یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"افسانه" تسلیم - ایرج فرزاد

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : گپ وگفتی با یک هموطن گرامی
جناب عباس مطلق ارجمند،درود بر شما!بیان داشته اید:«آیا اتحاد جمعیت های سیاسی آن زمان نمی توانست سرنوشت دیگری را برای ما و کشورمان ، رقم میزد؟» در مورد پرسش نیکوی شما که نشان از تجربه داری پیرانه و آرزومندی جوانانه است ، بایدگفت: تجربیات تلخ گذشته چراغی ساخته برای یافتن گذرگاه های مناسب جهت ساختن کشورمان ،که حول محورهایی چند:۱)تکثرگرایی دراندیشه ۲)دمکراسی خواهی در نوع حکومتگری ۳)آزادی فردی و جمعی جهت بروز خلاقیت های فردی و ارائه راهکارهای پیش برنده و تکاملی جمعی ۴) تحقق عدالت اجتماعی ۵) اولویت اولِ ساختن کشور خویش و دفاع از منافع ملی کشور دربازی های بین المللی،انجام پذیرد!آنگاه، پذیرش محوریتهای چندگانهء فوق می تواند هرگروه یافردی رابا حفظ دریافتهای اندیشگیش، بنوعی به اتحاد و حتی یگانگی رهنمون شود. به امیدآن روز که جزم گرایی در اندیشه، از اندیشمندان ما دور بادا!.
۶٨۲۴۵ - تاریخ انتشار : ۱۶ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : کیهان

عنوان : در ضمن بهتر است به دیگران درس ندهید بویژه درس اخلاق
در ضمن بهتر است به دیگران درس ندهید بویژه درس اخلاق این کار جالبی نیست که سریع عصبانی میشوید فکر نکنم شما حتا روی فرزندان خودتان از نطر سیاسی کنترلی داشته باشید بهتر است برای نطر دیگران احترام قایل شوید ان لطیفه را که برایتان نوشتم دوباره بدون عصبانیت بخوانید شاید کمکی به شما بکند که تاریخ را اگرها و مگرها تعین نمیکنند غیر از این من با ادمهایی که روی اعصاب خود کنترلی ندارند حرفی ندارم
۶٨۱۷۴ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : کیهان

عنوان : شما دارید خواب ژنرال کره شمالی را میبینید
من ولی عصبانیت شما را نمیفهمم.شما دارید خواب ژنرال کره شمالی را میبینید من خواستم بااین گفته شما را بیدار کنم ولی اگر دوست دارید بازم خواب ژنرال کره وشوروی راببینید مخالفتی ندارم
۶٨۱۷٣ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : عباس مطلق

عنوان : به امیر ایرانی..هموطن گرامیم
دوست عزیز مقصود از ان چند خط و تعریف خاطره سالها پیش من،چکیده ان چند خط را واژه "اتحاد" در بر دارد.
میخواهد بگوید " چنانچه رهبران سیاسی ان زمان احزاب،که خیل عظیم جوانان کشور را..حتی در دور ترین نقاط کشور،به خود جلب کرده بودند؛چه نتایج شگرفی میتوانست داشته باشد و چه احوالی داشت امروز،کشور و ملت ما.

این خاطره متعلق است به بیش از سی و اندی سال قبل و جزئیات ان در ذهن من به احتمال زیاد کپی دقیق گفته ها و غیره نباشد که ،نیست.
من راستش دوست عزیز منظور و مقصود شما را از نوشته اتان ،به خوبی ..لپ مطلب را..متوجه نشدم ولی حدس میزنم با استفاده از لغت "استناد" در مطلب شما؛درستی و نا درستی موضوع نوشته را مربوط به ..گفته ان ژنرال کره ئی یا جای دیگری..دانسته شده است که در این صورت به بیراهه رفته ایم.زیرا نظر و عقیده ان اقا..ژنرال ،نمیتواند معیار یا سنجش و یا واقعیت محض باشد که نیست..ابدا چنین نیست.

دوست من هیچ عقیده..تئوری..نظر..ایدئولوژی .و..و نمیتواند مقوله اتحاد ملت ها را در پیروزی اهداف شان،نادیده گرفته و رد کند.
اتحاد خدای پیروزیست...تاریخ ما گویای صدیق این گرفتاری ماست..پراکندگی!
در مورد واکنش نوشته من...نوشته و نظری چنانچه پا از مرزهای احترام و پاکدلی و نیکخواهی ،بیرون ننهد،جز به طریقه خود...نیکخواهی و احترام..نمیبایست روبرو شود.
ما همگی از یک مرزو بوم هستیم و هیچیک دیگری را نیز..نمیشناسد.نگاهی به سایت های فارسی زبان و مکاتبه ها و برخوردها هموطنان ما ،درداور است..کینه ورزی ها،تعنه و بدگوئی ها..شرم اور نیست؟
و نمونه ان نیز نوشته همین هموطن من..کیهان بمن است..
چه سرد و غم انگیز نوشت!!
در پایان و تشکر از نوشته شما..مجددا تکرار میکنم که اگر جزئیات ان خاطره که ابدا به اعتقاد این حقیر،نقشی در کل مقوله ندارد،دقیق نباشد و اینکه چه شخصی بوده باشد..از جهان امپریالیسم و یا از اردوگاه سوسیالیسم..انسان تا نفس میکشد از حق مسلم تغیر و تکامل ،برخوردار است ،چکیده نوشته مقوله "اتحاد " را در بر داشت و نه چیز دیگری.
شما چگونه میپندارید دوست عزیز؟
ایا اتحاد جمعیت های سیاسی ان زمان ،نمیتوانست سرنوشت دیگری را برای ما و کشور ،رقم میزد؟
۶٨۱۷۰ - تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : امیر ایرانی

عنوان : پیران با تجربه و جوانان شوریده سر و انتظار از آنان
در این کهن بوم بر، در دوره ای به درازای چند دهه، کهن جوانان شوریده سر، پیران تجربه دار شدندو نوباوگان، خود جوانانی برومند. گروهی از این جوانان، کردارشان برخاسته از همان شوریده سری جوانیست وگروهی:کردارشان و پندارشان همانند پیران با تجربه است که اینان از پیران خود راهگشایی پیرانه! طلب می کنند. وآن پیر و ایده اش را برای ساختنِ این کهن بوم بر می خواهند، نه اینکه! این کهن بوم بر،ابزاری برای تحقق اهداف بازیهای بین المللی شودکه برخاسته از پنداریِ مبارزاتی است.:::: پنداری که خود را موظف به مبارزه با تفکر امپریالیسمی و جنگیدن با امپریالیست های ساخته شده بداند.امپریالیستهایی که هرکس می تواند بر اساس ایده اش آنرا در ذهن خویش بسازد.::::: وقتی جناب عباس مطلق ارجمند، خاطره ای را نقل می کند و استنادش هم نقل قولی از یک ژنرال کره شمالی است، ژنرالی که هم مسلکی هایش با پنداری مبارزاتیِ ضد امپریالیستی، چند نسل از یک سرزمین را برده وار به انقیاد در آورده اند، قطعا"! این نقل قول باعکس العمل مواجهه می شود! عکس العمل ممکن است با آرامی باشد یا خیر، با ادبیات خاصی خود را نشان دهد. :::: باشد:که پیران با تجربه و جوانان شوریده سر، اولویت اولشان !ساختنِ سرزمین خویش ،نه اینکه این سرزمین ابزاری برای تحقق ایده ها وآرمانهای برخاسته ازایده لوژی هایی که ........
۶٨۱۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : عباس مطلق

عنوان : نمونه ئی از یک جامعه فرهنگی
شما..باید اقا باشید..اقای کیهان.
در مورد یک مقاله کوتاه اقای فرزاد دو نظر نوشته اید..خود به دو نظرتان نگاهی کنید هموطن گرامی...
این است یک نمونه از یک بحث مجازی ..گفتگوئی دوستانه..محبت امیز که گویای منش انسانی..اخلاق ؛اگر بتوان چنین نامش نهاد..اخلاق انسان!!در قرن بیستویکم!!
نمونه ئی از جامعه فرهنگی بیمار ما ایرانیان ..بقول نیمای بزرگ..چه بیچاره است انسان!
تعنه،کینه ورزی،یک جوانه ارجمند ،باز بقول ثالث نازنیمان..یک جوانه ارجمند از هیچ جاتان...رسد نتواند!!
همه در گل نشسته ایم..ملتی کهن دارای فرهنگی کهن..ادعایش را که...داریم؟ و این صفحه کوچک ارزشمند!!
وای من خودم را کجا پیدا کنم..کیهان؟؟
چه گفتی و چه نوشتی..ای دوست؟

اگر..اگر..تصورش را کردی؟...اگر ؛اگر میتوانستی دو کلمه ئی بنویسی و درد این پیر مرد را مرهمی گردی...اگر و اگر؟ بازنشسته!
ما که ان بودیم...این شدیم..
وای به حال توئی که این هستی...با چنین دل سخت و بیماری...تو چه خواهی شد؟
مراقب خود باش جوان و..خوش باشی!
۶٨۱۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۱ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : کیهان

عنوان : همیشه این انقلابیون بازنشسته دارند خواب اگر اگر میبینند
میگویندروزی ملا را دیداند که یک کاسه ماست را قاشق قاشق به دریا میریخت ازش پرسیدن فایده کارش را ملا گفت اب دریا را مایع ماست میزنم بهش گفتن این دریا که ماست نمیشود ملا گفت میدانی اگر بشود انوقت یک دریا ماست داریم---اگر جزنی زنده میموند اگر بختیار ۵ سال زودتر نخست وزیر میشد اگر حزب توده دنباله رو اخوند نمیشد اگر شاه کودتا نمیکرد اگر مصدق میماند اگر اگر اگر......همیشه این انقلابیون بازنشسته دارند خواب اگر اگر میبینند
۶٨۱۴٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : عباس مطلق

عنوان : در جواب ..کیهان
در حوادث و رخدادهای سیاسی..نام نقش سازنده مهمی را دوست من..بازی نمیکند.شاید بدلیل پیری بنده فراموش کار شده باشم ،که هستم.در نوشته ذکر شده است که دو نیروی قدرتمند چپ و راست..از قول ژنرال مربوطه.
میتواند سازمان چریکهای فدائی خلق باشد..بله..
شما بجای این چند کلمه و ذکر اشتباه نام...نظرتان را در باره گفته ان مقام کره ئی ..مینوشتید.
این که اگر ان اتحاد یزرگ شکل میگرفت،سرنوشت کشور و ملت..چه بود امروز؛بحثی ست که بندرت بنده در سایتها برخورد کرده ام به ان.
مسئله مهمی ست اینطور نیست؟
۶٨۱۴۴ - تاریخ انتشار : ۱۰ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : کیهان

عنوان : حزب توده و مجاهدین یا فداییان خلق ومجاهدین
حزب توده و مجاهدین باهم ارتباطی نداشتند بلکه فداییان و مجاهدین باهم رابطه دوستانه داشتند
۶٨۱٣۰ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : عباس مطلق

عنوان : باخت بزرگ قرن بیستم در ایران
خوب بخاطر دارم اغاز سال ۵۸ را .دوستی بعد از اتمام تحصیل در رشته شیمی در چالمرز لندن، به ایران بازگشته بود...ما جوانانی بودیم در سنین ۲۶..۲۵..این حدود.
در تاکسی از چهارراه لشگر تا ۲۴ اسفند او مقاله ئی را در مجله تایمز که مرتب ماهانه یا هفتگی..خاطرم نیست بدرستی،بدستش میرسید را خواند و با تعجب رو بمن کردو گفت:

عباس گوش کن مطلب جالبی ست:
یک خبر نگار فرانسوی نظر یک ژنرال بازنشسته کره شمالی را در باره اوضاع خاورمیانه و انقلاب ایران ،پرسیده است و او چنین جواب داده:

چنانچه ایالات متحده و اربابش انگلیس موفق به جدائی دو سازمان بزرگ چپ و راست "سازمان مجاهدین خلق و حزب توده ایران" گردند،برای ۵۰ سال دیگر منافع نفتی خود را در خاورمیانه و ایران ،حفظ خواهند کرد.
اما چنانچه بدین جدائی نائل نیایند،موفق نشوند این دو نیروی عظیم را از هم بگسلند،برای همیشه نه تنها منافع خود را در ایران از دست خواهند داد،بلکه به مرور زمان منافع سرشار خاورمیانه را ،از دست خواهند داد....

نزدیک به ۴۰ سال از ان سفر کوتاه در تاکسی با دوست و همبازی دوران کودکیم،میگذرد.بارها و بارها..در شرائط ناهمگون زندگیم این مطلب را از ذهنم گذرانده ام،هرگز نتوانسته ام فراموش کنم ..اینده و سرنوشت خوش و بهروز هموطنانم را ..کشورم را که اگر چنین میشد ..این یگانگی و اتحاد بین این دو سازمان بوجود میامد،ایران و ایرانیان در کدام جایگاه قرار داشتند..
بخاطر دارم در میتینگ ها و تظاهرات ،چپی ها در تظاهرات سازمان مجاهدین...و بالعکس در تظاهرات چپی ها اعضا و هواداران مجاهدین ،اعلامیه های یکدیگر را پخش میکردند..چه صفای یکرنگی،یگانگی و وحدتی بود در ان زمان کوتاه چند ماهه!!
این دو حزب سیاسی به جرات میتوان گفت که همه جوانان کشور را با خود داشتند.
ملیونها جوان،ملیونها ایرانی در ان شرائط سیاسی کشور یا وابسته به ان حزب و یا به دیگری بودند و همگی در یک اتحاد عظیم..میرفت که شکل بگیرد..اما..اما!!

مشتی..یا بهتر بگوئیم چند نفر! در جایگاه رهبریت این سازمانهای سیاسی ،چند فرد خود پرست،بیمار و مقام پرست،شیفته قدرت و بزرگی،کاملا بیمار به لحاظ روحی و فکری..ان اتحاد را در هم شکستندو ایران و ایرانیان را به این روز نشاندند...زیرا حفظ ان اتحاد و وحدت و یگانگی منجر به پیروزی عدالت و ازادی استقلال کشور و مردمان میشد.شکی نیست که هیچ نیروئی در مقابل ان اتحاد و نیروی عظیم انسانی،یارای مقاومت نبود!

و خیل عظیم جوانان بی تجربه و نااگاه..نبودن خرد و دانش سیاسی مستقل و رهبران مستقل و وطن دوست...و هزاران دلائل دیگر کشور و ما را بدین لجنزار امروز نشاند.
امروز هم نه میتوان به درستی گذشته های سیاسی سازمان و یا حزب سیاسی را روشن نمود و نه به فرض هم که اشتباهات روشن شود..چه؟
چه سود؟زندگی ها..به کجراهه رفت و عمری در غم و اندوه چرا و مگر و شاید و میبایست ..و..و..و گذشته و میگذرد...اه و افسوسی بیش نمانده!
دریغا دریغا که چگونه چند شخص،فرد،تنها چند نفر بتوانند چنین خسارت های خانمانسوزی به ملتی و کشوری وارد سازند..چند نفر!!!
۶٨۱۲٣ - تاریخ انتشار : ٨ ارديبهشت ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست