از : به "حق"
عنوان : شما گویا واقعا به نام مستعار خود ایمان دارید
من به نظرات ارائه شده چه از آقای صدری و چه مخالفین وی کاری ندارم. اما تیتر مطلب شما که گویا موافقت یا مخالفتتان با کسی یا نظری " حرف آخر" است و یا اینکه بخود اجازه می دهید به دیگرانی که هیچ توهینی در نوشته هایشان بچشم نمی خورد تهمت دروغ گویی و ... بزنید، این برداشت را ایجاد می کند که شما در دنیای توهمات خود غرق شده اید و گویا بجز برای خود برای غیری شعور قائل نیستید. البته این انتقاد بنده نه برای تخریب شما که به امید اینکه تلنگری برای بخود آمدنتان باشد جاری شد.
امید که همه ما از خودبینی و خود بزرگ بینی مصون بمانیم.
چنین باد!
برزو
۴۱۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰
|
از : الف باران
عنوان : ماسک ناسیونال- شونیستی را از چهره صهیونیستی خود بردارید.
واقعاً خشت اول چون نهاد معمار کج،تا ثریا میرود دیوار کج ، مصداق همین مقاله است.از همان ابتدای مقاله ایران متهم به تلاش دستیابی به بمب اتمی شده است! اگر در تمام گزارشهای بین المللی کلمه "احتمال داشتن" بکار برده شده,در تبلیغات روشنفکران "ایرانی" ,داشتن صد در صد "بمب اتمی" ،"بمخاطره افتادن صلح جهانی" و "خطرناکترین حکومت دارنده بمب اتمی"، توصیف میشود ! تمام این تفسیرها و تعبیرهای تکمیلی , موجّه قرار دادن حمله نظامی به ایران است ! آیا تا بحال ایران اعلام داشتن بمب اتمی نموده است ؟! آنقدر بهانهها برای داشتن بمب اتمی ایران بزرگنمایی شده است که از مبلغان "ایرانی" نه بوی صداقت بلکه بوی خیانت میآید!دروغ گویی ایران در این مورد هیچگاه ثابت نشده است ولی دروغگویی مدعیان بکرات شده است ! قرار بر این بوده است هر متهم بیگناه است تا زمانی که گناه آن ثابت شود ! آیا عراق مجهز به سلاحهای دست جمعی بود ؟ آیا این بهانهای برای حمله کردن نبود ؟ آیا آنچه را که بهانه داشتند یافتند ؟ آیا وقتی عراق را اشغال کردند و چیزی پیدا نکردند عذر خواهی از مردم عراق و جوامع بین لمللی کردند ؟ این حامیان جنگ در باره تمام این سئوالات خاموش و شرمگین اند ولی اگر از در رانده شوند دوباره از پنجره وارد میشوند ! چرا کسی از عاملین جنگ و دارندگان بمبهای اتمی در خواست منع و نابودی آنها را نمیکند ؟ آیا به مردم غیر نظامی "هیرشما " قبل از حمله هوایی , اجازه تخلیه شهر داده شده بود ؟ اکثر این "حامیان صلح" و مخالفان داشتن "بمبهای اتمی" و فرماندهان حمله نظامی آنها به ایران، کامپیوتر هایی برای خرید و فروش هستند که از خود هیچ اراده و تصمیمی ندارند و آنچه را که دارند و یا به تبلیغ میکشند ,قبلا برای آنها گفته یا نوشته اند . در روال همین تبلیغات، شعار به غایت ارتجایی و صهیونیستی " نه غزه،نه لبنان ،جانم فدائ ایران" ! به بازار میاید. جنوب لبنان و نوار غزه مورد بمبارانهای وحشیانه رژیم صهیونیستی اسرائیل قرار گرفت،کسانی که این شعار را ابداع کرده اند نمیتواند مخالف اسرائیل و حمله نظامی آنها به ایران باشند ! ماسک ناسیونال- شونیستی را از چهره صهیونیستی خود بردارید.
۴۱۵۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱٣۹۰
|
از : حق
عنوان : موافق مهرداد و مخالف خسرو صدری هستم.
با مهرداد کاملا موافق و با خسرو صدری کاملا مخالفم.
جوابهای جناب صدری بویژه در مورد شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران عین "جوابهایی" است که گنجی و امثالهم می دهند، مغلطه، انکار و دروغ. انکار جناب صدری در مورد شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران حتی به مغز گنجی، رژیم و احدی تا به حال نرسیده بود. حتی آن کدیور یا اشکوری که در صدای امریکا در برنامه ستاره درخشان شرکت کرد همچین انکاری که جناب صدری در اینجا کرده است را بخود جرئت نداد که بکند. به جای انکار او ترجیح داد جلوی دوربین توی چشم میلیونها ایرانی نگاه کند و دروغ بگوید. حتما جناب صدری یادش هست که این درغگو گفت که مردم شعار ندادند نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران بلکه شعار دادند هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران! جنجالی که در اینمورد به پا شد را هم یادتان رفته آقای صدری! پس جناب صدری لطفا با انکار و دروغ حقایق را وارونه به نفع خودتان و رژیم جلوه ندهید. حتما ایشان شعار مردم چرا نشستین ایران شده فلسطین که در دهه اول انقلاب داده شد را هم انکار می کنند! استقلال آزادی جمهوری ایرانی و مرگ بر روسیه و چین را هم حتما همان امپریالیست ها توی دهان مردم کردند، نه آقای صدری! جنابعالی چیزی بجز مغلطه و دروغ و انکار در چنته ندارید. آقا جان ملت کلیت این رژیم را نمی خواهد. وقتی شما بی محابا شعارهایی مثل نه غزه لبنان ..... را که ملت با ریختن خون خود داد و شما انکار می کنید چطور می توانید انتظار داشته باشید که مردم حرفهای شما را جدی بگیرند! حال شما تجویز می کنید که ملت با ریختن خون خود باید بگوید که برنامه هسته ای مشکوک رژیم را که اینهمه بحران افریده است را نمی خواهد تا شما باور کنید! این دیگر چه منطقی است جناب که مردم فقط با ریختن خون و شعار باید بگویند چه می خواهند و نمی خواهند! تازه آنوقت هم شما با معیارهای چپ سنتی خود باید این شعارها بسنجید تا هر کدام که با آن خواند را تایید و هر کدام را که نخواند انکار کنید! چرا انقدر شما بیرحم و ضد آزادی مردم هستید! این جنگ خونین با امپریالیسم تان که شما را تا مرزهای انکار و دروغ و مغلطه کشانده است هیچ جایی برای حاکمیت ملی و تعیین سرنوشت خود برای ملت نمی گذارد. واقعا شما فکر می کنید که ملت ایران بخصوص نسلهای کنونی که ۷۰ در صد جامعه را تشکیل می دهند مثل شما با "امپریالیسم" در جنگ اند! شما برخلاف خواسته های ملت و در راستای خواسته های رژیم می نویسید. واقعا تاسف آورست که جنابعالی بجای آنکه خواهان فضایی در ایران باشید که مردم بدون ریختن خونشان در کف خیابانها و با شعار بگویند چه می خواهند و نمی خواهند، و قادر باشند مباحثی مثل برنامه هسته ای را به بحث و تبادل نظر بگذارند و خود در نهایت در امنیت کامل تصمیمشان را بگیرند و آنرا به حکومت تحمیل کنند، حکم می دهید که اگر ملت مخالف برنامه هسته ای بود و هست چرا به خیابانها نیامد و نمی آید و با دادن شعار و خون تا به شما ثابت کند که مخالف برنامه هسته ای رژیم است! این دیگر چه منطقی است، جناب! خب به فرض هم که آمد آنوقت شما موضع تان را عوض خواهید کرد یا خواهید گفت که امپریالیست هایتان این شعار در حلقوم ملت فرو کرده اند! درست همینکاری را که با شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران کرده اید. تازه نتیجه ۸ ماه مقاومت ملت در تقلبی که رژیم در آن انتخابات کذایی ۸۸ خود کرد چه بود بجز تحمیل احمدی نژاد و رژیم نامشروع به ملت! واقعا که جناب صدری خیال می کند که با مغلطه و دروغ و انکار می تواند به جایی برسد! جناب شاید تا چند دهه پیش می شد ولی تاریخ مصرف این کارها خیلی وقت است که تمام شده است.
۴۱۵۱۱ - تاریخ انتشار : ۲٨ آبان ۱٣۹۰
|
از : خسرو صدری
عنوان : کامنت نویسی، "گل کوچیک" بازی کردن نیست
بعضی ها فکر می کنند "کامنت" گذاشتنشان به منزله گل زدن به دروازه کسی است که با نظرش مخالفند. این ها فکر کنم از بس تو نظرخواهی های سه گزینه ای صدای آمریکا شرکت کرده اند،صرف حضورشان را یک پوئن به نفع نظر خود و یکی به ضررطرف مقابل می پندارند. درکامنت نویسی ولی اگر مستدل صحبت نکنی، یک گل تو دروازه خودت و آن کسی خواهی زد که قصد دفاع از او را داری.
این را برای ماهان عزیز می نویسم تا من بعد سعی کند، مخالفت خود را مستدل بیان دارد:
۱- چه چیزی در نوشته من ، صداقت آن را نزد شما زیر سوال برده است؟ لطفا نقل قول بیاورید.
۲-مدخل بحث من با آقای میرستاری، مساله روزیعنی خطر حمله اسرائیل بوده است. خطر جمهوری اسلامی که ۳۳ سال است وجود دارد. این که نوشته اید، من به خطر اسرائیل برای جمهوری اسلامی بیش از خطر ج.ا برای مردم، اشاره می کنم ، اولا بحث بر سر خطر حمله نظامی اسرائیل یا هرکس دیگر، برای مردم بدبخت است و نه رژیم، ثانیا خطرفوری که حمله خارجی است را با خطر دائم که ج.ا.است مقایسه نمی کنند؛ ثالثا فقط جمله پایانی کامنت مرا هم اگر بخوانید می بینید که نوشته ام: "گنجی همانقدر که با ارتجاع داخلی مبارزه می کند از ستمگران خارجی نیز فاصله می گیرد". شما هم اگر مثل گنجی به یکسان از ارتجاع داخل وجنایت کاران خارج فاصله بگیرید، آنوقت چشمتان را به روی این جملات من نمی بندید.
۳- منظورتان از این که از"حول حلیم"( البته صحیحش "از هول هلیم"است) توی دیگ نیافتم چیست؟ کدام هلیم ، کدام دیگ. آن هایی که سر دیگ "بمباران ایران" کاسه به دست نشسته اند مراقب باشند توی دیگ نیفتند.
در جواب مهرداد هم باید بگویم که شما خود حرفهای خودتان را رد کرده اید. اگر مردم ایران فرصت اظهار نظردرمورد برنامه هسته ای پیدا نکرده اند، چگونه فرصت"نه غزه نه لبنان" گفتن پیدا کردند. بنده هم نوشته ام که جایی ندیده ام درآن تظاهرات میلیونی در کنار نه غزه نه لبنان گفتن ، علیه برنامه هسته ای هم شعار داده باشند. ج.ا اصولا امکان هیچ نظر سنجی را نمی دهد.این نمی تواند بهانه ای شود که ما هرچه را خودمان خواستیم به مردم نسبت دهیم و بعد بگوییم: اگرنظرخواهی شود مردم هم همین را می خواهند. این منطق بسیارکوکانه است وبه درد بحث های "فیس بوک"ی می خورد.
مردم ایران مگر احمقند که با"پروژه اتمی"، آن گونه که آقای میرستاری مدعی هستند، مخالف باشند. مخالفت با "سلاح هسته ای"، البته بحث دیگری است.
۴۱۴۹۹ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : حق مسلم ما
جناب پارسا،
ممنون که با گفتن " انرژی هسته یی را حتما و مسلما حق ملت خود میدانم " باب گفتگو در این موضوع را گشودید.اینکه " ملت خود " " حتما و مسلما حق " دارد که در سرمای زیر صفر بدون لباس در بیرون بخوابد دلیل آن نیست که باید بخوابد.
این بحثی کاملا علمی- اقتصادی - سیاسی ست که خود من با آن دست به گریبانم و زمانی به اینسو و زمانی به آنسو میروم. باید پرسید برای کشوری که اورانیم خام ندارد و باید آنرا بخرد و قبل از دزدیدن منار باید فکر چاهی را بکند که مازاد اورانیم را در آن دفن نماید آیا راه های بهتری برای تولید انرژی وجود ندارد؟ و آیا این راه های دیگر برای مصرف جمعیت روز افزون ایران و دنیا کافیست؟ و اگر انرژی هسته ای لازم
است باید بیست سال تولید آنرا مخفی و آشکار دنبال کرد و هرگز بطور شفاف آنرا به دنیا نشان نداد ؟
اینها مسائلی ست که باید در باره آنها گفتگو کرد و نظر صاحب نظران را پرسید. اینکه گنجی و شوکت و کدیورچه گفت بحثی بیهوده است.
۴۱۴۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۰
|
از : ماهان شاهد
عنوان : لطفن از حول حلیم به دیگ نیفتید
جناب آقایان صدری، گنجی، .....
راستش در مورد صداقت در نوشته هایتان احساس خوبی به خواننده نمیدهید، هنگامی که در آنها بیشتر به خطر (احتمالی) اسراییل برای جمهوری اسلامی ایران اشاره میکنید تا اینکه به خطر (وجودی) رژیم اسلامی به مردم ایران.
جمله ای با زبان دولتمردان رژیم اسلامی:
در حال حاضر (و در سی و دو سال گذشته) برای مردم ایران کدامیک "غده سرطانی" بودند و هستند
رژیم اسراییل که به مردم فلسطین ظلم میکند؟
رژیم اسلامی حاکم در ایران که .....؟ (فکر میکنم که نیازی به توضیح نباشد)
لطفن در نوشته هایتان به اصل صداقت دقت نمایید زیرا که این نکته از دید خوانندگان پنهان نمیماند. به عبارت دیگر "لطفن از حول حلیم به دیگ نیفتید".
با سپاس و احترام
ماهان شاهد
۴۱۴۹۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۰
|
از : بهمن پارسا
عنوان : ملاحظه!
سابقه ی آشنایی من با انور ارجمند به حدود سی سال قبل بر میگردد،در سلامت نفس وصداقت او هرگز تردید ندارم،امّا "حقیقت را بیشتر از سقراط دوست دارم"
اهل فن میداند که "قیاس مع الفارق" مردود است. و مقاله ی حاضر که به شیوه یی غیر قابل توجیه طولانی است و بعضا از حدود بحث خارج میشود مصداق عملی این قیاس ناوارد است. ورود در بحث مقایسه یی بین اسراییل و حکومت اسلامی از ابتدا و از ناحیه ی هرکس که باشد زمینه ی عینی و عملی پیدا نمیکند چرا که این دو حکومت مبانی موجودیتی مشابه ندارند و فقط به لحاظ اینکه موافق موازین بین المللی موضوعه، هردو کشور و دولت خطاب میشوند، تاسیساتی هستند موجود وقانونی. همین و بس. در بحث حقوق حقه ی دولتها ،در همه ی اعصار هیچ نیرویی برتر از نیروی حاکم بر یک کشور وجود ندارد ،و هر امری مخالف این واقعیت عینی ،عبارت خواهد بود از ذهنی گرایی و درگیر شدن در بحثهای روشنفکری که بخشی است از زندگی روزمرگی.
با در نظر گرفتن این چارچوب که در تعریف و مشخصه های آن نهایت ایجاز را مد نظر قرار داده ام قصدم بیان این نکته است که دولت اسلامی را فقط مردم ایران هستند که میباید مورد سوال قرار دهند ودرمقابلش به هر شیوه ی لازم موضع گیری کنند.وغرض از مردم ایران هم کسانی هستند که ظرف سی ودوسال گذشته به هر شیوه از دم تیغ مظالم وحشتناک این حکومت گذشته و ققنوس وار باز بالیده و هنوز هم هستند و میبالند. و موضع گیری ایرانیان "وطندوست" و نه "وطنپرست" نیز باید که و صد البته متناسب باشد با نحوه ی برخورد و روشهای متخده ی مردم ایران.
اینکه پاکستان ، اسراییل ،هند و یا هر یاجوج و ماجوج دیگری چه دارد و چه میکند مشکل ایران و ایرانی نیست واین گونه خلط مبحثها باعث کجروی و نادیده گرفتن اصل قضیه است. من دولت اسلامی را به هیچ وجه صالح ندانسته و نمیدانم وهرگز معتقد به مشروعیت آن نبوده ام امّا انرژی هسته یی را حتما و مسلما حق ملت خود میدانم،که از بخت بد این حکومت دارد از آن سردمداری میکند. باعث تاسف است که تکرار کنیم گفته های جهان غرب را که :چون کشوری مثل ایران دارای منابع طبیعی سرشار دیگر است نیاز به نیروی هسته یی ندارد!!! کدام سرزمین در جهان غنی تر از ایالات متحده از هر نظر وجود دارد،چگونه است که این استدلال در مورد این ابر قدرت و شاید تنها ابر قدرت موجود صادق نیست و در مورد ایران مصداق عملی پیدا میکند.
درست است که حکومت اسلامی "زن پدر ی است" خبیث،امّا برای بیرون راندن او از خانه ی پدری ،نه پایه های خانه را آب باید بست ونه آنرا به آتش کشید. ودر بیرون راندن این جلادان خون آشام من به هیچ دولت دیگری در پهنه ی خاک اعتقاد ندارم. جهان غرب در قبال ملل شرق امتحان خود را داده و مردود خرداد است. و دول شرقی هیچکدام پرونده یی بهتر از از حکومت اسلامی ندارند. و به فرض داشتن هم خودشان معطل امور خویش اند و نیارند که دست دیگری بگیرند. تنها و تنها میباید که به دست ایرانی معتقد بود که پشت ایرانی را بخارد. والا دردانه یی چون اسراییل و امثال و هوادارانش که آمریکا باشد گویند:چه غم گر همه عالم مردند.! قبل از ختم سخن که بدرازا هم کشید یاد آور شوم ،ما در ایزان "حکومت اسلامی" داریم و نه جمهوری. باور نمکنید به خامنه یی و مقام ولایتش مراجعه کنید. مهر شما مسری باد.
۴۱۴۹۲ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۰
|
از : مهرداد
عنوان : ملت ایران هم به کلیت رژیم نه گفته اند و هم به برنامه هسته ای رژیم. می گویید نه، چزا رژیم یک رفراندوم در این دو مورد نمی گذارد؟
آقای صدری مثل اینکه شما خبر ندارید که حرف زدن درباره انرژی هسته در ایران ممنوع است، چرا؟ چرا ج.ا یک رفراندو م نمی گذارد تا ملت بگوید با برنامه هسته ای رژیم موافق است یا مخالف! به غیر از اینست که ج.ا خوب می داند که ملت بر علیه آن رای خواهد داد! پس حرف نویسنده درست و حرف شما غلط است.
شما یادتان رفته که در ۱۳ آبان ۸۸ رژیم از بلندگوها شعار می داد مرگ بر امریکا و اسرائیل ولی مردم در جواب شعار می دادند مرگ بر چین و روسیه! شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران که حتما یادتان هست. در مجموع ملت ایران خواستار سرنگونی کلیت رژیم ج.ا، و مخالف همه سیاست های خارجی و سیاست های داخلی این رژیم است. پس طبیعتا گنجی ای که در این مقاله اش مهر تایید خود را بر کل سیاست های خارجی و برنامه هسته ای رژیم زده است در مقابل ملت ایران ایستاده است. ملت ایران نه گنجی را می خواهد که ادای مخالفت با رژیم را در می آورد و نه کل رژیم را.
ملت ایران هم به کلیت رژیم نه گفته اند و هم به برنامه هسته ای رژیم. می گویید نه، چزا رژیم یک رفراندوم در این دو مورد نمی گذارد؟
۴۱۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۲۷ آبان ۱٣۹۰
|
از : یک ایرانی
عنوان : دشمن درجه یک بمب اتم بشریت است!
من حکومت های ایران و اسرائیل را بمثابه دوقلوهای تک تخمی می بینم: هر دو نظام در دست مذهبیون و نظامیان که ثروت های کشور را بین خود تقسیم کرده اند می باشند. از منظر حقوق بشر نیز هر دو حکومت با مخالفین خود یکسان برخورد می کنند: برخورد سربازان اسرائیلی با فلسطینیان کمی از برخورد حکومت ایران با مخالفینش ندارد.
حال سوالی که برای بنده پیش می آید این که: چرا بمب اتم در دست جانیان اسرائیلی برای شما امری بدیهی است اما در دست جفت "ایرانی" آن فاجعه آفرین؟
اگر بمب اتم و تسلیحات اتمی تهدیدی برای بشریت هستند، چرا باید دشمن ایران بدان مسلح باشد و ایران نه؟
چرا...؟
۴۱۴٨۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۰
|
از : peerooz
عنوان : توی سر هم زدن
شخصی به راهی میرفت طفیلی دنبال او افتاد و پس از مدتی از رونده پرسید ما را کجا میبرند؟ کاش اقلا این روشنفکرانی که هر روز اینجا و آنجا و هرجا در جواب رستم نامه ها ، رستم نامه ها مینویسند مانند طفیلی میپرسیدند ما را کجا میبرند؟
امروز مساله بحرانی که کشور با آن روبروست مساله اتمی ست. البته میزان درستی پس بینی ( در برابر پیش بینی ) صد در صد است . زمانی که شاه ابتدا مخفیانه و سپس آشکارا به کمک آلمان و فرانسه برنامه تولید این انرژی را آغاز کرد ظاهرا اکثر مردم با آن موافق بودند ولی بعد از سی چهل سال بنظر میرسد که برای ایران ، کله ماهی انرژی هسته ای به گند آن نمی ارزد و پولی که صرف ایجاد آن شده بهتر بود خرج تحقیق و تولید انرژی های طبیعی میشد.
متاسفانه جمهوری اسلامی با چند سال وقفه و احتمالا به منظوری دیگر این برنامه را از سر گرفت و با ریختن میلیاردها دلار در این چاه ویل سرمایه مملکت را به باد داد. و ما دنبال هم افتاده و در مقاله پشت مقاله توی سر هم میزنیم و این راه گفتگوی بیهوده را طی میکنیم بدون آنکه بپرسیم ما راکجا میبرند؟
بجای این بیهوده کاری ها باید این گفتگو را دنبال کنیم که جلو ضرر را هرجا بگیری منفعت است.البته نه شاه و نه ملا هیچ کدام به اشتباه خود اقرار نکرده و نخواهند کرد و بنظر میرسد بدون تغییر رژیم و یا تغییرات اساسی در آن این مساله حل نخوهد شد. توی سر هم زدن چاره این کار نیست.
۴۱۴٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱٣۹۰
|