از : dariush pa.
عنوان : گویی شاملو برای امروز ما میگوید.
در نیست راه نیست شب نیست ماه نیست نه روز و نه آفتاب، ما بیرون زمان ایستاده ایم با دشنه ی تلخی در گرده های مان. هیچ کس با هیچ کس سخن نمی گوید. که خاموشی به هزار زبان در سخن است. در مردگان خویش نظر می بندیم با طرح خنده ئی، و نوبت خود را انتظار می کشیم بی هیچ خنده ئی !
۱۰۱٨ - تاریخ انتشار : ۲۹ ارديبهشت ۱٣٨۷
|