از : ناصر اسدی
عنوان : ولونتاریسم یا ....
مارکس در ۱۸ برومر اشاره می کند که انسانها خودشان سرنوشت خودشان را می سازند اما نه در هر شرایطی. بعضی از چپ های بلانکیست ایرانی بخش اول جمله مارکس را گرفتند و به نام دخالتگری پدر جنبش دانشجوئی را در آوردند. اما مسئله این است که در اینجا آقای قراگوزلو توجهش را به شکل خاصی از مارکسیسم دوخته(ارتدوکسیسم) و به نقد گفتمان حاکم بر انترناسیونال دوم دست زده
به نظر من این بحث در چپ مجاز است و باید بازشود و به جای مشخصی برسد. از سوی دیگر نقد قراگوزلو معطوف به فراموش شدن مکانیزم دقیق فروپاشی شیوه تولید سرمایه داری است.
۴۴٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱٣۹۱
|
از : .برزویه طبیب
عنوان : تعقل چیز خوبی است
.من میگویم تمام زندگی سیاسی مارکس گواه اعتقاد به اساسی بودن فعالیت اگاهانه انسانها در تعیین سرنوشت خویش است ،ان یکی از من مدرک میخواهد ولابد منظور از مدرک هم فلان نقل قول است.ان دیگری به اسم من بند کرده است گویا اسم من باید درشاهنامه امده باشد تا معنی دهد.ان دیگری مقاله میخواهد ولی حتی اسم مرا به اصطلاح گوگول نکرده است و...خلاصه به به به این اشفته بازار.
۴۴٨۷۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱٣۹۱
|
از : نسرین روحی
عنوان : پوزیتیویزم
واقعیت این است که تفکر حاکم بر انترناسیونال دوم همان پوزیتیوزم بوده است. لنین و سایر بلشویک ها فکر می کردند امپریالیزم پایان کار سرمایه داری است و نوبت سوسیالیزم فرارسیده است. هر کسی این موضوع بدیهی را نداند معلوم است که اصولن تاریخ چپ و سوسیالیسم را نخوانده است.
بیهوده به آقای قراگوزلو حمله نکنیم و هر نقد علمی را مارک اغتشاش نطری نزنیم و به جای این روش به استدلال روی بیاوریم. اتهام همان روشی است که از سوی استالین در برخورد با مواضع سیاسی مخالفان نظریش اتخاذ شد و آن افتضاح را بار آورد. این میراث از چپ پرو روس به چپ ایران رسیده است که هیچ نقدی را بر نمی تابد. اگر سوسیالیست خوشفکری مانند محمد قراگوزلو که تئوری مارکسیزم را خوب خوانده و خوبتر می نویسد نتواند به مارکس و انگلس آنهم با این ادبیات رفیقانه نقدی بنویسد پس فاتحه همه خوانده است.
۴۴٨۶٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۱
|
از : سحر صنوبر
عنوان : اغتشاش زدائی کنید
به عقیده من کسی که با یک نطر مخالفت می کند باید بتواند برای مخالفت خود استدلال شفاف و قوی و روشن بیاورد. اولن که وقتی نویسنده در ایران با نام خود مقاله می نویسد منتقد او هم بد نیست که از گذاشتن اسامی ماورائی کوتاه بیاید. برزویه یعنی چه؟ حالا از این که بگذریم اگر واقعن دکتر قراگوزلو به اغتشاش فکری در مارکسیسم دامن می زند و در این میدان مدافعانی مانند آقای طبیب ( من تا حالا مقاله ای از این بزرگوار نخوانده ام و ایشان را متاسفانه نمی شناسم) خوب است آستین بالا بزنند و در دفاع از شیوه نگرش خود و در راستای اغتشاش زدائی یک مقاله با فاکت بنویسند. متشکر خواهم شد.
۴۴٨۵۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۱
|
از : رضا سالاری
عنوان : بسط و غلبه فرهنگ بی تفاوتی، افسردگی، دروغ و هرج و مرج
خانم ملکی، سوال تان بسیار بجاست. این همان سوالی است که انگلس و مارکس زندگی خودرا وقف یافتن پرسش علمی آن کردند و در همین مسیر پایه های تئوری علم اقتصاد سرمایه داری مدرن را بنا نهادند.
دلایل عدم شورش طبقات محروم و آسیب دیده امروز اقتصاد نامتعادل سرمایه داری بسیار است. از جمله، ادواری بودن بحرانهای اقتصاد سرمایه داری و امید بیرون آمدن از بحران پس از طی دوره بحران؛ تجربه تلخ شکست اقتصاد سوسیالیستی و کمونیستی تقریباً در تمامی کشورهای مدعی حکومت سوسیالیستی و کمونیستی جهان؛ نداشتن جایگزین و بدیلی روشن و شفاف از اقتصادی سوسیالیستی و پایدار پس از پیروزی در شورش و انقلاب؛ رشد تنوع و تکثر در آراء و عقاید اقتصادی و سیاسی مردم بعنوان مانعی در اتحاد و تشکل و تحزب آنان؛ برداشت ناامید کننده و منفی از انقلاب و ایده آلیزه کردن مشی اصلاح طلبانه در چارچوب قوانین ارتجاعی و ضد دموکراسی؛ نبود فرهنگ مطالعه و کاوش و جستجوگری و تغییر!؛ تداخل و هرج و مرج در مررزبندیهای رفتاری و گفتاری طبقات نسبت بیکدیگر − مثل وصی و وکیل و مدافع سرسخت شدن طبقه کارگری که خود اصلاً مایل به رفتن در چنین راهی و یا بدین طریق نیست از جانب طبقات دیگر؛ موانع باورهای مذهبی و خرافی و عدم باور عمومی به ضرورت تفکر سکولاریزم ؛ نبود اعتماد بنفس و روحیه و امید فردی و جمعی در پیگیری اعتراض ها و شورشها و رشد و بسط آنها به اعتصابات سراسری و انقلاب؛ رشد تصاعدی و غلبه فرهنگ مخرب دروغ گویی و نداشتن رشد اعتماد و صداقت در بین طبقات مختلف مردم؛ آستانه تحمل رنج و پذیرش زبونی و خواری بسیار بالا و نامتعارف؛ و بالاخره نبود فضا و محیط دموکراسی و التزام به اندیشه و عمل و پی گیری دموکراسی.
۴۴٨۵۵ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۱
|
از : اکبر محمدی
عنوان : بحث را باید مستدل کرد
من از جمله آدم هائی هستم که تا زمانی که طرف صحبتم مستند و مستدل صحبت نکند نمی پذیرم. به نظرم آقای برزویه طبیب دارد متعصبانه و بدون مدرک بحث می کند و فکر می کند مارکسیسم مذهب است و اگر کسی کمترین انتقادی به آن بکند مرتد است و به همین شکل آقای قراگوزلو را محکوم به اغتشاش فکری می کند بدون آنکه مدرک معتبری بدست دهد. اما نویسنده با استناد به نوشته های مارکس و انگلس صحبت کرده و برای حجت کلام خود رفرنس معتبر به زبان اصلی داده است.
البته مارکس و انگلس تا آخر عمر خود با سرمایه داری مبارزه کردند. شکی نیست. بعد از انان هم خیلی ها این کار را کرده اند. همه این ها نافی طرح نکته آقای قراگوزلو نمی شود. همه می دانند که کاپیتال نیمه کاره ماند. همه می دانند که اگر مارکس مثلن ۲۰ سال دیگر هم زنده مانده بود با آن هوش سرشار خود به خیلی از مسائل جواب میداد. حالا وطیفه چپ معاصر است که بر دانش مارکسیسم بیفزاید. مگر آنکه فکر کنیم مارکس هم پیغمبر بود و کتاب او همه گفتنی ها را گفته است و هیچ اشتباهی هم ندارد. در این صورت مانند آقای برزویه می شویم مارکس الهی.
۴۴٨۵۴ - تاریخ انتشار : ۱٨ فروردين ۱٣۹۱
|
از : برزویه طبیب
عنوان : اغتشاش فکری بعلت ارایه نادرست مارکسیم
رفقا و دوستان عزیز ،مارکسیسم مکتبی جبر گرا نیست.البته موضعی اختیار گرا نیز ندارد.مارکسیسم از هردو مکتب فراتر رفته است.این اغتشاش فکری بعلت ارایه نادرست مارکسیم توسط نویسنده ایجاد شده است.یک لحظه از خود بپرسید اگر مارکس معتقد بود که بحران اقتصادی کار سرمایه داری را یکسره میکند ، پس چرا عمر خود را صرف مبارزه ایدئولوژیک وسیاسی کرد؟ایا نمیتوانست بشیند ومنتظر نتایج عمل بحران باشد؟نکند خود ، انچه را که میگفت نفهمیده بود ؟
۴۴٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۱
|
از : بهروز پویا
عنوان : آلترناتیو
مجموعه مقالات تری ایگلتون در نشریه آلترناتیو هم جالب است و هم خواندنی. در بخش پنجم ایگلتون به این سوال جواب می دهد که چرا مارکسیسم جبر گرا نیست؟
نمی دانم جناب قراگوزلو نظرش در مورد این بخش از کتاب ایگلتون چیست و آیا با وجودی که خود در زیر مقاله اش این کتاب را ترویج می کند به مبانی استدلالی ایگلتون پایبند هست یا نه؟
در ضمن مارکس و انگلس هم در دوران پیری مباززه می کردند و تئوری پردازی را هم پیش می بردند. چرا آقای قراگوزلو و کسانی که مانند ایشان در نشریاتی مانند آلترناتیو قلم می زنند پیر شدن چپ تبعیدی را به مسخره میگیرند؟
باز هم خدا پدر آقای قراگوزلو را بیامرزد که نوشته است تبعیدیان چپ ناگزیر به تبعید رضایت داده اند دوستان آلترناتیو که مانند کارگزین ها حکم بازنشستگی همه را صادر کرده اند.
۴۴٨۴۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۱
|
از : مریم کمالی
عنوان : براستی چرا؟
ابتدا یک تذکر به دوست گرامی آقای فواد تابان مدیر سایت اخبار روز . به نظر من این مقاله می بایست در بخش کارگری منتشر می شد تا هم تقسیم بندی سایت رعایت شود و هم علاقه مندان به مباحث کارگری بدانند که موضوع مقاله در مورد یکی از اولویت های اصلی جنبش کارگری است.
جهان سرمایه داری در همه جا از یونان تا اسپانیا و پرتغال در عمیق ترین بحران تاریخی خود دست و پا می زند. سرمایه داری به مرحله امپریالیسم رسیده و به قول برخی از چپ ها از جمله والرشتاین به مرحله نو امپریالیسم رسیده است. اما خبری از سقوط حکومت ها نیست. چرا؟
در واقع سئوال اصلی مقاله جناب قراگوزلو همین است و به عقیده من چپ باید به این اولویت ها بپردازد. چپ ایران که کماکان مشغول انشعاب و پلمیک های افشاگرانه علیه خودش است و کاری که خود با دوستان و رفقای تا دیروز خود میکند جمهوری اسلامی در دهه شصت نکرده است. در نتیجه نویسندگانی مانند آقای قراگوزلو که بدون وابستگی به این و آن جریان سیاسی مشخص حرف خود را می زند می تواند این موضوعات را به چالش بکشد. در ایران هم یک بحران عمیق اقتصادی وجود دارد. فساد گرانی تورم بیکاری رانت خواری بیداد می کند . استبداد سیاسی را هم اضافه کنید اما خبری از شورش مردم نیست. چرا؟
۴۴٨٣۶ - تاریخ انتشار : ۱۷ فروردين ۱٣۹۱
|
از : علی رضائی
عنوان : مکانیزم
سلام
آقای قراگوزلو در مقالات متعددی از این تز دفاع کرده اند که بحران سرمایه داری حکم به فروپاشی آن خواهد داد و گفته است که بحران اقتصادی به بحران سیاسی شیفت خواهد شد حالا ایشان باید روشن کنند که مکانیزم این شیفت چگونه است
ممنون می شوم که در مقالات بعدی به این موضوع مهم جواب بدهند. در واقع می خواهم بگویم که مسئله اصلی در حال حاضر همان چه باید کرد است
۴۴٨٣۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱٣۹۱
|