یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پایان دوره ترس از فروپاشی و آغازی دیگر - رضا فانی یزدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : امیر ایرانی

عنوان : حکایت آن مرغ یک پا
گفته شده؛انتخاب روش مناسب در امر مبارزه قطعاً نتیجه پرباری به همراه خواهد داشت. درحوزه سیاست اقداماتی که در رسیدن به قدرت توسط گروهی که تحت نام مبارز و مبارزگر انجام پذیرفته معمولاً در دو شکل زیر نمود داشته است:۱) مبارز در اقداماتش ،تحولخواهی( که اصلاح طلبی می تواند مقدمه آن باشد) را مدنظر دارد . که در این روش؛ مبارز رسیدن به قدرت را در آخرین مرحله جستجو می کند که در این روند او می داند درکوتاه مدت قدرت رابدست نخواهد آورد بلکه اقدامات کنونش را برای آینده انجام می دهد ومیداند اقداماتش اثرگذاری های لازم را برای رسیدن به یک تحول خواهی پایدار خواهدآفرید. ۲)براساس اعتقاداتی برای مبارز یک برنامه مبارزاتی تعریف و عملیاتی می شود. در این روش؛هدف فقط بقدرت رسیدن است. که گاهاً دراین روشِ مبارزاتی مشاهده شده به قدرت و توانائی حریف ودشمن توجه نمی شود. اما به مبارز القاء می شود که تو مبارزگر برحقی هستی ودر هرصورت برنده ای. اما تجربه تاریخی نشان داده است این روش یکی از خطرناکترین حالتهای ممکن می تواند باشد وحتی آنرا یک عمل انتحاری می توان دید.که دراین روش چه بسا توسط حریف یا دشمن ،مبارزو تفکر مبارزاتی برای همیشه محو شوند ویا اینکه اگر چیزی عاید شود چیزی نخواهد بود؛ جزء یک دکان کربلا مانند که درآینده به یاد آن واقعه کربلای گروهی به سروسینه خواهند زدو... بایدگفت:دوحالت برشمرده شده وآورده شده خود بحث های طولانی را آفریده است. بگذریم
۷۲۴۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۴       

    از : کیا

عنوان : باز هم اگر مگر!
پیروزجان اگر این رای‌های منفی‌ شمارش و اعلام شوند ،حق با شما است.

این امکان که هر دو جناح راه داده شده در انتخابات با هم کنار بیایند و نتیجه را تغییر دهند از نظر من بالاست ولی‌ این یک نظر است به امید اینکه تو حق داشته باشی‌!

و شما حق دارید, کسی‌ مثل من در انتخابات شرکت نمیکند و قانع هم نمیشود.
۷۲۴۹۰ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : ادامه پاسخ به جناب کیا,
اگر روزی به این مرحله برسیم که مردم رای منفی به صندوق بیاندازند تازه شروع بهبود برای رسیدن به دمکراسی خواهد بود, با این تفاوت که پس از این همه تمرین, انشاالله ملت ارزش رای را دانسته و به جمهوری اسلامی دیگری رای نخواهد داد.
۷۲۴٨۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : تشکر
جناب کیا,
ممنون از توجه و نکته مهمی که ذکر کردید : " عزیزم چرا تاکید بر رفتن مردم به صندوق‌های رای دارید؟ ".

من تاکیدی به رفتن مردم پای صندوق ها ندارم. آن ها که درون گودند یا دائم التحریم ند که هیچگاه رای نداده و هیچگاه رای نخواهند داد. یعنی آنها که " ای بابا حوصله داری؟ رای بدهم که چی؟ " هرکه در شد ما دالانیم, هرکه خر شد ما پالانیم ". اینها را تحریمیان به حساب خود میگذارند. میماند آنها که همیشه به پای صندوق رفته و بر حسب گمان خود رای میدهند. اینها هستند که احتمالا روزی از رای به این و آن خسته شده و رای منفی خواهند انداخت وگرنه تحریمیان داخلی و خارجی مانند رقم صفراند که جزو اعداد به حساب میآیند. با تشکر.
۷۲۴٨۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۴       

    از : البرز

عنوان : در راه آفرینش اتحاد، اتحادی واقعی بر پایه ی فراگیرترین خواستها ...
برخی از رجز خوانی ها، ببخشید کامنت های " داخلی " ها چنان گرم و گیراست!!!؟، که مرا یاد رجز خوانی های کاکا رستمِ داستانِ داش آکل زنده یاد صادق هدایت می اندازد، که در نبودِ داش آکل چارسوق قُرق می کرد.

دوران رجزخوانیها سرآمده، و همه، حتی رجزخوانها هم، طالبِ چه باید کرد؟ هستند. و چه باید کرد؟ هرگز ساخته ی یک مغز، هر چند نغز، نمیتواند باشد، چرا؟
چون در مملکت ما تا به امروز، پارچه و قیچی همیشه دست یک نفر بوده، و تاریخ مملکتمان نشان می دهد، که لباسهای دوخته شده توسط این آحاد قدرقدرت در مقاطع مختلف زمانی کشورمان، اندازه و آراسته ی تن و بدن هیچیک از شهروندان کشور نبوده و نیست.

پس به جای رجزخوانی برای تفرقه ی بیشتر، سلولهای مغزهامان را در راه آفرینش اتحاد، اتحادی واقعی بر پایه ی فراگیرترین خواستها و مطالبات بکار گیریم.
۷۲۴۷٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : زندانی زنجیری

عنوان : زندگی‌ مبارزه است و مبارزان را کوچک کردن , خود کوچگی است!
این خارج کشوریها سرکوب شدگان حکومت ولایی هستند!

باقیماندگان این لشکر "شکست خورده" میبایست جمع شوند و در موقعیت مناسب دوباره تلاش کنند ،این وقت میبرد و برده است و هیچ تضمینی هم نیست که سریع به نتیجه برسد.
۷۲۴۷۲ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : کیا

عنوان : به قول خودت مرغ یک پا دارد؟
پیروز جان!

عزیزم چرا تاکید بر رفتن مردم به صندوق‌های رای دارید؟

چه فرقی‌ می‌کند که مردم "نه‌" بنویسند وقی متقلبان اون بلا لیست آماده یی را پیش خوان میکنند و هیچ کنترولی هم اجازه نمیدهند مگر سال ۸۸ را فراموش کردی ۱۳میلیون رای تقلبی؟
۷۲۴۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : الف رستمی

عنوان : بسیار به جا
نوشته بسیار درست و به جایی ست.
اما نباید خیالمان از جنگ و جنگ طلبان برای لحظه ای راحت باشد. تا تفکر پان اسلامیستی شیعه و ولایت فقیهش بر مصدر امور است همیشه با خطر افتادن به دام پروژه های صنعت جنگ جهانی روبروییم و عقب نشینی خامنه ای از سیاست های افراطی اش می تواند با سیاست های مخاطره آفرین منطقه ای دیگری جایگزین شود.
مبارزه علیه خطر جنگ با مبارزه بر سیاست های افراط گرانه ی حاکم بر کشور ما تناقضی ندارد و باید آن را همه جانبه به پیش برد.
همانطور که گفته اید، باید دامنه اعتراضات به پایمال کردن حقوق دمکراتیک مردم را گسترش داد و به این شیوه از برگزاری انتخابات ضد دمکراتیک که حتی خودی ها را هم رد صلاحیت می کند اعتراض کرد... به هر شکل و در هر میزان.
۷۲۴۷۰ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : peerooz

عنوان : " لنگش کن "
جناب نکو نام ,
این کامنت خطاب به جناب فانی یزدی نیست بلکه روی سخن من با تمام کسانی ست که راه حل های غیر ممکن پیشنهاد میکنند. مشکل من با دستی از دور برآتش داشتن است. انجام این فرمایشات پیش کش, آیا کسانی که در خارج, این اگر مگر ها را پیشنهاد میکنند حتی قادرند که این حرف ها را در ایران بزنند؟ این " لنگش کن " ها برای کسی که در گود گرفتار است به چه دردی میخورد؟

این هفتاد و دو ملت خارج نشین که ۳۷ سال است ورد و دعای اتحاد اتحاد بین خود را دم گرفته اند به کجا رسیده اند که اکنون برای " داخلی " ها نسخه های غیرممکن میپیچند؟ سالهاست که این ملت اسیر, به طور خود جوش در هنگام عمل به پا خواسته , وظیفه ممکن خود را به خوبی انجام داده و محتاج لنگش کن " تحریم " وغیره نبوده است؛ و سر انجام روزی که از رای دادن به این و آن خسته شد " چارتکبیر زده یک سره بر هر چه که هست " و رای منفی به صندوق ها خواهد انداخت. به امید آن روز که دیر و زود داشته و سوخت و سوز نداشته باشد.
۷۲۴۶٨ - تاریخ انتشار : ۱٣ بهمن ۱٣۹۴       

    از : حسن نکونام

عنوان : پیروز جان! همه ما در «یک گودال» نشسته ایم
اول-گودالی به عمق و وسعت جهان. جهانی پرآشوب و مملو از ناآزادی، بیعدالتی،خفقان،فقر،آلودگی،فساد،اکسودوس(فرار و مهاجرت جمعی) و همه آن واژه های پلشتی که فرهنگ واژه ها را هر روز قطورتر میکنند.در مقابل ما، دارندگان ثروت و قدرت و مکنت قرار دارند، که در قله های «کوههای» خود نشسته اند، و ما «گودنشینان» را به تسلیم و خواری و ذلت فرامیخوانند. مسئولیت اجتماعی-تاریخی ما ایجاب میکند تا از درون همین گودال، فریاد اعتراض خود را رساتر کنیم. اگر فانی یزدی، کیا، پیروز، زندانی زنجیری، من و دیگر گودنشینان به مسئولیت تاریخی-اجتماعی خود عمل نکنند، آیا باید منتظر قله نشینان باشیم تا بدادمان برسند؟
دوم-تکنولوژی جدید اطلاع رسانی و رسانه ای مدرن، مفهوم فضا-زمان را دگرگون کرده است.فاصله زمانی و مکانی ما با هر نقطه ای خارج از زیستگاه کنونی ما، و فاصله «داخل» و «خارج» ،به ثانیه-میلیمتر رسیده است. داخلی ها، در درون ما خارجی ها حضور دارند، و ما خارجی ها در درون داخلی ها زندگی میکنیم. ما اعضای یک پیکر واحدیم. آنها در متن شرایط خود عمل میکنند، ما نیز بر حسب امکانات و توانهای خود اقدام میکنیم. ما مکمل همدیگر، و نه حاذف و خنثاکننده همدیگر.
سوم-همین احساس مسئولیت اجتماعی-تاریخی است که شما پیروز را وادار به ورود به این گفتگوها میکند. در دوران مدرسه ابتدائی، در کتاب فارسی،متنی وجود داشت زیر عنوان «کار و کوشش». از حافظه آنرا مینویسم: « از امیر تیمور پرسیدند: چگونه از سربازی به سرداری رسیدی؟ گفت: در راهی که میرفتم، از مورچه ای سرمشق گرفتم. شمردم، شصت و هفت بار دانه را ببالای دیوار میبرد، و دانه بروی زمین فرو می افتاد. مورچه از کار و کوشش باز بایستاد تا عاقبت به مقصود رسید.»
پیروز جان! اجازه بده آنقدر «نسخه» بپیچیم تا عاقبت به مقصود رسیم. ایام به کام همگان!
۷۲۴۶۶ - تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست