یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

قیام علیه جمهوری - ف. تابان

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : ربابه سین

عنوان : ویراژ به هر بهانه و خروج از موضوع به هر ترفند
ف. تابان تحلیلی از نیروهای اوپوزیسیون ـ احتمالا در خارج از کشور ـ به شیوه خود نوشته اند.
اکنون به جای بحث روی نکات مطروحه و نقاط قوت و ضعف آن، هر کس آش شخصی خود را هم می زند:
یکی به چرخش قلمی چپ ها را شکنجه گر ساواکی ها جا می زند.
حریفی می گفت: «شرم کردن خصیصه ای انقلابی است!» و حق با او بود.
دیگری که دیروز دمده شدن ماتریالیسم تاریخی را عربده می کشید، با اشاره به دیالک تیک کذائی، رنگ عوض کردن سهل و آسان سران اوپوزیسیون را رندانه توجیه می کند و حتی تأیید و مرحبا از سوی شخص تابان درو می کند.
طرف ظاهرا نمی داند که خود مقاله تابان جلوه گاه دیالک تیک است.
دیگری که تا دیروز از دموکراتیسم اخبار روز در هر کامنتی دم می زد، ضمن دفاع از استبداد سلطنتی اخبار روز را به سانسور و خفقان و سرکوب متهم می کند.
یکی دیگر در این واویلا دم از وطن می زند و همه نیروهای همه طبقات اجتماعی را متحد می خواهد ولی نمی گوید که به جای سیستم اجتماعی ـ اقتصادی جمهوری کذائی چه خواهد آمد.
ظاهرا همه چیز هست، به غیر از صداقت و رو راستی.
۴۷۲۰۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : نیاز

عنوان : عقب افتادگی فرهنگی جامعه، عقب افتادگی فرهنگی روشنفکران و عقب افتادگی فرهنگی رژیم شاه
"نقل قول سعید طباطبائی از آقای داریوش همایون که ما بدتر از جمهوری اسلامی بودیم و می شدیم هم از همین رقم استدلال هاست که حاکمان را می گذارد و یقه ی محکومان را می چسبد. من این نظر را در این مقاله نقد کرده ام، تاکید دوباره ی آن را لازم نمی بینم. این طور اظهارنظرها تنها نشانه ی آن است که: میان ماه من با ماه گردون..."
جناب تابان من که سالها عضو و فعال سازمان شما بودم صادقانه میگم که طرز فکر ما برخلاف رژیم شاه ایدولوژیک بود، مدل های ما مدل شوروی و چین و آلبانی و ویتنام و کوبا و خلاصه همین مجموعه بود. سازمان ما با همان مدل "سانترالیزم دموکراتیک" لنینی اداره میشد، نه؟ البته شخص شما شاید مدل دیگری داشتید که خوشحال میشوم این را بگویید. اما ما اگر به قدرت میرسیدیم میخواستیم چیزی شبیه هما سیستم های "سوسیالیزم واقعا موجود" را پیاده کنیم.تا جایی که حافظه من اجازه میدهد بیشتر رهبران و کادر های سازمان که بعد از بگیر و ببندها به "سوسیالیزم واقعا موجود" گریختند، یعنی همان جوامعی که الگوی ما در مقابل رژیم شاه بود، دو پا داشتند دو پای دیگر هم قرض کردند و گریختند به کشورهای "امپریالیست غربی به سرکردگی امریکای جهانخوار". همین آقای نگهدار همین فتاپور و بقیه سروران. جمهوری اسلامی با همه جنایتکاری و ارازل و اوباشی اش هنوز هم نتوانسته روی استالین و مائو را سفید کند، درسته؟ البته هیچوقت مقاله ای یا افشاگری از این سروران در مورد آنچه به چشم دیده بودند و دلیل فرارشان به غرب نشد. پس خواهش میکنم این ژست مظلومانه که ما حاکم نبویم شاه بود پس ما مریم مقدس بودیم و اینها را پیش نکشید. این حنا ها دیگر رنگی ندارد. بعد هم بقیه انواع اپوزیسیون شاه مثل همین رژیم فعلی یا مجاهدین خلق و غیره را ببنید که بدتر بودنشان از شاه را ثابت هم کردند
۴۷۲۰۴ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : دریادل توانا

عنوان : پیروی از سلطنت طلبان در راستای آلترناتیو سازی از سوی جریاناتی خاص در غرب است!!
درست است که الگوی ذهنی مردم در قضاوتشان نقش دارد اما از این اصل درست نمی توان برداشت نادرست و مبتنی بر رای خویش کرد .این تصور که عموم مردم طرفدار سلطنت هستند و خواهان بازگشت حکومت پادشاهی برخاسته از توهمی است که در تعارض آشکار با واقعیت است مردم به تناسب توسعه و پیشرفت خواهان آزادی و ایفای نقش خویش در سرنوشت خود هستند بر این مبنا این خواست را در نظام جمهوری می بینند آمار سلطنت طلبان مبنی بر اینکه ۹۰ مردم حکومت پادشاهی را می خواهند زائیده خیال باطل آنان است
اگر همین امروز برگزاری یک انتخابات آزاد و عادلانه انجام پذیرد بی تردید سوسیال دموکراتها با گرایش عدالت طلبانه و آزادی خواهانه بر بنیان حقوق بشر اکثریت را حائز می شوند
بعلاوه تردید نباید کرد این دوستان فقط به عشق قدرت با اتکا به نیروی قهریه بیگانه این تئوری ها را می بافند باور دارم این دوستان بدنبال انجام سناریوی آلترناتیو سازی از سوی جریاناتی خاص در غرب تلاش گسترده ای را آغاز کرده اند
د- توانا- ایران
۴۷۲۰٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : نیاز

عنوان : چک سفید دیگر به شما نه
تمام انرژی چپ و راست در این خلاصه میشود که حال همدیگر را بگیرند و همدیگر را ضایع کنند. شاه سی ساله مرده اما هنوز شما رل اپوزیسیونش را ول نکرده اید. آخه آقای تابان شما و امثال شما مگر سی و سه سال است در این دنیای بدون شاه و شیخ و برادر بزرگ و رفیق کوچک ووو در مهد دموکراسی های دنیا کسی دستتان را گرفته که بتوانید یک حزب درست و حسابی تشکیل بدهید. فکر کنید برنامه تان برای اداره مملکت چیست، چه خاکی میخواهید بر سر مردم بکنید. متحدان شما که هستند. کدام یک از اتفاقات سی و سه سال اخیر را به موقع توانسته اید تحلیل کنید و و و حالا آنهایی که رفته اند با مشروطه خواهان سر یک میز نشسته اند شاید دیده اند از این امامزاده ها مثل شما چیزی در نمیاد که به این را افتاده اند. از آن گذشته به این حقیقت بسیار ساده متمدنانه رسیده اند که سر میز نشستن با دگر اندیش خود کار نجسی نیست و آنها آدم را نمیخورند اگر مثلا زبانم لال در مورد زندانیان سیاسی بدبخت فلک زده یا هزاران نکبت دیگری که دامن هر ایرانی را گرفته با هم یک کار مشترکی بکنند. چون که مثل تمام دنیای متمدن دگر اندیشان هم حرفهای مشترکی دارند. یعنی مثلا زندانیان سیاسی باید توی زندان بپوسند تا شما با دوستان جمهوری خواهتان ابتدا یکی بشوید و تازه اگر این معجزه به حقیقت بپیوندد تازه هنوز نقطه صفر هستید.... حق با شماست که مشروطه خواه و رضا پهلوی هم برنامه ندارند. اما رضا پهلوی پشتوانه ای دارد گرامی که شما ندارید و آن ضعفش را پر میکند. آن پشتوانه کارآمدی و لیاقت حکومتهای پدر و پدر بزرگش است که میگذارد روی میز و مردم میگن از اون که بدتر نمیشه. خوب اون موقع اگر اختناق سیاسی داشتیم اما آس خاورمیانه بودیم، همه جور آزادی اجتماعی داشتیم، تفریح داشتیم، بهترین وضع اقتصادی را داشتیم، و و و. شما چی میخواهید روی میز بگذارید جز داستانهای شکنجه و مظلومیتتان در زمان شاه و خمینی. داستانهایی که برای نسل روشن امروزی دیگر دلیلی هم برای بر حق بودنتان نیست. با چه حسابی باید مردم چک سفید نثار شما و رفقای همفکرتان بدهند؟ تنها و تنها چون دشمنی ایدولوژیک با سیستم پادشاهی دارید و جمهوی خواه هستید؟ من یکی که هوادار سازمان شما بودم و سالها در ایران تمام وقت و زندگی ام را فدای این سازمان کردم و امثال من یکبار یک چک سفید به شما دادیم که خیلی برای خودمان که بدرک برای مردم و میهنمان گران تمام شد گرامی.
با صدای بلند میگم که من نوعی اگر قرار به دادن چک سفید بین رضا پهلوی بی برنامه و یا شما ی بی برنامه باشم گرامی، با وضعیت امروز چکم را صد در صد به رضا پهلوی با آن پشتوانه پدر و پدر بزرگش میدم. خواهش میکنم شما یک دلیل بیاوید که باید اون چک را به شما جمهوری خواهان مدل سیصد و بیست یا بهتر بگم اپوزیسیون ز گهوار تا گور محمد رضا شاه پهلوی بدهم.
به امید اینکه سانسور نکنید.
۴۷۲۰۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : یاسمین الف

عنوان : آقای تابان نکته های برای اندیشیدن
جناب آقای تابان چند نکته را برایتان مینویسم تا شاید درباره اش فکر کنید و بقول معروف شتر سواری را دولا دولا انجام ندهید.
الف: وقتی که شاهپرستان ( نمونه های اخیر :اراد-همایون - سهند طباطبایی )که در آرزوی بازگشت بقدرت و کشتار ازادیخواهان هستند و در پای مقاله شما هر بد و بیراهی و دروغ را با هم قاطی کرده و نثار کمونیست ها میکنند، شما لباس دمکرات ها را میپوشید و در جهت "دفاع از اندیشه و سخن" بیهوده گویی های آنها را چاپ میکنید و اصلا هم برایتان مهم نیست که بی ادبی شده و بی نزاکتی و بی حرمتی (شاید هم شما بر خلاف آنچه که من فکر میکردم و میکنم همانند همسازمانی هایتان ضد کمونیست شده اید!) ولی کسی که به دفاع از کمونیست ها برمیخیزد و چند خطی مینویسد، دستگاه سانسور شما خیلی سریع کار کرده و کل مطلب را سانسور میکنید تا مبادا ملت غیور شاه پرست از دست شما دلخور شوند.
ب: شما خدمت را برای مسلمین ناب محمدی میکنید و جالب اینجاست که در دفاع از فرزند امام که کل بدنش (نه تا مرفق) بخون آزاد انسان ها آغشته هست (منظورم میر حسین موسوی) برمیخزید و وسط معرکه نرخ تعیین میکنید که این طفلک همه اش "یکبار" خواهان "باز گشت بدوران طلایی امام" شد. آیا مشگل شما مسئله "یکبار" هست و یا باور به آن؟ تا بحال جایی خوانده اید که این فرزند امام حرفی برخلاف آن زده باشد؟ راستی به سخنرانی اش در دانشگاه بابل که گفت کسانی را که در سالهای ۶۰ کشتیم بخاطر "مرتد" بودشان بود؟ این حرف این وحشی آدمخوار اسلامی را چگونه توجیه میکنید؟ نکند آنرا هم چون یکبار گفته اشکال نداره؟
شما نمیتوانید هر لحظه لباس طرفدار دمکراسی را به تن کنید و لحظه ای بعد لباس حمایت از شکنجه گران و آدمکشان. مگر آنکه شما هم مردم را نه عاقل بل صغیر و سفیه بدانید. صد البته میدانم که این مطلب چاپ نخواهد شد و صرفا برای یادآوری نوشتم
۴۷۱۹۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : سهراب بیرانوند (ناظر)

عنوان : سانسور بی‌دلیل
آقای تابان، در کامنت خود نوشته‌اید « مایلم بدانم که استبداد و خودرایی در اخبار روز در کجا بوده است؟ این موضوع اگر با چند مورد مستند شود، شاید خدمتی باشد به مبارزه برای آزادی مطبوعات». ضمن قدردانی از برپایی این سایت، در بعضی موارد، سانسور بی‌دلیل میکنید. در ذیل مقاله « در سوریه برای ایران و خاورمیانه، آش کله پا می پزند» پاسخی در رد اتهامات مترجم مقاله گذاشتم که منتشر نکردید. رفیق عزیز، آزادی بیان فقط نباید منحصر به متعصبین مذهبی که هنوز معتقد به نجاست کفار هستند، باشد. حق پاسخگویی را برای مراجعین در مقابل اتهامات ناشایست قایل باشید.
۴۷۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : خسرو صدری

عنوان : با تشکر از آقای تابان:
در جواب به کامنت من ،گفتید که پیرامون آن قبلا در اخبار روز مطالبی منتشر شده است. در پاسخگویی بعدی، نام این مقالات را هم ، اگر به خاطر دارید،ذکر کنید.
۴۷۱۹٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : ف. تابان

عنوان : پاسخ به چند تا از اظهارنظرها
با تشکر از همه ی خوانندگانی که تا اینجا برای مقاله ی من نظر گذاشته اند. برخی از این نظرها ابراز نظر است که طبعا الزامی برای پاسخگویی به همراه نمی آورد. پیرامون این اظهارنظرها من هم مواردی را که در این مقاله به نظرم می رسیده است مطرح کرده ام.

جدای از آن،
اراد و زانیار معتقدند که هر چه می کشیم از «چپ» می کشیم و از جمله زانیار نوشته است اتحاد شیخ و چپ موجب این وضعیت شده است. این هم نظری است. منتهی من چنین نظری را فقط در بخشی از اپوزیسیون ایرانی دیده ام که معتقدند استبداد و دیکتاتوری نه محصول سیاست های حکومت کنندگان بلکه محصول سیاست های حکومت شوندگان است، نقل قول سعید طباطبائی از آقای داریوش همایون که ما بدتر از جمهوری اسلامی بودیم و می شدیم هم از همین رقم استدلال هاست که حاکمان را می گذارد و یقه ی محکومان را می چسبد. من این نظر را در این مقاله نقد کرده ام، تاکید دوباره ی آن را لازم نمی بینم. این طور اظهارنظرها تنها نشانه ی آن است که: میان ماه من با ماه گردون...

سعید طباطبائی علاوه بر آن نوشته است استبداد «اعلحضرت» در مقایسه با استبداد من در «اخبار روز» یک در برابر صد بوده است! به ایشان پیشنهاد می کنم که هیآتی تعیین کنند و بیایند از غل و زنجیرها و شکنجه گاه هایی که در اخبار روز برقرار است بازدید کنند و گزارشش را هم به عموم منتشر کنند. اما جدا از این شوخی (در برابر شوخی آقای طباطبائی) مایلم بدانم که استبداد و خودرایی در اخبار روز در کجا بوده است؟ این موضوع اگر با چند مورد مستند شود، شاید خدمتی باشد به مبارزه برای آزادی مطبوعات!

با آقای کبیری موافق هستم که جمهوری خواهان باید آستین ها را بالا بزنند و میدان اگر خالی بماند، دیگران پرش می کنند. نباید طوری وانمود شود که انگار عده ای برنامه دارند و عده ای ندارند. آن ها که ظاهرا می گویند برنامه دارند، همه ی برنامه شان فعلا این شده است که جمهوری خواهان را تکه پاره کنند و یک تکه شان بروند با مشروطه خواهان شاهی متحد شوند و یک عده شان هم می خواهند با مشروطه خواهان شیخی متحد شوند. برنامه هایشان فعلا بیشتر از این نیست. من حرفم این است که جمهوری خواهان به این دلایل خودشان را تکه پاره نکنند، خودشان را جمع و جور کنند، شعارهایشان را هم محکم مطرح کنند، دست از جمهوری خواهی شان هم به خاطر آن که این و آن خوششان نمی آید نکشند. آن وقت از اتحادهای احتمالی و موردی با مشروطه خواهان دو طرف هم ترسی نداشته باشند.

با کامران رئوفی موافق نیستم که شرایط جهانی زمان انقلاب بهمن، حمایت از خمینی را توجیه می کرد. چپ تحت هیچ شرایطی نمی بایستی دست دوستی به سوی این نیرو دراز می کرد کما این که امروز هم تحت هیچ شرایطی نباید دست دوستی به سوی جنگ طلبان دراز کند. من از آن دسته آدم ها نیستم که دانش و تجربه امروز خود را وسیله ی کوبیدن و نفی دیروزی ها می کنند. اما از تجارب باید آموخت تا اشتباهات تکرار نشوند.

آن چه خسرو صدری نوشته است بحث جداگانه ای است و اخبار روز قبلا در این مورد مطالبی را مطرح کرده است. موضوع ائتلاف با مشروطه خواهان یک چیز است، و موضوع دست دراز کردن به سوی محافل جنگ طلب موضوع دیگری. هر چند خیلی از هم جدا نیستند. به جز مجاهدین خلق که مساله شان جداست، به نظر من تنها کنفرانس هایی نظیر بروکسل می توانند این استعداد (من فعلا فقط روی استعداد تکیه می کنم) را از خود بروز بدهند. بعید می دانم اجلاس های جمهوری خواهی علاقه ای به این که چهره ی بیرونی خود را با جنگ طلبان آرایش بدهند، داشته باشند. می دانم عده ای به من انتقاد خواهند کرد که «درک سنتی» دارم و مخالف کمک خارجی هستم. من مخالف کمک خارجی به استقرار دموکراسی در ایران نیستم و خیلی هم طرفدار آن هستم. موضوع این است که اپوزیسیون ایران می خواهد در پیوند با سوسیال دموکرات ها، سبزها، چپ های جهانی کمک خارجی را جلب کند یا در پیوند با احزاب راست و جنگ طلب؟

اگر موردی از قلم افتاده است پوزش می خواهم. تا نوبت بعدی
۴۷۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : زانیار

عنوان : متحدین شیخ
نمی دانم آقای تابان در چه جهانی بسر می برند ولی در تاریخ نیم قرن اخیر آنچه کشیدیم از دست اتحاد شیخ و چپ بود نه شیخ و شاه.
۴۷۱۹۰ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

    از : کامران رئوفی

عنوان : در نظر بازی ما بی خبران حیرانند ما چنانیم که نمودیم دگر ایشان دانند.
رفیق تابان عزیز. صف بندیها ودیدگاها را ، البته درکمال تاسف در تفرق در صفوف دموکرتیسم ، خیلی خوب دیده اید، اما رفیق تابان عزیز ، برخورد با انقلاب ۵۷ وشرایط ارایش نیروها در آن زمان ، کمی دور از انصاف است . دفاع بخشی از چپ ایران از رهبری اپوزیسیون ، در شرایط جنگ سرد وتحلیل ( که برکه سنجید ) را با اطلاعات وسیع امروز نمیتوان بدون تامل درگذشته بنقد کشید ، آنهم بدون بازگشت به آن شرایط . پدیده ها در زمان ، مکان وشرایط خود قابل نقد وبررسی اند. در سال ۵۷ پارامترها ، آرایش اپوزیسیون وشرایط بین المللی در فاز دیگری بوده است . درنظر نگرفتن دقیق ان شرایط ونقد خود دران مقطع ما را ممکن است به بیراهه بکشاند.
۴۷۱٨۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ مرداد ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۵۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست