سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دموکراتیزاسیون در برابر سلطانیزاسیون - اکبر گنجی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : بابک ساده

عنوان : مشروطه و مشروعه مسئله اینست !
آقای گنجی ! خمینی و حواریون مکلا ی او که به مثلث "بیق" معروف بودند در یک "اکازیون" تاریخی که ناشی از جنگ سرد جهانی بود. در نهایت "وقاحت" در نقش یک "آخوند لیبرال" در برابر تمام وسائل ارتباط جمعی قول تدوین قانون اساسی و تشکیل مجلس موسسان و آزادی بیان حتی ، "نوید" تحمل کمونیستها ، بعداز سقوط رژیم شاه را داده بود. پیش نویس قانون اساسی جدید هم نوشته شده بود. یعنی مردم ایران و مخالفان شاه که از دخالت شاه در تمام امور به فغان آمده بودند میخواستند ، آماج های انقلاب مشروطه که توسط "مشروعه خواهان" و شاهان پهلوی " شل و پل " شده بود را دوبار ه "بر پا " کنند. خمینی بر خلاف شیخ فضل الله نوری با "چرا غ خاموش" پیش آمده بود تا کسی مانع کارش نشود. بلافاصله بعداز انقلاب پنجه ی خود را باز گرد. حکومت خمینی با "انکار" قانون اساسی مشروطه به مفهوم دقیق و جهانشمول آن یعنی کونستیتوسیون که در تمام دموکراسی های جهان برای اداره ی متمدنانه مملکت به کار میرود و "تاکید" بر "شریعه" و سپس "ولایت فقیه" عقب مانده ترین تفکر و راهنمای اداره ی عشیره و قبائل را ، بر جامعه ی در حال توسعه ایران تحمیل کرد و برای تثبیت آن به شنیع ترین جنایات متوسل شد.

عملکردهای ارتجاعی و فاشیستی حکومت اسلامی در دو دهه اول به قدرت رسیدن دینداران رژیم ناشی از ماهیت ارتجاعی آنها ست که قادر به اداره ی ساختار نسبتا مدرن باقی مانده از رژیم پیش نبود لذا با توسل به "زور" و " سرکوب خونین" برای حفظ قدرت متوسل شدند مگر فاشیسم شاخ و دم دارد؟ هنوز بعداز تمام کشتارها و جنایت ها اثری از ندامت یا تجدید نظر و حتی تاسف دیده نمیشود که نشان از "تاکتیکی " برای حفظ ظاهر میباشد.

هنوز پس ازسی سال، حکومت تک صدائی دینی ، دائره قلمرو خود را تنگ تر و تنگ تر میکند. و با بازی های تهوع آور "قبیله ای " خود جان مردم آگاه را به لب آورده . لطفا بیش از این به عوام فریبی ادامه ندهید و ایران از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ دموکراسی چند حزبی را تجربه کرده امروز تفکر "آقایان " از عهد محمد علی شاه هم عقب تر رفته ست. اجازه دهید در خارج از کشور و دور از سرنیزه ملایان وسپاهیان فاصله ی قانون اساسی کشورهای آزاد و قوانین شریعه "جهنم " آخوندها را بهتر ارزیابی کنیم.

چه فرقی میکند که عده ای همه را از چشم احمدی نژاد ببینند یا بعضی از چشم خامنه ای ، بعضی رفسنجانی را ترجیح دهند یا خاتمی !
این ها سر و ته از یک کرباسند. حق شهروندی آنها محفوظ ست ولی باید حق شهروندی دیگران را هم محترم بشمارند وگرنه همانجا خواهند رفت که شاه و صدام.

دیــــــــــــــــــــــــــــــر و زود داره ، ولــــــــــــــــــــــــــــــی سوخت وسوز ندارد !!!!
۲۰۶ - تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱٣٨۶       

    از : حمید فرخنده

عنوان : آقای خامنه ای سلطانی قَدَرقدرت نیست
آقای گنجی،
مدتی پیش احمد زید آبادی در پاسخ به کسانی که تحریم انتخابات ریاست جمهوری نهم را نادرست می دانند در سایت اینترنتی "روز" نوشت "من تردیدی ندارم که اگر امروز یکی از آقایان مورد نظر داور [معین، هاشمی رفسنجانی یا کروبی] رئیس جمهور بودند، وضع به مراتب سخت تر و پیچیده تر بود، بدین گونه ‏که ما یا با جنگ داخلی روبرو می شدیم و یا با جنگ خارجی بدون هرگونه چشم انداز دیگری."[۱]
البته آقای زیدآبادی در نوشته های بعدی خود برای اثبات این فرضیه بدیع خویش دلایل قانع کننده ای ارائه نداد. نوشته های اخیر شما نیز بی شباهت به استدلال آقای زیدآبادی نیست. مقاله های شما تلاش دارند دو موضوع را پررنگتر از آنچه تجارب و واقعیات صحنه سیاسی ایران نشان داده و می دهند، جلوه دهد:

۱. ۱. می نویسید "معلوم نیست که خطر جنگ در پایان دوران ریاست جمهوری هاشمی کمتر از دوران احمدی نژاد بوده است." می گویید "خطر حمله نظامی آمریکا به ایران در دوران خاتمی هم بسیار زیاد بود."
اولا همه شواهد داخلی و خارجی نشانگر این است که در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی سیاست های تشنج زدایی که دولت او دنبال می کرد و وعده های سیاسی او برای تحولات اصلاح طلبانه در داخل کشور( بگذریم از اینکه بسیاری از این وعده ها عملی نشد) باعث افزایش عزت و احترام ایران در جامعه بین المللی شده بود و احتمال حمله نظامی امریکا به ایران در چنین اوضاعی بسیار کم بود و اصلا قابل مقایسه با خطر این حمله در زمان احمدی نژاد نبود. در زمان هاشمی رفسنجانی نیز خطر به این دوران کنونی نبود و قطعنامه های تحریم که اقتصاد کشور را با بحران بی سابقه روبرو کرده علیه ایران به تصویب نرسید. ثانیا مواضع رفسنجانی در دوران قبل از حوادث یازده سپتامبر با بعد از این دوران و اشغال افغانستان و عراق یکی نیست. موضع گیری های او در دوره بعد از یازده سپتامبر و با افزایش خطر حمله به ایران بعد از جنگ عراق، محتاطانه تر است و او خواهان ادامه برنامه اتمی ایران به هر قیمت نیست و تا حدی طرفدار سیاست تشنج زدایی است. ثالثا می گویید آقایان رفسنجانی و خاتمی عرضه مذاکره با امریکا را نداشتند ولی احمدی نژاد با امریکا مذاکره می کند. این دلیل هم برای اثبات زیاد بودن خطر جنگ در زمان ریاست جمهوری روسای جمهوری گذشته کافی نیست. نه لزوما هر عدم مذاکره ای به جنگ و تشنج می انجامد و نه هر مذاکره ای صلح و رفع خطر جنگ را در پی دارد.


۲. ۲. شما آقای خامنه ای را با شاه مقایسه می کنید. شاه همه قدرت را در دست داشت و نخست وزیر و بقیه وزرا و سران دیگر قوای کشور تنها برای خالی نبودن عریضه وجود داشتند. درحالیکه قدرت در ایران کم و بیش بین نهادی غیرانتخابی و سپاه پاسداران که نقش قدرتمندی در فعالیت های اقتصادی و سیاسی کشور پیدا کرده، پخش است و شواهد نشان می دهد آقای خامنه ای علیرغم قدرت زیادش مانند شاه همه کاره نیست. با اشاره به اختیارات زیاد حقوقی و دخالتهای نهاد رهبری در امور دیگر نهادهای کشور آقای خامنه ای را سلطانی قدرقدرت می نمایانید که احمدی نژاد یا دیگر روسای جمهور تنها کارگزار او هستند و از خود هیچ اراده ای ندارند. شواهد نشان می دهد که آقای خامنه ای علیرغم اعمال قدرت قانونی و فراقانونی علیه نهادهای انتخابی کشور تمام قدرت را نیز در اختیار ندارد. کما اینکه کاندیدای مورد نظر او یعنی علی لاریجانی در دور اول انتخابات ریاست جمهوری نهم حذف شد. هشت سال قبل از آن نیز کاندیدای مورد نظر ایشان یعنی آقای ناطق نوری در انتخابات شکست خورد. مخالفت های بین آقایان رفسنجانی و خامنه ای در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و چه در دوره های بعد واقعیت صحنه سیاسی ایران بوده است. مقام رهبری را چه در دوران هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، چه در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و چه اکنون، آقای خامنه ای برعهده داشته است، اما این واقعیت نتوانسته است مانع اصلی شدن یکی از گفتمان های سازندگی و توسعه، اصلاحات یا پوپولیسم در هر یک از دوره های نامبرده در جامعه ایران شود. کاستی های آن گفتمان ها برای عملی کردن همه وعده های خود البته بحث دیگری است.

با آرزوی موفقیت برای شما،




زیرنویس

۱.
http://www.roozonline.com/archives/۲۰۰۷/۱۰/post_۴۵۲۲.php
۱٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨۶       

    از : ایرج

عنوان : مافیای اتمی
آقای گنجی . امتیازهای انحصاری اتمی بدون کوچک ترین رقابتی از بودجه مملکت میان خودی های و مافیای اتمی روس تقسیم می شوند. بدون هیچ رقابتی بزرگ ترین قرارداد اتمی تاریخ ایران با هم قطاران مافیای اتمی روسیه بسته شده. مردم ایران هم اصلن تا چند سال پیش هیچ اطلاعی نداشتند. ولی شما نوشتید که "پروژه اتمی کردن ایران محصول عظمت طلبی سلطان است که گمان می برد بدینوسیله به قدرت جهانی زوال ناپذیر تبدیل می شود." به نظر من از ابتدا عظمت طلبی سلطان مطرح نبوده بلکه سو استفاده کلان و رشوه خواری و در واقع اقتصاد رانت خواری باعث پروژه اتمی در ایران شده. همین محمود احمدی نژاد به دروغ وعده داده بود که مفسدان اقتصادی را افشا خواهد کرد ولی نشان داد که چاقو دست خودش را نمی برد. آقای جمشید اسدی در ایران امروز(۱۱.۰۲.۲۰۰۸) "رشوه در ازای امتیاز شرکت توتال و استات اویل در میدان گازی پارس جنوبی" بخوبی نشان دادند. حدس می زنم که رشوه در ازای امتیاز با مافیای اتمی روسیه بیش تر باشد.ولی اسناد پشت پرده در دست رسی نیست و فقط می توان حدس زد. به هر حال به این نکات در نوشته طولانی شما " ۲ : سیاست هسته ای " توجه نشده. اگر مایلید می توانید از این همین پلاتفرم خوب اخبار روز نظر تان را بیان کنید.
شاد باشید.
ایرج رشتی
۱٨۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست