از : Murat Begli
عنوان : تشکر از خانم مقدم
خانم مقدم! بسیار ممنونم از اینکه در این مجموعه اطلاعات ذیقیمت تان درباره جمعبت بهایی مرا بیشتر آگاه کردید. نمی دانستم که شیعیان چقدر در این باره حساس هستند. در دوره ناصرالدین شاه تمامی پناهندگان بهایی را ترکمنها در پایتخت آشغابات (عشق آباد) بگرمی پذیرا شدند و یکی از بزرگترین مسجد بهایی ها در خیابان اصلی این شهر تا سال ۱۹۵۰ برپا بود که در اثر زلزله ویران شد.
بار دیگر از شما بخاطر این اطلاعات گرانبها و کار تحقیقی تان سپاسگزارم.
۱۹۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱٣٨۷
|
از : مانی فرزانه
عنوان : نجسی و پاکی علیه کثیفی و تمیزی
در سال ۵۲ مثل خیلی از دانشجوها گذرم به زندان قزل قلعه افتاد - در حیاط زندان حوضی وجود داشت که شاید ۵۰ سانتیمتر عمق داشت و حدود ۳X۴ متر طول و عرض آن میشد. در گرمای تابستان نعمتی بود که در پاشوره ی آن بنشینی و کمی پایت را خنک کنی. تعداد زندانیان فوق العاده زیاد بود و بیش از این نمیشد از آن حوض انتظار داشت. کسی نمی بایست با دم پاپی وارد حو ض شود یا در پاشوره بنشیند و کسی که این توصیه را نشنبده بود باصطلاح و فقط و فقط خواجه حافظ بود... در یکی از آن روزها دیدم که محمد کچوپی که خودش را رهبر بچه مسلمون ها و طلبه ها می دانست بغل دست من رو لبه ی حوض نشسته بود پاهاش با دمپاپی تو پاشوره بود .
گفتم :محمد چرا با دمپپاپی تو آب رفتی ؟
گفت: دمپاپی را آب کشیدم و پاک ست !
گفتم : مسئله با آب کشیدن حل نمیشود. صحبت از میکرب ست و دمپائی ها از مستراح با خودشان "میکرب و کثافت" را به همه جا منتقل می کنند. و چون نمیشود دمپائی را کاملا "تمیز" کرد همه پذیرفتنند که با آن تو حوض نرویم.
نخیر جانم اگر این بحث تا ابدیت ادامه می یافت محمد کجوئی آب کشیدن را برای میکرب زداپی و ضدعفونی دم پائی کافی میدانست .... در آن مقطع دکتر فخار جهرمی هم در اطاق ۲ قزل قلعه که مذهبی ها درآن زندگی میکردند حضور داشت ولی نمیشد وارد این مباحث گردید.
در همان ایام حضرات در نیمه ی شب به آشپزخانه میرفتند و تمام ظرف ها را که بعداز شام شسته شده بود و دست "ناپاک " کمونیست ها آنها را "نجس " کرده بود را بار دیگر "آب می کشیدند " تا "پاک " شود.
همه می دانند که بسیاری از روحانیون و مسلمانان حتی "روشنفکران دینی "به این آموزش ها پای بند هستند و جرات نمی کنند وارد مقولات علوم تجربی و قوانین طبیعی شوند.
با حوصله باید این تحجرات را به چالش کشید و عمق جهالت و تاریک اندیشی را بدون ملاحظه روابط خویشاوندی یا همشهری بازی و هموطن گرایی فاش نمود . این مزخرفات از کجا آمده که این "پاک" ست و آن "نجس " در آغاز قرن بیست ویکم باید در برابر تمام این مقدس مابان ایستاد و علیه آنها در موارد مشخص اعلام جرم نمود باید دادگاهای بیطرف بین المللی از حریم زندگی افراد که مورد ستم و توهین رهبران حکومت و مذهبی ایران قرار گرفته اند دفاع نماید تا این متجاوزین را سر جای خود نشاند. باید شکایت کرد باید امضا جمع کرد باید داد خواهی کرد.
مانی فرزانه
۱۹۰۱ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣٨۷
|
از : منوچهر جمالی
عنوان : جان هر انسانی ، مقدس است و تنها معیار برابری درحقوق مدنیست
در فرهنگ مردمی ایران، فقط و فقط ، جان هرانسانی مقدس است و هیچ قدرتی حق آزردن آن را ندارد ، این جان ، چه بهائی باشد، چه بودائی، چه ملحد، چه مشرک،..... گزند ناپذیر است . آنکه جان انسانی را بیازارد ، اهریمن است نه خدا . خدائی که امر به آزردن جانها بدهد چون به او ایمان ندارند ، درفرهنگ ایران ، خدا نیست، بلکه اهریمن است . خدا که جانان است، خودش هرجانیست .
۱٨۹۷ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣٨۷
|
از : مزدک خرمدین
عنوان : مذهب
مذهب بابرداشت فعلی اش که ما داریم وحکومت یک ایدیولوژی خاص در جامعه هردو افیون جامعه اند.اگر دین را از ریشه داینا و بمعنی بینش زایشی از انسان و فرد (استاد منوچهر جمالی) بدانیم ادیان سامی و بهایی و حتی زردتشتی دیگر دین محسوب نمی شوند و ایدیولوژی هستند.بنابراین ما باید برای جامعه ای سکولار و دمکراتیک بکوشیم که درآن انسان و داد محور باشد نه ایدیولوژی خاصی.ولی برای ایرانیان بهاییت و زردتشتی بخاطر ایرانی بودن ارجحیت دارد.اسلام ضد بشریت و ایرانی است و باید در ریشه کن کردنش درایران بکوشیم.ولی هیچیک از این ایدیولوژها نباید در حکومت دخالت داده شود.
۱٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣٨۷
|
از : حمید مهرآرا
عنوان : حقوق بشر = حقوق بهائیان
هرگاه بهائیان از حقوقی برابر با سایر شهروندان ایرانی دارا شدند، آنگاه، و فقط آنگاه، میتوان گفت که همه در ایران به حقوق بشر و دمکراسی پایبند هستند. در غیر اینصورت همگان شیادی بیش نیستند.
۱٨٨۰ - تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱٣٨۷
|