سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آلوده کنندگان قلمرو تبعید - مسعود نقره کار

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : ایرج رشتی

عنوان : فرار و کوچ کردن
بنظر من متدولوژی آقای نقره کار برای درک این پدیده اجتماعی درست است. با این شیوه می توان کج فهمی های اجتماعی را بهتر درک کرد. برای مثال آقای باطبی فرق بین فرار و کوچ کردن را در جواب به یک نفر که با زبان مسموم ( سادو فاشسیستی) به افترا ‏زنی و نشر اکاذیب حکومت اسلامی معروف است, نوشتند:
"هم چنین از کوچاندن من به آمریکا صحبت نموده اید. در این خصوص نیز باید بگویم کاری که من انجام دادم فرار بود، یعنی بدون پاسپورت …..از مرز به صورت غیر قانونی عبور و به دفتر "یو. ان" مراجعه نمودم و بعد از طی شدن مراحل قانونی به این جا آمدم. مفهوم کوچاندن به کار شما نسبت داده می شود، یعنی اقامت در خارج را انتخاب کردید، به صورت قانونی، با پاسپورت و بدون مشکل از کشور خارج شدید و به این جا کوچ کردید و زندگی می کنید."
البته واژه فرار معمولن در جنگها بیشتر اتفاق می افتد. در موقع حمله به دهات و شهرها بسیاری از زنان و مردان , فرار را بر قرار ترجیح می دهند. (نا چارند) برای نجات جانشان و از دست تجاوز سربازان مهاجم فرار کنند.
۲۴۱۲ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : کمال صفا

عنوان : رابطه گ.....و شقیقه
جناب اردشیر بحث کانون در تبعید را چرا و سط کشیدی , خرده حساب داری جانم ؟؟ کجا نقره کار گفته منتقد به کانون در تبعید عامل جمهوری اسلامی ست ؟؟ میشه لطف کنی نشان بدهی؟؟
۲۴۰۷ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : سهند نسیمی

عنوان : کاش بجای اینهمه منتقد ما شاطر داشتیم
اقای نقره کار: حتما دفعه دوم قبل از دست به قلم بردن از طریق ایمیل و یا تلفن با منتقد بزرگ اقای محسن محسنی تماس بگیرید که ایشان نسخه صحیح و اصیل مقاله نویسی را برایتان بفرستند که نوشته تان در چهار چوب خواست های ایشان باشد.
۲۴۰۰ - تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱٣٨۷       

    از : اردشیر-۲۰ شمالی

عنوان : آقای نقره کار
آقای نقره کار نوشته بودید که تبعیدی یک پدیده سیاسی است.این حرف یا این تز نادرست است .تبعید مجازاتی است که در حوزه قانونی تعریف میشود و صد البته تعریفی هم که از این مجازات در نوشته خود آوردی تعریفی من در آوردی است .گذشته از اینکه این تعریف من در آوردی را بررسی کنیم ؛ اکر به بال قبایتان بر نخورد میخواهم سوال کنم که آیا میشود لطف کنید پدیده هائی مانند -مهاجرت(اختیاری یا داوطلبانه) -مهاجرت اجباری( اقتصادی-سیاسی-اجتماعی)- مهاجرت (به حکم بلاهای طبیعی مانند زلزله و یا سیل و یا حشکسالی و ....)- تعریف کنید؟
من مدعی هستم که نام کانون نویسنده گان در تبعید نام نادرستی برای این تشکل است چرا که باید اعضای این تشکل تبعیدی باشند که هیچکدامشان تبیعدی نیستند .شاید مناسبترین نام همان کانون نویسنده گان خارج از گشور باشد.
آقای نقره کار شما که با سوال و احتمالا به شک افتادن کسی یا کسانی که به مسئله کانون نویسنده گان آن هم در حد اظهار نظر این همه خشم میکنید و اتهام ها ردیف که اینگونه سوال ها از طرف وابسته گان رژیم است چرا به آقای رجوی این حق را نمی دهی که هرسوالی او را به چالش میکشاند اتهامی به مانند شما به دیگران بزند و با جرا همین حق را به رژیم ایران نمی دهی که همه چالشها را از طرف بیگانه گان و اعیادیشان معرفی میکند؟ آقای نقره کار اجازه بدهید که تعریفی که شما ار تبعیدی دادید را همان فرار از شرایط اقتصادی -اجتماعی /سیاسی است بپذیریم.آقای نقره کار خفظ و حراست از زبان و تعاریف دقیق کلمات میدانی که یکی دیگر از وظایف کانون نویسنده گان است پس تعاریف را برای خودمان مصادره نکنیم که شما در رابطه با تبیعدی این کار را کردید و صد البته شما تنها نیستید زیادنند در خارج از کشور از این کلمه بسود خوذ مصادره بیرحمانانه میکنند.
۲٣۹۵ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣٨۷       

    از : شیوا زرگر

عنوان : معنی جدید محافظه کاری
نمردیمو معنی جدید محافظه کاری را هم فهمیدیم !!
۲٣٨۷ - تاریخ انتشار : ۲۰ مرداد ۱٣٨۷       

    از : نادر نادریانفر

عنوان : محافظه کاری مزمن ایرانیان
محافظه کاری و ترس از ابراز باور های خود اگر جهانی باشد، در فرهنگ اسلامی-دیکتوری هزاران ساله ی حاکم بر ایران بسیار جان سخت و زالو صفت است. فرق نمیکند، فرد چپ باشد یا راست، ملی باشد یا انترناسیونال، مذهبی باشد یا بی دین، جملگی خود سانسور گر و محافظه کارند. اگر کسانی که در ایران هستند یک توجیه به ظاهر قابل قبول دارند، کسانی مانند آقای نقره کار که در خارج بدور از ترس و فشار روزانه قرار دارند. آیا بجا نیست که این تفکر مذهبی محافظه کاری را بدور بریزند و اینهمه "آنان"، "برخی"، "بعضی ها" و کلی صغت های مبهم بکار نبرند؟ اگر دوستان و همفکران و همسازمانی های دیروزی اشان مدح نظر هست و شرم-رفاقت مانع میشود، شاید بهتر باشد سکوت پیشه کنند و اگر کسان دیگر، پرده پوشی محافظه کارانه را کنار بگذارند
۲٣۷۹ - تاریخ انتشار : ۱۹ مرداد ۱٣٨۷       

    از : احمد مهربان

عنوان : هنر بسیج مردم
به نظر من بررسی و تحقیق و به روز آوردن یک تعریف منطقی از تبعید بسیار ضروری ست و با نهایت فروتنی به این جمع بندی جنابعالی معترض می باشم که گفته اید : « بنابراین تبعیدی ایرانی کسی ست که به دلیل دگراندیشی سیاسی, فرهنگی, عقیدتی و قومی, و مخالفت سیاسی, فرهنگی و عقیدتی با حکومت "جمهوری" اسلامی , زندگی اش در ایران با خطر مرگ ,زندان و شکنجه مواجه شده باشد »

شما بهتر می دانید که میلیونها مورد انواع تجاوز به حقوق فردی مردم در زمینه های اقتصادی دینی اخلاقی ، جنسیتی در شکل های فجیع و بربر منشانه صورت گرفته که ابعاد کمی و کیفی آن در تاریخ معاصر ایران و جهان کم نظیر ست .

در ادامه هم بسیار غیر سازنده و غیر واقع بینانه آمده ست :« تبعیدی کسی ست که در تبعید گاه اش نیز به دگر اندیشی اش, و یا مخالفت اش با حکومت اسلامی ادامه داده باشد, و به همین دلایل, قادر به بازگشت به ایران اسلامی نباشد.»

با این قسمت هم موافق نیستم چون انسانهائی که به دلایل عدیده از سرزمین خود کنده می شوند و با دشواریهای فراوان در سرزمین های میزبان سکونت می یابند به نسبت توان و میزان موفقیت یا ناکامی ها در تنظیم چرخ زندگی مهاجرت می توانند داوطلبانه به فعالیت های سیاسی ، فرهنگی و فوق برنامه زندگی روزمره بپردازند.

در زندگی مهاجرت بسیاری از «تابو» ها یعنی میراث سرزمین به بند کشیده شده ما رنگ می بازد این بزرگترین دستاورد مهاجرت و تبعید میلیونی ایرانیان به سراسر دنیا می باشد که به تبع آن چندمیلیون بستگان و دوستان آنها هم به دنیای واقعی ما نزدیکتر شدند. دیگر نمیشود مانند گذشته فکر و عمل کرد.

یکی از دلایلی که حکومت نسل کش اسلامی نمی تواند با آن گستاخی ها تا کنونی به آدمکشی ادامه دهد حضور همین همدلی میلیونها چشم ناظر ایرانی بر اعمال جنایتکارانه آنها می باشد .

از این زاویه باید به تلاش میلیونها ایرانی در داخل و خارج ایران توجه داشت و ارج نهاد که عرصه را بر حکومت دینی تنگ کرده اند. آری حکومتیان با تعرض های موضعی هنوز اینجا و آنجا با جنایت های خود مذبوحانه تلاش می کنند تا وانمود کنند که هنوز بر اوضاع بیضه ی اسلام مسلط هستند. ولی تو بهتر می دانی که دیگر آن فجایع تکرار نخواهد شد.

باید با تلاش فرهنگی و یاری رسانی، داوطلبان جدید برای مبارزه علیه ارتجاع را جذب نمود. کسانی که به هر دلیل مانند گدشته ی خود به فعالیت ادامه نمی دهند حتی اگر مشخصا تغییر موضع داده اند نباید عمده کرد. بهتر ست ، میلیونها ایرانی با انواع ابتکار ها و با اشکال مختلف جبهه ی دموکراسی و سکولاریسم را گسترش می دهند را گرامی بداریم. اجازه دهیم میلیونها جوان ایرانی با سیاست سازی های نوین راه گشای فردائی بهتر باشند . با سرزنش کردن و خورده گرفتن، از انسانهائی ، وابسته به نسلی که تمام هستی خود را خالصانه برای ایرانی آباد و آزاد رها کرد، راه به جائی نخواهیم برود. چرا ما قادر نیستیم نیروهای جدید بسیج کنیم و دائره عمل در همان حوزه ی دوستان قدیمی قبل از انقلاب محدود مانده ؟ هر کس هر قدر و هر چه که می تواند در راه آزادی و دموکراسی برای ایران تقدیم کند قابل احترام و ارزنده ست. هنر بسیج توده ها را تمرین کنیم.
۲٣۵۵ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨۷       

    از : محسن محسنی

عنوان : کلی بافی
دوست عزیز . شاید اغلب گفته های شما درست باشند اما متن شما چندان انتزاعی است که سخن های شما در حد احکام کلی باقی مانده اند.این گونه نوشتن، ردیف کردن برخی احکام کلی در نقد موجوداتی که با قیدهای مبهم برخی و عده ائی و بعضی از آن ها یاد می شود نه اطلاعاتی به خواننده می دهد و نه فضائی برای بحث و نقد ونظر و اندیشه باز می کند. اگر به کسان یا گرایشی نقد و انتقاد دارید، و حق شما است، بهتر است که نقد و نظر و انتقاد خودتان را با ذکر موارد مشخص و معین و مصادیق روشن بیان کنید و از دلخوری کسان اندیشه نکنید. نگران محبوب بودن نزد همگان نیز نباشید. با کلی گوئی های مبهم هیچ مساله ای به واقع طرح و حل نمی شود. موضوع جالب، روز، مطرح و جذابی را برای نوشته خود برگزیدید اما با کلی بافی آن را حرام کردید
و
۲٣۵۲ - تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست