سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نود وسومین سالگرد "هولاکاست ارامنه"
بدست رژیم جنایتکار عثمانی
- رضا رحیم پور

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : رضا رحیم پور

عنوان : عادل بودن معیارومظهرانسانیت است!
ازقرار معلوم آشفتگی و ناهنجاری فکری ما ایرانیان تنها مختص به حوضه سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی نمیباشد و حتی به چگونگی برخورد و مقابله با افکاردگراندیشان هم سرایت کرده است.

من درنوشتاری تحت نام " نود و سومین سالگرد هولاکاست ارامنه بدست رژیم جنایتکار عثمانی" (۱) سعی کرد م تا ریشه وعلل این کشتاراسفناک را که حتی آدلف هیتلر از فراموشی آن در تاریخ در کتابش اذعان داشته است بپردازم. من دراین نوشتارآورده ام که ریشه و سرآغاز هولاکاست ارامنه به سالهای ۱۸۹۶ـ ۱۸۹۴ ودردوران حکومت سلطان عبدالحمید دوم عثمانی که درآن بیش از۲۵۰۰۰۰ از ارامنه معروف به "کشتارحمیدی یا حمیدیه" کشته شدند بازمیگردد و نه آنگونه که ترکهای ترکیه تلاش دارند تا این کشتار را محدود به سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۵ کنند. البته خود دکترین و این ابتکار هولاکاست را رژیم عثمانی درسال ۱۸۷۴ فرموله کرده بود. سخن من این بود که آن ترکهای طرفدار رژیم عثمانی که تلاش دارند تا با استدلال و به بهانه وجود جنگ بین دولت ترک عثمانی و روسیه تزاری و شرکت در نخستین جنگ جهانی، این کشتار و آواره کردن میلیونها نفرارامنه را توجیه کنند، فکرنادرستی دارند و برای ریشه یابی آن میبایستی به پیشترازانجام آن رخداد رجوع کنند.

ولی پاسخهایی که ازچندین خواننده ارجمند و دیگرهمشهریهای آذربایجانی خودم دریافت کرده ام مملو است ازآنکه، که ای خفته در خواب چگونه سخن از" هولاکاست ارامنه " سرمیدهی زمانی که ارامنه درخوجالی (در سالهای ۱۹۹۲ ) درآن جنایات و کشتاری بس دلخراش از آذربایجانهای کرده اند!

نخست اینکه من هیچگاه کشتار و جنایاتی که درقره باغ و خوجالی و خان کندی و... بدست ارتش ارمنستان (و روسیه) درجنگ خانمانسوز با جمهوری آذربایجان در اواخر سالهای هشتاد و اوایل دهه نود میلادی رخداده است را نفی نکرده و تمامی آن کشتارها ( حتی حمله های داشناکهای ارمنی به خوی ، سلماس و حتی زادگاهم ارومیه در آغازسده بیستم) را بکل وبا شدیدترین لحنی محکوم میکنم. ولی خانمها و آقایان گرامی این کشتارهای ارمنی از آذربایجانی ها که خود بخود و بیعلت رخ نداده است. ما باید به ریشه این اختلافات رجوع کنیم. انگاریک عراقی به یکباره تنها با حمله فجر ۸ و اشغال شبه آبخوست (جزیره) فاو بدست ارتش ایران در سال ۱۹۸۶اشاره کند وبخواهد علت اختلاف ما ایراینان و عراقیها را تنها با تکیه به آن حمله نظامی بررسی کند! خوب اگراین دوست عراقی ما بخواهد (بی غرض) به موضوع نگاه کند، مجبور است کتاب تاریخ را ورق زده و به دهه هفتاد میلادی (پیمان الجزایر سال ۱۹۷۵، گفتارتحریک آمیزخمینی درباره صدورانقلاب اسلامی به کشور های همسایه و تضعیف واعدام سران ارتش ایران درسال ۱۹۷۹، حمله صدام حسین به ایران در سال ۱۹۸۰) و حتی سده نوزده (مبهم بودن نوارمرزی بر اروند رود و مهمل کاری دولت بریتانیا ـ که درآنزمان قیم عراق کنونی بود ـ دال بربه رسمیت شمردن مرز و پرچمی که به دستورامیرکبیر درآن حوالی برافراشته شده بود ) بنگرد ، نه تنها به حمله فجر۸ ایران به عراق در سال ۱۹۸۶!!

من درنوشتارم حتی یک بار هم کلمه آذربایجان را ذکر نکرده ام و یا حتی اختلافات ارمنستان و جمهوری آذربایجان را ذکرنکرده ام، تا چه رسد تا بخواهم ازکشتاراسفناک و دلخراش خوجالی وقره باغ سخنی رانده باشم. دراینصورت نوشتا رمن چیزدیگری میشد.

البته بیشترما ایرانیان اینگونه یاد گرفته ایم وعادت کرده ایم که دریک نوشتارکوچک که محض خاطر "کمبود گازدرابرقو" به رشته تحریر درمیآوریم ، با گریزهایی به دو جنگ جهانی، حمله اسکندر و تیمور به ایران، کشتار ۶۷ در زندانهای ج.ا. ، جنگ ویتنام و کره، کودتای ۲۸ مرداد ، ترور آبراهم لینکلن و ذکرگلوبالیزاسیون (که خواننده هم بداند نویسنده درباغ امروزی هم هست ) نوشته را آغاز و آنرا هم با شعار آزادی زندانیان سیاسی و محو اسرائیل بپایان میبریم !!! ولی نوشتار من از اینگونه نوشته ها نبود! همانگونه هم که ازتیتر نوشتارمن مشخص بود، دو سوی موضوع نوشتار من، یکی ارامنه بودند و دیگری رژیم عثمانی ، بدون ذکر نامی از جمهوری آذربایجان و یا حتی جنگ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان.

من حتی درنوشتارم ادعا نکردم که مردمان ترکیه این جنایات را آفریدند. همانگونه که در آن اشاره داشتم ، این هولاست مانند هولاکاست یهودیان از بالا و از سوی مقامات دولتی اعمال شده بود و همانگونه که در آن اشاره داشتم، این پاکسازی قومی شامل حال ارامنه سیاه بخت هم نشده و بسیاری از گرجیها و آسوریها نیزدراین «هولاکاست» جان خود را باختند. والا ترکها وارامنه چندین سده در کنارهم با صلح و صفا زیسته اند. پس همانگونه که بانی هولاکاست یهودیان، نه آلمانها بلکه دولت نازیست هیتلری بود، هولاکاست ارامنه نیز نه از سوی مردم ترکیه که بانی و مسئول آن مقامات امپراتوری عثمانی به رهبری سلطان عبدالحمید دوم عثمانی وحکومت ترکهای جوان ( که در سال ۱۹۰۸به قدرت رسیدند ) بود.

سلطان عبدالحمید دوم عثمانی بدنبال زوال امپراتوری عثمانی اینگونه فکر میکرد که تمامی بخشهایی ازامپراتوری عثمانی اش که غیرمسلمان هستند، دیر یا زود علیه امپراتوری عثمانی قد علم خواهند کرد، همانگونه ک تقریبا تمامی مناطق مسیحی نشین چون بالکان، ترانسیلوانیا، مالدویا، والیشیا و یونانیان قد علم کرده بودند. درحالیکه تمام مناطق مسلمان نشین امپراتوری عثمانی (عراق، سوریه، اردن، لبنان و بخش شمالی عربستان سعودی) نه تنها شورشی علیه امپراتوری عثمانی بپا نمیکردند وسلطان عثمانی را بعنوان خلیفه اسلام قبول داشتند، که حتی کلید کعبه را هم تقدیم سلاطین عثمانیها میکردند. لذا سلطان عبدالحمید دوم عثمانی دراین باورمالیخویایی خود اسیربود که شهروندان مسیحی امپراتوری عثمانی در آسیای صغیر ( ارامنه ، گرجی ها و آسوریها ) دیر یا زود علیه امپراتوری عثمانی بپا خواهند خاست. درسال ۱۸۷۵ کشورهای صربستان، مانتینیگو، باسنیا، والیشیا و مولدویا ( که همگی آنها کشور های مسیحی بودند، هرچند که پس از سلطه عثمانیها اقلیتی از مردمان این کشورها مسلمان شده بودند) پس ازجنگهایی چند، استقلال خودشان از رژیم عثمانی را اعلام کردند. درسال ۱۸۷۸ و پس از شکست امپراتوری عثمانی از روسیه تزاری، سلطان عبدالحمید دوم (که در همان سال و پس از برادرش سلطان مراد، به حکومت رسیده بود) نه تنها مجبور شد تا استقلال این کشورها را به رسیمت بشناسد که حتی درمقابل خواست استقلال رومانی و خودمختاری بلغارستان به اجبارسرتعظیم فرود آورد و افزون برآن قبرس راهم به دولت بریتانیا واگذارکرد. امپراتوری عثمانی سخت در سرازیری اضمحلال و فروپاشی افتاده بود و یونانیان ـ آخرین مستعمره مسیحی امپراتوری عثمانی ـ نیز دم از استقلال می زدند. لذا سلطان عبدالحمید دوم عثمانی درتدارک جنگی همه جانبه با یونانیان بود که درسال ۱۸۹۸ آغازگردید. ولی پیش ازآن و طبق قانون ننوشته شده دنیای سیاست که " هرآن چه که دربیرون از دست رفت را از درون باید جبران کرد" و شاید هم احیانا برای اینکه شهروندان مسیحی امپراتوری عثمانی در آسیای صغیر ( ارامنه ، گرجی ها و آسوریها ) هم بفکر استقلال نیفتند و برعلیه آنان قیام نکنند ـ چون ارتش سلطان عبدالحمید دوم درجبهه باختری(غربی) با یونانیان درجنگ گلاویز میشد و فکراینکه شهروندان مسیحی امپراتوری عثمانی با قیام احتمالی شان از بخش خاور ( شرق) آنان را غافلگیر کنند، کابوسی برای ترکهای عثمانی بشمار میرفت ـ پس عبدالحمید دوم دستور " کشتارحمیدیه" را صادر کرد که به موجب آن ارتش دولت عثمانی بشکل موثری تمامی نواحی خاوری و جنوبی آناتولی را از شهروندان مسیحی چون ارامنه ، گرجی ها و آسوریها پاکسازی کرد، بگونه ای که حتی درشهرها و دهکده هایی با نام ارمنی چون "سامسون"حتی یک ارمنی را هم زنده نگذاشتند. و اینکه برخی از دوستان دلیل می آورند که پس چرا این پاکسازی قومی و دینی عبدالحمید دوم شامل حال شهروندان مسیحی دربخش باختری آسیای صغیرنشد، ازآنجا سرچشمه میگیرد که عبدالحمید دوم خیال داشت تا کار ارامنه و دیگرمسیحیان بخش باختری را در همان جبهه باخترو طی جنگ با یونانیان یکسره سازد .

طرز برخورد برخی از پاسخ دهندگان من هم ـ که بدبختانه همگی ادعای دمکرات منشی دارند ـ بسیار غیرمنطقی و نسنجیده است. انتفاد من در نوشتارم ازدولت ایران بخاطر عدم محکومیت رژیم عثمانی در هولاکاست ارامنه و حتی بزدلی احمدی نژاد از ادای احترام بر مزار یادبود و شعله ابدی قربانیان هولاکاست ارامنه بود. والا هرکسی میداند که دولت جمهوری اسلامی روابط خوبی با ارمنستان دارد و درنوشتارم هم من چیزی در باره دشمنی این دو دولت نیاورده ام. اتفاقا آبشخور همین نزدیکی دولت جمهوری اسلامی وروابط خوبش با ارمنستان، ازدشمنی دولت ترکیه با ارمنستان برسربود و نبود هولاکاست ارامنه است، که باعث شده تا دولت جمهوری اسلامی وروسیه ازاین آب گل آلود شده به نفع خود ماهی بگیرند. در این میان هممیهنان و دوستان آذری ما هم به غلط و به عوض ریشه یابی علل واقعی و عینی کشتار ارامنه ، بنزین درآتش ریخته و گره ای هم به گره این گره کورتاریخی میزنند. کشتار آذریهای درخوجالی درطی جنگ ارمنستان و آذربایجان، نه علت که خود معلول هولاکاست ارامنه بود. دستکم به سالهایی که این رخدادها روی داده اند کمی توجه کنیم . اولی درفوریه سال ۱۹۹۲ میلادی و دومی به سالهای ۱۸۹۶ـ ۱۸۹۴ ! افزون برآن به نوشته مجله تایم ، تعداد کشته شدگان درخوجالی ۶۳۲ نفر بوده درحالیکه شمار تلفات ارامنه در کشتار حمیدیه را بیش از ۲۵۰٫۰۰۰ برآورد کرده اند! [۲] اولی درطی یک جنگ متعارف بین دو دولت متخاصم رخ داده است که درنهایت واحتمالا یک جنایت جنگی محسوب میشود ولیکن دومی یک پاکسازی قومی ـ دینی و نسل کشی (ژنوساید) بود.

ولی گزاره ای (موضوعی) که برایم عجیب مینماید، اینکه دو طرف موضوع نوشتارمن، یکی ارامنه بودند و دیگری رژیم عثمانی، بدون ذکر نامی از آذربایجان و یا جنگ بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان! ولی کاسه ی داغ تر ازآش و برخورد غیرمنطقی چند هم میهن آذربایجانی ام دراین میان باعث تعجب است.درپاسخ این دوستان وقتی من مینویسم که مقصود من درنوشتارم، محکومیت اعمال رژیم عثمانی وبویژه دولت سلطان عبدالحمید دوم عثمانی است، آنان پاسخ میدهند که اصلا فرقی بین آذریها و ترکهای عثمانی وجود ندارد وهمگی ازیک قوم و نژاد هستند ودرواقع یک ملت هستند! آری همان ترکهای عثمانی که خون آذریها در دوران صفوی را درشیشه کرده بودند. همان ترکهای عثمانی که درراس آن؛ سلطان سلیم (ازاجداد سلطان عبدالحمید دوم ) درجنگ چالداران به سال ۱۵۱۴ میلادی ، پدروجد شاه اسماعیل آذربایجانی ما را درآوردند. باری، با قبول و احترام به رای آنان، آنگاه که من مینویسم که کشتار آذریها در خوجالی، همگی ریشه در هولاکاست ارامنه بدست رژیم عثمانی دارد، با لحنی پرتمسخر پاسخ میدهند که خوب این چه ربطی به آذریها دارد و چرا آذریها بایستی گناه ترکهای عثمانی را بدهند!! البته اینگونه پاسخها واستدلالها ی "یک بام و دو هوا" را درفلسفه " مغلطه مدّوریا دورانّی" هم مینامند و به ویژه درنزد ملاهای ریاکار رژیم جمهوری اسلامی کاربرد فراوانی نیزدارد.

این خیال خام و اشتباه محض است که اگرفردی خیال کند و یا درصدد آن برآید تا ثابت کند که دریک جنگ متعارف ( نه نسل و مردم کشی) تنها یک طرف مقصرمیباشد. به ازای هرکشتارخوجالی، آق دره و خان کندی در جمهوری آذربایجان، ارامنه نیز بیتلیس، هارپوت و سیواس خودشان را میتوانند ارائه دهند که صد ها برابر خونبارتربوده است. البته لازم است تا به نقش دولت شوروی هم در این میان اشاره کرد و آن اینکه دولت شوروی در دهه بیست سده بیست میلادی ارمنستان و آذربایجان را بدون درنظرگرفتن ساکنین واقعی آن به دو نیم تقسیم کرد که برای نمونه قره باغ ارمنی نشیمن را به محدوده جمهوری آذربایجان افزوده بودند. البته این منطقه قره باغ چون جزیره ای ارمنی نشین در خاک آذربایجان جای داشت. نظیر همان بخشبندی زمین که در یوگسلاوی پیشین رخ داده بود. که خوب پس از فروپاشی شوروی، ارمنستان و آذربایجان ، باز همچو یوگسلاوی پیشین ، بر سر این مرزبندیهای بی مسئولانه و بی فکرانه به جان هم افتادند. البته درارمنستان وجمهوری آذربایجان این جنگ و جدال بخاطرحافظه تاریخی ارامنه ازهولاکاست، ابعاد وسیعتر وخشن تری بخود گرفت.

آیا وقت آن نرسیده است تا دولتهای ترکیه ، جمهوری آذربایجان و حتی پان ترکیستهای این کشورها وآذربایجانی گرامی خودمان نیزکمی هم ژرفتربه هولاکاست ارامنه بنگرند؟ درپیچیده بودن این گزاره شکی نیست وبرخی ازاعمال ارامنه پس ازهولاکاست نیزخالی ازانتقاد نیست. ولی اگرنیک بنگریم می بینیم که خود رخدادها وجنگهای پس ازآن نیز، دنباله همین بیدادگری و عدم به رسمیت شناختن همین هولاکاست می باشد. با آوردن وذکریکی دو کشتاربا تلفات چند صد نفری درسال ۱۹۸۸ یا ۱۹۹۲( که درمحکوم کردن آنان هم نباید دمی درنگ کرد و بانیان این جنایات نیز می بایستی دریک دادگاه جنایی بین الملل همچون میلوسویچ پیدا و به کیفرخود برسند) درمقابل یک هولاکاست هولناک با قربانی یک و نیم میلیونی آغاز شده درسال ۱۸۹۴، نه تنها نمیتوان راه بجایی برد، که افزون برآن دلیل موجه ای هم قلمداد نمیشود. چرا که این اختلاف را نزد هر داوری هم که بیندازیم، سرانجام بدانجا خواهیم رسید که سنگ نخست را چه کسی زده است. همانگونه که در هرجدالی پرسیده میشود که چه کسی چک و سیلی نخستین را زده است.

من در بالا نوشتم که پس ازآن هولاکاست هولناک، حتی حمله هایی ازسوی داشناکهای ارمنی به خوی ، سلماس وارومیه رخ داده بود.ولی خوب بازدرکنارمحکوم نمودن اعمال این داشناکها، بازاین حملات یک واکنش و پاسخ ارامنه به کشتاروحشیانه آنان بود تا یک حمله سادیستی وبی دلیل ازسوی آنان! یهودیان لهستانی ورشو هم در گئتوی و زندان خودشان برضد نازیستها در سال ۱۹۴۴ شورش کردند و چندین نازیست را هم کشتند. با تمام بیزاریم از هرگونه کشتارو خشونت، ولی خوب ما مقوله ای هم بنام " دفاع از خود" داریم. دفاع دربرابریک چاقوکش که بسوی کسی حمله کند، آن فرد مورد تهاجم واقع شده را به چاقوکش مبدل نمیسازد و پس ازپایان ماجراهم هیچ مجازاتی به کسی که ازخود دفاع کرده و ولو همان چاقوکش را هم زخمی کرده باشد ، تعلق نمیگیرد. (مگر این حادثه در جمهوری اسلامی روی دهد و یا اینکه نام قاضی، مرتضوی با شد !!)

هولاکاست یهودیان که از سوی دولت نازی آلمان چند دهه پس ازهولاکاست ارامنه رخ داده است ، سالهای مدیدی است که از سوی خود آلمانها و حتی تمام گیتی به رسیمت شناخته شده است، ولی این هولاکاست ارامنه حتی پس از گذشت ۱۱۴ سال پس از نخستین موج کشتار حمیدیه در سال ۱۸۹۴ هنوز اندر خم یک کوچه است. یهودیان و آلمانیها سالهای مدیدی است که رخداد شوم هولاکاست یهودیان را پشت سرگذارده اند و این دوکشور و مردمانشان روابط بسیارخوبی هم با هم دارند، تا آن اندازه که صدراعظم آلمان، آنجلا مرکل ، که ماه پیش از اسرائیل دیدن میکرد، جزمعدود سیاستمداران خارجی بود که توانست درمجلس کنست اسرائیل سخنرانی کند. آنگاه ترکهای ترکیه هنوزدراستانبول نویسنده و روزنامه نگاران ارمنی را ترور میکنند!!

ما پیش از آنکه ترک ، عرب، ایرانی، مسلمان، یهودی و ارمنی باشیم ، انسان هستیم و باید از پس وراری دریچه تنگ قومی ، دینی ، نژادی و ناسیونالیستی به درو برمان بنگریم. این تعلقات به کسی حق ویژه ای اعطا نمیکند، .چون واضح است که هر کسی ازهرقوم ، دین، نژادی و کشوری هم که باشد به اصل ونسب خود افتخارمیکند و لذا همگی ازدیدگاه افتخارتعلق داشتن ، مساوی و بقول ما آذربایجانیها " یر به یر " میشویم . چیز افزونی که ازنظر من یک "انسان" را به یک "انسان خوب" مبدل میکند، همین با وجدان بودن وعادل بودن اوست. یک ترک خوب و واقعی آن کسی نیست که با انکارو اغماض از جنایاتی که کشورش درآن دست داشته است، موجب دامن زدن بیشتر به خشونت، جنگ و بدبختی برای کشورش میشود. ترک خوب و واقعی، اورهان پاموک است (نویسنده برجسته ترکیه و برنده جایزه نوبل درادبیات) که درحالیکه ملتش، خود را به کوچه علی چپ (حال چه ازقصد و چه ازروی نادانی ) میزند، با شهامت بی همتا وعلیرغم تهدید های جانی و مالی و سوزاندن کتاب هایش ، همچنان درداستانها و گفتگوهایش با مطبوعات خارجی به گزاره هولاکاست ارامنه و سرکوب دیگر اقلیتهای قومی چون کردها میپردازد.

اگرقرارباشد که تقصیر را با نادانی و بدتر از آن با غرض به گردن هم اندازیم، تا ابد هم گشایشی درحل اختلافات و مشکلات ایجاد نخواهد شد. آیا بالاخره نباید دانست که چه کسی و چه حکومتی بانی و مسئول هولاکاست ارامنه بوده است ؟ ۲۴ کشورگیتی ازجمله کشورهای مهمی چون کانادا، روسیه، ایتالیا، آلمان و فرانسه هولاکاست ارامنه را به رسمیت شمرده اند و حتی نفی هولاکاست ارامنه در فرانسه غیرقانونی اعلام شده و مجازات نقدی دارد و آنگاه ما پس ازگذشت ۱۱۴سال پس از نخستین موج هولاکاست درسال ۱۸۹۴ بازاندرخم یک کوچه ایم!

به قول شاعره بانوهما میرافشارنباید "خودکرده ها چه آسان نسبت به داورکنیم ". باید حق را بحقدار داد، هرچند که به ضرر ما باشد. چون عادل بودن معیار و مظهرانسانیت است.
۹۲۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : محسن د

عنوان : جواب
لطفادرمورد جنایات داشناک ارمنی درموردآذریهادر۱۰۰ اخیر باحمایت روسیه نیز تحقیق کنید.
٨۱٨ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : آمین خورشیدوند

عنوان : قوم کشی ترکان جوان به تلافی ریزش امپراتوری عثمانی
جنایت عثمانی علیه قوم ارمنی بالاخره روزی به وجدان جهانی را ه خواهد یافت و آن روز شاید همین فردا نباشد، اما روزی است در راه. طرفداران گاه با جیره و مواجب و گاه بی جیره و مواجب دولت ترکیه عجب است که در احقاق حقوق "انسانی" خود در کشورهای اروپایی، میثاق های جهانشمول حقوق بشر و بیانیه های سازمان ملل را مانند موش کاغذ خوار می جوند و ادله پشت ادله بیرون می کشند، اما هنگامی که پای جنایات ضد بشری دولت عثمانی پیش می آید، کاتولیک تر از پاپ می شوند و رگ پان ترکیستی شان چنان گل می کند که از آذربایجان جنوبی صحبت می کنند. توصیه‍ی من این است که بکوشید چهره‍ی واقعی خود را همانطور که هستید و می اندیشید بنمایانید تا قضاوت افکار عمومی را به چشم خود مشاهده کنید.
به امید روزی نه چندان دور که آمران و عاملان قوم کشی ارامنه به مکافات بنشینند و حامیان آنها شرم کنند.
ضمناً: زبان آذری همان زبان ترکی نبوده و نیست. تحقیقات بزرگ احمد کسروی هنوز پس ۶۵ سال در آسمان علم و تحقیق می درخشد.
٨۱۷ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : سیروس ایرانی

عنوان : ائل مطالعه واطلاعات کافی وواقعی بعدتبلیغات !
جناب رضارحیم زاده
طرزبیان وآماروارقام را شمادرنوشته طوری بیان نموده ایدکه گویاشما شخصأدرموقع حادثه درمنطقه حظورداشته وشاهد عینی بوده ایدونیزسعی
دارید خودرا چپ وآدم صادق جابزنید!*ولی آنکس که نداندونداندکه نداندتاابدالدهردرجهل بماند.*برخلاف ادعاهای خودفریب و ابله فریب شمااین
ارمنستان است که آرشیوهای خودرابروی مجامع بین المللی کماکان بسته نگهداشته است وباپشتیبانی بعضی ازکشورهای قدرتمند اروپائی جهت جلوگیری ازورودترکیه به عضویت اروپا،وتبلیغات مزدوران بدون جیره ومواجب گاهأ(مثل همین نوشته ونویسنده) ودکتراحمدی نژادهای رنگارنگ ،مسائل تاریخی راوارونه نشان میدهند.به سایتهای زیرمراجعه کنیدومصاحبه های مختلف آقای کریستوفرجان جرکننزرادرتلویزیون ارامنه ملاحظه کنید تااگر کمی صداقت وانصاف داشته باشیدگوشه ای ازحقایق تلخ تاریخی که صددرصد ازطرف محافل مختلف امپریالیستی وارونه نشان داده میشود،برایتان مشخص شود.لازم به یادآوری است که آقای کریستوفرخوازیهودیان آمریکائی است که بامعرفی کتاب قطورخوددرتلویزیون جهانی ارامنه،پرده ازاین جنایت برمیدارد.بامیدروشن شدن حقایق تاریخی منطقه
www.Jewishracism.com
www.jewishracism.com/Jevish_genocide_Enlarged.pdf
www.jewishracism.com/jewishGenocid.htm
http//video.google.com/videoplay?docid=۲۷۷۵۱۶۱۸۹۴۲۳۰۷۲۵۸۰
http//video.google.com/videoplay?docid=۵۸۴۹۳۱۹۳۶۶۹۰۰۰۱۵۵۷۲
٨۱۵ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : R یک مارکسیست

عنوان : نژادپرستی
من و نژادپرستی ارمنی! شوخی با مزه ای بود. آقای محترم لطف کنید یک جمله در نوشته من پیدا کنید که بوی نژادپرستی بدهد. جنابعالی یک مغرض به تمام معنی هستید که نفرت چشمتان را کور کرده. جنابعالی یک نژادپرست ترک به تمام معنی هستید. دلیل پاسخ من هم مقابله با این نژادپرستی شما بود.

خوشبختانه خودتان خودتان را لو دادید. ((...تحت فشار قرار دادن جمهوری آذربایجان است تا این کشور به موقعیتی نرسد که قادر به همرائی با جنبش مردم جنوب ارس باشد)). جنبش مردم جنوب ارس. خیلی خوب معلوم کردید که تفکرات شما از کجا آب می خورد و دل در گرو کجا دارید. همانطور که قبلاً‌ هم گفتم -و جنابعالی از آن عصبانی شدید و به من حمله کردید -شما یک شوونیست و یک تجریه طلب هستید. اما انقدر شجاعت ندارید که آنرا به صراحت اعلام کنید.

آذری های ایران مسئول جنایتی که در ترکیه عثمانی شده نیستند. در نتیجه هیچ اجباری نیست آذری های ایران یا بهشان بر بخورد یا عکس العمل نشان دهند. فقط آنهائی که دل در گرو دیگران دارند باید مثل شما از پرده برداری از آن نسل کشی برافروخته شوند.

اما در مورد جنایت ارامنه در ارومیه و سلماس که شما بر آن تاکید دارید. آن جنایت یک آدم کشی یکطرفه نبوده. من نمی دانم که شما چقدر از اوضاع آن منطقه در ۱۰۰ و ۲۰۰ سال گذشته اطلاع دارید. اما در آن منطقه (آذربایجان) یک نوع رقابت بر سر زمین بوده به همین دلیل جنگها و جنایات بسیاری توسط همه گروههای قومی آن منطقه اتفاق افتاده. آشوریها کردها را کشتند. کردها آشوریها را. ارامنه ترک ها را تر کها ارامنه را و ... حالا که چی؟ می خواهید آن جنگها و نفرتها را که متعلق به دوران فئودالیزم بوده به امروز ایران بکشید و نفرت در میان خلق ایران بوجود بیاورید؟

خوشحالم که شما شوونیستها و نژادپرستهای ایران (فرق نمی کند کدام نژاد) سعی در قلب واقعیت جنبش دموکرات آذربایجان به رهبری رفیق پیشه وری بزرگ دارید. جنابعالی به سبک سلطنت طلبان و شوونیستهای فارس حکومت دموکرات آذربایجان را یک حرکت ملی آذری لقب دادید. این بزرگترین دروغ تاریخ هستش. دموکرات آذربایجان نه یک حرکت ملی بلکه یک جنبش کارگری دهقانی در چارچوب ایران و تحت آموزه های سوسیالیستی بود. حکومت آذربایجان اولین حکومت کارگری و دهقانی ایران بود.

همه تجزیه طلبان که جملگی نوکری امپریالیزم را برای رسیدن به آمال و آرزوهای خود پذیرفتن بدانند که اکثریت خلق ایران با هر قوم و نژاد در مقابل هر حرکت تجزیه طلبانه خواهند ایستاد. و اکثریت قریب به اتفاق مارکسیستهای ایران هم مخالفت خودشان را با تمام حرکات تجزیه طلبانه که اعلام کرده اند. بدانید که نژاد پرستی با هر شکلی و هر نامی مورد نفرت ما است و در مقابل آن خواهیم ایستاد.
٨۱٣ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : شیما ن

عنوان : به کریم ن
جناب کریم! شما که بی محابا همه مخالفان با نظرتان، و رویکرد اخبار روز را با داشناکیسم همطراز می کنید آیا به من این حق را می دهید شما را "گرگ خاکستری" بنامم. شما در تمامی نوشته تان منکر نسل کشی ۲۴ آوریل می شوید و آن را "معرکه" می نامید، بعد، طوری سر قلم می روید که گویا مارکسیست هم هستید! شما تا با نسل کشی و از آن جمله با نسل کشی ارامنه مخالفت نکنید، نمی توانید جنایت خوجالی را محکوم کنید. از این ها گذشته تا آن جا که ما می دانیم مارکسیسم و به طور کلی چپ ارتباط تام و تمامی با دوستی ملت ها دارد و از شوینیسم و نفرت ضد ارمنی ای که شما در فحوا دارید بیزار و بیگانه است، پس لطفا پز مارکسیستی نگیرید. در مورد سوال شما نیز می گویم آذربایحان و تاریخ آن گواه اند که هر حرکت مترقیانه، انسانی و مدرنی که در ایران معاصر صورت گرفته است بانیان خردمند آن آذربایجانی بوده اند. آدربایجانیانی اهل اندیشه، مستقل و ایرانی، نه نوکر بیگانه و مزد بگیر خارجی. تاریخ گواه است. من و ما ستایشگران بزرگان حرکت های ملی آذربایجانیم، اما... آیا ادبیات و عمل شما هم ملی است؟؟ دفاع از جنایات امپراطوری هار عثمانی به هویت طلبی عدالت پژوه آذربایحان چه کار؟؟ من هم معتقدم بزرگانی چون پیشه وری ها و... کاری کردند کارستان، اما پیشه وری ها را باقروف ها کشتند که همین الهام علی اف ها که سلطنت در "جمهوری" آذربایجان راه انداخته اند، سلف آنانند. آن بزرگان اینقدر چون شمایان یقه برای دولت های ترکیه و ... نمی دراندند. غم مردم خود می خوردند و فدایی آنان بودند. آنقدر برحق بودند که در صفوفشان فارس و کرد و بلوچ جان نثار داشتند. برای همین گفتم بروید از بزرگتر هایتان بپرسید، البته اگر عاقل و اگرنه حداقل صادقید. و تمام.
٨۱۲ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : کریم ن

عنوان : مارکسیست ها نباید ترویج گر داشناکیسم باشند.
در پاسخ آقای شیما
بعضی ها وقتی قافیه کم میاورند به پرت و پلا گوئی دچار میشوند. اینکه اخبار روز در مورد مسائل ملی در ایران مشی مترقیانه ای نسبت به سایر سایت ها داشته است دلیل نمیشود که مراجعه کنندگان این سایت در مورد مطالب راسیستی آن سکوت کنند. جنبش ملی آذربایجان یک جنبش مدنی است اما این چیزی که در موردوقایع یک قرن پیش نوشته میشود زاویه دید و هدف دیگری دارد.
و اما اینکه هر جا سخنی از ترکها به میان میاید به شعار گوئی از تمامیت ارضی و سماوی ایران ختم میشود از یک طرف کهنه شده و از طرف دیگر اثر معکوس دارد و نشان میدهد که چه خوف عظیمی از جنبش ترک های ایران در دل بعضی ها افتاده است.
مطلبی که من نوشته بودم در دفاع از وجدان سیاسی چپ واقعی بود. اگر روشن نبوده بازهم تکرار میکنم که چپ ایرانی نبایستی همردیف جمهوری اسلامی سیاست ترویج داشناکیسم را پیشه کند. جنایت هائی که در خوجالی و سایر نقاط قره باغ بدست داشناک ها انجام شده و جنایت هائی که همزمان با به اصطلاح کشتار ارامنه بدست عثمانی ها، در سلماس و ارومیه اتفاق افتاده برای مردم ما مهمتر و جدی تر است تا این معرکه ۲۴ آوریل داشناکها.
در خاتمه یک سوال از آقای شیما : برادر جان به فرمائید آدرس چند سالخورده ای را که اشاره کردید به ما بدهید تا جریان کشتار فدائیان مدافع حکومت ملی آذربایجان در دوره پیشه وری را از ایشان به پرسیم. ما از هر که پرسیدیم گفتند آن یکسال بهترین سالهای حیات مردم آذربایجان بود و آن جانباختگان، قهرمانان واقعی خلق بودند. اگر منظور شما از آن سالخوردگان، تیمسار ها و اوباش و قاتلین مردم و کتاب سوزانان دوره بعد از سقوط آن حکومت بود همان بهتر که شما با آنان حشر و نشر کنید. مارکسیست ها را با تیمساران شاهنشاهی کاری نیست.
٨۱۱ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : شیما ن

عنوان : به کریم ن
جناب شما که از وجدان دم می زنید و اخبار روز را متهم می کنید که زبان داشناک ها شده است، بگویید بیبینیم کدام نشریه به اندازه اخبار روز مطلب در مورد آذربایجان و حتی بارها و بارها به زبان آذری منتشر کرده است؟؟ لطفا فرا فکنی نکنید. ۲۴ آوریل روزی است که یک و نیم ملیون ارمنی مظلوم را عثمانی های وحشی کشته اند، شما که گویا آذری هستی چرا از درج این مطلب ناراحتی، البته اگر وابسته به بیگانه ای یا آلت دستی نا آگاه، که موضوعی دیگر است. سرزمین ایران ملک مشاع همه ایرانیان است. مردم آدربایحان و ملت ایران علی رغم همه مصیبت ها و مشکلاتی که دارند اجازه نمی دهند عده ای فریب خورده و نوکر بیگانه چشم زخمی به تمامیت ملک و ملت ما وارد آورند. می گویید نه، از سالخوردگان با غیرت آذزبایجانی بپرسید.
٨۱۰ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : کریم ن

عنوان : مارکسیست واقعی نژادپرست نیست!
اخبار روز مثل اینکه ارگان ارمنی های ضد ترکی شده که از قضا همه هم اسم های ایرانی دارند!.
این حرکات و تشبثات عوامل داشناک ها باعث میشود که مردم ترک ایران به غلط به همه ارمنی ها بدبین شده واز دم همه را نژاد پرستان ضد ترکی بدانند که هیچ کاری و هدفی جز دشمنی با ترک ها ندارند. جالب تر اینکه بعضی ها یا بدروغ و یا بدون آگاهی درست از اندیشه های مارکسیستی در این میان باعث ایجاد این حس غلط نیز می شوند که گویا مارکسیستها هاهم نژاد پرست تشریف دارند. میدانیم که جمهوری اسلامی عاشق چشم و ابروی ارمنی ها نیست و خواب نما هم نشده. حمایت استراتژیک وی از ارمنستان نه از علاقه به ارمنیها بلکه برای تحت فشار قرار دادن جمهوری آذربایجان است تا این کشور به موقعیتی نرسد که قادر به همرائی با جنبش مردم جنوب ارس باشد. اما این حضراتی که ادعا میکنند مخالف جمهوری اسلامی هستند و ادعا هم میکنند که خیلی دموکرات و انسان دوست هستند دیگر چه دلیلی دارند که در ضدیت با ترکها یک ریز از وقایع یک قرن پیش که در جریان جنگ اول جهانی اتفاق افتاده ناله سر میدهند. اگر دفاع اینها به خاطر حس بشر دوستی آنها است بفرمایند دلیل چشم بستنشان به جنایت های دشناک های حاکم بر کشور ارمنستان در قره باغ وخوجالی و در عوض در بوق و کرنا کردن وقایع مشکوک یک قرن پیش در کجای پرنسیب سیاسی یک چپ متعهد جا میگیرد. وقایع قره باغ وخوجالی که در همین همسایگی ما اتفاق افتاده در شرق ترکیه هم نبوده و در باره آذربایجانیان آنور مرز بوده است.
اگر سر سپرده ناسیونالیسم باستان گرای آریائی نیستند و اگر سیوسیالیست هستند و دنباله رو اهداف توسعه طلبانه داشناک ها نیستند چرا سیاست داشناکها و سیاست جمهوری اسلامی را پیشه خود کرده اند.؟ کمی در وجدان سیاسی خود فکر کنید
٨۰۹ - تاریخ انتشار : ۷ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : R یک مارکسیست

عنوان : نفرت کاوه حسن زاده
جناب کاوه حسن زاده مطلب شما را مطالعه کردم و واقعاً از لحن نوشته شما متأسف شدم. ابتدا به ساکن من این سوال را مطرح می کنم که ترکیه به آذربایجان ایران چه ربطی دارد؟ نویسنده مقاله از ترکیه عثمانی و از جنایت ترکهای عثمانی انتقاد کرده نه از آذریهای ایران. پس به جنابعالی چرا بر می خوره؟ چرا در جای جای مطلب خودتان نام ترکیه را به همراه آذربایجان ایران به کار برده اید؟ نکند که شما هم دل در گرو ترکیه دارید؟ به آذری های ایران چه ربطی دارد تا پاشند و تظاهرات کنند.

واقعاً برای شما متأسفم که همه ناراحتی شما از این است که چرا جمهوری اسلامی به عنوان ام القرای جهان اسلام از غیر مسلمان در مقابل مسلمان حمایت کرده؟ یکباره تعارف را کنار بگذارید و بگوئید چرا جمهوری اسلامی جهان اسلام را از لوث وجود ارامنه و سایر مسیحیان و غیر مسلمان پاک نمی کند؟

حادثه ای که در ترکیه به وقوع پیوسته کوچکترین ربطی به ایرانیان - چه ارمنی و چه آذری -ندارد. آمال شونیستی و تجزیه طلبانه شما در جای جای مطلبتان پیداست.

نوشته اید که ارامنه در جنگ ایران و روسیه خیانت کردند. شما با زیرکی در مطلب خودتان سعی کردید که احساسات ملی ملیون ایران را در خدمت خودتان بگیرید و به همین دلیل این مطلب را نوشتید. آقای محترم اگر چند ارمنی خیانت کردند دلیل نمی شود که همه ارامنه خائن باشند و حکم به قتل آنان داد. اگر با منطق شما پیش برویم پس همه آذریها جنایتکارند چرا که خلخالی و خامنه ای و... آذری هستند. اما من آذری ها را با پیشه وریها و حیدرغمو اغلیها و صمد بهرنگیها می شناسم. همانطور که ارامنه را با وارطان سالاخانیان بزرگ, اردشیر آوانسیان و آیدا سرکیسیان می شناسم.

واقعاً‌ شونیسم و نژادپرستی چه فارس باشد چه ترک و چه ارمنی حال آدم را به هم می زند. باید گریست از اینکه انسانها اینگونه از هم نفرت دارند آن هم به خاطر ارتجاعی به نام نژاد.
٨۰۴ - تاریخ انتشار : ۶ ارديبهشت ۱٣٨۷       

نظرات قدیمی تر

 
چاپ کن

نظرات (۱۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست