یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بشر محو نازیسم را مدیون کیست؟

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
نظرات جدیدتر
    از : خسرو ثابت قدم

عنوان : معذرت می خواهم...
معذرت می خواهم که خواب آسوده ایدئولوژیک برخی از کامنت گذاران محترم را باز بر هم می زنم، اما گاهی نظری که خوشایندمان نیست را هم باید بشنویم و تحمل کنیم.
هر ایدئولوژی و مرام و مسلکی، گاه چهره ای دارد رئوف و انسانی و زیبا، و گاه بی رحم و ددمنشانه و کریح. این اظهار حتی، حتی، در مورد ورزش و فوتبال نیز صادق است چه برسد به حکومت و قدرت.
چهره کریح و ددمنشانه اسلام سیاسی را همه ما دیده و می شناسیم. چهره کریح و ددمنشانه استالینیسم را نیز هر آنکه جویای واقعیت باشد، می تواند امروزه براحتی ببیند و بشناسد، چون پنهان کاری های نظام دیکتاتوری استالین، به قدرت روشنگری تاریخ نیستند. تاریخ نهایتا از هر جریانی پرده داری خواهد کرد.
از این دیدگاه، فاشیسم و استالینیسم و نمونه های تاریخی یی نظیر حکومت اسلامی ایران، همه برابر و رویه های گوناگون یک سکه هستند. هر کدام بنام مرام خود جنایت کرده و می کنند. یکی در راه الله، یکی در راه انقلاب سوسیالیستی، و یکی در راه پاکسازی نژادی بشر.
این مرام ها همه در جایی به هم می رسند. هیتلر و استالین هم در "پیمان منع حمله" به هم رسیدند.
مطمئن باشید که هیچ توجیه و تفسیری، جنایت علیه بشریت را مشروعیت نمی تواند بخشد.
از سوی دیگر طبیعی ست که هم هیتلر و هم حکومت اسلامی ایران و هم استالین، هنوز که هنوز است طرفداران خود را دارد و خواهد داشت. هر چند خوشبختانه در اقلیتی کوچک و بسته.
۶٨٣۱۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : محسن روشن

عنوان : تبدیل خواب خوش امپریالیست ها و طرفدارانشان به کابوسی خوف ناک
در ابتدا با سپاس از رفیق مبشری که این یادداشت بجا را ارئه کردند.
واقعیت این است که پس از فروپاشی اتحاد شوروی امپریالیست ها و طرفدارانشان و حتی چپ های تواب و شرم زده، بخیال خود سوسیالیسم را برای همیشه دفن کردند. در سال های پی آن هر صدای عدالت خواه، صلح طلب و آزادی خواهی را به مسخره گرفتند. پول ها خرج کردند تا در جبهه مقابل "ایدئولوژی زدایی" کنند. اما مگر می توان با پول روند طبیعی تاریخ را متوقف کرد؟ و چون پاسخ این سوال را منفی می یابند، انگار که از کابوسی خوف ناک بیدار شده باشند، شروع به هذایان گویی می کنند. و قصد دارند تاریخ را جعل کنند،که در همین بحث هم شاهدش هستیم.
در سال های گذشته مردم در اقصی نقاط جهان شاهد آنند که "مرگ سوسیالیسم" نه تنها به صلح و رفاه ادعایی امپریالیست ها نیانجامید، بلکه بی عدالتی ای بی سابقه در طول تاریخ را بدنبال داشت. مردم جهان سیاست های جنگ طلبانه امپریالیست ها را با پوست و استخوانشان لمس می کنند و شاهد حمایت بی شرمانه آنها از فاشیست ها از اوکراین گرفته تا هلند می باشند. هر روزه می بینند که همه دستاوردهایشان، از حق اعتراض و اعتصاب گرفته تا بهداشت و تدریس محدود و محدود تر می شوند. شاهدند که حتی آزادی را هم می خواهند خصوصی سازی کنند. بنابراین هرچه گسترده تر مطالباتشان را که با آرمان های سوسیالیسم همخوانی کامل دارند، فریاد می زنند. و در این کارزار چپ را متحد طبیعی خود می یابند.
پس کاملا طبیعی است که این ضد بشر ها با مشاهده این واقعیات چنین برخورد کنند که شاهدش هستیم.
۶٨٣۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : هوشنگ فرخجسته

عنوان : المپیک ۱۹۳۶ برلین
یکی از دلایل روشن که کشورهای سرمایه داری رشد سرطانی نازیسم هیتلری را دست کم می گرفتند. شرکت آنها در بازیهای تبلیغاتی المپیک برلین ۱۹۳۶ بود. ولی دیدیم که در سال ۱۹۸۰ بازیهای مسکو را بایکوت کردند.
در بازیهای تابستانی المپیک ۱۹۳۶ برلین ، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالییستی شرکت نکرد. این یکی از دلایل آگاهی شوروی از ماهیت ضد انسانی حکومت نژاد پرست آلمان بود.
اسپانیا نیز المپیک ۱۹۳۶ برلین را بایکوت کرد و بازیهای دیگری به عنوان آلترناییو ترتیب داد که در روز قبل از شروع این بازیها جنگ داخلی اسپانیا شروع شد.
پس هنوز به سال ۱۳۳۹ نرسیده حساب کتاب ها روشن بوده است ولی بعضی ها برای خود داستان سرائی می کنند.
۶٨٣۱۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : ایکاروس

عنوان : هیستری ضد چپ و کمونیسم
این روزها هیستری ضد چپ و کمونیسم علیرغم فریادهای گوشخراش نابودی چپ و کمونیسم در میان دو دسته ضد کمونیست ها و عاشقان سرمایه عمدتا" و ناآگاهان تاریخ و سیاست اوج گرفته است و نوشته آقای "ثابت قدم" (که امید است در دسته دوم باشد) با توجه به نفرت خارج از تصور ایشان نشان دهنده ثابت قدمی ایشان در این راه است. هیستری ضد چپ و انقلاب در بیان تاریخ آنچه را که قرار است ببیند می بیند و نکاتی را که نباید، انکار و یا مسکوت می گذارد: کشتارهای نیروهای سفید در انقلاب روسیه دیده نمی شود ولی اقدامات لنین در سرکوب آنها دیکتاتوری و توتالیتاریسم خوانده می شود، مذاکرات فرانسه و انگلیس با هیتلر جهت واگذاری "چکسلواکی" به آلمان و تعلل در جلوگیری از هیتلر در حمله به لهستان دیده نمی شود ولی "تقسیم اروپای شرقی بین آلمان و شوروی" عامل شروع جنگ اعلام میشود. از پیمان "مولوتف- ریبن تروپ" داد سخن می دهند ولی نیات استالین از آن را مسکوت می گذارند. آقای همنشین بهار می گوید "حتی اگر بپذیریم....." باید بپذیریم. چرا نپذیریم؟ دوستان عزیز، خارج از متن و شرلیط سخن گفتن بسی آسان است. استالین یک استراتژیست بود و کاملا" می دانست که یکی از اهداف مهم هیتلر حمله به اتحاد شوروی است و قطعا" باید برای دفع این حمله زمان بخرد چون قدرت نظامی شوروی و میزان تجهیزاتش کافی نبود. او بخوبی از مذاکرات پشت پرده چرچیل و هیتلر و بعدها از نیات آمریکا و انگلیس آگاه بود و به همین خاطر آنها را برای گشودن جبهه دوم در برابر هیتلر تحت فشار گذاشته بود، امری که آنها به منظور تضعیف قوای شوروی در آینده از آن خودداری می کردند وتنها پس از هراس از پیروزیهای اولیه در نبرد استالینگراد و امکان پیشروی قوای شوروی در اروپای شرقی اقدام به گشودن جبهه "نرماندی" نمودند. نگاه به اتحاد و کمک آنها تحت نام "متفقین" نکنید، اینها از الزامات و ضروریات مقابله با هیتلر بود. درواقع انگلیس و آمریکا نیات شومی برای آینده جنگ داشتند. برای مثال آمریکا به راحتی می توانست با کمک خواستن از استالین برای حمله به ژاپن در جبهه منچوری ، ژاپن را به تسلیم وادارد ولی ترجیح داد با بمب اتم در ژاپن کشتار کند ولی بخشی از جزایر ژاپن به دست استالین نیفتد، امری که خود امروز نیز در بوجود آوردن توحش طالبان و داعش و... به آن اعتراف و افتخار می کنند(به مصاحبه برژینسکی در مورد افغانستان رجوع کنید). آیا دوستان عزیز اشاره ای به این موضوعات می کنند یا کماکان هر چیزی و اقدامی تحت نام استالین باید "جنایت" محسوب شود؟ او استراتژیستی بزرگ بود که جنگ را بهتر از همه رهبران وقت جهان رهبری کرد و نقش بزرگی در سرکوب فاشیسم ایفا نمود. دنیای امروز بر خلاف آنچه از روی غیض و کین گفته اند و می گویند، برای رهایی از یوغ فاشیسم مدیون او است.
نشستن در جای امن امروز و صدور فرمان محکومیت برای گذشته بسیار آسان است.
۶٨٣۰۱ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : پارتیزان

عنوان : بشر محو فاشیسم را مدیون تمام آزادیخواهان و کمونیست ها شوروی و اروپا است
شاید عده ای فراموشی تاریخی گرفته باشند و نمی دانند که کمونیست های شوروی قبل از حمله فاشیست های هیتلری به شوروی تجربه نبرد با آنها مزدوران آنها یعنی فالانژیست های فرانکو در اسپانیا همراه با بسیاری از آزادیخواهان و کمونیست های دیگر کشورها همراه با جمهوری اسپانیا داشتند و ساده لوحانه است که استالین و رهبری شوروی خیال باطل داشته اند که با امضای قرار صلح که نشان صلح خواهی شوروی در مقابل جنگ طلبی فاشیستهای نازی بوده دیگر آلمان و متحدین فاشیست آن به کشور شوراها حمله نمی کرد! داستانهای بی اساسی که شوروی عده ای از کمونیست های آلمانی و دیگر کشورها را نیز به هیتلری ها تحویل داده باشد نیز ساخته گشتاپو و بقیه دستگاه های آدمکشی فاشیست ها بود که دول امپریالیست غربی نیز چندان بدشان نمی آمد به آنها دامن بزنند. محو فاشیسم مدیون مدیون از جان گذشتن میلیون ها شهروند شوروی به رهبری حزب کمونیست و شخص استالین بود و البته در نبرد برای رهایی از یوغ فاشیسم کمونیست ها و پارتیزان های کشورهای دیگر از جمله فرانسه و یوگسلاوی و ایتالیا و بقیه کشورهای تحت اشغال قهرمانه نبرد کردند و دشمن ضد بشری را تضعیف کردند. فراموش نکنیم که پارتیزان های کمونیست ایتالیایی بودند که موسیلنی فاشیست را اعدام انقلابی کردند. ارتش سرخ قهرمانانه ارتش ضد بشری فاشیست های آلمان را شکست داد و پرچم جنایتکاران نازی را پائین کشید و پرچم سرخ داس و چکش و ستاره کمونیست ها را به جای آن نشاند و توانست میلیونها انسان را از اردوگاه های مرگ فاشیست ها نجات دهد. دورد بیکران به خاطره تابناک ارتش سرخ شوروی و کمونیست ها در تمام جهان از جمله کمونیست های چینی که ارتش جنایتکار ژاپن را به شکست ناگزیر کرد. زنده باد کمونیست ها!
۶٨۲۹۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : برزویه طبیب

عنوان : انگشت کوچیکه
خدمت اقایان و خانمهای معترض به تجاوز به زنان المانی
شما خودتان امار داده اید از میلیون ها کشته صحبت کرده اید، تجاوز به زنان انگشت کوچیکه جنگ است. بلایی که توپخانه روس سر برلین اورد، بمباران هامبورگ که اب دریا را به جوش اورد، فجایعی که المان ها در لنینگراد کردند،و از جمله تجاوز به میلیون ها زن ،چه المانی چه روس چه فرانسوی و چه یونانی، همه و همه چهره عفریت جنگ است. حالا شما این عفریت را رها میکنید و انتظار دارید سرباز روس و یا سرباز المانی به زن و بچه طرف مقابل رحم کند؟ این سرباز روس نیست که باید شلوارش را پایین نکشد؟ مقصر اون سرباز روس یا المانی نیست. مقصر اون جنابی است که که حتی یک نگاه چپ هم به دختر همسایه نکرده ولی به فاشیست های جنگ طلب پول داده که در به اصطلاح انتخابات برنده شوند و از قبل جنگ میلیون ها دلار به جیب زده، یکشنبه هم رفته به کلیسا و شمع روشن کرده! تازه جالب اینست که که معترض ترین شما به این تجاوز به زنان ،از استالین انتقاد میکند که چرا با هزار دوز و کلک کمونیستی یا غیر کمونیستی! این عفریت را یک روز هم که شده بیشتر در غل و زنجیر نگه داشت!برزویه طبیب
۶٨۲۹٨ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : برزویه طبیب

عنوان : جناب همنشین بهار و دیگران
پیمان هیتلر و استالین را خیلی سطحی بررسی کرده اید. این پیمان را باید در رابطه با سرنوشت چکسلواکی بررسی بفرمایید، و نیز حوادث کشور های اسکاندیناوی را در نظر بگیرید،نه صرفادر رابطه با لهستان و لیتوانی، تا به معنای دقیق ان پی ببرید. برزویه طبیب
۶٨۲۹۶ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : ا. م. شیری

عنوان : امتناع از تمام واقعیت
آقای مبشری می نویسند: «نبرد پیروزمندانه ای که کمونیستها علیه نازیسم سازمان دادند بزرگترین دستاورد ماندگار نظامی است که از دل انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بیرون آمد. اگر این نظام و مقاومتش در برابر نازیسم نبود، معلوم نیست امروز چهره اروپا و جهان چه بود».
متاسفانه، آقای مبشری با وجود بیان این واقعیت، به هر دلیلی اکراه دارد از رهبر یا رهبران این سازماندهی ها و فرمانده کل جنگ نام ببرد. در نتیجه، علنا و عملا به چنین توهمی دامن می زند که انگار انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ از آسمان منزل شد و کمونیستها جنگ علیه نازیسم را توسط رهبران «غیبی» سازمان دادند.
این شیوه تحلیل و بررسی، یعنی بیان نصف و نیمه واقعیت ها و آنهم معنایی جز جای دست گذاشتن برای کتمان کل واقعیت ها ندارد.
۶٨۲۹٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : سیامک سلطانی

عنوان : در مورد برخی آمارها
دوست ارجمند بابک عزیز، با شما کاملا موافقم. ممنون از لینک ارسالی تان.
۶٨۲۹۲ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۴       

    از : بابک

عنوان : نابود باد لانه های فاشیسم
آقای سیامک سلطانی در خصوص موضوع تعرض سربازان متفقین غربی از جمله به این لینگ اشپسگل میتوانید مراجعه کنید:
http://www.spiegel.de/international/germany/book-claims-us-soldiers-raped-۱۹۰-۰۰۰-german-women-post-wwii-a-۱۰۲۱۲۹۸.html
اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت دلایل طرح و تبلیغ چنین ادعاهایی است وقتی خصوصا این موضوع را در کنار رشد عریان فاشیسم در کشورهای شوروی سابق نظیر اکراین و لیتوانی و لتونی قرار میدهیم.
هجوم رسانه ای تبلیغات ضد شوروی و ضد چپ که بخش فارسی آن خصوصا با مستندها و اخبار هدایت شده در تلویزیونهای بی بی سی و من و تو نمود یافته عموما بسیار سطحی و از فرط دست کم گرفتن مخاطب مشمئز کننده است. در یک به اصطلاح مستند تاریخی که از حنگ جهانی دوم از تلویزیون من و تو پخش میشد تصویری که از سربازان ارتش سرخ در نبرد استالینگراد با اتکای به اینکه چون مهمات کم داشتند در نبردهای تن به تن و با سلاح سرد با سربازان المانی درگیر میشدند از این رو بسیار سبوع و بی رحم و جانی ترسیم میشدند و بسیاری موارد از ایندست.
مستند دیگری بود که از یک زن اوکراینی که هم معشوقه یک افسر اس اس شده بود و هم با این واسطه جزو دستگاه اداری فاشیستها بعد از شکست نازی ها در اوکراین به آلمان رفته و به واسطه خوش خدمتی جزو معدود اسلاوهایی بود که پاسپورت نازی میگیردو ... کل مستند در یک همدلی با این زن فاشیست و خائن به میهن سعی در تبرئه این توجیه گران جنایت داشت و بسیاری موارد از این دست.
همه این تبلیغات همانطور که "خواننده بیطرف" هم ذکر کردند در راستای کوبیدن چپ با تکنیکی است که رولان بارت به آن ninisme میگوید.
به هر حال از سهراب مبشری گرامی لازم است تشکر کنم که چه در این نوشته و نوشته های اخیر دیگر در همین راستا سعی در ارائه یک تاریخ حقیقی دارد تا دوباره مجبور به تکرارش نباشیم.
نابودی لانه های ذهنی و عینی فاشیسم و سرمایه داری هار مستلزم تلاش روشنگران آگاه و احساس مسئولیت است.
۶٨۲۹۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۵۰)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست