سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

غزل - اسماعیل خویی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : مارال مسافری

عنوان : دست مریزاد
جناب خویی دست مریزاد که باز ما را به دیدار غزل بردید.
ردیف (لبم) که بسیار هم جالب است از ویژگی های سبک هندی است، باید اول بار در شعر عرفی شیرازی آمده باشد و بعد صائب و بیدل از او اقتباس کرده باشند. شعر عرفی اتفاقا ً با غزل شما علاوه بر ردیف در قافیه و وزن هم، همانند است و بدین مضمون:
چون زخم تازه دوخته از خون لبالبم
ای وای اگر به شکوه شود آشنا، لبم

بی دردی آورد همه قول طرب مسنج
گاهی به حال گویی دل می گشا لبم

بستی لبم ز شکوه و ذوق ادب شناخت
هر موی من ادا کند این شکر با لبم

بگذشت عمر و گفت و شنو با تو رخ نداد
ای بی نصیب گوشم و ای بی نوا لبم

صد بار لب گشودم و بر کس نریختم،
آنها که موج می زند از سینه تا لبم

لب وعده کرده بود که گوید غمم به دوست
وقت است اگر به وعده نماید وفا لبم

در دل گذشت یار و فرو ریختم به دل
پیغام ها که داشت نهان از صبا لبم

اقرار کن که سنگدلم بعد از آن اگر،
لب وا کنم به شکوه، به دندان بخا لبم

عرفی به ترهات زن آتش که جاودان
ماند گرسنه گوشم و باشد گدا لبم

که البته حال و هوای دو شعر با هم بسیار متفاوت است. مارال
۱۱۶۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ خرداد ۱٣٨۷       

    از : امید مومنی

عنوان : خوشا تو که بودی و باش! ! !
از این کنده همین دودم رواست.خوشا اسمعیل و این زبان شریف. خوشا تو واین که آنسا لان هستی. دریغ که غیر این باشی. دمت گرم ای کنده ی پر دود و دم
۱۱٣٨ - تاریخ انتشار : ۹ خرداد ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست