یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتقاد از دانلود رایگان یا چپ ستیزی راست رانت خوار؟ - فرج سرکوهی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : تقی روزبه

عنوان : آیا حق کپی رایت
آقای فرج سرکوهی در واکنشی به موقع علیه یک رویکردچپ ستیزانه در پوشش دانلودرایگان، از زاویه خاصی به آن پرداخته است. در این نوشته کوتاه من از منظربزیرسوال بردن اصولی بودن خودحق کپی رایت، بویژه با توجه به دفاع برخی از پانویس ها از این حق هم چون یک حق مقدس، پرداخته ام.
می دانیم که نظم حاکم بر جهان براساس تقدس مالکیت خصوصی (بی حدو حصر) بناشده است. حالا دیگر آش این نظم آنقدر شور شده است که طبقه سیاسی حاکم آمریکا ( و بخش باصطلاح رفرمیست و کمترمحافظه کارآن) در صدد بر آمده است که با مصادره شعار۹۹ درصدی ها علیه یکصدی های جنبش اشغال وال استریت و سترون سازی آن و خاموش کردن اخگرسوزان آن، و با کشاندن آن به صحنه انتخابات آمریکا، این نوع جنبش ها را به درون سیستم خود جذب کند. ابعادپی آمدها و عواقب این شکاف باورنکردنی تاحدی است که بخشی از بحث های نشست امسال سرمایه داران در داووس و هم چنین گزارش اکسفام به آن اختصاص داست. معجزه ظهورسندر پابه پای خانم کلیننون که نماینده وال استریت در حزب دموکرات محسوب می شود، محصول سوارشدن براین موج است که در کل با توجه به استنانداردهای حاکم در آمریکا پدیده نوظهوری محسوب می شود.
و اما در موردکپی رایت:
وبژگی نظم سرمایه دارانه و تبعیض طبقاتی، پویش بی وقفه کالائی کردن همه جوانب امورزندگی است که در آن معیارپاسخ به نیازها و توزیع فرآورده های اجتماعی توسط "دست غیبی بازارآزاد" و این فرمول جادوئی سرمایه بناشده است: از هرکس به اندازه ای که توان دارد، و به هرکس به اندازه ای که کیسه پولش اجازه دهد. هرچه که هم خلاف آن در جامعه وجود داشته باشد محصول مبارزه جامعه علیه این نوع تصاحب و انحصارگری بوده و هست و گرنه این عرصه ای، حتی بهداشت و نیازهای داروئی و درمانی از دست اندازی سرمایه مصون نیست. اکنون سال هاست که فرایندسلب مالکیت عمومی در حوزه های موسوم به تولیدمعنوی توسط سرمایه داری شروع شده است که در زمانه و فازی که در آن بسرمی بریم با جهانی شدن سرمایه، انحصاری شدن نیازهای کل بشریت شکل مسلط را تشکیل می دهد. سرمایه سال های طولانی است که تهاجم خود به عرصه باصطلاح مالکیت تولیدفراورده های معنوی را شروع کرده که درونمایه اصلی آن همانا تسری قانون بازارآزاد بر آن حیطه هاست. بسترپیشروی این فرایند بر پایه کالائی کردن آموزش و تحصیل و اندیشه و اختراعات و ... بناشده است. اکنون بسیاری از این نوع حیطه ها بدون آنکه هنوز جنبه تولیدانبوه پیداکنند پیش فروش شده اند. و نوعی سلف خری در حوزه اندیشه و اختراعات را نمایندگی می کنند....
این سوال اساسی مطرح است که چرا اندیشه و دانش و دستاورهای فکری انسان اساسا باید پولی و کالائی باشند و نه متعلق به همه و درخدمت آنان؟. مگر پرورش و رشدهمین اندیشه ورزان به هزینه مردم و جامعه و مولدین واقعی ثروت و امکانات صورت نگرفته است؟ جواب سرمایه داری و دارندگان سرمایه روشن است: چون فقط باین شکل و با چنین مطنقی برای سرمایه داری سودآوراست و لاغیر، چون تنها باین نحو است که شرایط حفظ بازتولید و دوام آن تضمین می شود. و بالأخره چون که انسان ها فقط با تن دادن به این زنجیرشدگی خود با بازارجهانی قادر به تأمین زندگی خود هستند. اما بدیهی است که مخالفان تبعیض طبقاتی و مدافعان عدالت و برابری اجتماعی نمی توانند با چنین منطقی موافق باشند. قانونی آسمانی و آهنیین برای پذیرش این نوع زنجیرشدگی و بردگی در تولیدات فکری و اندیشه وجود ندارد. قانون مقدسی برای مدافعان حق بهره وری از تولیدات اندیشه و فکر توسط جامعه و همه "شهروندان بر اساس قانون مبتنی برسود و بازارآزاد، بویژه در حوزه اندیشه و فکر وجود ندارد. دلیلی ندارد که مدافع کیش تقدیس و تسلیم احکام نظم سرمایه دارانه باشیم.
بنابراین تا اینجا مرزروشنی بین طرفداران این رویکرد با رویکردمدافعان کالائی شدن نیازهای اساسی بشر (از جمله تولیدات معنوی) وجود دارد. و هرکس طبعا باید در وجدان خویش روشن کند که در سوی کدام صف ایستاده است؟. از آن پس روشن می گردد که قاعدتا کنش گری و واکنش هرکس می تواند منبعث و برگرفته از کدامیک از آن ها باشد.
شیوه پیش برد
نکته پایانی: اما کنش گری علیه فرایندکالائی شدن زندگی و از جمله اندیشه و هنر و قوانین منبعث از آن به معنای مباح شدن کاربست هر نوع شیوه و نادیده گرفتن موازین اصولی و موثر برای پیشبرد شکوفاساختن ارزش های انسان محور نیست. چراکه راه عبور از شکاف بین جامعه و حق بهره وری از تولیدات اجتماعی و ساختن جهانی انسانی از یکسو، هم مستلزم مبارزه علیه وضعیت موجود و حرکت در خلاف جهت فرایند انحصاری کردن محصولات اندیشه و فکر است، و هم از سوی دیگر مستلزم کاربست شیوه های اصولی و تأثیرگذار که ضمن بلاموضوع نکردن مقاومت در برابرروندانحصاری شدن، درعین حال موجب لطمه زدن به امرشکوفائی و مختل شدن روندتولیدات فکری و معنوی که رشدجامعه سخت به آن وابسته است نگردد. به طوری که برون داد این مقاومت، علیه انحصاری کردن باشد. سه نکته کلی زیر معطوف به نقداین حق و کاریست شیوه مبارزه علیه آن است:
شیوه پیش برد
نکته پایانی: اما کنش گری علیه فرایندکالائی شدن زندگی و از جمله اندیشه و هنر و قوانین منبعث از آن به معنای مباح شدن کاربست هر نوع شیوه و نادیده گرفتن موازین اصولی و موثر برای پیشبرد شکوفاساختن ارزش های انسان محور نیست. چراکه راه عبور از شکاف بین جامعه و حق بهره وری از تولیدات اجتماعی و ساختن جهانی انسانی از یکسو، مستلزم مبارزه علیه وضعیت موجود و حرکت در خلاف جهت فرایندانحصاری شدن محصولات اندیشه و فکر است، و از سوی دیگر مستلزم کاربست شیوه های اصولی و تأثیرگذار که ضمن بلاموضوع نکردن مقاومت در برابر روند انحصاری شدن، درعین حال موجب لطمه زدن به امرشکوفائی و مختل شدن روندتولیدات فکری و معنوی که رشدجامعه سخت به آن وابسته است نگردد. به طوری که برون داد این مقاومت، علیه انحصاری کردن باشد.
سه نکته کلی زیر معطوف به نقداین" قانون" و کاربست شیوه مبارزه علیه آن است:

۱- طبیعی است که مبارزه نظری و فکری و فرهنگی، با فرایندانحصاری کردن تولیدات معنوی (تحت عنوان کپی رایت) با هدف ضدارزش کردن آن و برپایه اگاهی و اقناع صورت گیرد. بدیهی است که رشد و توسعه چنین فرهنگی می تواند به سهم خود راه های نوینی را برای آسیب زدائی از این نوع مبارزه و از جمله جلب همکاری بسیاری از تولیدکنندگان که هنوز روح و وجدان خود را به سرمایه نفروخته اند فراهم می کند. بنابراین محورنخست تقویت گفتمان معطوف به ارزش زدائی از فرایندانحصاری کردن تولیدات معنوی است.
۲- فشاربه دولت ها برای دادن خدمات و برسمیت شناختن حمایت از این نوع تولیدات اجتماعی و تأمین نیازها و پرداخت های لازم به این عرصه، بجای کوبیدن بر طیل کالائی کردن آموزش و پرورش و تولیدات معنوی. چنان که پیداست که این محور عرصه مقاومت عملی و روزمره علیه سلطه روزمره بازار و انحصارمحصول تولیدات معنوی است.
۳- و بالاخره به موازات آن ها، تلاش اثباتی برای تقویت و یا شکل دادن به انواع و اشکال مناسبات انسانی و جوامعی با کنش های معطوف به بدیل، از طریق اشتراک گذاری نیازها و نیز همبستگی معنوی و مالی ممکن به این تولیدکنندگان معنوی برای به حداقل رساندن و رفع هرگونه آسیب هائی که می تواند از رهگذرمخالفت با کپی رایت متواجه این نوع خلاقیت ها بشود. چنین رویکردی در راستای مبارزه برای ایجادجوامع خرده بدیل و مبتنی برتقویت وجوه اجتماعی و مشترک زندگی استواراست که ماهیتا خصلت تعاونی دارد. شکوفائی این عرصه و این نوع مناسبات، مهم ترین پادزهرسمومات سلطه بازارآزاداست که یکه تازی آن کل زندگی بشر و از جمله طبیعت و رشد و تولیدات معنوی در خدمت شکوفائی نوع بشر را موردتهدید قرار داده است و ایجادچنین بدیل هائی در هرحوزه ای برای مقابله با دست اندازی بی مهارسرمایه و خطرهائی که زندگی بشر را تهدید می کند و نیز امکانات عصرکنونی اجتناب ناپذیرشده است. نباید فراموش کنیم که یکی از گستره های مهمی که از ِقبل فراگیری شدن شبکه های مجازی رخ می گشاید، همانا امکان اشتراک گذاری داشته های انسان ها برای رفع نیازهای مشترک، بدون مراجعه به بازارلعنتی و انسان کش است که خود را از طریق زنجیره کردن مصرف کنندگان به خود فربه و فربه تر می سازد. بطور کلی راه های میانی و مکمل فراوانی وجود دارند ومی توان یافت، و یا می توانند به وجودآیند که درخدمت شکل دادن به بدیل هائی باشند که در گذر ازسلطه قوانین تحمیلی سیستم حاکم، و ضن به حداقل رساندن آسیب های مراحل انتقال، مانع رشد و شکوفائی تولیدکنندگان اندیشه نگردد. ابتکارات بسیاری می توانند مطرح شوند که البته پیش شرط جوانه زدن آن ها این است که قبل از هرچیز از تسلیم شدن به منطق بازار و فرایندانحصاری و کالائی کردن نیازهای مشترک و عمومی زندگی بشر، سرباز زنیم. در زندگی واقعی هم بسیاری از مولدین معنوی و از جمله صاحبان اندیشه و هنر نه از سرتقدیس بازارآزاد، بلکه از روی ناچاری و زنجیرشدگی به آن تمکین می کنند و گرنه کسی که ادبیات و یا رمان اجتماعی و ارزنده ای تولید می کند که مخاطب واقعی اش جامعه است، طبعا بیش از هرکسی دوست دارد که تولید و خدماتش در دسترس بیشترین مخاطبانش باشد. بنابراین طبیعی است که مدافعان آزادی و برابر با مشاهده چنین پارادوکسی، بجای تسلیم منطق بازار شدن، با انواع ابتکارات به ابداع مناسبات متقابل اقدام کنند. چنین ابداعاتی از زمان پیدایش بشر تا کنون در برابرقدرتمداران حاکم همواره وجود داشته است و در زمانه ما نیازشان و امکان ابداعشان نیز بیش از گذشته است. بنابراین آسیب شناسی شیوه ها و زودن آن ها در مبارزه و مقاومت علیه فرایندانحصاری کردن تولیدات معنوی نیز خود بخشی ازروندمبارزه علیه آن است.
۷۲۵۹۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ بهمن ۱٣۹۴       

    از : امیر آمویی

عنوان : "ما" و "شما"
موضوع دقیقا همین ما و شماست. "ما" و "شما"! شما سرجایتان محکم واستید و شکلکتان را در بیاورید با کلام شکیلتان. ما هم همین طرف وامی‌ایستیم و به "شکلک"هاتان می‌نگریم. این از حضرت "شما"!
اما این که "ما" چه چیزی را می خواهیم بخوانیم به "شما" که مشغول هنرنمایی هستید، ربطی ندارد! "شما"یان نگران وقت "شکلک"بار خودتون باشید. این که در و تحته هم جور در می آیند ظاهرا داستان "شما و دوستان" شماست.
در مورد انتخابات و سوئیس: بهتر است نگران سوئیسیان و سوئیستان باشید.

بعید می دانم که بتوانید نویسنده ی مقاله را با تعارف شاه عبداعظیمی تان به گروگان بگیرید. زهی خیال خام! و شک ندارم که اگرچه ساکت است اما همشکل همفکر شما نیست.
۷۲۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۴       

    از : فرزام

عنوان : انتخابات در سویس
دقیقا از شماست که بر خودتان است. شما که این قدر نگران «بحران انتخابات»!! هستید، برای چه وقتتان را برای خواندن این مقاله و نظر دادن در باره آن تلف می کنید؟ توجه شما به این گونه مسایل بی اهمیت و کم توجهی به مسئله مهمی مثل «انتخابات» ممکن است باعث مشارکت نکردن مردم بشود و رقبا کرسی های مجلس را پر کنند. حیف که در اینجا امکان استفاده از «شکلک»ها وجود ندارد.
انتخاباتش که این باشد، سر زیر برف کردنش هم در همین گونه نظریات خودش را نشان می دهد. در با تخته جور است. طوری نوشته اید که انگار انتخابات دمکراتیک در سویس دچار بحران شده است. قضیه بعضی ها که مسایل را جدی گرفته اند ماجرای همان است که در ده راهش نمی دادند و سراغ کدخدا را می گرفت.
درود بر اخبار روز که گرفتار این «بحران» نشده است.
۷۲۵۷۱ - تاریخ انتشار : ۱٨ بهمن ۱٣۹۴       

    از : امیر آمویی

عنوان : از ماست که بر ماست
آقای سرکوهی،

با درودها. بسیار جالب است که شما درست در وسط بحران انتخابات، ناگهان موضوع کپی رایت (حقوق نشر) و دانلود آثار نویسندگان را مطرح می کنید که تازه در میان امضاهای بیانیه اش هم فقط به زور نام دو یا سه تن نویسنده پیدا می شود و گویا یکی هم مدتهاست بدبختانه فوت کرده. جالب تر این که اخبار روز هم صاف و سرخوش مقاله ی (؟) شما را گذاشته توی ستون وسط زیر «مقالات سیاسی!»
هم زمان و هم مکان نگران کارهایی از این دست نیستند؟ از هر نظر؟
می گوید از ماست که برماست.
۷۲۵۵٨ - تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱٣۹۴       

    از : جواد رستمی

عنوان : اول بخوانید بعد نظر بنویسید
خاتم آذر مینا
یاد بگیرید که اول یک نوشته را بخوانید ؛ بفمهید و بعد از آن انتقاد کنید . آقای فرج سرکوهی صریحا نوشته من با دانلود بی اجازه کتاب مخالفم . نوشته ممکن است برخی چپ ها این کار را انجام دهند ولی بسیاری از چپ ها با این کار مخالف اند . آقای فرج سرکوهی در این نوشته انتقاد کرده است که این نامه سرگشاده بدون تحقیق میدانی و علمی و بدون دلیل // همه// ی چپ ها را متهم به این کار کرده و هیچ دلیلی برای این تعمیم نا به جا به دست نداده است . بحث اقای فرج سرکوهی در باره این تعمیم غلط است . آقای سرکوهی این را هم نوشته که برخی امضا کنندکان را نمی شناسد. من خودم نام عده ای از امضا کنندگان را گوگل کردم ببینم آثار ان ها دانلو شده یا نه. برخی اصلا کتابی ندارند که کسی دانلو کنند . برخی کتاب دارند اما دانلود نشده بجز یکی دو سه نفر . آقای سرکوهی نوشته کار بد چند نفر را به حساب خود ان ها باید نوشت نه به حساب یک گرایش فکری و سیاسی . شما هم بهتر است دست از قبلیه ای فکر کردن بردارید و ادم ها را به عنوان ادم و مسول کار خود بشناسید و اگر خواستید از نوشته ای انتقاد کنید اول آن بخوانید و بفهمید و اگر فهم آن برای شما سخت بود از کسی برای فهم نوشته کمک بگیرید .نظر نوشتن و انتقاد کردن خیلی خوب است اما وقتی آدم نوشته را بفهمد بعد انتقاد کند.
۷۲۵۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : باران اذر مینا

عنوان : از فرهنگ ورزان پشتیبانی کنیم
دزدی از سوی هر کس که باشد نکوهیده است به هر بهانه وعنوانی که باشد . اگر یک نفر جیب شما را زد وگفت می خواهم در راه ارمان سوسیالیسم وبرچیدگی مالکیت خصوصی میان تهیدستان پخش کنم چه پاسخ می دهید ؟از این کار زشت ناشران نا وابسته وخرده پا بیشتر زیان می بینند ومترجم ونویسنده ای که خرده پولی بابت چندین ماه زحمتش را به این شیوه از چنگش می ربایند وصنعت نشر مستقل را به نابودی می رانند باید خاموش شوند چون به چپ ها و شما بر می خورد ؟ ان ها یی که زیر پرچم سوسیالیسم (واقعا نا موجود) اگاهانه ویا نا اگاهانه به روند نابودی نشر وکتاب مستقل یاری می رسانند محکو م اند نه فرهنگ ورزانی که به این سوسیالیسم درویشی ودزدی بنیاد اعتراض دارند.یک باردیگر نوشته ی خود را بخوانید یاد ادبیات حزب توده ورفیق ژدانف واستالین نمی افتید ؟ سوسیالیسم و چپ برای شما شده مذهب هرکس نقدی کنایه ای اشاره ای کند مانند مسلمانان راستین بر می اشوبید .شما حق دارید چپ وحتا استالینی باشید اما اجازه دهید دیگران هم جور دیگری بیاندیشند
۷۲۵۱٣ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : هرمزی

عنوان : نظر نویسنده ای در باره عرضه مجانی متن
از مصاحبه با م. قائد، روزنامه شرق، ۷ بهمن ۱۳۹۴

«در زمینــه نارضایــی برخی خواننده ها از قیمــت کتاب، در کله ما ته نشین شده که نویسنده شریف، برخلاف آدم قلم به مزد، حرف پول نمی زند. درهرحال، شــخصا تا آن حد که بتوانم متنم را روی ســایت می گــذارم مجانی بخوانند. یا به خواننده ای که از قیمت پشــت جلد گله دارد، مرا شریک جرم می داند و اهل خواندن روی مانیتور نیست پیشــنهاد می کنم کتاب را بدهم بخوانــد و برگرداند. چندتایی جواب می دهند «خیلی شــیک اســت، دلمان می خواهد داشته باشیمش». شما جای ناشری بودید که با کلی خرج و زحمت کتاب جلد سلوفان خوش دست منتشر کرده، چه می گفتید؟»
۷۲۵۱۲ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : ناصر زراعتی

عنوان : دست مریزاد!
فرج عزیز!
دستت درد نکند. مطلب خوبی نوشته ای که واقعا لازم بود.
من واقعاً حیرت میکنم از برخی دوستان که اسمشان زیر این متن سخیف است.
یعنی واقعا این را خوانده اند و بعد امضا کرده اند؟
بیشتر حیرت کردم که نام دوست عزیز نویسنده و مترجم خوب که تازه از میانمان رفت متأسفانه [مصطفا اسلامیه] هم میان این اسامی هست!
تو تندرست و زنده باشی...
۷۲۵۰۶ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : بهمن پارسا

عنوان : کدام دستگاه؟!
کاش "خواننده"ی گرامی می فرمودند در کدام دستگاه خوانده اند!؟
۷۲۵۰۵ - تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱٣۹۴       

    از : خسرو ثابت قدم

عنوان : احتمالاً سوتفاهم است
آقای سرکوهیِ گرامی و عزیز؛
من نامه را به دقت خواندم. تعبیرِ شما را اندکی «حساسیت» و «عجله زدگی» می بینم.

مگر اطلاع ندارید که چپ های جوان و (شاید) رادیکال، هم در غرب و حتی در ایران، پیروی این نظرند که همه‍ی اطلاعات و دانش، بویژه در اینترنت، باید به رایگان در اختیارِ همه قرار گیرد و قابلِ دانلود و بهره بری باشد؟

معروفترینِ این گروه ها در غرب، برای نمونه احزابِ «دزدانِ دریائی» یا «آنونیمِس» هستند. همین «جنبش» مدتهاست به ایران هم رسیده است.

منظورِ این نامه - به برداشتِ من - نه همسنانِ من و شما، بلکه این افراد و این دیدگاه است.

تازه این همه، سوای «مفتخوری» و «مجانی خواهیِ» ملتِ شهیدپرورِ ایران است. زمانی که اینترنت نبود (همان سالهائی که شمای عزیز در دستِ ایرانیانِ غیور و مکتبی در حالِ شکنجه بودید)، نمونه هائی بود از اینکه «مردم»، نشریاتِ چاپیِ آن زمان را (نیمروز؛ کیهان لندن؛ آرش؛ کاوه؛ و ...) از کشوری به کشورِ دیگری می فرستاند، کپی می کردند، و باز پس می فرستادند. باور نمی کنید؟ باور کنید. من هم به چشمِ خودم دیدم؛ هم سردبیرانِ مرحومِ کاوه و نیمروز و کیهان تلفنی به بنده فرمودند.

پس تا بدین حد است سطحِ فرهنگ و فرهنگِ سطحیِ ما ایرانیانِ «هنر نزدِ ماست و بس».

من گمان می کنم، که در تعبیرِ شما از نامه، سوتفاهمی رخ داده است.

هوای سلامتیِ خود را داشته باشید.
۷۲۴۹۴ - تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱٣۹۴       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست