از : فریدون بی بیان
عنوان : با مردم بودن برای بزرگان کار آسانی نیست.
برای مهدی اصلانی
بحث در باره ء پرویز خان اهمیت نقش پرویز ها را در مبارزات ضد دیکتاتوری نشان میدهد. و ار تجربات او می توان بسیار آموخت.
بسیاری از قهرمانان ورزشی بدلایل ویژه گی های خاصّی در رشته ء خود معروف و محبوب میشوند.
عبدالله موحد قهرمان کشتی کشورمان با ۶ مدال طلای بازیهای جهانی و المپیک چهر ه ای بی نظیر ست . تصویر او در ساختمان فدراسیون بین المللی کشتی برای تجلیل از او همیشه بیادگار خواهد ماند.
فعالیت سیاسی در کشورهای آزاد جهان امری داوطلبانه ست . اما در ایران ما بسیار دشوار و پر «هزینه» می باشد. بخصوص اگر شهروندان در جایگاه مخالف حکومت قرار گیرند که عموما صد چندان بار مشکل تر میشود و با زندان و اعدام توام ست.
از این زاویه هم می توان به نقش ورزشکاران بزرگی که وارد صحنه ی سیاسی کشوری دیکتاتور زده مثل ایران میشوند تا برای دفاع از حقوق تضییع شده مردم مبارزه کنند توجه کرد. بدیهی ست که چنین ورزشکارانی محبوب تر میشوند.
پرویز خان دانشجو بود .بسیاری از ملی پوشان در دانشرایعالی - امروز داشگاه تربیت معلم - درس خوانده بودند. او در سال ۵۰ در مرکز توجه دستگاه «امنیتی » قرار گرفت.
قبل از پرویز، در سال ۴۶ قهرمانان جهان محمد قربانی و اسکندر فیلابی با ده ها ملی پوش دیگر در مبارزات دانشجوئی حضور فعال داشتند و در تظاهرات و تحصن ها شرکت داشتند که با حمله ء شبانه ء برهبری دژخیم سرهنگ طاهری قبل از مراسم ۴۰ جهان پهلوان دانشجویان را دستگیر و دانشسرایعالی را تعطیل کردند.
آری ، ورزشکاران از میان مردم بر می خیزند و به اشکال مختلف نارضایتی خود را نشان میدهند بدیهی ست که حکومت ها نمی توانند چهره های محبوب را در صف مخالفین ببیند و معلوم نیست چه تعداد از آنها به اشکال مختلف «اخطار » گرفته باشند.
دریغ که امروز قهرمانان ملی ما محمد قربانی و اسکندر فیلابی و یاران دهه ۴۰ با سوابق درخشان مبارزاتی علیه حکومت شاه و رژیم مذهبی نسبت به سیاست های رهبران سازمان مجاهدین واکنش مناسبی نشان نداده و معلوم نیست به کجا خوهند رفت.
با مردم بودن برای بزرگان کار آسانی نیست.
۵۰۱۵۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ آذر ۱٣۹۱
|
از : به یاد کاظم غلامی
عنوان : بزرگی ورزش, شجاعت شورش
جناب مصداقی ,مقصود من از سیاسی بودن, پیروی کردن از یک جریان سیاسییت و نه شورش در برابر ستم. آنچه پرویز را اینگونه برجسته کرده است ترکیبکیب بزرگی ورزشی او با شجاعت مردم دوستانه اش می باشد. حال که از قهرمانان سینه و تن سوخته ایران یاد کردیم , اجازه می خواهم از پهلوان فرهیخته ی اصفهان هوشنگ منتظر الظهور که در درگاه سیاه وننگین دهه ی خونین شصت به خاک افتاد نیز یاد کنم
۵۰۱۴۰ - تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱٣۹۱
|
از : مهدی اصلانی
عنوان : کاظم غلامی شماره یک کاظم غلامی شماره دو
تصور می کنم ما در ورزش کشتی دو کشتی گیر با نام کاظم غلامی داشتیم. کاظم غلامی معروف که اشتهار اولیه وی در آن بود که در نزد کشتی گیران ایرانی وی اولین نفر بود که عبدالله موحد را در اوج خاک کرد و یک امتیاز از موحد گرفت. دومین دلیل اشتهار و البته محرومیت وی تا آن جا که من می دانم درگیری فیزیکی و به روایتی اسلحه کشیدن روی تیمسار حجت ریاست وقت بود. و نیز حق کاملا با ایرج مصداقی می باشد که اگر پرویز ورود به عرصه سیاست نمی داشت آنی نبود که امروز هست و البته در مورد وی گفته است. کاظم غلامی بعدتر به صف هواداران شورای ملی مقاومت پیوست. و اساسا نمی توانست در مسابقات آن سالها حضور داشته باشد. اما آن کاظم غلامی دیگر یا دوم آن گونه که در سایت کمیته المپیک آمده است در بازی های المپیک آسیایی ۱۹۸۶ سئول شرکت داشته خبر این است:« مدال آوران بازی های آسیایی ۱۹۸۶ سئول کشتی آزاد: ۳ طلاتوسط عسگری محمدیان، مجید ترکان و علیرضا سلیمانی، ۲ نقره توسط یعقوب نجفی جویباری و محمدحسن محبی، ۴ برنز توسط اکبر فلاح، علی اکبرنژاد، محمدحسین محبی و کاظم غلامی...» کاظم غلامی شماره دو که در خیلی جاها «کاظم غلام »هم آورده شده است در المیک ۱۹۹۲ بارسبلون حضوری ناموفق داشت و در وزن صد کیلوگرم نهم شد. کاظم غلامی اصلی و مورد نظر به گفته ایرج مصداقی نمی توانست به لحاظ سنی و مهم تر دلایل سیاسی اصلا در ایران باشد و در آن سال عضو تیم ملی کشتی . نکته آخر: اصلا چرا ما داریم در باره کاظم غلامی که در عرصه ی ورزشی و مدال آوری مثلا در حد کسی مانند عسگری محمدیان هم نبوده صحبت می کنیم؟ جز این که وی جایی دیگر مهر خود بر تاریخ کوبیده
۵۰۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱٣۹۱
|
از : ایرج مصداقی
عنوان : تصحیح یک اشتباه
قطعا اگر پرویز خان وارد عالم سیاست نمی شد امروز نامی هم از او نبود و مثل خیلی های دیگر در موزه ها و یا آرشیو های ورزشی بایستی دنبال او می گشتیم. امیدوارم صد سالگی او را هم جشن بگیریم.
در تصحیح نوشته آقای فریدون بایستی بگویم کاظم غلامی آخرین بار در سال ۱۹۷۳ و در مسابقات جهانی کشتی تهران در وزن ۶۸ کیلوگرم شرکت کرد و در حالی که امید اول ایران برای کسب مدال طلا بود با شکستی ناباوارنه حذف شد. او بعد از این شکست تقریبا از دنیای قهرمانی کشتی اگر اشتباه نکنم خداحافظی کرد. وی در دهه ی ۶۰ خورشیدی و به ویژه بعد از انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین تا مدتی در تظاهرات های مجاهدین در واشنگتن شرکت می کرد. بنابر این نه به لحاظ سیاسی و نه سنی نمی توانست در سال ۱۹۸۸ و ۱۹۹۲ عضو تیم ملی کشتی ایران به ویژه در وزن ۱۰۰ کیلوگرم باشد.
۵۰۱٣۴ - تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱٣۹۱
|
از : مهدی اصلانی
عنوان : به نکته بین
سپاس از تمامی دوستانی که با نوشتن کامنت تولد پرویز را حرمت داشتند. حرمت دار محبت ها و نوشته ها هستم. تنها می ماند نکته ای که جناب نکته بین[خانم یا آقا؟؟] مرقوم داشتند:به مناسبت ۶۵ سالگی پرویز قلیچ خانی، جناب مهدی اصلانی نوشته است که : ["تمامِ شصتوهفت سال زندگیاش را سرویس داد و جخ یکدهم آن سرویس نگرفت." حالا درست پرویز ۶۷ ساله شده است. احتمالا اصلانی هنگام نوشتن این مطلب می دانسته که در ۶۷ سالگی پرویز آن را منتشر می کند»] جناب نکته بین درست است که نوشته حاضر به مناسبت شصت و پنج سالگی پرویز قلمی شد اما انتشار کنونی مناسبت شصت و هفت ساله گی با خود دارد. اگر سه سال دیگر منتشر می کردم می شد هفتاد ساله گی و ... در ویرایش جدید من تمامی شصت و پنج ساله گی ها را بدل به شصت و هفت ساله گی کردم. کجای این کار اشکال دارد؟ متوجه کشف نکته بینانه تان نشدم. با احترام
۵۰۱۱۹ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱
|
از : خواننده نکته بین
عنوان : توجه
به مناسبت ۶۵ سالگی پرویز قلیچ خانی، جناب مهدی اصلانی نوشته استکه : "تمامِ شصتوهفت سال زندگیاش را سرویس داد و جخ یکدهم آن سرویس نگرفت." حالا درست پرویز ۶۷ ساله شده است. احتمالا اصلانی هنگام نوشتن این مطلب می دانسته که در ۶۷ سالگی پرویز آن را منتشر می کند
۵۰۱۰٨ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱
|
از : کاظم غلامی یادت بخیر
عنوان : برای اولین بار
من ورزش دوستی بودم که برای اولین بار از شما چیزی می خواند.. بسیار ، و بسیار متاسفم که همه چیز و همه چیز را واژگونه برداشت کردید. حتا ابراز ارادت و تحسین من از خودتان را. دیگر از ثابتی و دیگران, که برداشتتان چون توهینی سنگین بر جان آرزده ی ما فرود آمد..ما را بخیر و شما را به سلامت.
۵۰۱۰۲ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱
|
از : بی بیان بی بیان
عنوان : حکومت در سرکوب مشاهیر کمی «مراعات » می کرد
برای کاربر محترم با امضاء «کاظم غلامی یادت بخیر»
این اولین بار نبود که در اخبار روز نوشتم ولی اولین بار است بود که یک نفر به اسم دیگران هم کار دارد و آدم را یاد خاطرات بدی میاندازد - هویت شما محرز ست ......-
بجای اینکه به اسم و موضوعات شخصی این جانب گیربدهید. بهتر است به نوشته نگارنده پپردازید وشفاف نه اینکه :
۱-با تردید نوشته اید «.. البته اگر اجازه داشته باشیم کسانی چون" ثابتی" و کارفرما هایش را از ملت ایران منها کنیم »
ثابتی ها ایرانی هستند. ولی مانند هر جامعه ای ایران نیز دارای تبهکارانی می باشد. ولی در نبود دادگستری و قانون بدون رسیدگی به اتهامات جنائی بریش بقیه مردم می خندند.
۲- سئوال فرمودید:« درست است که پرویز به فداییان پیوست اما شما به من بگویید که از فداییان چه چیزی مانده است.»
مهم اینست که جزیره ء آرامش شاه از بین رفت.اما بعداز انقلاب میلیونها ایرانی وارد صحنه سیاسی شدند. خمینی و حزب الله -مثل امروز در مصر - تمام دگر اندیشان را یکی پس از دیگری سرکوب کرد. فدائیان که بزرگترین سازمان چپ در بعداز انقلاب بودندو مجاهدین خلق که بزرگترین سازمان سیاسی بود و بقیه گروها حتی به خودشان هم رحم نکردند.دولی تمام کشتارها تمام جریانها بذون استثناء از زمان شاه فعال تر و و دارای کادرهای بیشتری میباشند. سازمان فدائیان در سال ۱۳۵۵ تقریبا نابود شده بود همین طور مجاهدین. لطفا مطالعه فرمائید.
۳- اما وقتی در پایان کامنت می نویسی :« اما پرویز که سیاست را برگزید هنوز تاوان می دهد که چرا با این گروه یا آن گروه که این خطا یا آن خطا را مرتکب شد رفته است. جان او سلامت و عمر او دراز باشد.»
دوست عزیز من هم امیدوارم پرویز خان همیشه سالم وسرفراز باشد. ولی حکومتی که آنهمه از «پپشرفتها» داد سخن میداد. نمی توانست کاپپتان تیم ملی فوتبال را بخاطر شرکت در یک تظاهرات تحمل کند.این را در مد نظر داشته باشید . این مشکل حکومت شاهنشاهی بود که نحمل هیچ دگر اندیشی را نداشت. ده ها منقد وهنرمند دیگررا نیز مانند کاپپیتان تیم ملی اذیت کردند.فقط تعداد انگشت شماری را توانستند با پپست و مقام بخدمت خود در آورند. ولی اکثریت مصاحبه شوندگان هرگز به جانیان «آری » نگفتند. پرویز خان یکی از آنهاست که سربلند به شاه گفت نه !
حکومت در سرکوب مشاهیر کمی «مراعات » می کرد. مجسم کن که پرویز ثابتی ها نمی توانستند کاپیتان تیم ملی را بقصد کشت شکنجه کنند. ولی همزمان در کمیته مشترک ساواک - شهربانی هزاران نفر دیگر را لت و پار کردند. بعضی که زیر شکنجه شهید شدند را ادعا کردند که در زدوخورد ها با «چریکها » کشته شدند . یا در خانه های تیمی یکدیگر را کشتند.
حکومت فعلی مراعات هیچکس حتی نایب «امام » شادروان آیت الله منتظری را نیز نکرد. هم اکنون صدها نفر از کادر های اصلی سازنده ء حکومت اسلامی در بندند.ترور مشاهیری چون شادروانان بختیار ، قاسملو ، شرفکندی ، فرخزاد،داریوش و پروانه فروهر.. تائیدی بر بی پرنسیبی این حکومت می باشد. ده ها هزار نفر را از نعمت زندگی محروم کردند و میلیونها ایرانی داغدار هستند. روسیاهی تمام این فجایع برای حکومت های خودکامه و حامیان آنها باقی می ماند. آری حکومت ها ندانم کاریهای خود را همیشه به مخالفین خود نسبت میدهند ولی شما از روی دلسوزی می گوئید: «این گروه یا آن گروه که این خطا یا آن خطا را مرتکب شد »
۵۰۰۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۶ آذر ۱٣۹۱
|
از : حمید ارجمند
عنوان : امثال پرویز متعلق به هیچ سازمانی نیستند !
بله آن سال ۱۳۴۷ را خوب به یاد دارم که با برادر بزرگتر خود پای صدای رادیو میخکوب شده بودیم و در حالیکه تیم ملی ایران با یک گل بازی را تا آن لحضه واگذار کرده بود و انگار که دنیا بر سرمان خراب شده در لحضات بیم و نا امیدی این پرویز فرزند ایران بود که بمبی بزرگ در سراسر ایران با آن ضربه گل خود ترکاند و تا کسی خود در آن روز درگیر این بازی نبوده نمیتواند انفجار شادی یک ملت را تصور و بیاد بیاورد و لازم است بگویم پرویز خان برای ملیونها نفر مثل من نه متعلق به یک سازمان بلکه فرزند واقعی و متعلق به ملت ایران بوده و خواهد بود از آن روز پرویز و سپس حسین کلانی محبوب قلبها شدند هر چند دستگاه سابق با حماقتها و فسادش سعی در تخریب فرزند واقعی ملت را داشت ولی ناموفق و جانشینش که از نطفه ابلیس بوجود آمده اند و سعی در محو امثال پرویز خان را که خوشبختانه این آرزویشان را به گور تاریخ خواهند برد . با آرزوی سلامتی پرویز خان عزیز و محبوب و در آغوش گرفتنش در مام میهن . یاد مهراب شاهرخی ، عزیز اصلی ،مصظفی عرب ، جعفر اشرف کاشانی و.... بخیر
۵۰۰۹٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱٣۹۱
|
از : کاظم غلامی یادت بخیر
عنوان : آقای فریدون عزیز
آقای فریدون عزیز
اجازه بدهید شما را "بابیان " بخوانم زیرا اسمی که برگزیده اید با توجه به کیفیت نوشته ات غایت شکسته نفسیست.
از اینکه ما را به یادت فرزند معصوم انقلاب سنگ دل ایران، زنده یاد "حبیب خبیری" انداختی سپاسگزارم.. من پهلوان کاظم را از روزهایی که اهالی کشتی او را بسیار ارج و عزت می نهادند به یاد دارم. او که جوانی رعنا و نجیب بود بشدت مورد لطف مردمی بود که کشتی را چون بسیاری از سنتهای کهن خود گوشه ای از هویت ملیشان می دانستند. شاید ایشان در آرزوی آن بودند که از او" تختی" دیگری بسازند تا وی را در تقابل با رژیمی که همه فرهنگشان را به حراج گذاشته بود پرچم خود کنند . چنین نشد و انقلاب پر شتاب از راه رسید و همه را طوفان زده کرد. آقای فریدون "بابیان"، چیزی که تختی را در تاریخ ایران بی همتا می کند نقش او به مثابه" تنها قهرمان" ملی ایران است. اگر ملت را جمیع اقشار و طبقات شهروند در یک کشور بدانیم، آن وقت هیچ فردی در میان ایرانیان فارغ از وابستگی های سیاسی ، قومی و طبقاتی، پیدا نخواهیم کرد چون تختی محبوب باشد . البته اگر اجازه داشته باشیم کسانی چون" ثابتی" و کارفرما هایش را از ملت ایران منها کنیم. پرویز قلیچ خانی در زمان خود سردار کبیر فوتبال ایران بود. او با فدا کردن وجود خود که سرشار از عشق به مردم بود به ستیز با نظام حکم برخاست . شاید تختی ی افسانه ای ،یک چآرک مشقات پرویز کبیر را متحمل نشد، اما شناخت ملت ایران از تختی ابعادی دیگر دارد. ابعادی که سنگ محک ندارند. درست است که پرویز به فداییان پیوست اما شما به من بگویید که از فداییان چه چیزی مانده است. اما اگر هزاران تاریخ نویس با هزاران مدرک استدلال کنند که تختی براستی در اثر خودکشی نابود شده است ،میلمتری از آن به گوش آگاهانه "کر" یک ملت نمی رود و اگر هزار دولت در ایران دگر شود هیچ کدام جرأت دگر کردن نام ورزشگاهای به نام او را نخواهند شد. کاظم غلامی ی من در قلب مردمی که دوستش داشتند فرو رفت و رفت. اما پرویز که سیاست را برگزید هنوز تاوان می دهد که چرا با این گروه یا آن گروه که این خطا یا آن خطا را مرتکب شد رفته است. جان او سلامت و عمر او دراز باشد. زحمتش در آرش که همان سرسختیش در میدانهای فوتبال است، ارجمندو ارزشمند است. اصرارش در وفاداریش به زحمتکشان زاییده ی همان پیکر چغریست که کفر هر حریفی را در می آورد. اجازه بده که من هنوز از اینکه او بر قطار بی بآر سیاست سوار شد غمگین باشم.
۵۰۰٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۵ آذر ۱٣۹۱
|