از : تبریزی
عنوان : سلام
آسو جان ممنون که نوشته ای من شعور سیاسی ندارم ولی احتمالا اگر خواستار جدایی آذربایجان از ایران و تشکیل آذربایجان بزرگ بودم، حتما می گفتی که افرین به این شعور سیاسی.
رفیق من آذری الاصل هستم ولی من به این خط و خط کشی ها باور ندارم به این مرزها باور ندارم. خط کشیده اند و ادم ها را از هم جدا کرده اند.
تو که دیگر باید تاریخ جهان و ایران را خوانده باشی باید ماتریالیسم تاریخی را بدانی باید انواع فرماسیون های اجتماعی را بشناسی و تغییرات انواع سیستم های حکومتی را. حالا به دام این تنگ نظری ها افتادن؟
دفاع از حق آزادی تو باور من است ولی یر از آخور سرمایه داری و نظم نوین جهانی در آوردن شما را من قبول ندارم و با ان به ستیزه بر می خیزم، نه هویت یابی. چه که خودم اذری حرف می زنم و گوناگونی ادم ها و فرهنگ ها زیباست.
زمانی رفیقی داشتم کرد سخت عاشقش بودم . به او گفتم آنجا که تو باشی موطن من است و آن کنار توست حالا هر کجای دنیا می خواهد باشد.
۴۵۲۱٨ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : فرورتیش مادی زاده فرورتیش مادی زاده
عنوان : ناسیونالیسم
من از علاقمندان مسائل اکراد و اقوام هستم و مدتهاست که این مسائل را دنبال می کنم. بنظرم اکراد از طریق نادرستی وارد قضیه حق خواهی بنا به تعریف خودشان از خوردن حق شان توسط دیگران شده و می شوند و روز به روز هم به ناسیونالیسم قومی و شونیسم کردی خود می دمند و آنرا بزرگ تر و بزرگتر می کنند.
اگر ناسیونالیسم و شونیسم ایرانی که آنرا فارسی می نامند(در صورتی که هیچ مشهدی نیشابوری اصفهانی کاشانی و شیرازی و کرمانی و یزدی و غیره خودش را فارس نمی نامد و نمی شناسد و به خودش ایرانی می گوید و می شناسد) بد است و چه و چه است و باید از بین برود پس چرا شونیسم اکراد و ناسیونالیسم کردی خوب است و باید در تنور آن دمید?
اساسا هر نوع ناسیونالیسمی کارش به جایی می کشد که با ناسیونالیسم های دیگر درگیر شود و اگر اکراد همینطوری بر سرعت ناسیونالیسم و شونیسم کردیشان بیفزایند نهایتا باید به درگیری نظامی با تورکها در ایران(آذربایجانیها) و فارس ها (یعنی ایرانی ها, چون فارس ها وجود خارجی ندارند و خودشان را ایرانی می نامند) و نهایتا لرها بکشد و در عراق هم با اعراب و سوریه هم با اعراب و در ترکیه هم که نعوذبالله...
اساسا ما در عصر پُست مدرن هستیم که باید مثل اروپا تفاوتهای زبانی نژادی قومی قبیله ای و غیره دیگر چندان مهم نباشد و نه آنطور که دوستان کرد می خواهند کار به ستیز قومی بکشد.
نهایتا البته نیروی نظامی اکراد اعم از پیشمرگه ها و غیره حریف ایرانی ها (فارس ها )و تورک ها در ترکیه و اعراب در سوریه و عراق نیست کما اینکه تا بحال نشد و مساله راه حل نظامی و خشن ندارد.
لطفا کمی از سرعت ماشین شونیسم کردی تان بکاهید و به علائم رانندگی جهان متمدن و اهل منطق توجه بفرمایید تا کارتان به تصادف قومی قبیله ای نکشد.
۴۵۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : هیچ قوم و ملتی با کمک عوامل استعمار و ارتجاع و با حملات نظامی آنان رهایی پیدا نکرده است.
جناب عباس زاده ، «معضلات» فکری شما و امثال شما جانبدار قوم و نژاد با بد و بیراه گفتن بدیگران حل نشدنی است. کلکسیون ناهنجاریهای درون جامعه ایران مولود دو فاکتور عمده، استعمار ( دخالتهای استعمارگران و نوکران بومی آنان در منطقه) و ارتجاع داخلی و وابسته (رژیمهای شه و شیخ) است. در جوار این دو فاکتور عمده، عامل دیگری که در طول تاریخ صد ساله اخیر مزید برعلت است. رشد قارچ مانند جریانهای «سیاسی» توسط سیستمهای استعماری غرب و شرق است که همواره توسط آنان «علم» و در مواقع مشخص مورد بهره برداری قرار میگرفتند (آوردن مثالهای تاریخی را در وابستگی این جریانها را ضروری نمی بینم و باتوجه و علم براینکه شما ذره ای از تاریخ اقوام سازنده ایران اطلاعی ندارید، ولی «شاید» از تاریخ گروهکهای متفاوت «قومی» کرد و وابستگی آنان با اطلاع باشید). مسئله که بارها بدون توضیح آن و بی ربط مورد «استفاده» قرار میدهید همانا شرایط ۹۰ ویا صد سال پیش استانهای دور و نزدیک ایران است که بیشترین آنها براساس عشیره ای و قبیله ای و خان خانی «اداره» میشدند و اغلب هم بعنوان عامل زور و فشار برای دریافت امتیازات بیشتر استعمارگران روس و انگلیس از حکومت نالایق مرکزی (ترکان قاجار) بودند (وامروزه کم و بیش در منطقه استان کردستان نشانه های از آنزمان موجود است). آیا «منظور» دیگری از تاسف خوردن دوران صدسال پیش مورد نظر نویسنده جوان است؟ سوال اساسی مطرح گشته مبنی بر( که این جوان نویسنده را بایستی بخودش مشغول نماید اینست، که وی میخواهد این تخیلات نژادپرستانه اش را باچه قیمتی بدست بیآورد؟) را طفره رفتید و بیان ننمودید که در صورت تحمیل جنگ و برادر کشی در ایران شما باکدام قوای بیگانه و همدست استعمار جهانی برعلیه تمام مردم ایران از هر قوم و اقلیتی (غیراز کردهای مورد توجه شما) خواهید جنگید ؟ زیرا شما با برادران و خواهران هم نژادی خود در آنطرف مرزهای ایران « احساس نزدیکی» بیشتری دارید تابابقیه مردم ایران. بعبارتی میتوان گفت شما حتی قادر بودید در جنگ صدام حسین برای ایجاد قادسیه دوم ( تجزیه خوزستان و تغیر نام تاریخی خلیج فارس) که با کمک ارتش عراق که کردهای عراقی (هم نژاد شما) هم جزو آنها بوده اند «همراه» بابرادران هم نژادی خودآنسوی مرز( دشمنان مردم ایران) در آن جنگ مهندسی شده استعمارگران شرکت فعالانه نمائید. «استدلال» بهمراه جاشنی بد و بیراه بدیگران در جهتی است که میخواهید دیر و یا زود سوار بر ارابه های توپ و تانگ استعمار و ارتجاع جهانی «فاتحانه» وارد منطقه آزاد شده بسبک شمال عراق بشوید و بهمین خاطر است که ادعاهای مسخره و پوچ آذربایجان شمالی در مورد شمال ایران و یا شیوخ عقب مانده ووابسته قبیله ای حوزه خلیج فارس و یا تهدیدهای جدی رژیم نژادپرست اسرائیل و یاموضع اخیر ، « دانا روهراباچر » صیهونیست معروف نماینده مجلس امریکا راجع به تجزیه بلوچستان ایران وایجاد «بلوچستان بزرگ» و و …. در شما و امثال حامی طرزتفکر «قومی» شما کوچکترین واکنش «آزادیخواهانه» را ایجاد نکرده است. علتش بسیار روشن و عیان است، شما مکمل کننده همدیگر در خصوص ایجاد جنگ و خرابی و نهایتآ تجزیه ایران هستید. جریانهای فکری که شما و امثال شما برعلیه موجودیت و منافع مردم ایران دنبال مینمایند، هرگز بعنوان «اپوزیسیون» ملی و ترقی خواهانه و ضد استعماری ایرانیان نخواهید بود و بایستی از صفوف مبارزان آزادی طلب و استقلال خواه ایران طرد گردند.کسانیکه همدست دشمنان ایران (خارجه و یا داخله) هستند هرگز پای بند باصول حقوق بشر و استقلال و آزادمنشی نیستند و این مسئله را بارها تاریخ بما نشان داده است (حزب توده، پیشه وری، قاضی، مجاهدین ووو).
۴۵۱۹۶ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : آسو عباس زاده
عنوان : جواب یه ...
آقای/خانم ( حافظه تاریخ ) :
شما به عنوان یک ایرانی اگر تنها ذره ای از اندوخته ی فرهنگ ریشه دارت را یاد گرفته بودی می بایستی به این شعر سعدی«هر چه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند» کمی توجه می کردی، اما وا اسفا که شما عادت کرده اید این اندوخته را بدون عملی کردنش به رخ دیگران بکشید درست به همین خاطر است که اکنون جامعه ی ایرانی به کلکسیونی از ناهنجاریها از هر حیث بدل شده.
ثانیا، شما چون از دید ایدئولوژی تمامیت ارضی (این تنها عنصر هویتی شما) به موضوع می نگرید، قادر به درک بحران ملیتها در این سرزمین نیستید. آقای عزیز شما را همان روشنفکران خاک پرستی بدبخت کردند که ۹۰ سال پیش فکر کردند که می شود با شوونیسم فارس، همه را فارس کرد.
آقای/خانم (تبریزی )
کاش که اسم تبریزی را روی خود نمی گذاشتید چون ناگفته پیداست که تبریزی ها این قدر شعور سیاسی دارند که چه هستند و چه می خواهند. همین.
آقای/خانم ( شهبازی )
واقعیت این است که آمار واقعی در این سرزمین دروغ و ریا امری دست نایافتنی است. به هر حال یادآوری شما را در نوشته های بعدی حتما لحاظ خواهم کرد. سپاسگذارم.
۴۵۱٨٨ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : ندا شهبازی
عنوان : اقلیت
آقای عباس زاده، ضمن تشکر از نوشته روان و تحلیل منطقیت، انتقاد کوچکی بر استفاده از واژه اقلیت دارم. شما که اینقدر مصمم و شجاعانه، ملیت را جایگزین واژه بی انصافانه قومیت کردی، فکر نمی کنی که اقلیت گفتن به چندین میلیون کرد و ترک و... منصفانه نباشد؟ ۱. طبق کدام آمار فارس اکثریت شده و بقیه اقلیت؟ ۲. حتی اگر به فرض محال، طبق آمار، ملل غیر فارس ایرانی از تعداد کمتری نسبت به فارسها برخوردار باشند، اتلاق واژه اقلیت به گروهی از مردم تنها به منظور کوچک شمردن و در درجه دوم قرار دادن خواستههایشان است.
دوست عزیز، شما به عنوان یک کرد، بهتر از من میدانی که ادبیات حاکم بر ایران، پر از کلمه ها و واژه هاییست که تنها هدف پنهانش، تحقیر و کوچک شمردن گروههای اتنیکی مختلف است. ما هستیم که باید این واژه ها را با کلمات درست جایگزین کنیم.
موفق باشی.
۴۵۱٨۶ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : تبریزی
عنوان : نمایندگی
آسو جان، شما برو تاریخ قدیم ایران را بخوان ، پرشیا نامی بود که یونانی ها بر ایران نهادند، چون اینان با اقوام و مناطق غربی ایرانشهر برخورد و تماس داشتند.
نام ایران پیشینه ای بسیار دیرینه بیش از ۳۰۰۰ سال دارد.
بیش از ۲۰ سال است که کشوری به نام جمهوری آذربایجان وجود مستقل دارد
تعدادی چپ سرخورده و بازار کساد که سال هاست تبلیغ و تلاش فراوان به مدد کمک های همه جانبه ترکیه و آمریکا سعی در همراه کردن جمعیت ۳۰ـ ۳۵ میلیونی آذری ها دارد و نام آذربایجان جنوبی بر آذربایجان ایران نهاده اند و خواستار تشکیل آذربایجان بزرگ هستند ولی آذری ها اشتیاقی نشان نمی دهند و خود را ایرانی و آذری می دانند.
گر چه این رفقا بسیار پر سر و صدا هستند و دست به بنویس شان هم عالی است و فراوان هم در راهروهای اتحادیه اروپا و کاخ سفید آمد و شد کرده اند ولی نتسجه ای نگرفته اند.
شما رفقای کرد، از کجا ملت و کشور آوردید؟ ایران خاک کدام کشور کردستان را اشغال کرده؟ جز آن که کردها تبار ایرانی دارند و تاریخ سازان ایران بوده اند و همیشه بخشی از این خاک و مردمان بوده اند؟
این که در جنگ با عثمانی ها بخشی از کردستان به خاک ترکیه افزوده شد؟ و ترک ها در عناد با ایران به سنی گری دامن زدند و کردها را مزدور کردند تا ارامنه را بکشند. آیا این شد کشور و ملت؟
گاها از این ساده نگری خط و خط کشی ها که در پشت آن اختلافات منافع و قدرت است، تعجب می کنم؟
زبان فارسی همان زبان کردی است جز آن که فارسی دستخوش تغییرات شد و کردی اصیل تر ماند.
بقول شهریار تبریزی اختلاف لهجه ملت نزاید بهر کس
۴۵۱٨۱ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : آسو عباس زاده
عنوان : پاسخ به آقای رحمانی
استدلال شما درست است. در صورت تغییر رژیم کنونی، ما در واقع به یک رفراندوم در کردستان نیاز داریم تا تکلیف همه روشن شود. نتیجه در هر صورت به نفع کردستان و ایران خواهد بود. اگر استقلال رای نیاورد که ناچار باید به یک سیستم فدرال تن داد. اگر نه همه بایستی به رای این ملت احترام بگذارند و من مطمئن هستم دو کشور ,همسایه ی خوبی برای همدیگر خواهند بود.
۴۵۱۷۹ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : حافظه تاریخ
عنوان : آزادیخواهی با نژادپرست همسوئی ندارد
یکی از بناهای نژادپرستی «نزدیکی و کشش» بجانب لایه ها و گروههای اجتماعی جامعه دیگر که براساس همخونی، همکیشی و هم نژادی بنا میگردد، است. آدلف هیتلر براساس بینش نژاد پرستانه، خود را «نزدیکتر و هم نژاد» با ایران دوران رضا خانی میپنداشت تا به قشرهای اجتماعی آلمان که طی قرون متمادی دارای فرهنگ و خصوصیات مشترک یک ملت را بعنوان مثال قوم سامی (معتقد بسنن کلیمی). این نماد نژاد پرستی امروزه در اسرائیل هم بچشم میخورد با این تفاوت همبستگی اجتماعی آنان اساس مذهب عامل اصلی را تشکیل میدهد نه تاریخ و فرهنگ و تمدن چند قرنی با دیگر لایه های اجتماعی حتی با دارا بودن نژاد مشترک سامی ولی غیر کلیمی مستقر در فلسطین. آنان با تمام کلیمیان دنیا از هر تیره و نژاد و رنگ پوست دارای «هویت مشترک» دارد تا یک ساکن فلسطینی فرضآ معتقد باسلام. اینکه این جوان نویسنده بکردهای شمال عراق «احساس هویت مشترک» میکند تا با یک پارسی «غیر کرد»، از همین زمینه «استدلال» ناشی میگردد. در تاریخ بافت اجتماعی ایران ما کرد غیر پارسی نداریم. کردستان بعنوان یکی از احاد تشکیل ایران و یا پارس بوده است و هرگز بعنوان کشوری مستقل آنگونه که دشمنان همبستگی ملی ایران میگویند، نبوده است. اینکه حدود پانصدسال پیش توسط ترکان عثمانی بخش وسیعی از سرزمین ایران اشغال گشته و بعدها توسط استعمارگر دیگری بچند قسمت دیگر با ترکیب و بافت و فرهنگ و تاریخ کاملآ دیگرایجاد گشته است، یک فاکت تاریخی است. سفیهانه خواهد بود که «انتظار» یکپارچه شدن دوباره این «قطعات» جداگشته با تاریخ و فرهنگ غیرپارسی را داشته باشیم حتی اگر آنها جشن نوروز ، این سنت مشترک ایرانیان را جشن بگیرند (سنن ایرانی از جمله جشن نوروز و تمدن آن مربوط بهمه اقوام و اقلیتهای ایرانی است و کسی هم امتیاز ویژه ای ندارد). برکسی و از جمله در تاریخ پوشیده نیست که «خودمختاری» شمال عراق به بخشی از ساکنان آن منطقه بر روی اجساد صدهاهزار عراقی بکمک «حمله ها و کمکمهای بشردوستانه» استعمار بدست آمده است و زمامداران «دست چین شده» فعلی آن جوابگوی تاریخ خواهند بود.. آنانیکه چنین روشی را برای آزادی «اقوام» ایران در پیش و در تدارک تجزیه ایران هستند، از تاریخ ننگین سیاست نژادپرستانه ناسیونال سوسیالیسم آلمان درس فرا نگرفته اند. هر زمانیکه زمام حکومتی ایران در دست نالایقان و حکومتهای ضدانسانی و ضد ایرانی در حد تضعیف قرار دارد، دست استعمار از آستین ماموران وطنی و یا حاشیه نشینان مثل عربستان،اسرائیل، امارات برای چپاول منافع ایران بیرون میآید وبا همراهی با رژیمهای ارتجاعی و دست نشانده منطقه باراضی ایران چشم طمعه دارند(آخرین تجزیه ایران استان چهاردهم ایران بحرین بود و حمله جنایتبار صدام حسین باکمک مزدوران ایرانی و ۲۷ کشورغربی هزینه انسانی فراوانی برای ایرانیان وطندوست داشته است). سوال اساسی که این جوان نویسنده را بایستی بخودش مشغول نماید اینست، که وی میخواهد این تخیلات نژادپرستانه اش را باچه قیمتی بدست بیآورد؟
۴۵۱۷٨ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : ایوب رحمانی
عنوان : خود گردانی - خود مختاری - فدرالیسم
دوست عزیز شما که به تاریخ کشور خود آشنائید باید بدانید که ۱- مبارزات کرد های ایران (به قول شما در عصر جدید) با مبارزات شهیدقاضی محمد شروع شد که ابتدا در قالب خود گردانی شکل گرفت و کردستان هم به تبعیت از اذر بایجان اعلام جمهوری کرد ۲- این خود گردانی به مرور امروزبه فدرالیسم رسیده است .۳- هیچ سندی متکی بر ارای مردم وجود ندارد که کرد های ایران خواهان استقلال به معنی جدائی از کشور ایران باشند . حتی احزاب سیاسی با سابقه کردستان هم در نهایت خواهان فدرالیسم در چهار چوب ایران هستند . بگذریم از برخی اظهار نظر های فردی که خواهان منطقه پرواز ممنوع و دخالت بشر دوستانه امریکا می باشند.
۴۵۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣۹۱
|
از : آسو عباس زاده
عنوان : پاسخ به آقای روایتی
اگر جویای واقعیت هستید بله. ملت کورد چیزی جز حق تعیین سرنوشت نمی خواهد به زبان سیاسی این یعنی ایجاد دولت-ملت امری که باید ۹۰ سال پیش اتفاق می افتاد.
برای روشن شدن ابهام همیت بس که من کورد که سالها با ایرانیها زندگی کرده ام اکنون با یک کورد در شمال(ترکیه) یا با یک کورد جنوبی(کوردستان عراق سابق) بسی بیشتر از شمای ایرانی (با حفظ احترام) احساس هویت مشترک دارم. این در ادبیات سیاسی مدرن یعنی وجود یک ملت. ملتی که به مانند هز ملتی نیاز به داشتن یک دولت و البته استقلال کامل آن دارد.
همینطور ممنون از اظهار نظر سامان.
۴۵۱۶۴ - تاریخ انتشار : ۵ ارديبهشت ۱٣۹۱
|