از : سرنگونی طلب
عنوان : متحدا شویم و رژیم را سرنگون کنیم
استدالال های خوبی بودند اما آیا این درسی برا سرنگونی طلبان می شود که دیگه برا دلخوشی مدهبیون اصلاح طلب از اتحاد و همکاری با رضا پهلوی و طرفداران مشروطه سرباز بزنند.
۵٨۷۷۱ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : صادق شکیب
عنوان : یادآوری
با سلام حضور جناب تابان . به نظر من یک اشتباه لپی در انتخاب تیتر از سوی آقای تابان صورت گرفته . چرا که ایشان خطابشان به آقایان ملی مذهبی است و امکان دارد به ذهن خواننده متبادر شود که خانم های ملی مذهبی طرف خطاب ایشان نیستند .
۵٨۷۶۷ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : البرز
عنوان : نه، فراموش کنیم، و نه، ببخشیم، بل، فرد و یا جریان خاطی را به دادگاهی صالح بکشانیم
به گمان من، اگر آرزوی برچیدن بساط استبداد از میهن را به دل داریم، یکی از ابزارهای موثر میتواند این باشد، که نه، فراموش کنیم، و نه، ببخشیم، بل، فرد و یا جریان خاطی را به دادگاهی صالح بکشانیم.
اما در اینجا، حرف و سخن من، در باره تمامی آن اشکهایی است، که اکثر ما ایرانیان در خلوت خود و گاه عیان می ریزیم. که این همه سبب شده، تا کشورمان ایران و ما ایرانیان، علیرغم وُسع هنگفت کشور برای آفرینش شادی، در ردیف افسرده ترین مردم و کشورهای جهان به شمار آییم.
شکی نیست، این همه به خاطر آن است که، همه(یعنی تمام ایرانیان) در جسم و روان خود آثاری بدخیم از استبداد دارند. استبدادی که در طول تاریخ همه را، یا با قلدری، و یا با فریبکاری به خفقان و زندگی پنهانی واداشته است.
راستی این استبداد چیست، کیست، کجاست که علیرغم مبارزات سخت، پیگیر و دلیرانه ایرانیان، حتی قدری هم از شقاوتش کاسته که نشده، هیچ، گویی دم به دم، به نیرویش هم اضافه میشود.
اگرچه روی پرسش نوشتار، خطاب به آقایان ملی مذهبی هاست، اما من، به عنوان یک هموطن زنده یادان هاله و هدی، معتقدم، که هاله و هدی درست به همان علتی کشته شدند،
که ستار بهشتی، شیرکو معارفی کشته شدند،
که سعید سلطانپور ، توماج کشته شدند،
که صمدیه لباف، عبدلله پنجه شاهی کشته شدند،
که محمد مسعود، خسرو روزبه کشته شدند،
که شیخ محمد خیابانی، قاضی محمد کشته شدند،
که حیدر عمواوغلی، میرزا کوچک جنگلی کشته شدند،
که امیر کبیر، ناصر الدین شاه کشته شدند،
و شاید به علت آنکه نیمی از جامعه ایرانی(زنان ایرانی) احساس نمیکنند، که در جایگاه واقعی اجتماعی خود، قرار ندارند،
و یا شاید به علت آنکه ایرانیان، در حرف میگویند، ایرانی برای همه ایرانیان، اما در عمل، هر دسته ای از ایرانیان، در حیطه خود، ایرانی کاملا مستقل از دیگران ساخته، چنانکه غیر خودی ها، اجازه ورود ندارند.
۵٨۷۶۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : آزاده سپهری
عنوان : اشتباه در فرموله کردن نظرم
با پوزش که مجبورم دوباره کامنت بگذارم. الان دیدم که جمله ی اول کامنت دومم به کل اشتباه فهمیده میشود و منظورم را اصلا نمی رساند. نوشته بودم: "فرخ نگهدار اگر نمیگوید اپوزیسیون خشونت را شروع کرد دقیقا به همان دلیل است که امثال گنجی ها حاضر نیستند واقعیت را بیان کنند. فرخ نگهدار هم فردی فرصت طلب است که چون خودش جزو اپوزیسیون بوده، همین قدر آبکی هم که شده از آن دفاع میکند، چون پای خودش هم در میان است."
منظورم این بود که آقای نگهدار از روی فرصت طلبی تا همین حد هم از اپوزیسیون دفاع می کند، وگرنه اگر شرایط می گذاشت او هم صد در صد کنار گنجی ها قرار می گرفت. برای همین هم دفاع او از اپوزیسیون اینقدر آبکی ست. در رابطه با فرصت طلبی ایشان همچنین باید گفت که اصرارش بر ادامه عضویت در سازمان اکثریت تنها از آنجا انگیزه می گیرد که از این طریق می تواند خود را به عنوان عضوی از اپوزیسیون جا بزند. وگرنه هیچ آدم عاقلی که فرصت طلب نباشد و نظرات فرخ نگهدار را داشته باشد، حاضر نیست در این سازمان بماند و بر چپ بودن خود پافشاری کند. اینگونه ایشان هم بخش بزرگی از حکومتیان را با خود دارد، هم بخش بزرگی از اپوزیسیون را.
۵٨۷۶۴ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : هوشنگ ح
عنوان : همه برادردینی یکدیگرند
ازنسلی که درجریان انقلاب ۵۷ فعال وبسیاری ازانها بعدا بوسیله حکومت اسلامی قتل عام شد، هنوززنده اند کسانی که خوب بیاددارند که چگونه ازهمان فردای پس از انقلاب با شعارحزب فقط حزب اله به دفاتر روزنامه، ها به زنان غیرمحجبه و..... حمله شد وچگونه اوباشان میتینگ واجتماعات گروه ها ی دگراندیش رانعره زنان وبا خشونت به هم می ریختند. می دیدیم که چگونه افراد روشنفکرازخانه هایشان بیرون کشیده وسربه نیست می شدند. اقایان ملی مذهبی ها اگرنمی دانند بروند به پرسند برای نمونه درکرمانشاه گروه "شیت=دیوانه" چه بود وچه جنایاتی که مرتکب نشد تا اگرصداقت درکارباشد بفهمند براستی کی آغازگر کشتار وخشونت درایران بوده است.
۵٨۷۵٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : همایون
عنوان : آقا یا خانم شادی
خانم یا آقای شادی. حتما ما همه ی انسان ها از نظر بیولوژیک همجنس هستیم چون همه مان دارای دو پا و دو دست و دو گوش هستم. اما از نظر انسانیت چه؟ آیا شما با کسانی که چهار هزار از زندانیان سیاسی اسیر و دست بسته ی ما را در چند روز بی محاکمه ای می کشند از یک جنس هستید؟
من که با آن ها از یک جنس نیستم. اگر هم باشم از شرم سرم را بلند نخواهم کرد!
۵٨۷۵۰ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : آزاده سپهری
عنوان : به سهراب مبشری
فرخ نگهدار اگر نمیگوید اپوزیسیون خشونت را شروع کرد دقیقا به همان دلیل است که امثال گنجی ها حاضر نیستند واقعیت را بیان کنند. فرخ نگهدار هم فردی فرصت طلب است که چون خودش جزو اپوزیسیون بوده، همین قدر آبکی هم که شده از آن دفاع میکند، چون پای خودش هم در میان است. ایشان با همه اطلاعات و سوادی که دارد، هیچگاه به دنبال بیان حقایق نبوده و نیست و معلق زدن بین رژیم و اپوزیسیون را بر صداقت سیاسی و اجتماعی ترجیح میدهد.
جدیدترین نمونه، مقاله ایشان در رابطه با بحث بین گنجی و نیکفر است که امروز در گویانیوز منتشر شده و ایشان در آن تمام توانایی هایی خود را بکار می گیرد تا ثابت کند که این رژیم واقعا ددمنش نیست، بلکه این نقش را بازی میکند تا اپوزیسیون را از خود ناامید کند و آنان به مبارزه مسلحانه روی بیاورند. ادعای ایشان آنچنان هنرمندانه در قالب جملات در ظاهر عاقلانه پیچیده شده، که خیلی ها شاید مسخرگی و حماقت نهفته در این ادعا را درنیابند. کدام رژیمی خودش می آید دیگران را تشویق به مبارزه مسلحانه علیه خودش میکند؟! کدام رژیمی در تاریخ بشر مبارزه مسلحانه مخالفینش را به مبارزه مسالمت آمیز آنان ترجیح داده؟! اتفاقا از آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی، رژیم همیشه تلاش داشت نشان دهد که در چهارچوب آن "مبارزه مسالمت آمیز" ممکن است. خود آقای فرخ نگهدار به همین دلیل به همراه فتاپور، کیانوری، طبری و سروش در تلویزیون رژیم حضور یافتند تا ثابت شود رژیم به دنبال گفتگو با مخالفینش است. دستگاه کشتار رژیم هدفش نابودی تمام نیروهایی ست که خواهان سرنگونی آن هستند، حتی اگر از راههای مسالمت آمیز بخواهند آن را سرنگون کنند. کسی که ادامه حاکمیت نظام جمهوری اسلامی را نپذیرد، همین امروز هم به راحتی کشته میشود. حتی اگر یک بچه هفده ساله باشد که فکر کرده با شرکت در تظاهراتی به نفع موسوی میتوان نظام را ساقط کرد.
اینکه آقای مبشری چگونه با اطلاع از کارنامه سیاسی فرخ نگهدار حساب او را از کسانی چون گنجی جدا میکند، برای من واقعا یک معماست. تنها فرق نگهدار با گنجی ها در این است که ایشان عضو یک سازمان چپ است.
۵٨۷۴۹ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : شادی
عنوان : جنس یعنی چه، توضیح دهید
من بدون آنکه با رگه های حقیقتی که در مطلب هست مخالف باشم ، بی رودروایستی از روح آن مشمز میشوم. آدمهایی از همان جسم گفتن، یکدفعه آژیر میکشد که داریم وارد مرحله ی بو کشیدن آدمها میشویم که خطرناک است. ما انسانها همه از یک جنسیم. شناگران خوبی هم هستیم گاه فرصت دست نمیدهد. کمی مهربانتر بودن با دیگران غیرسیاسی نیست و لطمه به خط کشی ها نمیزند، بلکه خود سیاست است و حساسیت به انسانها.
۵٨۷۴٨ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : بهروز خلیق
عنوان : چرا تحریف؟
آقای محسن مقصودی!
شما نوشتید: " مگر در همین هفته اخیر در پالتالک ها شاهد نیستید که چگونه این "خودی ها" در هنگامه اعدام ها ، از روحانی دفاع می کنند. نمونه آن خانم محمدی و آقای خلیق".
آقای مقصودی من از شما می خواهم عین گفته مرا نقل کنید تا مشخص شود که ادعای شما درست است و یا اینکه دست به تحریف زده ای؟ من در صحبتم در پالتاک چنین موضعی نداشتم. سازمان ما در محکومیت اعدام ها در دوره حسن روحانی چند اعلامیه داده است که در کارآنلاین و اخبار روز و عصر نو است. موضع من همان موضع سازمان نسبت به روحانی و اعدام ها است. من از شما یک سئوال دارم. چه سودی از این تحریف ها و اتهام زنی ها می بری؟ چرا با این تحریف ها می خواهی چهره دیگران را مخدوش کنی؟
۵٨۷۴۶ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|
از : آزاده سپهری
عنوان : واقعیت تلخ
امیدوارم درسی را که به قول خودتان از این جریان گرفته اید، باز هم فراموش نکنید. متاسفانه "خوش خیالی" بخش بزرگی از اپوزیسیون نسبت به رژیم، با وقفه هایی کوتاه در این سی و چهار سال همواره جریان داشته و مدتی کوتاه پس از هر "شکست" دوباره قوی تر از پیش سربرآورده. همین موضوع باعث به هدر رفتن انرژی اپوزیسیون، از دست دادن نیروها و قطع امید کردن از آن شده. در نبود یک اپوزیسیون جدی ست که رفسنجانی ها و خاتمی ها و موسوی ها و کروبی ها و روحانی ها (که همه از اینهایی که بهشان انتقاد کرده اید، صد برابر بدترند و دوران حاکمیت خمینی را "طلایی" میدانند) خود را به عنوان اپوزیسیون به مردم قالب میکنند.
۵٨۷۴۵ - تاریخ انتشار : ٣۰ آبان ۱٣۹۲
|