یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

در دفاع از همبستگی ملی!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : یاشار گولشن

عنوان : چند توضیح مختصر
جناب البرز،
به دلیل اینکه این جواب را در بخش کامنت میگذارم نمیتوانم طولانی بنویسم در نتیجه خیلی مختصر و بصورت اشاره جواب میدهم:

۱- در مورد استفاده از اصطلاح چرند و پرند باید بگویم که وقتی من برای رساندن حرفهایم به مخاطبان اخبار روز ناچارم از فارسی استفاده کنم در نتیجه استفاده از اصطلاحات وابسته به آن زبان و یا اصطلاحات ادبای وابسته به آن زبان نیز چیز غریبی نیست. اگر شما به انگلیسی مطلب به نویسید و از شکسپیر مثال بزنید لزوما به این معنی نیست که مثل وی فکر میکنید.

۲- در مورد بخش کامنت گذاری آن سایت، حرفهای شما بی پایه است. دلیلش فنی است و در آنجا هم توضیح داده که اگر کامنتی در صفحه فیس بوک آن سایت بگذارید و یا با ای میل بفرستید در زیر مطلب درج میشود. اگر مایل باشید من ترتیب درج متن کامنت شما و جواب هایم را در آنجا میدهم.

۳- در مورد اینکه بعد از انقلاب بهمن هیچ کس به حق و حقوق خود نرسیده است لازم است از شما درخواست کنم که مطلب مرا دو باره و با دقت بخوانید. در آنجا از روندی صحبت شده بود که اینک مطالبات ملی غیر فارس ها، در مقابلش هم حکومت را دارد و هم اوپوزیسیون آنرا. اشاره ای هم بود که اوپوزیسیون با وجه مذهبی حکومت در مبارزه است اما در مقابل وجه فارسی آن یا ساکت است یا اینکه مدافع آنست. مفصلا هم در مورد بی محتوی بودن شعارهای برخی از معدود محافلی که ادعای مدافعه از حقوق ملی غیر فارس ها را دارند صحبت کرده بود.

۴- من نگفتم که مردم استان آذربایجان میخواهند از ایران جدا شوند یا نه شوند. در جمله من از انگیزه های قوی در خلاصی از زندان ایرانی صحبت شده است. کسی آمار ندارد که چند درصد طرفدار خلاصی از ایران هستند و چند درصد نیستند اما آنچه که قرائن و اتفاقات روزمره در صحنه اجتماعی میان مردم در آذربایجان جنوبی نشان میدهد اینست که این انگیزه خیلی قوی است. البته اینکه شما اصرار دارید که خلاف این را القا کنید مساله است که در آن مورد از من کاری بر نمیاید. برخی ها دوست دارند که با آرزو زندگی کنند و اگر شما جزو آنها هستید باز هم حق شماست.

۵- در مورد اینکه حق ملی چیست باید بگویم که بر حسب اینکه شما چه تفسیری از ملت داشته باشید نظر متفاوتی میتوانید داشته باشید. اگر حضرتعالی فقط یک ملت ایران میشناسید، حرفهای من در نظر شما چیزی در ردیف هذیان گوئی خواهد رسید اما با اینحال برای اینکه اقلا با فهرستی از این حقوق ملی ضایع شده ترکها در ایران آشنا شوید من شما را به یک مقاله که اخیرا توسط یکی از فعالین آذربایجانی که زمانی بدلیل نزدیکی اش به اصلاح طلبان، در مدیای فارس نیز مطرح میشد اما اخیرا بایکوت شده است، یعنی آقای انصافعلی هدایت جلب میکنم. اسم مقاله هست: “ این پایان راه است: استقلال آذربایجان جنوبی از ایران “ من لینکش را نمیگذارم که مشکلی برای درجش در اخبار روز پیدا نکند. شما اگر در سوالات تان صادق هستید و میخواهید بدانید که مساله اینکه حقوق ملی چی است و چگونه این حقوق در مورد ترکها ضایع شده است آن را بخوانید، به زبان خیلی ساده و از روی احساس درد، خیلی از مسائل در آنجا لیست شده است. اگر هم کامنت های شما باری به هر جهت است که من دیگر کاری نمیتوانم بکنم.

امیدوارم با این توضیحات قال این مباحثه را در زیر این مقاله که بزودی از صفحه اول اخبار روز هم خارج میشود بکنیم تا فرصتی دیگر.
۵۲۷۴۲ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : آشنا ...

عنوان : تجزیه طلبی ناسیونال شونیستهای کُرد و دشمنی با مردم ایران
توافقنامه ای میان "حزب دمکرات کردستان ایران" و "حزب کومله کردستان ایران" به امضاء رسیده بود که از نظر محتوی چیز جدیدی نبود . این توافقنامه سندی تجزیه طلبانه و ضد ایرانی در خدمت تجزیه ایران و ایجاد کردستان بزرگ در منطقه خاور میانه به عنوان اسرائیل دوم است. این دو حزب در اساس خود بر روی همدستی با امپریالیستها و صهیونیسم جهانی برای نابودی ایران، حساب جدیدی باز کرده اند. نه سخنان آقای عبداله مهتدی جدید است و نه سخنان آقای مصطفی هجری.

آقای عبداله مهتدی صرفنظر از اینکه مطالب فراوانی در مورد وابستگی ایشان به کمک های مالی امپریالیستها منتشر شده ، زمانیکه تحت نام کومله با گروه اتحاد مبارزان کمونیست (گروه سهند منصور حکمت) اتحاد کرده بود و "حزب کمونیست ایران" را ایجاد کرد ، خواهان ایجاد اسرائیل جدیدی در کردستان بود و عدم پیگیری این سیاست را در یکی از سخنرانی های خویش یکی از اشتباهات مبارزاتی تشکیلات آنروزی خود بیان کرد. وی موفق شده بود در همکاری با دارو دسته منصور حکمت برای کومله در "حزب باصطلاح طبقه کارگر" حقوق ویژه بدست آورد، تا ناسیونال شونیسم کُرد را تبلیغ کند. به سخنان آنروز ایشان توجه کنیم . ایشان در آن روز که خود را کمونیست جا می زد و خواهان استقرار سوسیالیسم در کردستان ایران بود، چنین اظهار فضل کرده است:
آیا "ما نمی توانیم از کشور سوسیالیستی خود در حد توان خود دفاع کنیم ؟ چرا نمی توانیم، ما براحتی می توانیم سربازگیری بکنیم ، عضو سازمان ملل بشویم ، اسلحه بخریم، مالیات بگیره، اسلحه تامین کند، وام بگیرد، سرمایه گذاری کند... به منابع طبیعی دست پیدا کند و استخراج کند و بفروشد، چرا نمی شود، مگر اسرائیل چقدر جمعیت دارد، مگر کویت چقدر جمعیت دارد، مگر می شود به سادگی حمله کرد و کویت را گرفت(دیدیم که شد). فرض کنیم برای خود آمریکا، چونکه فقط قشون قضیه را تعیین نمی کند. اینکه یک ملت خودش را به صورتی متعیّن کرده باشد و باور کرده باشد که ملتها و کشورهای دیگر وی را برسمیت شناخته باشند، خودش سنگرهای مشخصی است. در سازمان ملل هوار می کنیم که سربازان ایتالیائی و سوئدی بیایند دم جاده بایستند و مانع حمله شوند . ما باید به سوی یک حاکمیت مشخص پیش برویم. ما باید کشور مقابل کشور بوجود می آوردیم و به همه اعلام می کردیم که جنگ است.حالا ما می فهمیم که چه خبطی در عرض این چهار سال کرده ایم."

آقای عبداله مهتدی با یاری دارو دسته های منصور حکمتی که با این تحلیها موافق بودند و در زیرش امضاء گذارده اند، دارد، خبط گذشته خود را بر طرف می کند و می خواهد با کمک سربازان سوئدی و ایتالیائی( ترسیده از اسرائیل و آمریکا که بدنام ترند نام ببرد.خواسته از امپریالیستهای "ملایم" مساعدت بطلبد) کشور بوجود آورد و در سازمان ملل متحد هوار بکشد. آقای عبداله مهتدی دارد آرزوهایش را متحقق می کند.
سخنان امروز ایشان ادامه همان سیاست نزدیکی به اسرائیل آقای عبداله مهتدی
و منصور حکمت و ایجاد کشوری جدا از ایران با عنوان دروغین "سوسیالیسم" بود
که تا به امروز نیز ادامه دارد. در اینجا وظایف تقسیم شده است. عبداله مهتدی وظیفه جدائی و "حزب کمونیست کارگری" و همه دارو دسته های پیرو نظریات منصور حکمت، وظیفه همدستی و همکاری با امپریالیسم و صهیونیسم برای تجاوز به ایران را به عهده گرفته اند.

اما آقای مصطفی هجری با الهام از وضع کردستان عراق، از امپریالیست آمریکا در خواست کرد به ایران به تجاوز نظامی بپردازد و همان بلائی را به سر مردم ایران بیاورد که بر سر مردم عراق آورد. آقای مصطفی هجری را چه باک که میلیونها ایرانی کشته می شدند و ایران ویرانه می شد.مهم این بود که با همدستی با امپریالیسم مانع می شد که آن بخشهائی از خاک ایران که وی مدعی تملک آن است،از این جنایت مصون می ماند. این همکاری ها با عمال بیگانه و دشمنان مردم ایران و خلق کرد در میان این سازمانها ریشه تاریخی طولانی دارد.بعد از ترور قاسملو و شرافکندی که توسط رژیم جمهوری اسلامی صورت گرفت،شتاب این روند شونیستی در درون این تشکیلاتها تشدید شد.

روح این بیانیه، جدائی طلبی آشکار از ایران است. در این بیانیه همواره سخن از سرنوشت کردستان ایران و نه کشور ایران در میان است. تدوین کنندگان این سند با دقت کوشیده اند که سرنوشت خلق کُرد را از سرنوشت خلقهای ایران به روشنی جدا کنند.در تمام سند برای خلق کُرد حساب جداگانه ای باز کرده اند. آنها حتی تا جائی پیش می روند که از اپوزیسیون ایران به عنوان "اپوزیسیون ایرانی" صحبت می کنند، تا مبادا اپوزیسیون کُرد نیز مشمول این انتساب قرار گیرد و القاء شبهه شود، که کُردها نیز بخشی از اپوزیسیون ایران هستند و نه تافته جدا بافته برای مبارزه بر ضد رژیم جمهوری اسلامی و بر ضد اپوزیسیون ایران. برای آنها ایران یک طرف و کردستان طرف دیگر است. برای آنها یک اپوزیسیون ایرانی غیر کُردی وجود دارد و یک اپوزیسون جدائی طلب کُردی که نباید آنها را با هم مخلوط کرد، زیرا که اپوزیسیون ایرانی همان اهدافی را که اپوزیسیون کُردی طلب می کند، خواستار نیست. اپوزیسیون ایرانی "دشمن آتی" اپوزیسیون کردی است. اپوزیسیون ایرانی باید با آنها همکاری کند تا آنها کردستان ایران را از ایران جدا کرده و به سپس به کردستان عراق بپیوندد، تا کردستان بزرگ با حمایت امپریالیستها و صهیونیستها ایجاد شود. بعد از این "پیروزی" آنها به ریش "اپوزیسیون ایرانی" می خندند و برای تجاوز آشکار به ایران در ارتش اسرائیل و آمریکا نام نویسی می کنند. کردستان اسرائیلی پروراندن مار در آستین است.
در همان آغاز بیانیه آنها از "جنبش رهائی بخش ملت کرد در کردستان ایران" سخن می گویند. این به آن مفهوم است که ملت کُرد از جانب سایر ملتهای ایران از جمله فارس و ترک که در حکومت شرکت دارند مورد استعمار قرار داشته و مبارزه کُردها نه برای رفع ستم ملی که اساسا در قالب فرهنگی است، بلکه بر ضد استعمارگران و اشغالگران ایرانی صورت می گیرد. این روحیه ناسیونال شونیستی در همان بدو انقلاب با شعار "ارتش اشغالگر باید خاک کردستان" را ترک کند، امکان رشد یافت که متاسفانه از جاب سازمانهائی که خود را چپ جا می زدند، بدون انتقاد پذیرفته شده بود. اگر در بدو انقلاب مبارزه مردم کردستان ادامه انقلاب ایران و برای آزادی همه ایران تبلیغ می شد، بتدریج این مبارزه، به مبارزه برای اخراج ارتش اشغالگر خلاصه شد، که نتایج آن را امروز ما در مقابل خود داریم. اگر در بدو انقلاب بخاطر آزادی ایران، همبستگی بزرگی با مردم کردستان بوجود آمده بود، با طرح شعارهای تجزیه طلبانه به این همبستگی صدمه خورد و جنبش کردستان با جدائی از مجموعه جنبش مردم ایران، راه انزوا را در پیش گرفت. جریانهای اسرائیلی منصور حکمتی نیز به این روحیه میدان دادند و یاری رساندند. مبارزه "آزادیبخشی" که آنها از آن سخن می گویند،مبارزه برای آزادی ایران نیست، برای جدائی کردستان بر ضد مصالح ایران است.وقتی دشمن خلق کُرد، مردم ایران محسوب شوند، طبیعتا متحدان این دارو دسته، همه آن کسانی خواهند بود که دشمن ایرانند. ترکیب طیف این دشمنی را عربستان سعودی، قطر، اسرائیل و آمریکا تا همه متحدین داخلی غیر کُرد که خواهان تجاوز نظامی آمریکا به ایران و تحریم اقتصادی ایران اند، پر میکنند. بهمین جهت است که روی سخن آنها با امپریالیستهاست وقتی که می گویند: "شناساندن مشکلات و مطالبات ملت کرد در کردستان ایران به جامعه‏ی بین‏المللی و کسب حمایت سیاسی برای جنبش رهایی بخش ملت کرد، به عنوان مثال، سازماندهی اقدامات دیپلماتیک مشترک در سطح جهانی و دیدار از مراکز بین‏المللی در راستای این هدف"....
۵۲۷۴۱ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : رضا شجاعی

عنوان : ما ، در ایران ، یک ملت داریم و آن هم « ملت ایران » است .
آقای ف ـ تابان
من بر این باورم که اگر « چپ » نباشد ، « راست » دنیا را می بلعد. اما ( از استثنا ها بگذریم ) ، این واقعیت شامل « چپ » های ایران نمی شود. کارنامه ی چپ ایران ، عمدتأ ، در مصیبت و بدبختی برای مردم ایران خلاصه می شود . از نقش حزب توده در سقوط دکتر مصدق بگیریم ، تا انقلاب اسلامی و تا امروز که بخش قابل توجهی از چپ ایران ، در تدارک جنگ داخلی و فاجعه ای بد تر سوریه ، برای مردم مصیبت زده ی ما هستند.

آقای ف ـ تابان گرامی ! شما (هر چند با تآخیری طولانی ) سرانجام به برخی حقایق رسید ه اید . و از این بابت ، باید به شما وجدان بیدارتان هزاران افرین گفت . اما ، متآسفانه هنوز ار تاریخ کاملآ نیاموخته اید .لیبی ، سوریه و عراق بیخ ِ گوشمان را می بینید ، اما هنوز عمق فاجعه را درک نمی کنید .
کودکان دست و پا از دست داده ، زنان و مردان زیر آوار مانده و کسانی را ، که همه ی اعضای خانواده شان را دردرگیری ها و موشک اندازی ها از دست داده اند ، پیش رو مجسم کنید . پیر زنان و پیر مردان و کودکانی را در نظر آورید که تا دیروز کانون خانوادگی گرمی داشتند ، اما امروز ( اگر بخت یارشان باشد ) باید ، در مرزهای ترکیه و در سرمای استخوان سوز زمستانی ، به چادری و لقمه نانی خشک بسنده کنند و برخورد تحقیر آمیز سربازان و نیروهای امنیتی ترکیه را تحمل نمایند ؛ بی آن که آینده ی روشن و امید بخشی پیش روی شان باشد
من یقین دارم ، برای ترسیم فاجعه ای که در سوریه می گذرد ، قلم ناتوان و واژگان و کلام وامانده اند.

جناب ِ ف ـ تابان ! ما در ایران یک ملت داریم ، آن هم « ملت ایران » است. یک بار، در جایی دیگر نوشتم و باز تکرار می کنم که در هیچ جای بیانیه های سازمان ملل متحد ، زبان شرط ملت بودن نیست. اگر این گونه بود ، حتمآ هندی و پاکستانی تباران ساکن انگلیس ، خود را « ملت هند» و « ملت پاکستان » می نامیدند. یا ، اسپانیایی زبان های امریکا ، خود را « ملت مکزیک » می خواندند.
چندی پیش ، در همین اخبار روز (در پای کامنت دیگری ) نوشتم : « من نمی دانم ، مردم پاکستان و یا بنگلادش ِ جدا شده از هند ( بعد از جدایی) چه تاجی بر سرشان شد . و ، باز نمی فهمم ، چرا سوئدی های فنلاند ، یا فرانسوی ها سوئیس ، به دنبال ایجاد کشوری مستقل برای خود نیستند. و در این جا ، از خودم می پرسم ، آیا بنگلادشی های جدا شده از هند ، از فرانسوی های محصور در چهار دیواری کشور سوئیس خوشبخت تر اند ؟
به گمانم، در جامعه ای به سامان که حقوق طبیعی انسان ها و حق شهروندی محترم شمرده شود ، زمینه مساعد برای سعادت انسان ها فراهم می شود.بقیه اش به همت آن مردم و واقع بینی و روشن اندیشی نخبگان آن ها مربوط می شود

جناب ف . تابیان ! ما در ایران« ستم » داریم ، « فقر» و « تنگدستی » دارم ، « خفقان سیاسی » داریم ، اما « ستم ملی » نداریم.
« فقر» ، آذری و فارس و بلوچ نمی شناسد.رژیم جمهوری اسلامی هم ، در مواجهه با مخالفینش ، تنها به وزن ِ سیاسی آن مخالف و خطری که از جانب او ، نظام را تهدید می کند ، توجه دارد و فارس زبان و ترک زبان و کرد زبان و غیره نمی شناسد . احمد زید آبادی ها ، سحر خیزها ، مسعود باستانی ها و ... کرد و ترک و عرب نیستند. اینان، بخشی از همان « فارس » های به قول شما « شوینیست » !! اند که در مخالفت با جمهوری اسلام ، شکنجه و زندان و حبس و زندان انفرادی را به جان خریده اند .
آخر دوست عزیز ، ما در تاریخ فاجعه بار میهن مان ، « بهایی کشی » و « بابی کشی » و ... داشته ایم ، اما کجا دیده شد که آذری یا کرد و یا ...به جرم « فارس « نبودن ، مورد تعرض قرار گرفته باشد. آخر جعل و دروغگویی و بی انصافی تا کجا؟
جناب ف . تابان !
سلول های انفرادی «اوین» و ابزار شکنجه ، زبان شناس نیستند که به محض رو به رو شدن با یک هموطن آذری ، سبعانه تر عمل کنند و یا ، عطف به لهجه ی یک تهرانی ، دست نوازش به سرش بکشند و فورآ به « هتل اریا شرایتون » انتقالش دهند.
در این مملکت ، به دلیل آمیزش عرب و ترک و کرد و مغول و... « فارس » ی باقی نمانده است. کافی است به دور و بر تان نگاه کنید ، تا در بین اقوام و آشنایان تان، قیافه های مغولی ، ترکی ، عربی و غیره راببینید.
فردوسی مادر مرده ، بیخود نگفت که : « زدهقان و از ترک و از نازیان / نژادی پدید آید اندر میان / نه دهقان نه ترک و نه تازی بود / سخن ها به کردار بازی بود »
جناب ف . تابان !
همان گونه که خود واقفید ،هرگونه تلاش برای جدایی کردستان ، یا آذربایجان از ایران ( حتی اگر بپذیریم که مردم و دولت ایران ، تنها ناظر خاموش قضایا باشند ) موجب راه افتادن حمام خون خواهد شد.
رو یا رویی بین آذری ها و کُرد ها و متعاقبش ، کشت و کشتار ، خرابی ، بیخانمانی و آوارگی ( به خصوص در مناطقی که کُرد و ترک ، در کنار هم زندگی می کنند ) اجتناب ناپذیر خواهد بود . کافی است وقایع شهر نقده ( در اوائل انقلاب) را به خاطر آوریم ، تا حساب کار دست مان بیاید
و ختم کلام :
جناب ف . تابان !شما ، آگاهانه ، سایت اخبار روز را ، تریبونی برای فتنه انگیزان و نفرات پراکنانی همچون یوسف عزیزی بنی طرف کرده اید. گمان می کنید که سایت « العربیه » یا روزنامه ی « الشرق الاوسط »، حاظر به درج نوشته های تفرقه افکنانه و توهین آمیز به عرب ها باشند؟
۵۲۷٣۹ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : ‫البرز

عنوان : مردم غیور خطه آذربایجان ایران، خود را ایرانی دانسته و می دانند
‫آقای گولشن،‫ ‫‫از قرار شما آقای دهخدا را هم می شناسید، که این مایه خوشحالی است. و چرند و پرند خود را از ایشان اقتباس کرده اید. از جایی که از یاد و نام آن شادروان بهره میگیرد، لازم است بپرسم، آیا شادروان دهخدا تجزیه طلب بود، یا نظر خوشی نسبت به تجزیه طلبی داشت، یا که ایشان را‫ هم شوونیست و فارس محور ارزیابی میکنید‫؟؟؟؟
آقای گولشن، لازم به ذکر است، که توضیحاتی،‫ از قبیل توضیحات زیر آن مقاله و در آن سایت، توضیحی است متداول در تمامی سیستمهای استبدادی. آنان، مستبدین، برای آذین و بزک‫ و نشر یکسویه نظرات خود پیرامون موضوعات مختلف، گاها و شاید همیشه متوسل به چنین بزکهای ناچسبی برای پوشاندن چهره زشت اندیشه اشان میشوند. بهرحال، یاشار گرامی، با روشهای استبدادی میتوان به استبداد رسید و نه چیز دیگر.
‫جناب گولشن، مرقوم فرموده اید، سئوال خاصی در یادداشت من، زیر مقاله خود، در سایت اخبار روز ندیده اید. که امیدوارم اینبار سئوالات را اینجا ببینید.
‫شما همه را متهم به عهدشکنی در قبال مسئله ملی میکنی، و اینکه ترک زبانان ایرانی به حق و حقوق ملی خود، پس از قیام بهمن ۵۷ نرسیده اند، اما مشخص نمیکنی کدام قشر از زحمتکشان ایرانی و در کدام نقطه از ایران به حق و حقوق انسانی و شایسته خود رسیده اند؟؟؟؟
‫‫شما نوشته ای، «ترکها در ایران به سهولت شرائط اجتماعی و اقتصادی خود را با بخش مستقل شمالی خود مقایسه کرده و با آگاهی از حقوق مسلم انسانی و ملی خود که تحت سرکوب بی امان سیستم حاکم در ایران قرار گرفته انگیزه های قوی در خلاصی از زندان ایرانی خود پیدا میکنند .....»
‫‫به عبارت دیگر شما معتقدید که حکومت علی اف ها در آذربایجان شمالی حکومتی است مردمی و مستقل، آیا واقعا چنین است؟؟؟
ایران بواسطه داشتن حکومتی استبدادی، تبدیل شده به زندانی برای تمام ایرانیان، و تمام ملت ایران که متشکل است از اقوام مختلف ایرانی ‫دوشادوش یکدیگر‫ در رزمند با استبداد حاکم. اما شما معتقدید که مردم استان آذربایجان در تلاشند که خود را از زندان ایرانیها برهند، به بیان دیگر شما معتقدید که مردم آذربایجان خود را ایرانی نمیدانند و در تلاشند حقوق انسانی و ملی خود را زیر چتر عدالت گستر!!!!! خاندان علی اف به دست آورند،‫ آیا توجه داری، که داری به مردم این خطه از ایران توهین میکنی ؟؟؟؟؟
‫یاشار گرامی، شما را دعوت میکنم، یکبار دیگر نوشتار جالب!!!!‫خود را خوانده،‫و سپس برای خوانندگان نوشتار خود توضیح دهید، بر چه اساس و مدرکی، ادعا میکنید که ساکنین غیور خطه آذربایجان خود را ایرانی ندانسته و‫ برای کسب حقوق شهروندی خود، در انتظار لطف و کرم از درگاه خاندان علی اف هستند. ؟؟؟؟

شما نوشته ای،« حق ملی یعنی اینکه زیر سلطه حاکمیت فارس محور نیست»، ‫‫منظور شما از این جمله چیست، یا به عبارت دیگر بر اساس این جمله به چه چیز، یا چیزهایی در عمل میخواهی برسی؟؟؟؟؟
‫ ‫
اسناد تاریخی نشان میدهد، ‫مردم غیور خطه آذربایجان ایران، خود را ایرانی دانسته و‫‫ دوشادوش دیگر اقوام ایرانی برای آزادی ‫و گسترش عدالت و بر علیه ارتجاع و استبداد در ستیز بوده اند و هستند ‫‫، و نیز دوشادوش تمامی اقوام ایرانی در مقابل هجوم وحشیانه صدام و صدامیان ایستادگی و بر تمامیت ارضی ‫ایران پای فشردند.
۵۲۷٣٣ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : شلیر رمضانی

عنوان : سخنی در باب کامنت جناب آشنا
جناب آشنا با کامنت خود نه تنها نشان میدهند که کوچکترین اعتقادی به دمکراسی و آزادی ندارند بلکه برای ماندگاری چهار چوب مرزهای ایران حتی میتوانند متوسل به جنو ساید و نسل کشی ملت کورد هم بشوند .

جناب آشنا من وارد معقولههای خیانت و سربازان صلح سازمان ملل کشورهای سوید و لوکزامبرگ نمیشوم . در یک کلام خیلی کوچک به جناب عالی عرض کنم خیانت نکردن از نظر ملت کورد نه در وفاداری به چهار چوب مرزهای ترور و وحشت و سرکوب و جنوساید و لشکر کشی و جهاد علیه ملت کورد برای حفظ مرزهای ترکیه و ایران و عراق میباشد بلکه خیانت در نظر ملت کورد دقیقأ بر عکس آن میباشد که ملت کورد به هویت ملی خود پشت کند و برای دفاع از این مرزها که آزادی این ملت را به گروگان گرفتهاند میباشد خیانت از نظر ملت کورد این میباشد که هر کوردی با یکی از این کشورهائی که مردم کورد در آن زندگی میکنند و سرزمین کوردستان نامیده میشود بر ضد جنبش آزادیخواهی این ملت با نیروهای مسلح این کشور ها همکاری کند خیانت به حساب می آید .

جناب آشنا جواب به این مسائلی که شما مطرح میکنید خیلی ساده است شما و همه تأیید میکنید که مردمانی در غرب ایران زندگی میکنند که کورد نامیده میشوند و آنها نیز هویت خود را کورد معرفی میکنند و من و شما و همه میدانیم این مردمان سالهای زیادی است مسئلهی ملی خود را مطرح میکنند و برای رسیدن به اهداف ملی خود تا کنون هزیه نهای گزافی نیز دادهاند ، شما و تمام ایرانیانی که دم از آزادی برابری و دمکراسی میزنید و اصرار دارید که ملت کورد مسئلهی ملی ندارد و با کل مردم ایران ادغام شده و این مردم خواهان مندگاری در چهار چوب ایران هستند .

به یک رفراندوم برای روشن شدن این مسئله تن دهید مثل ما مبلغ این رفراندوم شوید مگر غیر از این است که شما برایتان اظهر المن الشمس است که مردم کورد خواهان ماندن در چهار چوب ارضی ایران هستند خوب ثابت کنیدکه به دمکراسی و حقوق بشر احترام میگذارید و از این طریق طرفداران جدائی کوردستان از ایران را نیز سر جای خود مینشانید .

ولی این هیاهوی شماها و عوض کردن صورت مسئلهی ملی ملت کورد نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه بغرنج تر نیز میکند
۵۲۷۲٨ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : سیاوش ایرانی

عنوان : دموکراسی ومساله ی ملی
جنابان البرج=البرز؟وpeerooz,آیا کسانیکه دراسرائیل(اقلیت بسیارکوچک)علیه حاکمیت صهیونیسم اشغالگرسرزمینهای فلسطینی،علیه ترورواختناق وخانه سازی های
بدون مجوزهمان حکومت سرکوبگرخودی،جنبش صلح رابوجودآورده اند،وبرای حقوق غصب شده ی فلسطینی ها مبارزه میکنند،انسانهای شریف وقابل احترام وتقدیرنیستند؟
درپیام پیشین گقته ی خانم شادی صدر جزویک درصدی روشنفکرمترقی فارس زبان درموردهژمونی ارتجاعی واستبدادی زبان وفرهنگ قارسی رانوشتم.تازمانیکه الیت جامعه فارس «روشنفکران» رژیم حاکم رافقط استبدادمذهبی ارزیابی کنندودرواقع باتاریک فکری خودمردم را فریب دهند(درواقع ماهیت فارسی /اسلامی رژیم رانادیده میگیرند)،باپوزیسیون مترقی ربطی ندارندزیرادرصورت سرنگونی رژیم فارسی/ اسلامی بدون تغیر اساسی درسیستم فارس محورحاکم،بخش مذهبی ازبین رفته وبخش تمامیتخواه فارس محور باقی خواهدبودمثل رژیم فارس محورترکهای پهلوی انگلیسی ولی فارسی ساز!!!
۵۲۷۲۵ - تاریخ انتشار : ۱ فروردين ۱٣۹۲       

    از : آشنا ...

عنوان : آنها گره هم سرنوشتی ملتهای ساکن ایران را پاره می کنند تا برای کُردها حساب جداگانه ای باز کنند .
"...حرف آنها روشن است , آنها می خواهند با "فدرالیسم ملی- جغرافیایی" که آن "را به عنوان شعار اصلی و برنامه‏ سیاسی خود برای حل مسئله‏ ستم ملی در کردستان برگزیده و خود را پرچمدار این شعار دانسته و برای تثبیت و تحقق آن به اشتراک مساعی می‏‏پردازند." به ایجاد پایگاهی در مرز غربی ایران دست زنند که از جامعه بین اللملی نظیر "اپوزیسیون لیبی" و "ارتش آزاد سوریه" بخواهند که در دفاع از "حقوق قومیت ها " و "حقوق بشر آنها " و نه "حقوق بشر" ایرانی ها، به حمایت سیاسی، و در صورت کاری نبودن، آنها به سیاست نظامی توسط سربازان سوئدی و ایتالیائی و شاید هم یک کمی از فنلاندی و لوکزامبورگی متوسل شوند . آنها گره هم سرنوشتی ملتهای ساکن ایران را پاره می کنند تا برای کُردها حساب جداگانه ای باز کنند . در چُرتکه سیاسی کاسبکارانه آنها وضعیت کنونی دنیا و تجاوز به استقلال و حق حاکمیت ملی کشورها مورد بررسی قرار گرفته و در تعیین خط مشی شان به حساب آمده است. آنها که مدعی اند خواهان حق تعیین سرنوشت خلق ها بدست خود هستند ، نه تجاوز به بحرین توسط عربستان سعودی و نه اشغال سرزمینهای فلسطین را توسط اسرائیل محکوم نمی کنند. آنها هوادار تجاوز به عراق و افغانستان هستند و حق تعیین سرنوشت سایر خلقها برایشان حرف مفت است. آنها از دخالت در امور داخلی سوریه و لیبی با تمام قوا حمایت می کنند. به همین جهت می نویسند: "برای مبارزه‏ ی ملت کرد در عصر حاضر و در این وضعیت، هم تغییرات گوناگون جهانی و هم تحولات اخیر خاورمیانه، همچنین توازن ابرقدرت‏ها و معادلات نوین این عرصه، بیش از همیشه زمینه را جهت طرح خواسته‏ های ملی مردم کرد و تأکید بیشتر بر حقوق خویش در سطح جهانی را مهیا ساخته است. موج تغییر و دمکراسی‏ خواهی فراگیر در منطقه ‏ی خاورمیانه، پرتوانتر از هر زمان دیگری پایه‏ های دیکتاتوری‏ ها را به سوی فروپاشی سوق داده است. دیر یا زود دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران نیز ، با تداوم مبارزه‏ توده‏ های مردم و اراده‏ راسخ مبارزان راه آزادی، غیر از گسترش بحران همه‏ جانبه‏ اقتصادی و سیاسی و رفتن به سوی سرنگونی کامل، افق دیگری پیش‏رو ندارد".
آنها بو کشیده اند که امپریالیستها در پی اپوزیسیون سازی و برقراری کارزارهای تبلیغاتی بیاری دارو دسته های تجزیه طلبان، مجاهدین خلق و سلطنت طلبان هستند. آنها تلاش می کنند که دیر بر سر قرار حاضر نشوند تا سرشان بی کلاه بماند. به مصداق تا تنور داغ است باید نان را پخت تا از سایرین که کارزار راه انداخته و جلسات بحث و وحدت می گذارند عقب نمانند.

آنها حتی در مورد سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی هم صمیمیت ندارند، زیرا این امر همه دانسته است که سرنگونی این رژیم در سرنوشت همه مردم ایران موثر است و راه آزادی و دموکراسی را در ایران می گشاید. تنها کسانی می توانند خواهان چنین سقوطی باشند که سرنوشت خویش را به سرنوشت همه مردم ایران گره زده باشند . برای کُردهای ناسیونال شونیست روشن است که حاضرند با گرفتن کوچکترین امتیازی از جانب رژیم جمهوری اسلامی به "نفع خلق کرد" برای بیرون کشیدن گلیم خود از آب، به سایر خلقهای ایران خیانت کنند. آنچه را که آنها بنام سرنگونی رژیم طرح می کنند، امری نیست که به آنها مربوط باشد . اسلحه ای برای فشار به رژیم جمهوری اسلامی است تا به مصالحه با آنها دست زند.اگر فرضا چنین سازشی صورت گیرد آنها خنجر خویش را به پشت مبارزه عمومی مردم ایران برای تحقق آزادی و دموکراسی فرو می کنند.

سیاست ناسیونال شونیستهای کُرد سیاست آزادی ملی نیست، به ایران و مردم ایران هم مربوط نیست، سیاست خیانت ملی است و خلق کُرد زیر بار این خیانت نمی رود. آزادی ملت کُرد در گروی آزادی ایران است و در یک ایران آزاد و دمکراتیک است که می شود به رفع ستم ملی به صورت ریشه ای اقدام کرد و وحدت دمکراتیک مردمان ایران را تحکیم بخشید. برای نیل به این هدف، باید برای سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی متحد شد و با مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم در جهت پاکیزگی مبارزه انقلابی مردم ایران کوشید. پیوند مبارزه ملی و دموکراتیک، پیوند مبارزه دمکراتیک با مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی تضمین لازم برای آزادی ایران و نوع حکومتی است که بعد از آن در ایران بر سر کار خواهد آمد. کمونیستها باید روشن کنند که حل مسئله ملی در دوران امپریالیسم بخشی از مبارزه ضد امپریالیستی است،در غیر این صورت این "استقلال" توطئه ای برای سرکوب مبارزات همه خلقهای منطقه خواهد بود و مار را نمی شود در آستین پروراند . کمونیستها هوادار وحدت و همبستگی طبقه کارگر همه ملل ساکن ایرانند و در مقابل تبلیغات تجزیه طلبانه، همبستگی طبقاتی طبقه کارگر را تبلیغ می کنند. این عده نماینده خلق کُرد نیستند، مدعی نمایندگی این خلق هستند و باین جهت نیروهای انقلابی ایران نباید به زیر ادعاهای کاذب آنها تایید کنند ..."
۵۲۷۱۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣۹۱       

    از : یاشار گولشن

عنوان : جای نگرانی است!
اقای البرز با تشکر از اینکه توضیحات مرا خوانده اید خدمت شما عرض میکنم که اصطلاح چرند و پرند مربوط به شادروان دهخدا است. در مورد بسته بودن بخش کامنت ها نیز در زیر مقاله در آن سایت توضیح داده شده است. در مورد نوشته شما در زیر مقاله ام در اخبار روز من سوال خاصی ندیدم جواب دهم. من از حقوق مسلم انسانی و ملی در آذربایجان شمالی حرف زده ام و آنهم در مقایسه با ایران. منظورم هم روشن بود. حق ملی یعنی اینکه زیر سلطه حاکمیت فارس محور نیست. محروم از حق انسانی یعنی همان چیزهائی که مردم ایران در کل، و چند برابر آن مردم غیر فارس بطور اخص ندارند. به حکومت علیف و ولیف هم هیچ ربطی ندارد. بقیه حرفهای شما هم این بود که مردم همه ایران از جمله همه اقوام، پاسبان تمامیت ارضی ایران هستند. اگر به حرف خود معتقدید پس نگرانی شما چیست که این همه آشفته میشوید و صحبت از رقص بد منظر، شوم و پلید من میکنید. اگر به حرفتان باور دارید که جای نگرانی است.
۵۲۷۰۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣۹۱       

    از : البرز

عنوان : اینجوری میخواهی رفع ستم بکنی
‫‫آقای ‫یاشار گولشن، یادداشت کوچکی زیر مقاله جالب شما، در بخش مساله ملی، سایت اخبار روز گذاشته ام، وقت و حوصله کردی بخوانش و‫ توضیحی هم راجع به آن در بخش چرند و پرند سایت مورد علاقه ات بنویس.
‫آقای یاشار گولشن‫، چرا درب کامنت، چرند و پرندت را، در سایت مورد علاقه ات بسته ای، اینه معنای آزادی بیان و رسانه ها نزد شما و ‫سایت مورد ‫علاقه ات. اینجوری میخواهی رفع ستم بکنی.
۵۲۷۰٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣۹۱       

    از : یاشار گولشن

عنوان : توضیحات
در ارتباط با این مقاله دوم اخبار روز من توضیحاتی نوشته ام که به دلیل قالب نوشته ام قابل درج در اخبار روز نبود. علاقمندان در سایت یوردنت میتوانند بخوانند
۵۲۷۰۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ اسفند ۱٣۹۱       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (٣۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست