یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خورشید گم شده ... - رفیعه اویسی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : کاظم شریعتی

عنوان : خورشید گم شده
درود بر شما که توانستید در چند خط ،یک تاریخ را بیان کنید .به نظر من این شعر بی نظیر ساخته یک اندیشه قوی است .پیروز باشید.
۱۹٣۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣٨۷       

    از : کیوان مشار

عنوان : اصل مطلب
شعر زیباست.
اصل ِ مطلب است.
و چون حرفی برای گفتن دارد ازتکرار و حاشیه پردازی کناره گرفته.
۱٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱٣٨۷       

    از : ناصر اطمینان

عنوان : شعری زیبا و صمیمی
چه پر قدرت می توان شعری را گشود –
خورشید گم شده...-
و چه موجز خبر هولناک را به خواننده رساند –
زمین را خط کشیدند...
و چه موثر شرایط اجتماعی و سیاسی را به زیر سوال برد –
...
برادرم،
در آن سوی خط،
در میان قفسی بافته شده از آهن
به عشق دیدار دوباره ی آفتاب،
آب می شود،
...
و حتی بی هیچ گذشتی به انتقاد از خود نشست –
...
و من
در این سوی خط،
در قفسی که تابش آفتاب را
به سینه باز می دارد،
و کلید آن را
به صلیب بی خبری آویختم.
و چه سخت با خود می کشم،
سنگینی آن را ...
و ساده و بدون حاشیه روی به نتیجه گیری پرداخت
برادرم در آن سو،
به امید واهی مرگ زندانبان
و من در این سو
خود،
زندانبان

شعر خورشید گم شده از رفیعه اویسی ، شعری پر قدرت ، موجز، موثر و صمیمی است که بسیار زیبا مفاهیم خشن دنیای امروز ما را به یکدیگر بافته است.


ناصر اطمینان
جولای ۲۰۰۸
سیدنی استرالیا
۱٨۲۹ - تاریخ انتشار : ۲٣ تير ۱٣٨۷       

    از : حمید بارقی

عنوان : بررسی شعر
من از بررسی شعر بیشتر لذت بردم تا شعر. بررسی بسیار دقیق و جالبی بود و به همه اطراف و اکناف شعر دقت کرده بود. بعضی مواقع این بررسی ها خیلی به فهم شعر کمک می کنند
۱۷۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۷       

    از : لیثی حبیبی --- م. تلنگر

عنوان : چندگانگی مفهوم در شعر فاری
" زمین را خط کشیدند."

گذشته از مرز بندی ، این مفهوم را نیز دارد که رویش خط کشیدند. مانند خطی که روی چیز غلط - کلمه ای - می کشند تا پاکش کنند از صحنه ی روزگار. زمین را خط کشیدند یعنی موجودیتش را به خطر انداختند...


بشر ره گم کرده به آن سامان می رود که زمین را بایستاند. آنقدر کثافات ذخیره دارد که می گویند - خودشان می گویند - که برای چندین بار تکه تکه کردنش کافی است
به یاد دارم برای عزیزی در همین راستا نوشته بودم:

دلم اما برای ماه می سوزد
با چه عشقی می تابد
از خورشید نور گدایی می کند
تا به زمین بتابد.
دلم برای ماه می سوزد
ماه ِ تنها مانده...

مفاهیم ِ کلم وار و ایهام را در دستمال واژه پیچیدن ، لایه های اعماق را در دریای اندیشه دیدن است.

و نکته ی بسیار مهم و جالب دیگری را نیز لازم است همینجا بیان کنم : بسیار گاه پیش می آید که شاعر آکاهانه به چند لایگی و چند گانگی و ایهام نظر ندارد، اما ناخودآگاه او به آن نظر دارد . به همین خاطر بار ها پیش می آید که شاعر بعد از سرودن به حضور آن لایه ها ، پی می برد و گاه خود هرگز پی نمی برد ، بلکه مردم ، یا منتقدین آن را می شکافند و شاعر دوباره و با تعجت به چندگانگی صورت جن شعر خود نگاه می اندازد.
و می بیند که در لحظه ی سرودن ، که ظاهرآ او فکر میکرد دارد خودش میسراید ، حمال نا آگاه ناخود آگاه تخم جن خود بوده است!

و این است از جمله فرق شعر با دستساز
۱۷۵۴ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۷       

    از : پیک خبری ایرانیان

عنوان : خورشید گم شده
اگر چه این کوله بار این شعر کوچک و موجز است اما هنگامی که آن را باز می کنی ، می بینی حهانی در گوش تو فریاد می کشد که : « خورشید گم شده ...»
بند آغازین این شعر با قاطعیتی سرد و قدرتی بُرنده،فاجعه ای را گزارش می کند که گو اینکه از روی زندگی همه عبور نموده، اما چشم آنقدر به تکرار آن معتاد شده است که تنها گزارشی از این دست می تواند به خود هوشیارمان کند: « زمین را خط کشیدند. »
این بند که به تنهایی بخش اول شعر را بوجود می آورد ، می تواند تداعی خط های مرز مانندی باشد که مبصرهای کلاس روی تخته ی سیاه می کشیدند و « خوب ها » و « بدها » را از هم جدا می کردند، در حالی که همه ی ما شاگردان یک کلاس بودیم.
بندهای بعدی که در ایجازی کامل جریان می یابند، به خواننده این فرصت را می دهند که با شعر آنچنان که می خواهد و دریافت می کند، ارتباط برقرار کند و اینجاست که هنر ایجاز – یعنی اتفاق افتادن بخشی از شعر در ذهن خواننده – بی آنکه سرگشتگی ایجاد کند، بطور کاملی عرضه می شود.
واژگان «برادر» که زندانی است و «من» که زندانبانم،نماد تمامی مردم از زن و مرد است و پنجره ای است که بر گسیختگی روابط عاطفی در جهان عصیانی امروز، باز می شود و نشان می دهد که افراد، با تمامی روابط تنگاتنگ چگونه می توانند با هم بیگانگی کنند و دشمنی ورزند.
بودن برادر درقفسی که از آهن بافته شده ( که به بخش زنانه ی شعر متصل می شود – بخش خواهر که زندانبان است)، آب شدن به عشق دیدار آفتاب ( از جهت اینکه خود ِ آفتاب، آب کننده است ) و سنگین کشیدن صلیب بی خبری، بخش های درخشان و موثری را در شعر بوجود می آورد.
در پایان باید گفت فضای ایستا و سرد و مه آلود در شعر« خورشید گم شده » به یادمان می آورد که سال هاست خورشید به معنای واقعی گم شده است.
پیک خبری ایرانیان/جای پای عشق شماره ی ۲۲
http://www.peikekhabari.com
۱۷۵۰ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۷       

    از : ش فروغی

عنوان : آن ها که زمین راخط کشیدند
خورشید گم شده و زمین را خط کشیدند....به این می گویندشعر محکم، زیبا و واقعا عمیق. خیلی علاقه مندم بدانم کجا می توانیم اشعار دیگر این شاعر را بخوانیم؟؟؟
۱۷۴۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست