یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جنبش سبز درمواجهه با چند سیاست و جایگاه ما! - بهزاد کریمی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : نیاز

عنوان : پس اتحاد جمهوری خواهان شما چه کار کرده است
جناب بهزاد کریمی، رییس سابق عزیز من، بالاخره خوب شد چرتتان پاره شد و به دلخواه یا به اجبار در مورد وحدت گروههای دموکرات سکولار صدایتان در آمد. من معتقدم این پلاتفرم حداقل در شکل اساسی آن موجود است. شما که میگویید نیست چرا آن برنامه کذایی یا پلاتفرم را تابحال ننوشته اید؟پس اتحاد جمهوری خواهانتان تابحال چکار میکرده و چرا این پلاتفرم را ننوشته؟ مگر شما برای همین کار اتحاد جمهوری خواهان را ایجاد نکردید؟ مگر نگفتید اتحاد جمهوری خواهان همه نیروهای معتقد به دموکراسی را جمع خواهد کرد؟ آیا اظهارات امروز شما تایید بر بیهودگی این اتحاد جمهوریخواهانتان نیست؟ اگر نه بگویید این تشکل برای چه بود؟ خودتان را مسخره کرده اید یا ما را؟ میخواهید کار سیاسی کنید یا "سیاست بازی"؟ البته من هیچ تعجبی نمیکنم. آری بی انصافی است که بگوییم در این سی و یک سال هیچ فعالیتی از جانب نیروهای سیاسی برای این اتحاد نشده. بله تنها همین هفت سال پیش بود که "منشور هشتاد و یک" برای یک اتحاد حول محور حقوق بشر پیشنهاد شد. سخنگویان آن یعنی دکتر حسین باقر زاده، اسماعیل خویی و نعمت آزرم هیچ تعلق سازمانی نداشتند. منتهی شما و بقیه گروههای سیاسی چپ حاضر به هیچ اتحادی جز با خودی ها نبودید و هنوز هم نیستید.به جای استقبال همه سعی خود را نمودید که این اتحاد به شکست بیانجامد. چنانکه بلافاصله به جای استقبال از این منشور دست به تشکیل اتحاد جمهوری خواهان زدید که نه تنها هیچ گلی به سر کسی نزد، بلکه تنها یک اسم جدید برای افرادی شد که قبلش هم جزو خودی های شما بودند. بله این تشکل باعث کشیدن یک دیوار جدید و رسمی شدن ریاست فعالین اکثریت و حزب توده بر سر برخی منفعلان جمهوری خواه شد. هرچه دکتر باقر زاده و بقیه نخبگان سیاسی با دلهای سوخته مقاله نوشتند و رایزنی کردند شما با ترجیح دادن منافع قبیله خودتان بجای منافع ملی از پیوستن به این اتحاد سر باز زدید.حال معلوم میشود که یک پلاتفرم ساده هم ننوشته اید. به شکست کشاندن منشور هشتاد و یک اگر خیانت نباشد، اشتباه هولناکی بود که تاریخ بنام شما خواهد نوشت. اگر این اتحاد ایجاد شده بود الان سر بزنگای رستاخیز ملت ایران ما یک نیروی سکولار قوی داشتیم که میتوانست ... هیهات. اما حال امیدوارم که به این بلوغ سیاسی رسیده باشید که دگراندیشان شما مثل حزب مشروطه و یا رضا پهلوی یا جبهه ملی یا حزب کمونیست کارگری شما را نمیخورد بلکه رقیب سیاسی شماست. شاید بعد از ده ها سال زندگی در دموکراسی های غربی بالاخره چشمانتان را باز کرده و دیده باشید که در هر دموکراسی مثلا در کشور میزبان شما آلمان نیروهای رقیب حتی از اعتلاف سیاسی با یکدیگر هم ابایی ندارند و شما اگر براستی و نه در حرف خواهان دموکراسی برای ایران هستید نیز باید همینگونه عمل کنید. حال که سی سال پشت سر هم همه فرصتها را سوزانده اید بییاید بالاخره آخر کاری بگویید کدام گروههای سکولار و دموکرات مورد نظر شما هستند. آیا کلی بافی و نق زدن و نصیحت دردی را دوا میکند؟ چرا با شهامت اخلاقی و صریح اعلام نمیکنید که آن کدام افراد، گروهها و نیروهای سیاسی هستند که برای یک اعتلاف مورد نظر شما میباشند؟ پلاتفرم را با کی میخواهید بنویسید یا چه کسی باید برای شما بنویسد؟ چرا از نام بردن آنان طفره میروید. اگر منظورتان کومله و حزب توده و خودیهای دیگر است که لطفا وقت ما را نگیرید و در همان اتحاد جمهوری خواهان به اتحادخودتان ادامه دهید. اگر منظورتان اعتلاف با همه نیروهایی است که دم از دموکراسی میزنند، چرا نام آنها را نمیبرید. چرا وقت تلف میکنید؟ منتظر چه هستید؟ کی جلوی دست شما را گرفته؟ آیا پلاتفرم این اتحاد هفت سال پیش در چهارچوب منشور هشتاد ویک نوشته نشده است؟ اگر نه بیصبرانه منتظرم پلاتفرم مورد نظر شما را با تفاوتهای فاحش آن با این منشور ببینم.
۲۰۱۴۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱٣٨٨       

    از : مستوره

عنوان : مقاله بهزاد کریمی چه ارتباطی به شاه و مشروطه و داریوش همایون دارد؟
کاش در اخبار روز یک ستون نظرات بی مقاله بود بنام «بی ربط و قاطی پاتی» تا کسانی که حرفی در رابطه با مقاله ها ندارند که بنویسند و نیاز شدید به تخلیه افکار و آگاهی های خود دارند در آنجا بهم بپیوندند و از حضور یکدیگر لذت ببرند. نه مزاحم دیگران شوند و نه دیگران مزاحم آنها.

آخر مقاله بهزاد کریمی چه ارتباطی به شاه و مشروطه و داریوش همایون دارد؟ آیا اینکار شما بی احترامی به نویسنده این مقاله و خوانندگان و نظر دهندگان آن نیست؟

مردم ما هر روز را سخت از روز پیش بسر می برند که خانواده منهم جزء آنها هستند و از من کمک زیادی بر نمی آید که برایشان بکنم. ما باید با همکاری یکدیگر خود و کشورمان را نجات دهیم و از مقاله ها حداکثر استفاده را بکنیم و نه حداکثر سوء استفاده را.

خواهش می کنم این مقاله را بخوانید و نظرتان را در رابطه با آن بدهید.

شاد و تندرست باشید
۲۰۱۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : فرامرز مجیدی

عنوان : روزگار غریبی ست....
برای قلم شکسته = طرفدار حق
حتما می داند که مشروطه خواهان در ۱۵۰ سال پیش با مبارزات خود اولین قانون اساسی مشروطه را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵به امضای مظفرالدین شاه رساندند. بعدا ایران دارای ملزومات مشروطه یعنی مجلس و قاون اساسی شد
ایران مشروطه نداشت و دارای مشروطه شد ولی ارتجاع دربار و روحانیون و اجانب از همان اول از این کار مردم خوششان نیامد و داستان دراز ست

در طول حکومت پهلوی ها هم مشروطه و قانون اساسی را تا توانستند بی اعتنائی کردنددر حکومت اسلامی هم صد البته دست شاهان را از پشت بستند.

در ۱۵ سال پیش داریوش همایون نعل وارو زد به جای اینکه رک و پوست کند بگوید خواهان بازگشت پادشاهی ست گفت «مشروطه خواه » شده ! کل علی عجب عقلی داری ! تا حالا کجا بودی ؟ مگر ما مشروطه خواه نداشتیم و نداریم که حالا تو از دشمنی با مشروطه توبه کردی و شدی «مشروطه خواه» ؟

اگر واقعا راست میگوئی پس چرا می خواهی« پادشاهی مشروطه» را تشکیل دهی ؟

کسی که طرفدار مشروطه ست باید برای انتخابات آزاد و قانون اساسی تلاش کند تا این ها تحقق یابد.

خب وقتی مردم داری قانون اساسی درست حسابس شدند و نمایندگان آنها هم در مجلس حاضر شدند می توانند در باره شکل حکومت هم مثل اسپانیا تصمیم بگیرند. از پادشاهی به جمهوری و دوباره از جمهور ی به پادشاهی.

ولی شما را شیپور را از دهانه ی گشادش می دمید !

از همین امروز برای «پادشاهی مشروطه» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر
«مبارزه » می کنید


لطفا شفاف بگوئید «حزب طرفداران پادشاهی مشروطه » تا با مشروطه خواهان قاطی نشود
۲۰۰۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : ‫قلم شکسته

عنوان : راه کارهای عملی و موثر این قدم اول،
نویسنده مقاله محترم لطفاً با قلم زیبای خود راه کارهای عملی و موثر این قدم اول، ولی بسیار حیاتی، را بشکافید، بسط دهید و مردم و خوانندگان را بدان آگاه، تشویق و ترغیب کنید. الان یک کار قدرت دهنده همراه با چشم انداز پیروز مندانه لازم داریم. این کار حیاتی چیست؟ لطفاً نظرتان را در مورد راه حل پیشنهادی زیر بنویسید.

‫ گروه ها، اعتلاف ها، نهاد ها، سازمان ها، و نهایتاً ‫حزب حقوق بشر را از همین الان راه بیندازیم.
‫این حزب فراگیر خواسته هایش فقط و فقط اجرای سی ماده قوانین حقوق بشر در کشور است. غیر از رژیم مستبد ولایی، هیچ گروهی با آن مخالفت نخواهد کرد، و خیلی زود فراگیر میشود، حتی این پنج تن و رهبران اعتراض سبز ایران هم که مدام دم از حقوق بشر میزنند، با آن هیچ مشکلی ندارند. رهبری آن هم میتواند به شکل شورا و یا اعتلافی از همه گروه ها با نقطه نظر های کاملاً متضاد و متفاوت باشد. از جنبش سبز و یاران قدیم خمینی گرفته تا رضا پهلوی، مشروطه خواهان، بی دینان، سکولارها، دموکراتها و کمونیست ها.
تشکیل ‫اعتلاف ویا جنبش ُ ُحقوق بشر ُ ُ ساده ترین راه حل موجود برای کاهش قدرت کمرشکن، مطلق و سرکوبگر ولایت فقیه بر گرده خسته مردم ایران است. در نهایت همه را برنده نهایی این جنگ قدرت بی سامان و بی تشکیلات فعلی میکند. پله اول پیشرفت بر غلبه علیه ارتجاع حاکم ولایی، همانا ایجاد اتحاد و اعتلاف در رعایت و نهادینه کردن حقوق بین المللی بشر مدرن بعنوان یک انسان حقوقمند است. مدیران، مدبران، رهبران، نویسندگان، پژوهشگران، سیاستمداران، دانشمندان، دولتمردان، دانشجویان، روشنفکران، انقلابیون، اصلاح طلبان، مردم کوچه و بازار و خیابان و آپارتمان، همسایگان، از خانه و همسایه و دوستان و شبکه آشنایان و رسانه ها و روزنامه ها، تکنولوژی موبایل، تویتر، فیسبوک، ایمیل، و اینترنت و هر چیزی که خلاصه در دسترس و توان شماست، لطفاً استفاده کرده آگاهی بدهید و اینکار بزرگ را شروع و عملی کنید. همه در این کار برنده خواهند شد.
۲۰۰٨٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : م - پرورش

عنوان : بیداری!
جناب آقای کریمی گرامی:
جای بسی خوشوقتی ست که پس از هفت ماه سرانجام یادتان افتاد که سکولار هستید. کسانی بدون این که داعیهء سیاسی بودن و سابقهء کار سازمانی داشته باشند از همان سر آغاز چنبش مردم ایران، درفش سکولاریسم را بر افراشتند و جانانه از دیدگاه خود که بی شک دیدگاه بخش قابل ملاحظه ای از شرکت کنندگان جنبش هم هست، دفاع کردند ( منجمله جناب نوری علا) و صبر نکردند تا تق ِ جریان در آید و آنگاه یادشان بیفتد که سکولار بوده اند.
یاد ِ مصطفی رحیمی بخیر! ما کی قرار است از تجربیات خود بیاموزیم؟
ضمناً نوشته بودید:
«پیشنهاد پلاتفورم سیاسی ما برای جنبش سبز، اتحاد برای انتخابات آزاد خواهد بود. آنرا بنویسیم!»
گیرم همهء شرکت کنندگان در اتحاد مورد نظر شما پلاتفورم سیاسی شما را پذیرفتند و آن را نوشتند و انتخابات آزادی در جمهوری اسلامی صورت گرفت و احمدی نژاد رفت و جناب موسوی بجایش آمد، تکلیف قانون اساسی «غیر سکولار» ایران چه می شود که سخت مورد احترام آقای موسوی ست؟ آیا در پلاتفورم پیشنهادی شمای سکولار پاسخی برای حل چنین معضلی هم هست؟
۲۰۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : شهلا فرید

عنوان : همه چیز برای آن که ولایت فقیه حذف شود
دوست گرامی بهزاد کریمی شما اتحاد نیروهای سکولار را حول حذف ولایت فقیه پیشنهاد می کنید، پس مطمئن باشید که یک ولایت فقیه نرم هم بدست نخواهید آورد. مردم ایران سی سال در عرصه های مختلف تبعیض را دارند لمس می کنند برای نفس کشیدن هم باید دیندار بود. چرا باید باز هم برای حفظ یک حکومت دینی بر مبنای تبعیض متحد شد.
۲۰۰۷۵ - تاریخ انتشار : ۲٣ دی ۱٣٨٨       

    از : جنبش شکست نخوردگان

عنوان : در باسخ بی نیاز داریوش
آقای ف تابان درج بلاتفرم حککا برای این بود که به بحث اقای کریمی ارتباط داشت. ایشان از نبود بلاتغرم شکایت کرده بود و من انرا در اینجا اوردم که معلوم نیست جرا مطابق همان قوانینتان انرا حذف کردید.

آقای بی نیاز داریوش: خوشحالم که شما با این ۱۰ خواسته بلاتفرم حداقل با ۸ تای آن موافق هستید. در مورد اینکه محاکمه باید بوسیله دادگاهها باشد به نظر من این به جزییات مربوط می شود اگر نه بعید می دانم که کسانی باشند که خواهان محاکمه صحرایی باشند و لی موافق علنی بودن و لغو حکم اعدام. البته در برنامه حککا لغو حبس ابد نیز مطرح است که در این بلاتفرم نیامده ز یرا هدف حداقلهایی است که بتواند نیروهای مختلف را متحد کند برای بر کناری این حکومت. برای اطلاع شما فعالین این جریان جز اولین نیروهایی در ایران بودند که مخالفت خود را با محاکمات سران رزیم سابق و اعدام آنها اعلام نمودند و در نتیجه بهتر از هر جریان سیاسی دیگر متوجه صدمات این نوع محاکمات در درازمدت به جنبش مردم برای رسیدن به آزادی و برابری و یک حکومت انسانی می باشند. من برای اطلاع دوباره این بلاتفرم ۱۰ ماده ای را می آورم که بعنوان خواسته های حداقل در ماه زوین ارایه کردید و به نظر من میتواند بایه و بلاتفرمی حداقل برای نیروهای مترقی باشد:

بمنظور قدرت گیری هر چه بیشتر جنبش انقلابی مردم، تثبیت دستاوردهای آن، و تسهیل پیشروی آن در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی مفاد زیر را بعنوان ده خواست فوری و حداقل مردم اعلام میدارد:



۱- بازداشت و محاکمه علنی آمرین و عاملین کشتارهای اخیر و کلیه جنایات جمهوری اسلامی در سی سال گذشته

۲- آزادی زندانیان سیاسی

۳- لغو مجازات اعدام

۴- لغو حجاب اجباری و جداسازی جنسیتی

۵- لغو کلیه قوانین ضد زن و تبعیض آمیز علیه زنان. برابری کامل حقوق زن و مرد

۶- جدائی کامل مذهب از دولت، از سیستم قضائی، و از آموزش و پرورش. آزادی کامل مذهب و بی مذهبی بعنوان عقیده و امر خصوصی افراد

۷- آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تشکل و تحزب

۸- برسمیت شناسی حقوق مساوی برای همه شهروندان ایران مستقل از مذهب، زبان، و یا قومیت و ملیت

۹- محاکمه آیت الله ها و مقامات حکومتی و ایادی آنان بجرم غارت و چپاول اموال مردم و باز پس گرفتن اموال غارت شده از آنان

۱۰- تامین و تضمین یک زندگی مرفه و منطبق بر آخرین استانداردها و امکانات در پیشرفته ترین جوامع برای همه شهروندان. افزایش فوری حداقل دستمزد و حقوق به یک میلیون تومان



این فرمان جنبش آزادیخواهانه مردم است. اینها خواستهای حداقل و فوری مردمی است که در صفوف میلیونی به خیابان آمده اند و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی سر داده اند. این حداقل شرایطی است که هرکس که داعیه همگامی با اعتراضات مردم را دارد باید از آن دفاع کند.

مردم ایران برای تحقق این خواستها و سرنگونی جمهوری اسلامی با قدرت به مبارزه خود ادامه خواهند داد.




۵ تیرماه ۱۳۸۸ ، ۲۶ ژوئن ۲۰۰۹
۲۰۰۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨٨       

    از : ب. بی نیاز داریوش

عنوان : هموطن عزیز (جنبش شکست نخوردگان)
من شخصاً با تمام بندهای مطالبات «حزب کمونیست کارگری ایران» به جز ۱ و ۹ به دلایلی که در زیر خواهم گفت، موافق هستم ولی به اعتقاد من هنوز در فرمولبندی بسیار نادقیق و غیرشفاف است.
علت مخالفت من با بند یک و نه در مضمون آنهاست بلکه در فرمولبندی نادقیق آنهاست. به اعتقاد من بهتر است سازمانها و گروه‌هایی که می‌خواهند حول یک پلاتفرم جمع شود در آن پیمان یا قراردادی که امضاء می‌کنند آورده شود که در فردای فروپاشی: « ایجاد یک کمیسیون حقیقت متشکل از حقوقدانان مستقل برای رسیدگی به جنایات رخ داده در نظام جمهوری اسلامی» ضروری است.
این فرمولبندی به نظر من هم صحیح است و هم بیان می‌کند که نه «ما» بلکه یک مرجع حقوقی به مسایل رسیدگی می‌کند، در غیر این صورت رفتار و کردار ما با نظام‌های توتالیتر که در آنها قوه‌ی قضایه مستقل نیست، تفاوتی نداریم.
البته به نظر من هنوز این مطالبات نسبت به سی ماده‌ی منشور حقوق بشر بسیار محدود و غیرشفاف هستند. توصیه می‌کنم شما یک بار دیگر منشور حقوق را مطالعه کنید و با مطالبات ارایه داده‌ی خود مقایسه نمائید. برای دانلود ترجمه منشور جهانی حقوق بشر می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید
http://www.pooyamove.net/images/documents/hooghug-bashar.pdf

شاد و تندرست باشید
۲۰۰۵۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨٨       

    از : حق

عنوان : جدایی دین از دولت و تعهد به همه مفاد منشور حقوق بشر، جنبش سبز را فراگیر و قوی خواهد کرد.
آقای بهزاد کریمی گرامی،

خواهشمندم به نظر آقای بی نیاز (داریوش) توجه کنید که خواسته همه آزاداندیشان و دلسوزان ایران است. جدایی دین و دولت و منشور حقوق بشر، جنبش سبز مردم را در ایران فراگیر خواهد کرد چون حقوق حقه همه ایرانیان را حفظ خواهد کرد و همه را به میدان خواهد آورد. کسانی که با اتاق های فکر انحصاری خود در خارج از کشور و کسانی که با پیشنهادهای خود در درون کشور می خواهند این جنبش را محدود به یک قشر کوچک نگاه دارند و کنترل کنند نماینده ۷۰ میلیون نیستند و در این سی سال ثابت کرده اند که کفایت اداره کشور و مردم ما را ندارند. اینها هر لحظه نظاره گر کشتار و شکنجه و ترور و زیر ماشین گرفتن مردم ما هستند و جز ناله کردن کاری از آنها بر نمی آید. خامنه ای و سپاه پاسداران هم به هیچکدام از خواسته های این ناجیان جمهوری اسلامی تن در نخواهد داد چون حتی اگر یکی از خواسته های آنها را برآورده کند از هم می پاشد. خودمان را گول نزنیم و تا دیر نشده شورای رهبری ای را از میان کسانی که به جدایی دین از دولت و منشور حقوق بشر معتقدند تشکیل دهیم.
۲۰۰۵٨ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨٨       

    از : ب. بی نیاز داریوش

عنوان : تلاش برای یک حرکت جمعی
آقای بهزاد کریمی خسته نباشید
همانگونه که طی مقاله تان به تفضیل گفته‌اید همه‌ی جریانات اصلاح‌طلب، چه کم‌خواهان و چه زیاده‌خواهان، در یک نکته مشترک هستند: حفظ جمهوری اسلامی یعنی حفظ ولایت فقیه و همین قانون اساسی. نکته‌ی دوم که گفته‌اید: فقدان یک جریان عمومی سکولار- دموکرات که بتواند در میدان سیاست با این جریانات سیاسی اصلاح طلب به رقابت بپردازد و به همین دلیل پیشنهاد داده‌اید که جریانات سیاسی سکولار دموکرات، «برنامه‌های سیاسی» خود را عرضه کنند تا ما بتوانیم طی یک دیالوگ سیاسی سرانجام به یک پلاتفرم برسیم.
به اعتقاد من اصل اول باید جدایی دولت از دین باشد. سپس سی ماده‌ی منشور جهانی حقوق بشر می‌تواند به عنوان مبنای حرکت قرار گیرد. زیرا این مواد نه تنها به حقوق عمومی شهروندان یا انسانها توجه دارد بلکه حقوق اقلیت‌ها (قومی، ملی، جنسی و غیره) را نیز تصریح کرده است و از یک کیفیت ضدتبعیض برخوردار است. بنابراین «پلاتفرم» عمومی سکولارهای دموکرات بایستی بتواند بازتاب شعار «ایران برای همه‌ی ایرانیان» باشد. اگر چنین پلاتفرمی تهیه شود می‌توان گفت که آن گاه ما می‌توانیم به گونه‌ای شفاف مطالبات خود را در رقابت با مطالبات جریانات اصلاح‌طلب به میدان سیاسی بفرستیم.

شاد و تندرست باشید
۲۰۰٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱٣٨٨       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست