از : بهروز
عنوان : جعل تاریخ
ضمنا این نوشته وارونه نشان دادن تاریخ آلمان است. آقای زرافشان به غلط نفی می کند که جنبش فاشیستی یک جنبش گسترده در آلمان بوده و یک باره به سرکوب اپوزیسیون توسط نازیها به بعد از قدرت گرفتن می کند. این ها دیگر فاکتهای واضح تاریخی است. نازی های بعد از سوسیال دمکرات ها در رده دوم بودند و با اشتباه استالینیست ها که از ائتلاف با سوسیال دمکراتها باز زدند نازیهای در انتخابات اکثریت را بردند. آقای زرافشان نظرات نخ نما و بی اعتبار شده استالیینیست ها را هنوز تکرار می فرمایند.
۶۴۰۱۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹٣
|
از : مریم آرامیان
عنوان : آقای ح.م. حمید ! چرا از آقای زرافشان پرسیدی؟
آقای ح.م. حمید ! برو از خامنه ای رهبر معظمت سئوال کن و بپرس: چرا اقتصادمال خراست، چرا مردان برزنان برتری دارند، چرا روسری یاتو سری،چرا مخالفان حق حیات ندارند.
چرا انتخاب در ایران با دخالت شورای نگهبان است؟ چرا همان رای مردم ایران که به کاندیداهای متخب شورای نگهبان دادند، بازهم با تقلب و کودتا ملاخور شد؟ آیا این ملا خور شدن رای مردم برای ریاست محمود احمدی نژاد هاله نور دموکراتیک وقابل دفاع بوده است؟
۶۴۰۱۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹٣
|
از : ح.م. حمید
عنوان : سوآل ازآقای زرافشان
به نظرشماکسانیکه معتقدند اقتصادمال خراست،مردان برزنان برتری دارند،یاروسری یاتو
سری،مخالفان حق حیات ندارندو...انتخاب وانتخاباتشان دموکراتیک وقابل دفاع است؟
۶۴۰۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹٣
|
از : هیوا مرادی
عنوان : آقای زرافشان! شما که در دام آقای حکیمی نخواهید افتاد!
آقای حکیمی تند و تیز، جوابیه بسیار نازلی به نوشته مستدل شما داده اند. ایشان ابتدا اصل مطلب را، زیر عنوان کلی جنبه های نظری، از اهمیت انداخته، آن را رها کرده و به حاشیه ای که در این هنگامه کمترین اهمیتی ندارد چسبیدهاند. گلویشان را که خوب پاره کرده اند، خسته و از نفس افتاده، تهدید کرده اند که برای اثبات درستی مدعایشان خواهند جنگید! لابدتا پای جان!! مردم غزه مبارزه را باید از ایشان یادبگیرند!
اطمینان دارم شما به ایشان جواب نخواهید داد. بگذارید هر چه دلشان می خواهد دادو هوار کنند. کاش شما هم از ابتدا به این بخش مساله نمی پرداختید. گیریم که شما خواندید و نفهمیده امضا کردید و بعد حواستان جمع شد و اصلا زیرش زدید، از این بالاتر که نیست، هست؟ اصل حرف آقای حکیمی آنقدر فجیع، غیرانسانی، مخالف با چپ و به دور از نظریات مارکس و نوشته شما چنان محکم مستدل و کوبنده است که هیچ انسان بی غرضی اصل را ول نمی کند به حاشیه بپردازد. این کارها کار آقای حکیمی و امثال ایشان است. خیلی خوشحالم که ایشان این بیانیه منفور و پشت بندش دفاعیه را دادند تا جوانان ما بدانند چرا بعضی از چپ ها از تروتسکیست ها و حکمتیست ها به شدت حذر می کنند. موضوع این نیست که علاقه ای به انگ زدن داشته باشند، موضع گیری های این ها در مورد مسایل ایران و جهان، تا آن جا که سن و دانش من قد میدهد، همیشه به نفع غرب بوده. در پوشش شعارهای فریبنده، همواره در کنار ستمگر، برعلیه مردم تحت ستم ایستاده اند. شاید، آقای حکیمی هیچ ربطی به این گروه ها ندارند و تشابه مواضع و عملکردشان، تصادف است. امیدواریم
۶۴۰۰۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹٣
|
از : بهروز
عنوان : جعل تاریخ
ضمنا این نوشته وارونه نشان دادن تاریخ آلمان است. آقای زرافشان به غلط نفی می کند که جنبش فاشیستی یک جنبش گسترده در آلمان بوده و یک باره به سرکوب اپوزیسیون توسط نازیها به بعد از قدرت گرفتن می کند. این ها دیگر فاکتهای واضح تاریخی است. نازی های بعد از سوسیال دمکرات ها در رده دوم بودند و با اشتباه استالینیست ها که از ائتلاف با سوسیال دمکراتها باز زدند نازیهای در انتخابات اکثریت را بردند. آقای زرافشان نظرات نخ نما و بی اعتبار شده استالیینیست ها را هنوز تکرار می فرمایند.
۶۴۰۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹٣
|
از : بهروز
عنوان : یک بام و دو هوا
محکوم کردن حمله اسراییل به غزه از محکوم کردن اشغال نظامی اسراییل و راه انداختن قتل عام ناشی می شود. در این شکی نیست. اما آقایانی چون ناصر زرافشان منطق به کار گرفته در این مقاله را در مورد مردم سوریه به کار گرفتند؟ مردمی که نزدیک به دو سال یک جنبش مدنی و به شدت صلح آمیز را برای تغییر رژیم بشار اسد را به راه انداختند و در پاسخ ده ها هزار کشته - چند برابر تلفات انسانی از آغاز جنبش فلسطین تا به حال - نصیبشان شد؟ شما چشمتان را به روی این جنبش بزرگ بستید و همراه با امپریالیستها حمام خون اسد را نظاره کردید تا آن که جریانات فوق ارتجاعی اسلامی ظاهر شدند و بعد با قیافه حق به جانب گفتید "دیدید گفتم این یک جنبش ارتجاعی است"!!
۶۴۰۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣۹٣
|
از : محسن سعیدی
عنوان : تفرقه و باند بازی
آقاین حکیمی و زرافشان نکاتی را علیه هم گفته اند که بیشتر شبیه اتهامات سیاسی و اخلاقی است. این اتهام که کسانی از کریدورها به زرافشان فشار آورده و او تمکین کرده چگونه قابل قبول است. همچنین در جواب زرافشان حکیمی در یک یادداست حتی عنوان نوشته اش را هم هتاکانه برگزیده و این جای تاسف است که به جای نقد سیاسی دوستان به هم اتهام می زنند و هتک حرمت می کنند. برای این چپ متاسفم. نکته ای که در مقاله زرافشان مسکوت است همان عامل اصلی جمع آوری امضاهای فله ای است. زدافشان این روش را محکم می کند و علیه حکیمی شورش می نماید اما از جعل امضاهای آقایان عمویی و شهابی و دارالشفا و مادر لطفی و ده ها امضای دیگر توسط دوست خود یعنی رءیس دانا هیچ نمی گوید. اگر روایت حکیمی درست باشد زرافشان قبل از رءیس دانا بیانیه را خوانده. حتی اگر بعد از او هم خوانده باشد بازهم دلیلی ندارد که به جای پریدن به حکیمی از مقصر این تفریه اندازی یعنی رءیس دانا زیر سیبیلی فرار کند. به نظر من آقای رءیس دانا چند معذرت خواهی به همه بدهکار است. او نه فقط امضایش را از زیر این بیانیه لیبرالی بر نداشت و از آن دفاع کرد بلکه در یک بیانیه دیگر رفت زیر یک امضای دیگر و این یعنی اپورتونیزم.، یعنی هم با این و هم با آن.چپ ایران اگر اندازه شادروان تختی عرضه داشت بجای این بیانیه نویسی های بی خاصیتو جر و بحث و پلمیک می رفت و برای مردم غزه دارو و پوشاک و کمک جمع می کرد. از توی بیانیه نویسی جز خود ارضایی هیچی در نیامده.
۶۴۰۰۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹٣
|
از : هاشم صادق
عنوان : حیف آقای زرافشان حیف!
آقای زرافشان ای کاش قبل از اینکه زیر این نوشته تان را امضا می کردید یک بار دیگر آن را می خواندید. چرا ما هنوز" یا فرشته ایم یا شیطان" یا "بدیم یا خوب مطلق"؟ این چه طرز برخورد با نظر دیگری است؟ چرا به یکباره باید دودمان طرف مقابل را به باد داد چون با نظریاتش مخالفیم؟ خوب یک آقایی که در جمع شما بوده, قبلا هم بوده و شاید بعد ها هم باشد, یک نظری داده که می خواسته در حین محکوم کردن اسراییل و دفاع از مبارزه فلسطینیان , حساب حماس را هم جدا کرده باشد.یعنی خواسته در همین گیر و دار , مرز بین نیروهای مقاومت مترقی و نیرویی مانند حماس را مطرح کرده باشد. یعنی همان کاری که سال ۵۷ در مبارزه علیه شاه باید اتفاق می افتاد. در آن دوران می بایست موضع نیروهایی که از مواضع ارتجاعی تری با شاه مخالف بودند با صراحت روشن و افشا می شد.
فکر می کنم به جای شمردن رای های حماس و طرفداران رژیم نازی فاشیستی , بهتر باشد این جریان را با توجه به نظریات و عملکردش بررسی کرد و جایگاهش را مشخص نمود . و اگر نه مجبور خواهیم شد اینگونه از کنار بسیاری از واقعییت های تاریخی سُر بخوریم. چه کسی است که نداند، رای زیاد داشتن و یا اکثریت داشتن نشانه لزوما مترادف با حقانییت داشتن نیست.
۶۴۰۰۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹٣
|
از : محمود از ایران
عنوان : گامی کوچک برای ابرانسان های اخبار روز
آقای یوسفی در نطری با عنوان "چرا مقاله ی آقای جکیمی را منتشر نکرده اید؟ " فرموده اید " وقتی نظر زرافشان را منتشر می کنید. باید مقاله آقای حکیمی را هم باید منتشر کنید تا خواننده بتواند قضاوت درستی داشته باشد..." . قربان امیدوارم که قصد اذیت نداشته باشی. بنابراین برای کمک حال ابرانسان های سایت اخبار روز خدمتتان می نویسم که مقاله آقای محسن حکیمی قبلا در این سایت منتشر شد.برای اثبات اعتقاد به مستندگرائی آدرس مقاله را تقدیم می دارم: ««
همسویی با ارتجاع مذهبی در پوشش حمایت از مقاومت مردم فلسطین
http://akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=۶۱۵۴۵
محسن حکیمی
• اکنون که گرد و خاک ها در مورد بیانیه ی «به کشتار مردم فلسطین بی درنگ پایان دهید!» تا حدودی فرونشسته است راحت تر می توان در باره ی این بیانیه سخن گفت. پیش نویس این بیانیه را من نوشتم و من به تنهایی مسئولیت تمام نکات مندرج در آن را بر عهده می گیرم و به طور کامل از آن دفاع می کنم ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۲ اوت ۲۰۱۴ »»»
با سپاس از دکتر زرافشان و رویکرد انساندوستانه اش. دستت درست .
۶۴۰۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹٣
|
از : ...
عنوان : نقدی بسیار بد بر نقدی بسیار نارسا
آقای زرافشان یکی دو پاراگراف نخست شما جالب بود برای نشان دادن ضعف استدلالی از آقای حکیمی. اما مابقی آنچه که نوشتید با یک سفسطه شروع شد تا به نتایج دلخواه خود برسید. آقای حکیمی نوشتند که مقبولیت احزاب سیاسی در میان مردم، دلیلی بر حقانیت آن احزاب نیست. و شما مطرح می کنید که اراده ی مردم بالاترین معیار برای تعیین حقانیت سیاسی است. این دو نکته ربطی به هم ندارد. مردم سالاری در یک جامعه ی دمکراتیک و آزاد قابل تحقق است. آیا حماس امکان نشر آگاهی و طرح چالشهای سیاسی را به مخالفین خود در جامعه ی غزه می دهد؟ شما خود می گوئید که با جوانان مخالف حماس مخفیانه مصاحبه شده است. و این خود دلیلی است بر این واقعیت که کسانی که در غزه در قدرت سیاسی نیستند دستشان از تریبونهای قانونی برای بیان عقایدشان کوتاه است. آنها آزادی بیان و فعالیت ندارند و نمی توانند آزادانه با مردم به گفتگو بنشینند. قدرت سیاسی حماس این آزادی را تأمین نمی کند و آنها سرکوب می کند. همین کافی است تا حماس را به عنوان یک نیروی سرکوبگر در برابر مردم خودش بازشناسیم. دولتی که آزادیهای سیاسی را برای اقلیت/اکثریت مخالفش تأمین نمی کند، نمی تواند مدعی حقانیت سیاسی و نمایندگی مردم سالاری شود. این مهمترین واقعیت سیاسی است که باید در چگونگی دفاع از حقوق مردم فلسطین در نظر گرفته شود. دیگر اینکه شما به تاریخ سیاسی آلمان و قدرت گیری فاشیسم اشاره می کنید و مدعی شده اید که اکثریت مردم آلمان پشت هیتلر و فاشیسم نرفتند. و به این ترتیب سعی می کنید از تئوری ضد تاریخی خود را که بر تقدس رفتار سیاسی توده ها استوار است دفاع کنید. آقای زرافشان شما یا تاریخ آلمان را درست نخوانده اید و یا اینکه آن را با عینک سانسورتان خوانده اید. در این کوچکترین تردیدی نیست که فاشیسم در آلمان یک جنبش توده ای عظیم بود و بخش وسیعی از طبقه ی کارگر آلمان هم برای ناسیونال سوسیالیسم هیتلری می جنگید. هیتلر هم با رأی مردم به قدرت رسید و البته که نقشه ها و توطئه ها و ترورها در پشت پرده به کار رفت. آری این پدیده ی دلائل تاریخی و فرهنگی خودش را دارد، اما این نکته نافی این واقعیت نیست که اکثریت مردم آلمان در آن مقطع از تاریخ شیفته ی یک دیکتاتور جنایتکار نژادپرست شده بودند و در پی او روان بودند.
با اینهمه این به معنی اینهمانی حماس و ناسیونال سوسیالیسم نیست. این دو نیروی سرکوبگر و ارتجاعی مشخصه ها و ابعاد نابرابر خود را دارند که جای بررسی دارد و حرف بسیار است. حماس در غزه چند تکه شده است و مردمی هم به در پی آن روان بودند، تا پیش از این جنگ اخیر، با آن تا حدی فاصله گرفته بودند. شما اشتباه می کنید، نیروهای مخالف حماس در غزه بسیار بیشتر از چند جوان و برج عاج نشین است. این ادبیات شما در کوبیدن منتقدانتان در همان سنت همان حزب توده مانده است. جای بسی تأسف است. اما باید به این نکته هم اشاره کرد که نوشته ی آقای حکمیی هم بی ایراد نبود و کمبود های مهمی برای روشن کردن وضعیت پیچیده ی مردم فلسطین و ساکنان غزه داشت.
۶٣۹۹۹ - تاریخ انتشار : ۱٨ مرداد ۱٣۹٣
|