یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بیانیه ی ۱۸ موسوی، به سوی انسجام بیشتر جنبش سبز

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : irani

عنوان : yeshil_way
نامه سرگشاده جمعی از دانشجویان و دانش آموختگان و هنرمندان و نویسندگان آذربایجان به ملت سبز ایران
درآستانه چهارمین سالگرد حوادث خونین آذربایجان در خرداد ۸۵ و اولین سالگرد رویدادهای تلخ خرداد ۸۸ ، با تقدیم سبزترین سلامها و درودها بر ملت صبور و پایدار ایران ، مسائل و نکات مهمی را بیان میکنیم که همواره دغدغه خاطر مردم آذربایجان ( و سایر اقوام غیر فارس ایرانی ) بوده است که متاسفانه همواره از طرف دولتمردان و مسئولین و گاها گروهی از مردم و روشنفکران بعنوان موضوعی درجه چندم طرح شده است و تاسف بارتراینکه شعله ورتر کردن و دامن زدن به این آتش روشن در دل مردم آذربایجان توسط افراد نا آگاه و بعضا مغرض ، منجر به نتایج شومی شده است که نشانه های نامیمون آنرا در این سالهای پر محنت و رنج میتوان حس کرد و آن کمرنگ شدن همبستگی و اتحاد میان اقوام

مختلف این سرزمین است که البته این شکاف در مواقعی مایه رضایتمندی حکومتیان شده است اما بی شک و یقینا در دراز مدت نتایج وخیم تری به همراه خواهد داشت.
موشکافی این جریان و جبران مافات وظیفه عینی و عملی سیاستمداران خیرخواه ، روشنفکران ، نویسندگان ، هنرمندان و ... است ودر این مقال نمی گنجد ، اما به حسب وظیفه واز سر دلسوزی و فارغ از هر گونه تعصبی ، مواردی را متذکرمیشویم و نمونه هائی بیان میکنیم که متاسفانه بدلیل سوء تعبیرها و سوء تفاهم ها و بعضا سوء نیت ها و غرض ورزیها ، مورد بی توجهی قرار گرفته و بعضا آماج توهین ها و تهمت ها بوده که باعث آزردگی مردم آذربایجان و ایجاد شکاف میان آذربایجانیان و سایر اقوام ایرانی بویژه پارسیان شده است.استدعا داریم با گوش جان بشنوید و تعابیر ناصواب نکنید و فرصت را برای جبران غنیمت شمرید اما پیش از آن یاد آوری نکته ای حائز اهمیت فراوان است و آن اینکه در میان مردم هویت طلب آذربایجان که خواستار به رسمیت شناخته شدن فرهنگ و هویت و زبان اصیل و مادری خود هستند ، شمار تجزیه طلبان و هواداران جدائی آذربایجان از سرزمین ایران در اقلیت محض است اما روند جاری در متهم کردن مردم هویت طلب به تجزیه طلبی و خاموش کردن هر صدا و فریاد و حرکت آزادیخواهانه ، هدایتگر این جریان در مسیری بی باز گشت و حاصل شدن نتایجی تاسف بار است.
۱- در قیام جنبش دموکرات ، حدود ۷۰ سال قبل ، مردم آذربایجان به رهبری پیشه وری توانستند استبداد پهلوی را به زانو در آورندو پادشاه را مجبور به قبول خواسته های خود مبنی بر پایان سالها تبعیض و تحقیر و احیای فرهنگ اصیل خود کردند :
· تدریس زبان ترکی در کنار زبان فارسی در مدارس ابتدائی
· اختصاص درصدی از در آمد آذربایجان به رونق اقتصاد آذربایجان
· انتخاب والی ( استاندار ) آذربایجان توسط مردم و ...
مردم آذربایجان ، یکسال سربلندی و حرمت و آرامش و آزادی و آزادگی را تجربه کردند اما رعایت اولیه ترین حقوق بشری شاهنشاه را گران آمد و این جنبش توسط حکومت و ایادی حلقه به گوش (قوام السلطنه) و با تبانی و کمک همان بیگانه ای که جنبش را متهم به وابستگی آن میکنند ، سرکوب شد و روشنفکران و سیاسیون و فرهیختگان پارسی ، پیشه وری را متهم به تجزیه طلبی کردند و سرکوب خونین و کشتار بی سابقه مردم آذربایجان را ستودند و هرگز کوچکترین توجهی نکردند که به استناد مدارک و تصاویر حقیقی ، پیشه وری همواره زیر پرچم سه رنگ ایران نطق می کرد و همواره از همبستگی خلق ها و اتحاد در مقابل استبداد سخن می گفت که مثال معروف آن عهد و پیمان با مردم مبارز کردستان بود.
۲- پس از انقلاب ، از اولین کسانیکه در سیمای جمهوری اسلامی اعتراف داده شد! مرجع سبز آذربایجان ، آقای شریعتمداری بود که زیر بار تائید اندیشه استبدادی نرفت و آن زمانی بود که بسیاری از روشنفکران و فرهیختگان و کسانیکه امروز سردمداران اصلاحات هستند ، پشت ستون ولایت سنگر گرفته بودند و در قبال آن سکوت کردند و در برابر کشتار و سرکوبی که در آذربایجان و بویژه تبریز رخ داد ، خم بر ابرو نیاوردند.

۳- یکشنبه ، ۲۰ تیر ۷۸ ، صفحه خونین دیگری از تاریخ آذربایجان و ایران رقم خورد.دانشجویان دانشگاه تبریز که در پی یورش ناجوانمردانه ماموران حکومتی به کوی دانشگاه تهران عزای عمومی اعلام کرده بودند ، کلاسها را تعطیل کردند و در صحن دانشگاه نماز جماعت بر پا کردند که این تجمع مورد هجوم وحشیانه ماموران و لباس شخصی های بی هویت قرار گرفت که بنا بر گزارشات ، حوادثی خونین تر از واقعه کوی دانشگاه تهران رخ داد که متاسفانه مطابق معمول ، توسط رسانه ها انعکاس چندانی نیافت و هیچگاه آمار و اسامی دانشجویان در بند و آسیب دیده منتشر نشد تا باز هم سرکوب و شکنجه و تعقیب آزادی خواهان مظلوم آذربایجان در سکوت بر گزار شود!
۴- قیام مردم آذربایجان و تظاهرات میلیونی مردم در بسیاری از شهرها ، در اعتراض به کاریکاتور توهین آمیز و ضد ملی روزنامه ایران و سرکوب و کشتار بی رحمانه مردم از پیروجوان را باز کسی ندید! بسیاری از روشنفکران و فرهیختگان پارسی از داخل و از خارج ، مردم معترض را متهم به تجزیه طلبی کردند ، حرکت ملی مردم آذربایجان را به روال گذشته به بیگانه نسبت دادند ، قهرمانان ملی را خائن خطاب کردند و به ریخته شدن خون فرزندان دلیر آذربایجان سکوت کردند و بعضا طعنه زدند و ستودند.یکی از شعارهای اصلی مردم " هارای ، هارای ، من تورکم " بود که بسیار مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفت.
آیا اقرار و یاد آوری اینکه زبان مادری ما ، مردم آذربایجان ، ترکی است وتمنای به رسمیت شناخته شدن آن مطابق اصول قانون اساسی ، تجزیه طلبی است؟
آیا اعتراض به توهین و تحقیر و تبعیض ، تجزیه طلبی است؟
آیا در خواست رعایت واجرای منشور جهانی حقوق بشر در ارتباط با حقوق اقوام و ملیت ها ، تجزیه طلبی است؟
پایان کلام اینکه ، سرزمین ایران متشکل از مردمی با قومیت ها ، ملیتها ، فرهنگ ها ، ادیان ، نژادها و زبانهای مختلفی ( مانند عرب و ترک و فارس و کرد و بلوچ و لر و مسلمان و مسیحی و یهودی و شیعه و سنی و ... ) است که نکات مشترکی آنان را گرد هم آورده است که آن نه نژاد آریائی و پارسی و نه زبان فارسی و نه دین اسلام و نه مذهب شیعه ، بلکه مادری پیر و ستمدیده بنام ایران است که سربلندی و استقلال و آزادی وآبادی آن در گرو حقوق برابر و به رسمیت شناختن تفاوتها و احترام به آنهاست و با صدائی بلند و رسا و با افتخار اعلام می کنیم که آذربایجان از یکصد سال پیش قبای سبز آزادگی به تن کرده و آنرا با خون سرخ عزیزان و فرزندان خویش آغشته است و در همیشه تاریخ در مسیر آبادی و آزادی ایران زمین از بند استعمار و استبداد قدمی پیشتر از سایرین سینه سپر کرده است واعلام می کنیم ، ما مردم آذربایجان خود را فرزندان ایران زمین می دانیم و همچون گذشته در کنار و دوشادوش سایر هموطنان در مسیر آزادی و تعالی این سرزمین می کوشیم.
تجزیه طلبی و جدائی از دامان ایران در قاموس ما نیست اما از حقوق حقه خویش مبنی بر رسمیت زبان مادری و حق تحصیل به زبان مادری و ... که در منشور جهانی حقوق بشر در کنار سایر حقوق انسانی از جمله آزادی بیان و حقوق زنان و ... به تاکید آمده است ، کوتاه نمی آئیم و تنها راه سربلندی و تعالی ایران زمین را در اتحاد و همبستگی خلق های این سرزمین در مبارزه علیه استبداد می دانیم که این مهم تنها با به رسمیت شناختن تفاوتها و اجرای تمام و کمال اصول قانونی و حقوق بشری و پرهیز از تبعیض و توهین و تحقیر و ... میسر است.http://www.anjomanesokhan-iran.com/?q=node/۴۷۸
۲۷٨۰٣ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : منوچهر جمالی

عنوان : خدا، اینهمانی با ملت دارد ، نه با آخوند
مسئله بنیادی دموکراسی وسکولاریزاسیون آنست که ازدید حقوقی، « ملت، اینهمانی با خدا می یابد». طبعا هم قانونگذاروقاضی میشود وهم دارنده کل قدرت اقتصادی میشود، و می بایست کل اموال ِسازمانهای دینی (اوقاف) وعلما وملازمانشان را که ازملت،غصب کرده اند، مصادره کند وبه خود بازگرداند.کلیه قدرتهای قضائی وحقوقی و اقتصادی، باید ازعلماوفقها وسازمانهایشان وملازمانشان، سلب گردد
۲۷۷۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : شهاب گولالان

عنوان : فریب جدید توده ها
اقای موسوی با دیدن رادیکالیزم و افت اتوریته اصلاح طلبی خود میخواهد بهر دری برای بانحراف کشیدن رادیکالیزم دست گدائی دراز کند و بدین شکل خود را تنها میفریبد ، غافل از انکه بداند که رادیکالیزم بخوبی میداند که اصلاحات تنها در حکومتهای دموکراتیک امکان پذیر است نه در حکومتهای ارتجاعی اسلامی و اصلاحات موسوی با ستون اصلی پایه های جمهوری اسلام هم اهنگ است و تضاد چندانی ندارد و در کوتاه مدت بمنافع مردم پشت خواهد کرد ، شهاب
۲۷۷۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : safkary

عنوان : پارسال جنبش بدنه داشت. رهبر نداشت . حالا جنبش رهبر دارد . بدنه ندارد . رهبر جنبش سیاست نمیداند .
پارسال جنبش بدنه داشت طبقه متوسط جنبش را بر پا کرده بود و خواست هایش معین بود رای من کو (دموکراسی ) و آزادیهای اجتمایی . رهبر نداشت .
چپ ها پریدند وسط ابتدا رادیکاش کردند به سمت خواست های نا معیین و گیج کننده از اصلاحات و رای من کو به فروپاشی . برایش رهبر تراشیدند . موسوی را چپاندند . بعد خواست های سازشکارانه و روس محور خود را به موسوی چپاندند. جمهوری ایرانی و مرگ بر روسیه نباشد ! غزه و لبنان باشد !
قومیت گرایی باشد. عدالت باشد . طبقه کارگر بیاید . شعار های ساختار شکن نباشد . اصول گراها بیایند . موسوی مجبور است با ارتجاع کنار بیاید . امریکا نباشد .مذاکره نباشد . دموکراسی یعنی ما باشیم . سلطنت طلبان و ملیون و ملی مذهبی ها و لیبرال ها و مجاهدین نباشند . همین ولایت فقیه باشد فقط موسوی در رییس جمهوری باشد به جای احمدی . با امریکا فاصله باشد . مذاکره نباشد . آزادی جایش را به عدالت بدهد . عدالت هم یعنی حد اقل حقوق یک میلیون . کوپن هم باشد . سرمایه گذاری خارجی نباشد . لیبرال ها و دگر اندیشان حق فعالیت سیاسی نداشته باشند . ما سکولار نما ها ( توده ایهای ریشدار سابق و چریک های روس محور ) باشیم .
شعار ها تند باشند علیه غرب و لیبرالیسم . علیه روسیه و چین شعار ندهیم چون ملت های آنها با ما چپ میشوند . حقوق بشر باشد اما فقط در مورد غزه ، علیه اسرائیل و امریکا . حمله روسیه به گرجستان جزو حقوق بشر نیست همینطور کشتار قرقیزها از ازبک ها مثل کشتار ترکیه از پژاک طالبانیست نیست . چین ایغور و تبت را بکوبد . دارفور و راکت پرانی کشتار نیست . حقوق بشر یعنی مارکسیست های روسی به زندان نروند . هنگامه شهیدی و تحکیم وحدت و زید آبادی و توکلی و لیلاز و صمیمی و بهاره و توسلی و به آور و یزدی و ... ۱۰ تا ۱۵ سال زندان بمانند به حقوق بشر بر نمیخورد . زر افشان و عمویی و ریس دانا و ... یک وقت زندان نروند .
حاصل این شد که مردم دیدند با رفتن احمدی و آمدن موسوی به هیچ کدام از خواسته های خود نمیرسند .
همان ج ا دهه ۶۰ تا ۶۸ می اید . ما با غرب در گیر میمانیم . سر مایه گذا ری خارجی ممنوع میماند . نیروی کار بی شمار بیکار میمانند .
عرب ها و روسیه و چین و ... میچاپند. کارخانه های دولتی سوبسید خوآر و ناکار آمد بودجه دولت را میخورند دوباره مثل دهه ۶۰ ور شکست میشویم . چند تا کوپن به طبقه کارگر میدهند تا سر و صداها بخوا بد . توریسم و حقوق زنان هم در رفت و آمد لایحه ها بین موسوی و مجلس قربانی میشود .
بدنه جنبش دلسرد شد . عقب نشست . ۲۲ بهمن فقط موسوی ماند و بدنه مذهبی .
حالا جنبش رهبر دارد . بدنه ندارد . مانیفست دارد . حامی مانیفست ندارد . بیانیه ها یکی پس از دیگری میایند و میروند . چپ ها هورا میکشند ، احمدی دولت را اداره میکند . غرب به احمدی غار میزند . شرق دو دوزه بازی میکند . تحریم می اید . شرق ان را ندیده میگیرد . دعوا ها بیخ پیدا میکند . یکی عصبانی میشود تعری می اندازد . جنگ مغلوبه میشود . رژیم راهی برای عقب نشینی ندارد . بهران ایجاد میکند .
یک راه باقی میماند . حمله اتمی . کسی ان را دوست ندارد . اما هر بیماری لا علاجی یک جراحی بزرگ لازم دارد .
جنبش سر دارد . بدنه ندارد .
۲۷۷۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : Dalghak Irani

عنوان : چرا سکوت!
۱- نزدیک به ۴۸ ساعت ازسخنان شفاف آقای احمدی نژادراجع به حجاب بانوان می گذرد وهنوز هیچ صدای یاریگری از شخصیت ها وتشکل های اصلاح طلب درنیامده است. چرا؟ اگرواقعاً بدنبال احیاء حکومت دینی واین باربه مرجعیت آیت الله صانعی وریاست میرحسین موسوی هستید؛ پس چرا مارا گذاشته اید سرکار وشعارهای خررنگ کن فراترازدموکراسی سرمی دهید. ویانه این سکوت بی وجهتان توجیه دیکتاتوربودن احمدی نژاداست! نه که بقیه‍ی حاکمان سی سال گذشته غیرازتحمل مدرنیته با تشبث پنهان به فتوای معروف "اکل میته"؛ وایضاً غیرازبلاتکلیفی وعدم امنیت روانی مداوم؛ دنیا وآخرت را بکام ما گواراکرده بودند! واقعاً خودمان را گرفته ایم یا دنبال راه حل هستیم برای ایران!

۲- ازخشونت بیزارم بدلیل انسانی وبفرادلیل دلقکی. لیکن خشونت های اتفاق افتاده برعلیه مراجع سیاسی درقم واز هردوطرف را محکوم نمی کنم. تاروزی که مراجع خودخوانده، حکومت خوانده ویا دارای مقلدهم رسماً بیانیه بدهند که:
"شرع از طریق عرف غالب جوامع بشری درهمه‍ی تاریخ درمناسبات سیاسی وحکومتی داخل وجاری بوده است وبیش از آن نه نیازاست ونه مجاز. بویژه تشکیل حکومت "سیاسی -شرعی"فقیهان شیعه درزمان غیبت حرام قطعی است."

۳- بنظر می رسد نزاع درحال نهایی شدن بر اصلی ترین مشکل(عدم کارآمدی شرع برای اداره‍ی دنیای جدید) است.، وما باید دیگر این حبل المتین را ول نکنیم وهردم فشار را زیادتر کنیم. والبته یکی از بهترین وموثرترین ابزارها آزادی زنان باشروع "حق انتخاب پوشش عرفی" است.

۴- بشدت عصبانی وسرخورده ام از عدم واکنش روشنفکران بوقایع جدید. یا...هو

پی نوشت اول ۲ ساعت پس از انتشار پست:
بیانیه‍ی شماره ۱۸ مهندس موسوی را باعصبانیت وسرسری خواندم. متأسفانه درطول طویل مانیفست جنبش سبزی که حالا رهبردارد بدون بدنه- برعکس تا۲۲بهمن- یک واژه هم ازمشتقات محدود واژه‍ی جدید "مدرن" پیدا نکردم؛ والبته همه‍ی بیانیه مشحون بود از مشتقات بی نهایت واژه‍ی قدیمی " عدالت"! فاعتبرو یا اولی الالباب. یا...هو
سرفرصت مجدد می خوانم واگر نکته‍ی مثبتی بنظرم رسید منعکس می کنم.
۲۷۷۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱٣٨۹       

    از : دمکراسی

عنوان : منشور جهانی حقوق بشر برای همه ایرانی هاست. این منشور کلیه تبعیضات را در یک کشور از میان بر می دارد
دمکراسی بر پایه های استوار منشور جهانی حقوق بشر بنا شده است. قانون اساسی همه کشور های لیبرال دمکرات بر پایه منشور جهانی حقوق بشر بنا شده است تا همه آزادی های آحاد ملت را تضمین کند. بهمین خاطر در این کشورها شما تبعیض بین مردم نمی بینیدو هر کس مورد تبعیض قرار گیرد قانون با اوست و مجرم تحت پیگرد قانونی قرار می گیرد. منشور جهانی حقوق بشر حقوق متساوی برای همه قائل است صرف نظر از اینکه نژاد و تبار و دین و مذهب و جنسیت او چه باشد. برای همین من برای دمکراسی حقوق بشری برای ایران مبارزه کرده و می کنم. منشور جهانی حقوق بشر ضد هر گونه تبعیض است و مبارزه با تبعیض یعنی مبارزه برای احقاق حقوق بشر خود.
۲۷۷٨٨ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : غیر فارس

عنوان : در انتظار دمکراسی
پس تکلیف غیر فارس ها چه شد؟ هان فهمیدم هر موقع در تهران دمکراسی برقرار شد خود به خود به اقصی نقاط کشور صادر می شود و تورک ها و بلوچ ها و کردها و عرب ها و دیگران نیازی ندارند به خودشان زحمت مبارزه بدهند. شاید به همین دلیل هم هست که صدایی از آنها بلند نمی شود. پس چرا در این صورت همه جنبش را به ملت ایران نسبت می دهند؟ مگر تهران ایران است؟
۲۷۷٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : یک ناظر

عنوان : چرا سحام نیوز بیانیه هجده موسوی را منتشر نکرده؟
تا این لحظه سایت سحام نیوز ارگان رسمی حزب اعتماد ملی مربوط به مهدی کروبی، با اینکه خبرهای دیگر و حتی حرف های خاتمی را که بسیار عقب افتاده تر از «منشور» موسوی است، منتشر کرده، ولی بیانیه هجدهم موسوی را هنوز منتشر نکرده. این فقط یک نکته برای توجه دقیق به مسائل است و نه برای خیالبافی و کارآگاه بازی هایی که در میان سیاست زده ها رایج است.
۲۷۷٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : سرسبز و زنده

عنوان : جنبش سبز سر سبز و زنده است، لطفا فاتحه برای زنده نخوانید.
«خرداد ۸۹
اخبار روز

این همه نیرو؟ ما زنده ایم!

نخستین سالگرد کودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد، نشان داد هیچ چیز عوض نشده است. حکومت تنها با سرنیزه و اعزام بی سابقه نیروهای امنیتی و سرکوبگر به خیابان ها می تواند «نظم» را حفظ کند و جنبش سبز آن قدر نیرومند است که به هر مناسبت هراس مرگ را بر دل حاکمان می نشاند. لشکرکشی بی سابقه ی نیروهای نظامی و امنیتی به خیابان ها، برخلاف میل سران حکومت حکایت از آن دارد که اوضاع آرام نیست، «فتتنه» جمع نشده است و احساس ترس و خطر، به احساس دائمی و همیشگی کودتاگران تبدیل شده است....»

جنبش سبز سر سبز و زنده است، لطفا فاتحه برای زنده نخوانید.
۲۷۷٨۲ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

    از : ali nazari

عنوان : منطقی و دقیق
تحلیل خوب و دقیقیست.متاسفانه دوستان مخالف رژیم و جنبش سبز به سختی به صراط مستقیم هدایت میشوند و عادت کرده اند هرگونه نوشته ای در دفاع از جنبش سبز را بدون تامل در متن, رد کنند.....کاش بدور از غرض فکر و عمل میکردیم.
موفق باشید عزیزان
۲۷۷۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱٣٨۹       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۲۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست