یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مهاجرانی: ما اتاق فکر جنبش سبزیم!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : شهبانی از تهران

عنوان : و این اسلام چه بیماری غریبی ست!
آقای مهاجرانی شما متاسفانه حتا دیندار با خردی هم نیستید! شما آیا می توانید صادقانه جواب این پرسش را بدهید که کدام حکومت سکولار، کدام حکومت لاییک، حتا کدام حکومت ضد دین می توانست به اسلام اینقدر صدمه بزند که حکومت اسلامی شما به اسلام صدمه زد. آقای محترم بنده سه روز در هفته شوفر تاکسی هستم در تهران! روزانه صدها فحش رکیک، هزاران جوک رکیک به قرآن، به محمد، به علی، به امامان، به معص.مین روا داشته می شود! واقعا که شما اگر هم مسلمان هستید جرآت فکر کردن را ندارید! هنوز می روید از هزار و چهارصد سال پیش برا ما مثال می اورید! اباذر غفاری را که مثال می زنید از طایفه ی غفار بود و نه سوادی داشت و نه کمالی، آن قبیله اساسا راهزنی می کرد، آن علی را که ازش دم می زنید در یک روز نهصد نفر را سر برید! آقایان روشنفکران دینی که هی علی و محمد و اباذر و بلال حبشی و امامان را قرقره می کنید جواب دهید که بیرون آوردن اینهمه تعفن و افشاکردن این دین حنیف کار چه کسی بوده، این شما ها هستید که باعث بر ملا شدن این ناپاکی این دین شدید. این البته کار خوبی بوده، اما آیا شما ها خجالت نمی کشید که همگیتان در این سرامای اسلامی رفته اید نزدیک بیضه های داغ غرب لاییک و سکولار و بیدین و غیر اسلامی ماوا گزیده اید و حتا یک نفرتان هم پناهنده ی عربستان سعودی همانجا که دلهاتان برایش می طپد و یا سوریه که هماتان در دادن پول نفت ما به آنها ید طولایی داشته اید، و به کربلای معلا نزد امام حسینتان نرفته اید! راستی چرا؟؟ چرا این همه من مسلمان لاییک وجدان شرف دارم که سنگ کروبی و منتظری و شما دینداران را به سینه بزنم ولی شما ها کی سنگ حتا یک لاییک، یک یهودی، یک زرتشتی، یک بهایی یک کمونیست را به سینه زده اید! کی! ما در بزرگ من که زمانی دبیر دبیرستان بوده می گوید: مادر خدا کند این حکومت چند وقت دیگر بماند تا دیگر اسلام نماند! شاید این پیر زن راست می گوید. که خسارت این ماندن هر چه باشد به نابودی این دین می ارزد!
اما ما بیشماریم و ریشه ی این نظام ضد بشری را خواهیم کند. و این اسلام چه بیماری غریبی ست! البته آقایان به نوشته ی من خواهند خندید اما شاهنامه آخرش خوش است!
۱۹۹٣۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : پ پیمان

عنوان : در باره مصا حبه آقای دکتر مهاجرانی
آقای دکتر مهاجرانی
مواضع شما آن چنان روشن است که نیازی به برخورد به آن نیست. فقط از شما پنج تن خواهش می کنک که مروری به مواضع سیاسی و دینی خود در سی سال گذشته بیاندازید و خود قضاوت کنید. دوم شما و یاران هم کیشتان مروری به کارنامه سی سال حکومت اسلامی که شما و یارانتان از اصحاب آن بوده اید و امروز هم برای دوام چنین حکومتی به دون رهبری علی آقا می خواهید از رهبران آن باشید بدون رقبای خود ( دارو دسته آقای احمدی نژاد و مشائی و ... ) نظری بیاندازید. واقعا" جای تعجب است . چرا مردم را به دینداران و بی دینان تقسیم می کنید. بهتر نیست بگوئید محاربین و غیر محاربین. بهتر نیست رک و راست بگوئید کافران و خدا باوران. آقای مهاجرانی بس است. آقای مهجرانی بگذارید مردم آزادانه اعتقادات دینی داشته باشند و یا نداشته باشند. آقای مهاجرانی برای یک بار هم شده مبارزه سیاسی را برای تحقق دمکراسی در ایران ار باورهای دینی جدا کنید. آقای مهاجرانی مردم دیندارند باشند شما چرا مانند فقها داعیه آنها را دارید. آقای مهاجرانی مردم فقیه نمی خواهند . فرق نمی کند این فقیه عمامه به سر باشد یا کراواتی و یا بدون عمامه. آقای مهاجرانی نه خود را فریب دهید نه مردم را. در خانه خود نماز بخوانید، روزه بگیرید و ... اما در عرصه سیاست فقط فرهنگ سیاسی را بکار گیرید . من به اعتقادات دینی شما نه نقدی دارم و نمی پرسم که شما متدین هستید یا نیستید. ولی به نظرات سیاسی شما خود را محق می دانم برخورد کنک. آقای مهاجرانی سیاست را به دین پیوند زدن تناهی آور است . معلم و امام شما این کار را کرد و نتیجه اش در مقتبل شما و همگان قرار دارد.
۱۹۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : آزاد آزاد

عنوان : پنچ تن !!
بابا عجب رویی دارید شما ها . درجا اسم خودتان را اتاق فکر گذاشتیدو باز هم خوبه که سالن فکر نشدید وگرنه تکلیف همه معلوم بود. بعد از این همه جنایت هنوز دنبال اصلاحات هستید واقعا که . هنوز مثال از علی و حسن و حسین می اورید .
شما پنچ نفر خوب می دانید که هر کدامتان به سهم خودتان چقدر در جنایات این رژیم دخیل هسنید. شما فقط به فکر خودتان هستید چون خوب می دانید که در حکومت اینده ایران اگر به خاطر جنایاتی که کرده اید محکوم نشوید , بخصوص اکبر گنجی و حتا آقای سروش بخاطر انقلاب فرهنگی اش ! , هیچ نقشی نخواهید داشت .

زنده باد ایرانی ازاد بدون دین
۱۹۹۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : نیما آهنگر

عنوان : دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را.؟
اگر این پنچ" متفکر برجسته" ایرانی به عقایدشان باور دارند پس چرا همه شان در کشورهای اروپیی و آمریکا که دین از دولت و سیاست جدا است زندگی می کنند و درس می دهند و مصاحبه می کنند و مصاحبه می گیرند.؟ اگر واقعاباور دارند که در جوامعی که دین از دولت جدا است مردم بی اخلاق بار می ایند پس چرا این پنج تن دز یکی از کشور های اسلامی راکه هم مردم اش مسلمانند و هم به ایران نزدیک تریند برای زندگی و درس اخلاق دادند انتخاب نکرده اند.؟ ایا زندگی در میان مردم مسلمان که فکر می کنند که خدا حقیقت و اخلاق و عدالت را فقط برای آنها هدیه داده است بهتر است یا در میان مسیحیان و یهودیان و بهائی ها و همجنس گرایان و غیره و غیره که در این ممالک سکولار اخلاق را از پنجره خانه اش بیرون انداخته اند و در جهنم زندگی می کنند.؟

اگر این اقایان تک تک شان یکی از کشور های اسلامی که دین و دولت از هم تفکیک نشده اند مانند جمهوری اسلامی پاکستان و یا نیجریه و یا سودان و سوریه و یا سومالی و یا عربستان سعودی را برای زندگی انتخاب کنند من آنوقت در صداقت شان شک نمی کنم اما با انتخاب کشورهای غربی عملا زیا و تزویر شان را به معرض نمایش قرار می دهند.

میدانید مثلا چرا اقای گنجی و یا کدیور آمریکا را انتخاب کرده اند.؟ برای اینکه در آمریکا اینها را به مانند یه انسان بدون در نظر گرفتن جنسیت و دین و مذهب و رنگ پوست و اتنیسیتی شان تحویل می گیرند و به حرف ها و عقاید و ا ایده های شان گوش میدهند و به معنی واقعی ازادی بیان دارند در حالیکه میدانند همه اینها مسلمانند و لااقل یکی هم با عمامه در دانشگاه های سکولارشان تدریس می کنند.بر عکس دولت هایی که دین و حکومت در هم ادغام شده است و ازادی بیان فقط برای انهایی است که در خدمت دولت مداران قلدر باشند.

اقایان پنج تن: نمک خورده و نمکدان نشکنید. این دو رویی و ریاکاری شما عالی جنابان توهین مستقیمی است به عقل و شعور ملت ایران.
۱۹۹۲٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : پروانه قادری

عنوان : آقای ماجرانی و ۴ نفر دیگر لطفا سکوت کنید
آقای مهاجرانی و بقیه شما امتحان خود را در برابر مردم ایران رفوزه شده اید. بهتره کنار بکشید و امور رو به سیاستمداران راستین و دلسوز بسپارید. هنوز نفهمیدید که اداره یک مملکت و ملت آن هم مملکت و ملت سربلند ایران کار شما که هنوز در این مانده اید بالاخره با پای چپ یا پای راست وارد خلا شوید، نیست. خانمی هم که قرار بوده امضا کنه حتما همانی هست که پس از سی سال سرکوب زنان ایران تازه گفته حجاب آره فقط رنگشو خود خانوما تعیین کنند، بوده. سکوت کنید، ما دیگر تحمل شما به ظاهر مذهبی ها که برای رسیدن به قدرت دست به هر کاری میزنید حتی خود فروش و وطن فروشی، خسته ایم.
۱۹۹۲۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : جنبش

عنوان : خواهش میکنم
از کج اندیشی و خود را محور همه چیز دانستن بعضی از هموطنان باید سر به بیابان گذاشت. در حالیکه مردم ایران متحدا جنبش سبز و مترقی خود را با خون دل پیش میبرند، دوستان خارجه نشین با بی مسئولیتی تمام به قهرمانان این جنبش از قبیل مهاجرانی بی مهابا حمله میکنند و ناآگاهانه آب به آسیاب خیلی ها میریزند.. بگذریم
خواهش میکنم نوشته را بدون پیش داوری و دقیق مطالعه بفرمائید
۱۹۹۲۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : حافظه تاریخ

عنوان : مذهب امر خصوصی انسانهاست
گرم نمودن مجلس و وظیفه صدارسانی هر پای منبرخوانی بسته بمیزان همت، حکمت و قدرت جاذبه مرشد و خطبه خوان دارد. البته خلاقیت و تفسیرهای برازنده پامنبر یها در اثرگذاری و قوام اوری حدیث مرشد بسیار هم دخیل است.اوردن اقای خمینی بپاریس و سرازیر شدن خیل پامنبرها ریز و درشت برای تقدیس وی در زیر درخت سیب نزدیکیهای حومه پاریس نمونه مشخص رابطه این دو است.انچه که در سی سال اخیر بسر ماآمد، فقط از بدخواهی و عقب ماندگی فکری مرشد نبود. اگر در سی سال پیش صداهای ضعیفی برمیامد که در دام شیاد و متقلب نیافتید، ولی در همهمه گنگ این قبیل پامنبر خوانها محو میشد.امروز بایستی بهوش باشیم. بدون اینکه خواسته باشم احدی را در قیاص بااعمال اقای خمینی و پامنبریهای انزمان کرده باشم. درست است که اکثربت مردم باورهای دینی و با تعبد دارند، ولی با یک نگاه سطحی به خواستهای اجتماعی مردم قبل از حاکمیت مراجع مرتجع و دینداران قدرتمدار،کوچکترین اشاره ای از حکومت مشروعه اسلامی و ولایت وقیح فقیه نیست. در سیستم فاشیستی، با بودن ابزار و ضوابط فاشیسم، آزادی هرگز میسر نیست. با حفظ حکومت اسلامی و وجود ولایت فقیه، هرگز حاکمیت مردم درجمهوری ایرانی امکان پذیر نیست.  
۱۹۹۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : مجید مجیدی

عنوان : علی و ابوذر
آخه کجای آقای سروش به ابوذر شبیه هست آقای مهاجرانی؟ اینصاف دا یاخجی شی دی.
۱۹۹۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : ب. بی نیاز داریوش

عنوان : «اتاق فکر» اسلامی یا چگونه می توان دگراندیشان را حذف کرد
مصاحبه آقای مهاجرانی نشان میدهد که این فرد که زمانی از ستونهای نظام اسلامی بوده است چگونه در روز روشن دروغ می گوید. مهاجرانی که سکولاریسم را مترادف ضدیت با مذهب تعریف می کند مثل همان حرفهای خمینی و آخوندهایش است که می گفتند: کمونیست ها می خواهند زنهای شما را اشتراکی کنند! فراموش نکنیم که آقای مهاجرانی یکی از «خوش فکرترین، روشنفکرترین و دنیادیده ترین» اصحاب اسلام است. آخر، ای مرد مومن بی پرده بگو که شما با جدایی دولت از دین مخالف هستید، چرا دروغ سر هم می کنید؟ در مقاله ام (پیش بینی پذیری مسیر حوادث سیاسی ایران) که هنوز در اخبار روز است، نوشته ام : «در حال حاضر حکومتِ نظامی- ولایی در مقابل یک جنبش مردمی قرار گرفته است که بخشی از این جنبش توسط آقایان موسوی و کروبی نمایندگی می‌شود. این حکومت بنا به ساختار سیاسی و اقتصادی خود حتا قادر به کنار آمدن با مطالبات اصلاح‌طلبان نیست. فقط زمانی به همکاری با اصلاح‌طلبان تن خواهد داد که بخواهد از آنها به عنوان ابزار سرکوب غیرمستقیم استفاده نماید.»
آقای مهاجرانی پیشاپیش به این حکومت نظامی- ولایی خط می دهد که حاضر است برای «سرکوب غیرمستقیم» این جنبش که ماهیت و کیفیت سکولاریسم دارد نه از فردا که از همین حالا دست به کار شود! سیاست مهاجرانی و یارانش (پنج تن آل عبا) نیز بر حذف دگراندیشان استوار است. زیرا آنها بر این باور هستند که مردم ایران دین باور هستند و دین باوری یعنی پذیرش حکومت اسلامی. از این جمله آقای مهاجرانی نتیجه می گیریم که مردم تمام کشورهایی که فاقد یک حکومت دینی هستند، دین باور نیستند. واقعاً! آفرین بر این منطق پرمغز شما!
۱۹۹۱۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

    از : از پستچی کیهان لندن

عنوان : «اتاق فکر» جنبش سبز!
عطاءالله مهاجرانی که با چهار «ع» و عبد و عبید دیگر یعنی عبدالکریم سروش، عبدالعلی بازرگان، عحسن کدیور وعکبر گنجی بیانیه «پنج تن» را صادر کرده است در گفتگویی با سایت «جنبش راه سبز» خودشان را «اتاق فکر» جنبش سبز خوانده است. ساکنان این «اتاق فکر» با تشبیه ایران امروز به عربستان هزار و چهارصد سال پیش و صدر اسلام خودشان را «ابوذر» و آقای موسوی را «امام علی» فرض می کنند. نخندید، ولی ببینید در تفاوت بیانیه خودشان با بیانیه هفدهم موسوی چه گفته: «فاصله موضع گیری ابوذر و امام علی از این رو بود که امام علی به دلایل و عللی خاموش بود اما ابوذر فریاد می زد و امام علی در وصف او گفت: او صادقترین انسان زمانه است!» عجب اتاقی! عجب فکری! متفکران جمهوری اسلامی بزرگترین هنرشان این بوده که به هر چه در این سوی جهان به وجود می آید گند بزنند. تازه به این هم قانع نیستند. فکر کردند می توانند در «اتاق فکر» خودشان بنشینند و همینطوری و معلوم نیست از کجا آمار قطعی صادر بفرمایند: «اکثریت قوی و قاطع ملت ایران دین باور هستند و روی سخن اصلی ما با آنان است. کسانی که گرایش غیر دینی دارند، سخنگویان خود را دارند. ما سخنگویان چنان جمعیتی نیستیم.» خدا را هزار مرتبه شکر! خیالمان راحت شد! وگرنه فکر می کردیم سخنگوی «عستچی» هم هستند. اینها فکر می کنند چون مردم «دین باور» هستند پس عاشق چشم و ابروی یک نظام دینی و این «ابوذرها» هم هستند. این همه «فکر» کردند تا رسیدند به اینجا! حیف که اتاق فکرشان پنجره ندارد تا کمی هوای تازه در آن بوزد وگرنه همان می مانند که سی سال زور زدند تا به آن برسند: روشنفکر دینی!!! دید و شم سیاسی شان از این دیپلمات پایینی هم کمتر است! او فهمید و از سفارت زد بیرون، اینها تازه رفتند توی «اتاق فکر»!
۱۹۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست