سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تو پیغام ِ نارنج های شمالی - رضا مقصدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مجید وثوقی

عنوان : به امیر مومبینی
آقای امیر مومبینی
فکر می کنید من نظرم را با خشم نوشتم؟ لاوالله
جناب، خشم من ارزش دارد.
خوب حالا شعرهای سپید خودتان خیلی درون مایه معنایی دارد؟
یا انها را هم بی کم و کاست حذف می کنید؟
۹٨٣ - تاریخ انتشار : ۲۵ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : امیر مومبینی

عنوان : به آقای وثوقی
جناب وثوقی نظر خود را بدون ابراز این همه خشم هم میتوانستی بنویسی. وانگهی نظر آزاد است، ممکن است درست هم نباشد. اگر قرار است که کسی را به خاطر انتقاد به قالب های کهنه مورد حمله قرار دهید اول میتوانید سراغ سران قوم مثل شاملو و فروغ بروید. اگر فقط آن نظراتی اجازه ی ابراز بیابند که با نظر شما یا من موافق باشند آن وقت ممکن است خیلی ها اجازه ی نفس کشیدن هم نیابند. تازه این یک مثقال آزادی در یک سایت اینترنتی که آن هم از جانب آقایان تابان و باقر پور که وزیر و وکیل جایی نیستند تأمین شده است چرا باید توسط شما به این شکل مخدوش شود. کمی آرام باشید جانم.
۹۷۴ - تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : مجید وثوقی

عنوان : بیاندیشیم
آقای مومنی شما مثل اینکه خودتان را خیلی صاحب نظر احساس می کنید که برای دل خودتان شعرها را حذف می کنید و اضافه می کنید و روی قالب ها نظرهای پوشالی می دهید. قالب غزل نه تنها منجمد نیست بلکه هنوز هم گرم و پرشور است. و شما هم بهتر است با این ژست صاحب نظرانه اینطور شعرها و قالب ها را دسته بندی نکنید و در ضمن به کتاب فرهنگ شاعری هم اگر فرصت کردید یک نگاهی بیاندازید.
۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۱٨ ارديبهشت ۱٣٨۷       

    از : امیر مومبینی

عنوان : نظر
شما تنها کسی هستید که من در دیار خارج میشناسم که به موازات تکامل توان شعری خود همچنان و بیش از پیش به قالب های کلاسیک شعر مراجعه میکند. در واقع، شما اکنون در بهترین زمان شعرسرایی خود هستید و همزمان شما بیش از هر وقتی به قالب های کهن متکی شده اید، خصوصاً به غزل. به نظر من هیچ شاعری در دنیا نبود و نیست که بتواند سد در سد احساس و ادراک خود را در قالب های کهن حفظ کند. همیشه در سدی از منطق و احساس و ادراک و حتی دانش شاعر در قالب های کلاسیک قربانی میشود. بنا بر این من همیشه اینگونه می سنجم که شاعر چه درسدی موفق شد محتوای را از چنگ قالب نجات دهد. شما در این زمینه، به اعتقاد من دارای موفقیت های مهمی هستید. اینکه طراوت طبیعت و احساس عشقی سادگه ی شما میتواند در قاب منجمد غزل همچنان خود را به گونه ی موثر نشان دهد شایان تمجید است. با این همه، اگر رهروی بر جاده ی آزاد شعر نو فراموش شود سرانجام قالب منجمد محتوای پر طراوت شعر شما را تهدید میکند، همانگونه که در شعر نا زیبای «امشو مثل دلم هستم» بروز کرد. شعر امروز شما زیبا است و من از آن لذت بردم. بیت

«چه بیزارم از این خداحافظی ها
همیشه سلام ِ ترا دوست دارم

ماندنی و مردمی خواهد شد.
دو سطر آخر شعر را دوست ندارم و نزد خودم آنها را حذف کردم. دو سطر قبل از آن برای پایان خیلی بهتر است.

به گیلاس ِ سرخ صدای تو سوگند!
که گلخند ِ خام ترا دوست دارم
٨۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست