یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آن که باید پوست بیاندازد، حاکمیت است!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : پریرخ هاشمی

عنوان : تسلیم !
چه نظری میتوانم به دوستان جوانم بدهم ، در جایی که آنها حتی گذشتن از یک صافی را برای عضویت در کانون نویسندگان تاب نمیاورند و........
در سالهای پیش از انقلاب امثال من با سابقه فرهنگی فقط به علت سن کم خجالت میکشیدیم ختی تقاضای عضویت در کانون را داشته باشیم . و امروز این دوستان تمام ثدیمی های کانون را چون ناصر زرافشان و سایرین را حتی قبول ندارند !
دوستان من هوشنگ گلشیری نازنین ، پوینده و مختاری و......چقدر خوش شانس بودند که چنین روزگاری را ندیدند !
مبارکباد این غصر درخشان را به چه کسی باید گفت ؟
بلندترین شیونم را بر جنازه فضیلت ها سر میدهم تا رذالت در درد ناچیز خود بمیرد
۶۰۶٣۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲       

    از : مسعود بهبودی

عنوان : ابراز نظری راجع به کامنت مهناز و دانکو
غلامحسین ساعدی اثری به میراث نهاده تحت عنوان «اتللو در سرزمین عجایب»
حریفی در این نمایشنامه می گوید:
«بهتره که نمایشنامه را از آخر اجرا کنیم.»
شیوه ارشاد مهناز عزیز آدمی را به یاد پیشنهاد حریف می اندازد:
مهناز قصه کانون نویسندگان را از پایان شروع به نقل می کنند:
دو نفر مانده و یا گذاشته اند بمانند که دلیل ماندن شان نویسنده نبودن است.
مهناز ولی نمی گوید که بر سر بسیاران پیشین چه آمده است؟
خیلی از اعضای کانون یا بلحاظ جسمی و روحی و روانی تخریب شده اند و طعمه حضرت عزرائیل گشته اند و یا به فرمان عزرائیل جماران سر به نیست شده اند و یا اگر پول و پله ای گیر آورده اند در رفته اند و در غربت چه بسا دیوانه شده اند و به هفتیری شقیقه خود را نشانه رفته اند.
البته بر مهناز عزیز انتقادی نیست.
چون بی تردید جوانند و از زمان ماضی بی خبر.

نکته دوم این است که شعرا و نویسندگان راستگرای مورد نظر مهناز اگر در زمان ماضی حداقل بلحاظ فرم و ساختار شعر چیز به درد بخوری می توانستند تولید و عرضه کنند، امروز حتی نمی توانند شعر بلحاظ فرم و ساختار بی عیبی سرهم بندی کنند.
راست هم همان راست قدیم!
ببین وضع ما چگونه است که به راست قدیم هم باید حسرت بخوریم.

اشعار شعرای جوان ایران اصلا شعر نیستند.
از یک میلیون شعر واره حضرات شاید بتوان یک و یا دوتا شعر بلحاظ فرم بی عیب یافت که با محتوائی از زباله پر شده اند.

خدمت دانکو باید عرض کنم که اخبار روز می تواند «ملحد و بی خبر از خدا» داشته باشد و بیشک دارد، ولی از « تعدادی که خیلی ایدئولوژی چپی دارند و ازاین کمونیستا چپی های آنچنانی هستند»، نه در اخبار روز و نه در اخبار شب کسی نیست.
اگر دانکو یکی از این تحفه ها کیمیا واره را نام ببرد، اجر دنیوی و اخروی به نصیب خواهد برد.
چون بعضی ها سی سال آزگار است که به دنبال چنین کسی می گردند و نمی یابند.
۶۰۶۲۹ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : به مهناز خانوم محترم
اینکه در هر تشکیلاتی اینجا یا آنجا نارسایی‌هایی‌ موجود است و اعضا یا همفکران ،علاقمندان به تشکیلات, نقد و یا اعتراضی دارند طبیعی است،اما این مسائل طبق اساس نامه تشکیلات میبایست حل شود و در تشکیلات ،من یا شما و بخصوص آقای صالحی حق دخالت در اینمورد را نداریم.
۶۰۶۲۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲       

    از : دانکو

عنوان : برو این دام بر مرغ دگر نه
دوشیزه محترمه سرکار خانم مهناز ادیبه/شاعره جوان که تخصص دیگری جز همین "کارهای ادبی فرهنگی" ندارید( این چهره ای بود که میخواستید از خود ترسیم کنید )(البته ظاهرا در وکالت و ذهن خوانی دیگران هم تبحرهایی دارید) و میخوایهد عضو ریاست کانون نویسندگان شوید اما دکتر فریبرز رییس دانا و دکتر ناصر زرافشان که اولی اقتصاد دان و دومی وکیل است و همچنین سیمین بهبهانی که پیر است نمیگذارند شما مراحل بالندگی ادبیات را پیگیری کنید. خیلی هم خوب
دوشیزه محترمه
- از بسیار آثار ادبی، شعر، ترجمه دکتر فریبرز رییس دانا و دکتر ناصر زرافشان کسی چیزی به شما نگفته است؟ یک جستجوی ساده اینتنرنتی این شناخت را ایجاد میکند.
- سرداران شهرداران مناطق تهران هر کدام یک "کانون نویسندگان" ایجاد کرده اند، سراهای اهل قلم متعدد ساخته و پرداخته شده اندمسلمین و غیر مسلمین هر کدام برای منظوری دور هم جمع شده اند و بودجه جاری مملکت را مال خود کرده اثر ادبی از خود بجا میگذارند. شما عدل گیر داده اید به کانون نویسندگان ایران که میخواهید عضو و کاندیدای ریاست شوید و نیامده شرط هم دارید که اجمالا سه نفرشان را اخراج کنید و ایدئولوژی چپ را هم دوست ندارید در آن میان ببینید؟
- در کانون نویسندگارن ایران مگر چه خبر است جز حصر و بند و این تجربه دائمی که روزی جسد بیجان اعضا در پشت کارخانه ای گوشه خیابانی جایی پیدا شود. میخواهید هم در کانون نویسندگانی مستقل عضو باشید هم اینها نباشد. یا نه کانون نویسندگانی مثبول طبع حاکمین میخواهید که اینها نباشد؟
- شما دوشیزه محترمه لابد میخواهید بطور علنی عضو کانون شوید و طبق ادعا صرفا ادیب و نظایر ان هستید دیگر. خوب همینجا اسم و مشخصات و لیست آثار خود را منتشر کنید خدا را چه دیدی بلکه ما هم به شما رای دادیم. شما که شخصیتی خیالی نیستید؟هستید؟
- این سایت محل مراجعه تعدادی ملحد و از خدا بیخبر است که تعدادی که من میشناسم خیلی ایدئولوژی چپی دارند و ازاین کمونیستا چپی های آنچنانی هستند. شما دوشیزه مخترمه که تحمل این افکار را ندارید حیف نیست وقت شریفتان را به سر به سر گذاشت با چنین موجوداتی صرف میکنید و با " بهانه" های مختلف از جمله بهانه سخنان معاون وزیر ارشاد دیالوگ میخواهید بکنید؟
- دوشیزه محترمه نمیدانم راجع به مخاطبان این سایت چه فکر کرده اید اما هر چه گمان کرده اید اشتباه بوده قیاس به نفس نفرمایید.
-از خدواند منان و نمایندگان ایشان برای شما که قصدی بجز بالندگی ادبیات و "کار فرهنگی" ندارید و طبعی لطیف هم دارید و هزاران هنر نهان و آشکار طلب جزای خیر دارم.
والسلام
۶۰۶۲٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣۹۲       

    از : مهناز

عنوان : انگیزه های آقای صالحی را فراموش کنید!
کیا عزیز، شوخی می فرمایید؟! خودتان هم می دانید که «منافع میلیونی در کانون» در کار نیست. من می گویم برخی از اعضا کانون که اتفاقاً!! در ریاست کانون هم قرار دارند اصلاً نویسنده نیستند؛ اقتصاددان و وکیل دادگستری هستند. شما بفرمایید اینها در کانون نویسندگان چه می کنند؟ آقای صالحی، معاون فرهنگی ارشاد و حرف ها و انگیزه های ایشان را فراموش کنید. الان من و شما داریم درباره واقعیت و جایگاه و آینده کانون نویسندگان و اهل قلم بحث می کنیم. حرف های آقای صالحی فقط بهانه گفت و گوی ماست و نه اصل آن.
۶۰۶۱۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : جواب دربیانیه قابل رویت است.
اعضایی از کانون از دنیا رفته اند و فرض می کنیم اعضای دیگری نیز حال و حوصله ی فعالیت ندارند. اما واقعیاتی که فلسفه ی وجودیِ کانون را رقم زده اند از دنیا نرفته اند، و از قضا وجود همان هاست که فعالیت کانون را به‌رغم همه ی فشارها و سرکوب‌ها تداوم بخشیده است. همچنین، همزمان با کنارکشیدن اعضایی که به زعم آقای صالحی حال و حوصله ی فعالیت ندارند، جوانان تازه نفسی به میدان می آیند که بازهم باید بر همین واقعیات تکیه کنند، جوانان تازه‌نفسی که حضور فعال، شورانگیز و رو به آینده‌شان در کانون ازقضا جایی برای نگاه «نوستالژیک» به کانون – که آقای صالحی مطرح کرده است – باقی نخواهد گذاشت. تلاش برای آزادی بیان اساساً نوستالژی بردار نیست."

حضور سرکار خانم مهناز.

گیرم که این پیر و پاتل‌های دیکتاتور چپ, مانع حضور جوانان میشوند ،چونکه منافع میلیونی در کانون دارند ولی‌ آقای صالحی هم حق دخالت درچگونگی کانون ندارد .
۶۰۶۱۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : مهناز

عنوان : از فرصت پیش آمده استفاده کنیم!
منظور این نیست که «پیرو پاتول‌ها دیگر توانایی نوشتن را ندارند»، بلکه کسانی که صبا مولوی در کامنتش نام برده (رئیس دانا و زرافشان) اصلاً نویسنده نیستند. وگرنه هر نویسنده و شاعری تا لحظه مرگ می تواند و مجاز است بنویسد و بسراید.
در ضمن اگر کانون به سمت جوانگرایی و پوست انداختن برود، مگر نویسندگان نسل جدید هیچ وقت می گذارند کانون «ولایی» شود؛ همانطور که هرچه کردند تا «خانه سینما» را «ولایی» کنند، موفق نشدند.
همانطور که صبا نوشته، الان فرصت خوبی است که درهای کانون بر روی خیل نویسندگان و شاعران و مترجمان که اکثر قریب به اتفاقشان هم منتقد و معترض حاکمیت ولایت فقیه هستند، باز شود و کانون از این حالت ایدئولوژیک و چپگرایی سنتی خارج شود.
۶۰۶۰۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : مهناز

عنوان : از فرصت پیش آمده استفاده کنیم!
منظور این نیست که «پیرو پاتول‌ها دیگر توانایی نوشتن را ندارند»، بلکه کسانی که صبا مولوی در کامنتش نام برده (رئیس دانا و زرافشان) اصلاً نویسنده نیستند. وگرنه هر نویسنده و شاعری تا لحظه مرگ می تواند و مجاز است بنویسد و بسراید.
در ضمن اگر کانون به سمت جوانگرایی و پوست انداختن برود، مگر نویسندگان نسل جدید هیچ وقت می گذارند کانون «ولایی» شود؛ همانطور که هرچه کردند تا «خانه سینما» را «ولایی» کنند، موفق نشدند.
همانطور که صبا نوشته، الان فرصت خوبی است که درهای کانون بر روی خیل نویسندگان و شاعران و مترجمان که اکثر قریب به اتفاقشان هم منتقد و معترض حاکمیت ولایت فقیه هستند، باز شود و کانون از این حالت ایدئولوژیک و چپگرایی سنتی خارج شود.
۶۰۶۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : کیا

عنوان : منظور ولایی شدن کانون نویسندگانست.
منظور از پوست انداختن این نیست که حاکمیت دلش برای نویسندگان جوان می‌سوزد و پیرو پاتول‌ها دیگر توانایی نوشتن را ندارند.
۶۰۶۰۲ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

    از : دانکو

عنوان : کانون شرافت
کانون نویسندگان ایران خاری در چشم واپسگرایان و غارتگران سرزمین ماست. حکومت خونریز و غارتگری که توان تحمل کوچکترین هویت مستقل و غیرحکومتی را ندارد و با زور و زر و تزویر همه دهانها را دوخته و قلمها را آویخته میخواهد هجوم رذیلانه دیگری را باز به کانون نویسندگان ایران ادامه میدهد. آجا که رییس اجرایی حکومت امر به اطاعت هنرمندان و نویسندگان از منویات حکومت گران کرد و به در بسته خورد حالا به چنین حربه های نخ نمایی به کانون میتازند . در همین راستاست که روزنامه جمهوری اسلامی مینویسد: .....به نظر می‌رسد بعضی دست اندرکاران رسانه‌ای هنوز در روحیات کانون و روشنفکر بازی قهوه خانه‌ای باقی مانده‌اند و خبر ندارند که نسل جدید درحال تحول و رشد چشمگیری در جهت رسیدن به قله‌های ارزشی و آرمانی است.

نسل جدید این بار کلیدواژه هجوم "فرهنگی کاران" به کانون نویسندگان ایران است .
دوستی در نظرخواهی های قبلی اشاره کرده بود که مدافعین موظف و غیرموظف حکومت با این همه منبر و رسانه و امکانات از نظرخواهی"اخبار روز" هم نمیگذرند.
با همه این هجومها اما هنوز عرصه اندیشه و فرهنگ مترقی به تسخیر گورزادگان واپسگرای غارتگر در نیامده است و چونان خاری بر چشم حاکمین با این مقاومت نوید بخش فردایی روشن است.
۶۰۵۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣۹۲       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست