سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

"انتخابات":
یک رای همه چیز ۴۰ میلیون رای هیچ چیز!
- علی کشتگر

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : شاهین دلنشین

عنوان : لطفا چپ های دیروزی را جمع نبندید!
من با این قسمت از حرفهای آقای حسن علیزاده که میگویند:
"نوشتار آقای کشتگر یک بار دیگر برای من و امثال من ثابت کرد چپ های دیروزی اصلاح نشده اند و هنوز همان تفکرات استالینستی سابق را در پشت پرده ذهن خود دارند و خوشبختانه خارج از قدرت و اراده خود گاه گاهی به بیرون می ریزند تا باورهای راستین خود را که سعی در پنهان کردن آن دارند نمایان شود.( نگاه کنید به دو نوشتار آقای ناصر زرافشان در مورد عباس میلانی و دارابی زند)
آقای کشتگر می نویسند :«با این اوصاف عمل فراخواندن مردم به شرکت در این بازی سرتا پا دغلکارانه، اگر به خواهیم آن را به معنای واقعی آن به نامیم خیانت به آزادی و به مردم نام دارد»و همانند علی خامنه ای حکم صادر می کند فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات خیانت به آزادی و مردم است. و احتمالاً اگر قدرت اجرایی داشت ( که خوشبختانه ندارد) کسانی که مردم را به شرکت در انتخابات فرا می خواندند حتماً جایشان در در زندان بود و یا...."
کاملا موافقم، به این شرط که همه ی چپها را جمع نبندند، و همچنین همه ی تحریم کنندگان انتخابات فرمایشی را استالینیست ندانند، که خود این "دانستن"! دقیقا به معنای همان کاری است که آقای کشتگر در "خائن" نامیدن همه ی طرفداران شرکت در انتخابات است. و اما من نمیدانم که ایشان عوض شدنی است یا نه، اما آقای کشتگر فکر نکنم هیچوقت عوض شوند. یک زمان از کودتای ببرک کارمل بسیار خوشحال بودن، یک زمان دستشان همراه با حزب توده، در دست جمهوری اسلامی بود، همین پریروز تبلیغ مبارزه در کنار! جمهوری اسلامی در برابر حمله ی احتمالی آمریکا را میکردند و همین دیروز دروغشان را آقای مسعود نقره کار، همسازمانی سابقش، در نوشته ای به نام "آن که به اندرز خویش عمل نکند!" برملا کردند. ایشان اگر خاموشی گزینند، باعث خوشحالی است.
۲۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٨۶       

    از : محمود کریم پور

عنوان : شعار و باز هم شعار
نوشته اید "اما ۴۰ میلیون رای دهنده حق ندارند حتی یک نفررا همان گونه که می خواهند انتخاب کنند." آقای کشتگر چون باز هم خواسته اید شعار بدهید و هیجانی سخن بگوئید چنین جمله ای را نوشته اید. فراموش نکنید که دمکراسی یعنی اینکه همه حتی مذهبی های اصولگرا نیز بتوانند به سهم آرای خود نماینده داشته باشند. اگر انتخاباتی کاملا آزد در ایران برگزار شود حتما طرفداران ولایت فقیه درصدی رای دارند. اشکال کنونی آن است که آنها به وزن واقعی خود راضی نیستند.
۱۹٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨۶       

    از : حسن علیزاده

عنوان : مدار صفر درجه
نوشتار آقای کشتگر یک بار دیگر برای من و امثال من ثابت کرد چپ های دیروزی اصلاح نشده اند و هنوز همان تفکرات استالینستی سابق را در پشت پرده ذهن خود دارند و خوشبختانه خارج از قدرت و اراده خود گاه گاهی به بیرون می ریزند تا باورهای راستین خود را که سعی در پنهان کردن آن دارند نمایان شود.( نگاه کنید به دو نوشتار آقای ناصر زرافشان در مورد عباس میلانی و دارابی زند)
آقای کشتگر می نویسند :«با این اوصاف عمل فراخواندن مردم به شرکت در این بازی سرتا پا دغلکارانه، اگر به خواهیم آن را به معنای واقعی آن به نامیم خیانت به آزادی و به مردم نام دارد»و همانند علی خامنه ای حکم صادر می کند فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات خیانت به آزادی و مردم است. و احتمالاً اگر قدرت اجرایی داشت ( که خوشبختانه ندارد) کسانی که مردم را به شرکت در انتخابات فرا می خواندند حتماً جایشان در در زندان بود و یا....
این دوستان چپ همانند اکثریت قریب به اتفاق چپ های دیگر در مدار صفر درجه ای به دور خود می چرخند تا به همان نقطه صفر برسند.
ای حامیان خلق ستم دیده و زحمتکشان و ای حامیان تحریم مگر نمی بینید و یا نمی خواهید ببینید که چه بر سر این خلق ستم دیده شده در دوران مجلس هفتم و دولت احمدی نژاد آمده است؟ گرانی ، بسته شدن بیشترفضای سیاسی کشور، توقف رشد سازمانها و نهادهای مدنی،گرانی، تنش در سیاست های خارجی و .....
شما که می نویسید:«است، فرصت کنونی که می شود به هزار دلیل نمایش انتخاباتی خامنه ای را تحریم کرد یک غنیمت است. اگرکنشگران سیاسی شجاعت نه گفتن صریح به این گونه نمایش های فریبکارانه استبداد حاکم را به خرج دهند، و آمادگی پرداخت هزینه آن را نیز داشته باشند، آنگاه می شود گفت که گامی در شکل گیری جنبش ملی دموکراسی خواهی برداشته شده است. » کدام هزینه را شما اروپا نشینان و و امریکا نشینان پرداخت کرده اید؟ حتماً درد غربت!
نه خیر آقا. این هزینه را مردم ایران پرداخت کرده اند و می کنند و شما فقط با شعار پوچ و توخالی دمکراسی خواهی هزینه این مردم و خلق ستم دیده خود را سنگین تر کرده و می کنید.
در پایان بنده و هزاران هزاران نفری که مردم را به شرکت در انتخابات تشویق می کنیم برعکس نظر شما نه خائن به مردم هستیم، و نه طرفدار جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و نه از طرفدار دیکتاتوری استالینستی. بلکه این شما هستید که با تفکرات این چنینی هنوز پس از ۳۰ سال نتوانستید در میان خودتان چپ ها وحدتی یگانه بوجود آورید چه رسد به افراد لیبرال دمکراتی چون بنده و امثال بنده. و دیدیم چگونه با همین تفکرات چپی خود اتحادهای نیمه بند را از هم پاچیدید. ( نگاه کنید به اتحاد جمهوریخواهان و جمهوریخواهان لائیک و به اصلاح دمکرات)
آقای کشتکر مطمئن باشید با تهمت و افترا و برچسب زدن نمی توانیداپوزیسیون مورد علاقه خود را سازمان دهید
۱۹۶ - تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱٣٨۶       

    از : جمشید همایونفر

عنوان : خدمت و خیانت
چرا نمی توانیم یک مسئله ی سیاسی را مشخص و ملموس برای مخاطبین باز کنیم ؟ آقای کشتگر ابتدا نوشته اند :"چه مصیبتی بالاتر از آن که هنوز در این مملکت یک نفر به خود جرات می دهد با تکیه به "سرنیزه" همان گونه که می خواهد همه نمایندگان مجلس را گزینش کند،"

با وجود اینکه ایشان نقش "سرنیزه" را بدرستی تاکید کرده بلافاصله با "توقع" دور از انتظاری ، نبود اعترض را به "ننگی بزرگ" توصیف می کند که غیر منصفامه ست :" و چه ننگی از این بزرگتر اگر در برابر این همه تحقیر، فریاد اعتراضی بلند فضای سیاه اختناق را درهم نشکند!"

آیا واقعا چنین ست؟ بخش بزرگی از مردم ایران در مقابل "سرنیزه" آش و لاش شده اند و با اشکال مختلف در برابر تمام ندانم کاریهای رژیم به شکل "عام" استاده و در انتخابات متعدد تا امروز به اشکال مختلف اعتراصض خود را نشان داده اند. نمایش انتخابات هردوره کم رونق تر از پیش سرهم بندی شده ست.

و با وجودیکه برق سرنیزه را میبینم و بهمین دلیل نبود "اپوزیسون " را درک می کنیم و آقای کشتگر درست گفته :"
غیاب یک نیروی بازدارنده و معتبر اپوزیسیون در فضای سیاسی مرعوب و نسبتا خاموش ایران......" یا در ادامه می نویسد :"در شرایط کنونی اپوزیسیونی که بتواند با فراخواندن مردم به اعتراض و تظاهرات خیابانی فعال موجب چالشی ملموس علیه برگزاری انتخابات صددرصد فرمایشی خامنه ای شود در کار نیست.

ولی ایشان بلافاصله "سرنیزه" را فراموش می کند و به عالم "رویا" میرود ، برچیدن بساط خودکامگی را در آینده ی نه چندان دور می بیند:"
زمانی، در آینده – شاید هم نه چندان دور- وقتی که بساط خودکامگی دینی برچیده شد و مردم ایران نیز مثل بسیاری از کشورهای جهان سرنوشت خود را در دست گرفتند، این پرسش برای اذهان نسل های فردا مطرح خواهد شد که چگونه یک جمعیت ۷۰ میلیونی اجازه می داد یک آخوند خودکامه ومشتی از گماشتگان اوچنین گستاخانه حقوق انسانی او را لگدمال کنند"

علاو بر تناقضات یاد شده ،آقای کشنگر یک برخورد سفیدو سیاه نسبت به مردم دارد . زندگی به ما آموخته که نه زمان حکومت شاه همه ی مردم " ضد شاهی" بودند و نه اکنون همه " ضد ولایت فقیه" هستند و در یک مقظعی از پروسه ی مبارزاتی ، برآیند مخالفین و موافقین جامعه به سود مخالفین آن میچربد. اعم از در "انتخابات آزاد" یا در "انقلاب " ! بخش بزرگی تماشاچی هستند و کاری به این حرف ها ندارند.

نکته ی دیگر اینکه اگر ما واقعا به انتخابات و و دموکراسی نمایندگی پای بند هستیم بنا بر همان منشور حقوق بشر که مختاری و پوینده برای تبلیغ و ترویج آن از جان مایه گذاشتند. با تمام امکانات برای بسیج هز چه بیشتر مردم در جبهه ی آزادی و دموکراسی باید کار کرد و در نظر بگیریم که تا آخرین لحظه ی موجودیت هر حکومت بخشی از شهروندان و فعالان سیاسی از آن حمایت می کنند یا برای آن حتی تبلیغ می کنند و یا به آن رای می دهند.

لذا واژه ی "خیانت" کاملا نسبی ست و کسی نمی تواند امروزه رور کسانی که در برابر انقلاب بهمن ایستادند را "خائن" به آزادی تلقی کند و کسانی که برای قدرت گرفتن حکومت اسلامی از جان مایه گذاشتن را "خادم" آزادی بشمار نمیروند.

آزادی خواهی با خود آگاهی از جوهر آن و بسیاری خصوصیات والای انسانی جوش خورده و در طول مثلا ۲۵ سال حکومت شاه یا ۳۰ سال حکومت آخوندها معدود ی از هزاران فرهنگ ورز و فعال سیاسی واقعا آزادیخواه بودند ذدان معنی که آزادیخواهی آنها متاثر از ایدئو لوژی یا مصالح گروهی وسازمانی قرار نگرفت.
۱۹۱ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨۶       

    از : هما میهندوست

عنوان : آقای کشتگر خیلی مقاله‍ی شما زیبا و روشن نوشته شده است
توجه مخاطبین را به این پخش از نوشته جلب میکنم که زیبا و دلسوزانه است:

وقتی یک دزد و یا یک جنایتکار به مال و ناموس یکی از آحاد جامعه تعرض می کند همه کس کار او را مذموم و شایسته مجازات می دانند. اما شگفتا که تجاوز علنی یک حاکم خودکامه به حقوق طبیعی و انسانی همه آحاد جامعه یعنی به حق انتخاب و حق تعیین سرنوشت که تجاوز به وجدان و شرافت یک ملت است و اثرات منفی آن همه کس و همه چیز را در بر می گیرد، هنوز آن چنان که بایسته است توسط ملت ها مذموم و محکوم شناخته نمی شود. و هنوز انگار در انظار عمومی شان جنایتکار سیاسی تا به آن حد تنزل نکرده است که همگان اقدام وی را مذموم ومحکوم بشمارند. و تا چنین است امثال خامنه ای به خود حق می دهند باد در غبغب پای بر حقوق ملت بگذارند. به خود حق می دهند همه حق وحقوق ملت را برای خود مصادره کنند، چنان که رای حاکم خودکامه تعیین کننده همه چیز است اما رای ۴۰ میلیون ایرانی هیچ چیز!
۱٨۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨۶       

    از : محسن مقصودی

عنوان : گسترده باد جبهه تحریم انتصابات، سرنگون باد استبداد !!
درود بر علی کشتگر که منطق و قلم توانایش را برای افشای مضحکه نمایشی "ولایت استبداد" که تنها نامی از "انتخابات" دارد، بکار گرفته است.
کشتگر چه خوب آغاز کرده است برگه آزادی خواهی خود را با سخنی از مصدق بزرگ علیه استبداد ! چرا که خامنه ای حقیر و خودکامه همین چند هفته پیش بود که خودش را با مصدق مقایسه می کرد و خود را برتر از مصدق معرفی می نمود چراکه به ذم او مصدق مجلس را تعطیل کرد ولی او (خامنه ای) چنین کاری نکرده است ! زهی بی شرمی !
پایمالی حق مردم برای انتخاب شدن و انتخاب کردن, حتی شامل همان اقلیت ۱۰ میلیونی از طرفدارن و هواداران نظام که هر کدام انگیزه معینی برای این طرفداری دارند نیز می شود. خامنه ای و دستگاه دولتی سرکوب، حقوق انسانی و شهروندی آنها را نیز زیر پا می گذارد حتی اگر این افراد به این خیانت هم رای دهند! این موضوع همآنند فرستادن دهها هزار دانش آموز به روی مین ها در زمان جنگ بود که علی رغم اینکه این جوانان داوطلبانه به بسیج پیوسته بودند و از هواداران رژیم بودند ولی دیدیم که چگونه مظلومانه فریب جنگ طلبان را خوردند و به نابودی کشیده شدند. سرنوشت دردناک هزاران معلول و زخمی بخصوص آسیب دیدگان از بمب های شیمیائی در پیش روی ما است. خامنه ای و دستگاه تبلیغاتی اش حتی به هواداران خودش هم خیانت می کند. همچنان که هیتلر که مدعی بود می خواهد آلمان را سرور جهان کند، چه خیانت بزرگی به مردم آلمان و تاریخ کشور کرد که ده ها سال دیگر نیز اثرات منفی آن برای کشور و مردم آلمان باقی خواهد ماند!
این روش و شرایط انتخاباتی که دستگاه استبداد ابدا کرده است حتی رای همان ۱۰ میلیون نفر از طرفدارانش را نیز به هیچ می گیرد. به همین خاطر امروز و باز باید تاکید کرد، امروز در شرایطی هستیم که تحریم این نمایش مضحک برای تائید انتصابات دیکتاتور، پژواک خواست و رای و منافع ۴۰ میلیون رای دهنده است.
اگر اراده توده های میلیونی سازماندهی شود و در مقابل دیکتاتور با تمام قد بایستد آنزمان حقارت و زبونی تمام دستگا ه های سرکوب مستبد آشکار می شودو او را مجبور به عقب نشینی می کند. توازن نیرو سرنوشت استبداد را رقم خواهد زد!
رقابت "انتخاباتی" امروز نه میان کاندیداهای از صافی گذشته، بلکه رقابت مابین دمکراسی و استبداد است ! باید در این عرصه استبداد را به زانو آورد !
از اینرو سازماندهی تحریم در فرصت اندکی که باقی مانده است بسیار تعیین کننده است. امیدوارم که کشتگر عزیز در این مورد نیز تجربه و پیشنهاد خودش را با خوانندگان در میان بگذارد.
۱٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨۶       

    از : ک شفا

عنوان : سالی که نکوست!
جناب کشتگر گرامی:
با اینهمه ضجه و نالهء شما و همفکرانتان علیه سیاست های خاورمیانه ای آمریکا در دوران جرج بوش و دیک چینی، که از قضا نخستین دولتمردان آمریکائی بودند که بکرات و دفعات رژیم اسلامی را به نام شایسته اش «محور شرارت» خواندند و برای نخستین بار چشم همهء مردم جهان را به خطر هول انگیز بنیادگرائی اسلامی گشودند، باید چشم انتظار معجزات و کرامات بیشری هم باشید. اگر شما نمی دیدید، و اگر دیگر دولتمردان و دولتزنان آمریکا منجمله آقای کلینتون و خانم آلبرایت و پیشتر آقای کارتر نمی خواستند ببینند، فراوان بودند کسانی که پیش از بقدرت رسیدن جرج بوش، حضور و پیشروی سریع ویروس خطرناک بنیاد گرائی اسلامی را در سراسر جهان می دیدند و حس می کردند و با رویدادهای یازدهم سپتامبر و سیاست های جرج بوش و دیک چینی، یکبار هم که شده، شاهد تشخیص درست اوضاع توسط دولتمردان آمریکائی بودند. شکست این سیاست، البته که باید برای باصطلاح «اپوزیسیون» ضد امپریالیست ایران و شخص جنابعالی بعنوان یکی از چهره های این «اپوزیسیون»، دستاوردهائی از جمله چنین انتخاباتی را می داشت.
شکست آن سیاست، که جنابعالی و همفکرانتان، برای ناکام ماندنش سینه به تنور می چسباندید، آلترناتیو ِ نشستن پشت میز مذاکره با ملایان را ارمغان ِ مبارزانی از لون شما کرد و عنقریب با شکست احتمالی محافظه کاران در انتخابات آمریکا و روی کار آمدن رئیس جمهوری جدیدی از قماش کارتر، کلینتون و ... ،حقوق بشر را هم در سینی زرین تقدیم شما و ملت ایران خواهند کرد. اگر «چمبرلن» با سیاست باج دهی خود به هیتلر، برای مردم انگلستان و جهان، صلح بارمغان آورد، جنابعالی و همفکرانتان هم نباید از میوهء «صلح جوئی» های خود رویگردان باشید. پاسخ آن «های»، این «هوی» است. این انتخابات و نتایجش که نخستین میوهء حل و فصل مسائل از طریق مذاکرات «چمبرلن وار» است ارزانی شما صلحدوستان باد!

پیروز باشید.
۱۷۹ - تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱٣٨۶       

    از : محمد سالکی

عنوان : اغراق نکنید
جناب کشتگر فراموش نکنید که از این ۴۰ میلیون بالاخره نظام ولایت فقیه حدود ۱۰ میلیون که رای دارد! پس نگوئید رای یک نفر همه چیز رای ۴۰ میلیون هیچ چیز! هر کس با نظر شما مخالف است را متهم به خیانت نکنید.آنها که در داخل هستند با وجود فشارهای حکومت سعی در پیدا کردن راهی هستند. از دور نمی شود از مبارزان مبارزان داخل کشور ایراد گرفت که هزینه نمی پردازند.
۱۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣٨۶       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست