوری از میهن و کتابها و منابع خویش باعث شده است که برخی مطالب را از حافظه بر قلم آورد و نتواند در برخی موارد یاداشت ها و مراجع آنها را کامل کند.
۱٨۹۵۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست