از : رضا سالاری
عنوان : عوامل خشونت
عوامل خشونت بی رحمانه نسبت به کودکان و دختران و دوشیزگان، بانوان و یا زنان بطور عام؟
نظردهنده ای براستی اظهار نمود که موضوع اصلی بحث و نقد باید خشونت ظالمانه و پیکر شکن به زنهای ایران باشد.
نویسنده محترم مقاله بجای برشمردن و بحث و تحلیل و استدلال و اثبات علمی از تک تک عوامل ایجاد و رشد و توسعه خشونت، ضمن باطل شمردن فعالیتهای فمینیستی و تشکلی زنان، فقط به یک راه حل مجازی و غیر امتحان شده و ناآزموده برای مقابله با آن، یعنی سلب مالکیت خصوصی و برقراری نظام کارگری، پرداخته اند. به عبارت دیگر بدون شکافتن و تعریف کافی از مسئله و برشمردن عوامل ایجاد مسئله و بحث و کنکاش علمی در اثرات تک تک عوامل در ایجاد و رشد مسئله، فقط به یک راه حل پیشنهادی و تک بعدی خود پرداخته اند.
امیداست این کمبود و نقص مقاله در دیگر مقالات نویسنده محترم و یا نظرات کامنت دهندگان جبران گردد.
٣٨۹۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : مهتاب روا
عنوان : ناامنی جنسی
در حوزه مجازی از زمانی که نت رایج شده است هر روزه مقالات زیادی در باره جنبش های فمینیستی منتشر میشود. مرکز نشر این مقالات معمولن سایتهای فمینیستی هستند . درخصوص خشونت علیه زنان زیاد می نویسند اما بنظر من این مقاله یکی از دقیقترین مقالاتی بود که من در این زمینه خوانده ام. البته این را هم بگویم که من با بخشی از مواضع جناب قراگوزلو موافق نیستم اما درک ایشان از هرمنوتیسم و نقد آرای زیمل براستی جالب بود. اگر مقاله کمی ساده تر نوشته میشد مفیدتر بود. با عرض معذرت از کامنتها من اینجور فهمیدم که دوستان اساسن منظور نویسنده را از طرح این مسائل در این برهه زمانی خاص متوجه نشده اند.
واقعیت این است که خشونت علیه زنان در جامعه ایران بنحو جنون آمیزی گسترش یافته و تجاوز به حقوق زنان از سوی اوباش و البته پلیس رو به تزاید گذاشته است. هر سال تابستان به بهانه امنیت اجتماعی زنان را مورد آزار و ایذا قرار می دهند . نا امنی که تا حدودی مشکوک به نظر میرسد رایج شده و با وجود ممانعت دولت هر دم از این باغ بری میرسد. پیام مقاله مبارزه علیه خشونت زنان است.
٣٨۹۴۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : معصومه د
عنوان : چرا سرمایه داری؟
مارال عزیز
ابتدا سلام
و بعد چرا سرمایه داری؟ تو حتما اینقدر می دانی که بیکاری و سپس فقر ادامه و در دل نظام های تولید بورژوائی خوابیده است. تو حتما می دانی که تنفروشی و نابرابری جنسی و انواع و اقسام ستم ها مدنی بر زنان زاده سیستم سرمایه داری است. احتمال میدهم که تو شرایط زندگی زنان غربی را ندیده ای که این چنین شیفته وار از وضع آنان تعریف میکنی. فساد اخلاقی در این کشورها کم تر از کشورهای عقب مانده سرمایه داری نیست ( قابل توجه آقای بهروز طبیب لاتین ). در همین آرشیو مقالات اخبار روز مقاله ای از آقای قراگوزلو هست بنام بیکاری فقر و روسپیگری. حتما بخوان.
تقلیل دادن مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید به قاشق و چنگال دیگر یک انحراف وارونه و درک کج و کوله از سوسیالیسم است که بیشتر غرض ورزی است تا نقد. در نظام سوسیالیستی پدیده یی تحت عنوان چند همسری نداریم تا مردی چنان رفتار کند که آقای برزویه یا بهروز طبیب فرموده است
علاوه بر تمام این مسائل که ادامه آنها از توان من بیرون است جهت استحضار مارال جان همینقدر عرض کنم که
دختر نازم
محل زندگی آقای قراگوزلوی عزیز ما در همین تهرانی است که من و تو هم زندگی می کنیم. تو احتمالا به برنامه های آقای مرتضی محیط زیاد نگاه می کنی. چرا که ایشان برای اولین بار گفتند که قراگوزلو در آلمان لم داده است. می بینی عزیزم که اشتباه در قضاوت انسان را از نقد منصفانه هم دور می کند.
با پوزش از دوستان
معصومه
یک همکار و دوست و شاگرد قدیمی آقای قراگوزلو
٣٨۹٣۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣۹۰
|
از : borzooieh tabib
عنوان : تشخیص سره از ناسره
مسئله ازادی زنان همیشه از معیار های مهم تشخیص سره از ناسره در جنبش کمونیستی بوده است زیرا بسیاری از ما علیرغم فریادهای مترقی در بیرون از خانه در خلوت اندرونی از هر فئودالی دو اتشه ترهستیم
وقتی اقایی خواسته های دمکراتیک نیمی از مردم را فرعی از مبازه طبقاتی میخواندوقتی تمام دلیری ها وثمره تلاش های زنان ومردانی چه کمونیست چه غیر کمونیست کشورهای غربی راکه در راه احیای حقوق زنان کوشیده اند را بی اهمیت جلوه میدهد وقتی نوید ازادی کامل زنان را با برچیده شدن مالکیت خصوصی و کار مزدوری میدهد نه ازدمکراسی نه از انقلاب نه از سوسیالیسم ونه از واقعیت سر در نمیاورد و حد اکثر اینست که که در زمان مانیفست مارکس وانگلس در جا میزند
از دمکراسی سر در نمیاورد زیرا فرق عظیم زندگی زنان فرانسوی وافغانی را کوچک می شمارد
از انقلاب سر در نمیاورد زیرانیروی انقلاب را از حمایت زنان خانواده های غیر کارگر محروم میکند
از واقعیت به دور است زیرا وضع ناهنجار زنان در بلوک شرق علیرغم به اصطلاح انقلاب را نمیبیند
ازسوسیالیسم سر در نمیاورد زیرالغو کار مزدوری ومالکیت خصوصی بر ابزار تولید رابا سوسیالیسم و بنابر این با ازادی کامل زنان یکی میبندارد.جالب است بدانیم ایشان با کارگرانی که مالک ابزار تولید نیستند و بنابراین در جبهه انقلاب قرار دارند ولی هر شب کارمزد زن رختشوی خود را با کتک گرفته و خرج زن دوم خود میکنند چه خواهند کرد؟ایا مالکیت خصوصی بر قاشق وچنگال را هم لغو خواهند کرد؟ ویاعلیرغم لغو مالکیت خصوصی وکار مزدوری از درون این روابط استثماری پوتین هازاده خواهند شد؟
٣٨۹٣٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰
|
از : مهری ش
عنوان : زنان افغان
وقتی که نویسنده در بند " پ " مقدمه خود می گوید که " واضح است مطالبان پایه یی زنان ایران و افغانستان و عربستان متفاوت است " شما چه اصرتراری دارید که محمد جان قراگوزلو را به افغانستان بفرستید. در ضمن من با ایشان تا حدودی آشنائی دارم و می دانم که او برای کتاب افغانستان خود به افغانستان هم رفته است. و باز هم در ضمن من این مساله را نفهمیدم که چرا پست مدرنیسم جنبشی فقط هویت یاب است؟
٣٨۹٣٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰
|
از : مریم کاوه
عنوان : فرار به جلو
آقایانی کامنت بی ریط گذاشته و نسبت به شیوع روسپی گری در روسیه انتقاد کرده اند و ولادیمیر پوتین را بر آمد سوسیالیسم دانسته اند. این آقایان گویا نه مقاله را خوانده اند و نه با مواضع محمد قراگوزلو اندک آشنائی دارند. محمد قراگوزلو شوروی زمان استالین به لعد یا دستکم از سال ۱۹۳۵ به بعد را سوسیالیستی نمی داند
نکته دیگر این است که در این مقاله سخن از هویت یابی در میالن است. اگر در این زمینه تخصصی دارید نقد کنید و گرنه چرا ناسزا و ... می فرمائید؟
٣٨۹٣۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰
|
از : مارال
عنوان : دشمن دانا به از نادان دوست
ابتدا به دوستم هلاله
هلاله جان اینها که آقای قراگوزلو ردیف کرده بحثهای نظریست، راستش من یاد گرفته ام که شکم امروزم را با نان فردا سیر نکنم. من به دنبال همین اندازه حقوقی که زنان در کشور محل سکونت ایشان (آلمان) دارند هستم و برای این اندازه از حقوق نیز لازم به برقراری سوسیالیسم موهوم نیست.
اما آقای صبوری عزیز که میدان را خالی دیده و فورا ً بنده را به بیسوادی و کتاب ناخوانی متهم کرده اید. اشکال ندارد مشک آنست که خود به بوید/ نه آنکه عطار بگوید. شما بعنوان یک انسان کتاب خوان و فرهیخته بفرمائید وجدانا ً در مرحله انقلاب ۱۳۵۷ دمکراسی را دمکراسی بورژوایی نمی خواندید؟ آیا شما از راهپیمائی ما زنان علیه حجاب اجباری حتی در جنبه ی نظری حمایت کردید؟ قرار نشد که هر کمونیستی در هر گوشه ی دنیا چیزی گفت و نوشت شما به حساب خودت بگذاری و بگوئی بله من آنم که رستم بود پهلوان!
آقای صبوری متأسفم که هنوز آن جسارت لازم را نیافته ای که خودت را در آئینه ی نقد ببینی. و یاد نگرفته ای طرف مقابلت را با روش بحثهای خیابانی سالهای ۵۷ تا ۶۱ از میدان بدر نکنی. خوب چاره ای هم نیست چون بقول آن بزرگ: آنکه خودش را بخواب زده را نمی توان بیدار کرد.
بهرحال دوستان، من بعنوان یک زن بدنبال حلوای نقد هستم نه سیلی ی نسیه.
تاریخ نیز نشان داده که این حلوای نقد، در همین سیستم سرمایه داری ممکن است. حال اگر بعضی از همجنسان من می خواهند منتظر آمدن مدینه ی فاضله شوند تا آنگاه به این حقوق دست یابند خود دانند.
٣٨۹٣۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : بابا پهلوی و پسرش
من مقاله را نخواندم ، یعنی سعی کردم ولی چیزی نفهمیدم. مثل اینکه جناب قراگوزلو میخواهند بفرمایند تا سوسیالیسم بر قرار نشود بانوان ، ببخشید ، زنها به آزادی نمیرسند. قبول.
تجربه های سوسیالیستی و یا کمونیستی روسیه و چین و کره و هندوچین و کوبا و یوگسلاوی و چکسلواکی و رومانی و لهستان و بلغارستان و قرقیزستان و ترکمنستان و گرجستان و ارمنستان و تاجیکستان و غیره همه مردود و برای ایشان قابل قبول نیست. بنا بر این زنها باید صبر کنند که اول چنین نوزادی به دنیا بیاید تا شاید فرجی بشود.
ضمنا عروسکهای ایندیرا گاندی و مارگارت تاچر و مرکل و دیلما روسف و دیگران جز بازیچه دست کاپیتالیسم نبوده و نیستند و چیزی در ردیف زنهای افغانستان و آنگولا و عربستان سعودی میباشند.
بابا پهلوی و پسرش هم که جز خانم بازی ، با اجازه حاج فرح ، و پا اندازی علم ، کار دیگری نکردند. بابا که چادر از سر زنها کشید که صیغه های بهتری برای حرم پیدا کند و پسر هم که حق رای به زنها داد که شاید علم در صف های انتخاباتی خانم های قشنگ را پیدا کند.
من و شما هم که پای تلویزیون نشسته و اینها را تماشا میکنیم ، اگر کتابی هم بخوانیم کتاب شاه ،عباس میلانی ست که همکار و یکی از سرپرستان پروژه دموکراسی ایران در موسسه هوور و منبع موثقی ست.
فاعتبرو یا اولولابصار.
٣٨۹۲٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰
|
از : شهلا لام
عنوان : دموکراسی
البته ما نیز معتقدیم باید زنان در یک جنبش وسیع تر تحت عنوان جنبش دموکراسی خواهی مشارکت کنند و از پوسته ی تنگ فمینیسم خارج شوند. این تذکر را از کسی که تمام عمرش را روی مبارزه فمینیستی هزینه کرده است و مخالف نظرات محمد قراگوزلو هم هست قبول کنید
٣٨۹۱۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰
|
از : رضا سالاری
عنوان : فرقی بین زن افغانی و زن آمریکایی
چند سوال و کامنت چالشی از نویسنده محترم مقاله
۱. اگر بقول شما «در واقع تفاوت چندانی میان استثمار زن برقع پوش افغانی و ایرانی و آمریکایی نیست.»، و آزادی واقعی زن در سیستمهای دموکرات−لیبرال را غیرممکن میبینید، آیا داستانهای هجوم گرایش درصد قابل توجهی از زنان کشورهای سوسیالیستی شوروی، بلغار، کوبا و لهستان، آلمان شرقی و بسیاری دیگر به خودفروشی و فحشا به خاطر مشتی دلار و چند نخ سیگار وینستون غربی را چگونه تحلیل میکنید؟
۲. اگر زن در سیستم دموکرات لیبرال کالایی بیش نیست، چرا در سیستم سوسیالیستی مورد علاقه شما هم زن در شکل و رل کالا وجود دارد؟
۳. جایگاه طبقاتی و مناسبات انفرادی و اجتماعی مردم و زنان در سیستم های سیاسی فقط در رابطه «کار و سرمایه» تعریف و خلاصه نمیشوند.؟ درست است که سه عامل و فاکتور مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، یعنی «کار و سرمایه و کالا» بنیادین است، ولی در عمل ثابت شده، عامل فرهنگ و سواد و دانش مردم، از جمله زنان نقش عمده دارد. بدون اینکه قضاوت و پیشداوری شود که چه درست است و چه غلط، سه زن فقیر در شرایط کامل سیاسی و اقتصادی یکسان، ولی متفاوت در فرهنگ، ممکن است سه تصمیم کاملاً متفاوت در برابر وسوسه دلار غربی و درخواست و اجبار تن فروشی دهند. فرضاً یکی براحتی بپذیرد، یکی از آن بگریزد و به کار سختتر دیگری بپردازد و دیگری دست به خودکشی زند.....
۳. چرا موثرترین و تأثیرگزارترین زنان دنیا را شما بیشتر در غرب لیبرال دموکرات، تا در شرق سوسیال پرولتاریا، میبینید؟ ماری کوری سمبول محصول سخت ترین شرایط زندگی برای پرورش و رشد بزرگترین دانشمند و خادم به علم بشر در غرب لیبرال میباشد؟
۴. خوب فکرکنید! آیا واقعاً فرقی بین زن افغانی و زن آمریکایی نیست؟ چگونه و چرا و با چه داده و آمار و عدد و تحلیلی، شما به این نتیجه هولناک رسیدید؟
٣٨۹۱۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ تير ۱٣۹۰
|