سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نگاهی طنزآمیز به اعلامیه جمهوری خواهان لائیک و دمکرات - اسد مذنبی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل [email protected] و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : محمودی

عنوان : طنزپردازان آینه جامعه اند
دردنیای سیاست وعده و وعید یک امر رایج است و همه گروهها و سازمانها قبل از بدست گرفتن قدرت وعده های دهن پرکن می دهند اما وقتی به قدرت می رسند آنرا فراموش می کنند مثل خمینی که وعده آزادی و آب و برق مجانی داد اما بعدا صدبرابر آنرا گرفتند و دمار از روزگار مردم درآوردند، بنابر وقتی مطبوعات آزاد و رسانه های اینترنتی آزاد وجود داشته باشند می توانند یقه سیاست بازان را بگیرند و ادعای آنانرا به زیر سوال ببرند به همین دلیل می گویند طنز پردازان آینه جامعه اند چون هیچکس به این زیبایی نمی توتنست اطلاعیه جمهوریخواهان لاییک را به نقد بکشد الا یک طنزنویس و همین باعث خواهد شد تا افراد در دادن شعار و وعده احتیاط به خرج بدهند
ممنون از سایت اخبار روز
٣۱۱۶ - تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱٣٨۷       

    از : شاهین رفتار

عنوان : درود بر حزب کارگری کمونیست و شاهزاده
درود بر شاهزاده رضاه پهلوی زنده باد پادشاهی در ایران و زنده باد حزب کمونیست کارگری لطفا کانال جدید را ببینید و به حزب کارگری کمونیست ملحق شوید.باید هرچه زودتر یارگیری کرد و قوی در مقابل آخوندها ایستاد.
٣۰٨۵ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : arvan kiani

عنوان : نسل ماحرفهای شما و خاندانتان را نمیفهمد
نمیدانم چرا هرکس از راه میرسد فورا بنام ملت ایران وکالتش را به رخ دیگران میکشد. اخه خامنه ای بنام ملت ایران هر چرت وپرتی را برزبان میاورد, احمدی نژاد هم همینطور, رفسنجانی ومسعود رجوی ورئیس جمهور مادام العمر هم همینطور .طرفداران سلطنت سرنگون شده در ۳۰ سال قبل هم همینطور. نمایندگان طبقه کارگر در احزاب چند نفری هم همینطور.اقایان نسل ما که یا بعد از انقلاب بدنیا امد و یادر زمان انقلاب کودکی بیش نبود بیش از ۵۰ میلیون جمعیت ایران را تشکیل میدهد.چگونه میشود از پشیمانی مردم ایران در سرنگونی دیکتاتوری پهلوی حرف زد بدون توجه به این واقعیت.اخه کی نسل قبل از ما چه انها که در قدرتند و چه انها که سرنگون شدند و چه انها که سرکوب شدند میخواهند به این امر واقف شوند. اقاجان شما که حتا نمایندگی نسل خودتان را ندارید چگونه به خود اجازه میدهیدبه نام مردم ایران حرف بزنید وبه نمایندگی از انها دنبال پسر شاه سرنگون شده بدوید. شما را بخدا از اسب توهم پیاده شوید نسل ماحرفهای شما و خاندانتان را نمیفهمد
٣۰۷۶ - تاریخ انتشار : ۲۱ شهريور ۱٣٨۷       

    از : ایران دوست ایرانی

عنوان : پاسخ به آشنا
آقا و یا خانم آشنا در پاسخ شما بگویم البته بگذارید یک قسمت کوچکی از نوشته شما را در اینجا بنویسم :: (اگر بود که سیستم و صاحب منصبان قبلی را مردم با تیپا از مملکت بیرون نمی انداختند)... این گفته شما است ؟؟؟!!! بسیار متاسفم این نوشته شما بار دیگر مثل پتک روی سر من و میلیون ها ایرانی فرود آمد خیلی متاسفم که ما ملت ایران از روی نااگاهی آن رژیم را با تیپ پا از مملکت بیرون انداختم .

به نظر شما آیا این تیپ پا زدن بزرگترین اشتباه تاریخی ملت ایران نبود که در تاریخ ثبت شد ؟ ؟ من به آن درجه از تجربه های تلج زندگی چه در زمینه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و بین الملل رسیده ام که اعتراف کنم کاشکی قلم پایم شکسته بود و هرگز در هیچ خیابانی در وطن مرگ بر شاه نمی گفتم حال که مرگ بر شاه گفتم و ۳۰ سال از آن روزها می گذرد به اندازه ی ۳۰ سال از خودم متنفرم چرا که نه تنها به خودم خیانت کردم بلکه آینده فرزندان کشورم را هم به تباهی کشیدم آینده و تاریخ به درستی قضاوت خواهد کرد که دستخوش چه اشتباه جبران ناپذیری شدیم راه دور نمی رویم و منتظر تاریخ نویسان در ۱۰۰۰ سال آینده نمی شویم اما تاریخ ۳۰ ساله اخیر گویای این واقعیت است :
مردم ایران دستخوش موج نااگاهی شدند و در دریای ندانم کاری غرق گشتند تیپ پا زدن به سلطنت پهلوی تیپ پا زدن به زندگی خوش و ایرانی آزاد و آباد بود.

اینک ما وارث ویرانه ها و بدبختی ها و امراض این دگرگونی هستیم اما بغض و کینه و غرور نمی گذارد بعضی از دوستان گرامی به اشتباه خود اعتراف کنند هرچند که در ته قلبشان هنوز روزگار پهلوی ها را می بینند که روزگار خوش تاریخی ملت ایران بود و ماندگار خواهد ماند.

امیدوارم شما هم مثل بنده قادر باشید اعتراف کنید که رژیم پادشاهی به جز خیرو برکت برای ملت نمی خواست و در آینده هم پیرو همین عقیده خواهد بود و شما عزیز هم دلواپس روی کار آمدن رژیم پهلوی نباشد چون در این رژیم تمام مردم ایران امنیت کامل خواهند داشت چراکه تمام ملت ایران بدون استثناء در سرنگونی رژیم شاه مقصر و غمگین و پشیمان هستند به همین دلیل بخشش عمومی شامل حال ملت ایران خواهد شد همینطور شامل حال بنده .
٣۰۰٨ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : آشنا م

عنوان : به جناب ایران دوست ایرانی
خانم یا آقای محترم. من نمی دانم شما مدافعان نظام پادشاهی وقتی می خواهید برای اقناع دیگران الگو و مدل معرفی کنید، چرا اینقدر هلند، هلند و اسپانیا و انگلیس می کنید و این کشور ها را به رخ ما می کشید. کجای مملکت ما در عرصه تفکر و نگاه حکومت و ملت به لحاظ تاریخی و فرهنگی و آموزش دمکراسی و امروزین بودن و این جهانی بودن و ... به این ممالک مدرن و با فرهنگ و پارلمانتاریستی و مردمسالار شبیه است؟. اگر بود که سیستم و صاحب منصبان قبلی را مردم با تیپا از مملکت بیرون نمی انداختند.
اوضاع و احوال کشور ما بیشتر به اردن "هاشمی"، عربستان "سعودی" و ... شبیه تر است که انگار کشور ملک خصوصی یک فامیل است، درست مثل ایران زمان پهلوی ها. در کشوری مثل ایران با مختصات فرهنگی و مردمی و تاریخی، کشور بیشتر ملک طلق شاه بابا و شازده ها و شاه باجی هااست تا کشوری که مردم صاحب اختیار آن هستند.
این "جمهوری" فعلی هم در واقع همان نظام پادشاهی مورد نظر شما است،منتهی فقط اسم سیستم شده جمهوری و شاه هم شده رهبر، وگرنه کدام جمهوری؟؟
با درکی که فعلا از قدرت، حکومت گران فعلی و سابق و هواداران آنها دارند، هر نیرویی با هر شکلی از اشکال نظام حکومتی سر کار بیاید، دمار از روزگار مخالفینش در می آورد. مگر نظام شاهی همین کار را نمی کرد؟ مگر همین رژیم هم این گونه رفتار نمی کند؟
نظام جمهوری و "جمهوریت" را باید بازتعریف کرد و تعمیق برد. آن گاه است که می توان از زاویه ورود به آن به مردم سالاری و سکولاریسم و عدالت نزدیک شد.
٣۰۰٣ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣٨۷       

    از : ایران دوست ایرانی

عنوان : جمهوریت یا پادشاهی ؟
اقای اسد مذنبی ممنون از انعکاس دیدگاه شما ....اما چقدر دوست داشتم در مورد جمهوریت به طور مختصر دیدگاه خودم را به عنوان یک ایرانی که حق اظهار نظر در مورد سرنوشت فردای کشور خودش را دارد بنویسم . بحث جمهوریت در ۳۰ سال پیش مطرح شد و به کرسی نشست تاج و تخت رفت و صندلی چرخ دار جمهوری لاشه ی بیمار ریاست جمهوری را در سرزمین ایران چرخاند .

راستش من هرچه فکر می کنم نمی دانم چرا جوابی برای اینکه چرا به یکباره ۱۸۰ درجه چرخش پیدا کردیم و به جای سلطنت و پادشاهی جمهوریت را انتخاب کردیم به هیچ جوابی نمی رسم به راستی مگر پادشاهی در ایران چه بار سنگینی روی دوش ملت ایران می گذاشت ؟؟
مگر نه اینکه ما شاهد کشورهای پیشرفته و دمکراتیکی جون هلند اسپانیا انگلستان وووو هستیم که به صورت پادشاهی اداره می شوند اگر پادشاهی ایرادی داشت که انگلستان ابر قدرت جهان بلافاصله منحل می کرد و پیرو جمهوریت می شد. اما آنچه که حائز اهمیت است رشد سیاسی افکار عمومی در کشورهای پیشرفته که دارای حکومت پادشاهی هستند می باشد . افکار عمومی در کشورهای ازاد پادشاه و ملکه را به عنوان یک سمبل و سنت قدیمی و قابل احترام و ستایش نگاه می کنند و نخست وزیر و کابینه سیاست کشور را در عرصه داخلی و جهانی می چرخانن.

ملکه در این کشورها دارای عزت و احترام خاصی است گویا جزء آثار باستانی این کشورها به حساب می اید و ارزش تاریخی و فرهنگی دارد اما به نظر من ما از لحاظ فرهنگی هرگز جایگاه تاریخی و باستانی خودمان را پیدا نکرده ایم و ضعف اصلی ما ملت ایران همین است که فکر می کنیم جهوریت برای ایران بهتر از پادشاهی است در صورتیکه اصل جمهوریت همان انتخاب نخست وزیر است که می تواند با وجود داشتن یک پادشاه وظائف خودش را به خوبی انجام بدهد .
پادشاه سمبل گذشته تاریخی ایران زمین و نخست وزیر به عنوان اجرا کننده وظائف رئیس جمهور چنانچه در کشور هلند و انگلستان و اسپانیا ملکه وارث تاج و تخت پادشاهی است به صورت ظاهری ولی در واقع نخست وزیر و وزراء گرداننده سیاست هستند . ما باید به رشد فرهنگی رسیده باشیم با توجه به تجربه گران مایه ای که از وجود جمهوریت در عرض این ۳۰ ساله در ایران داشته ایم و درس عبرتی از این تجربه تلخ گرفته ایم که جمهوریت در ایران نمی تواند ملت ایران را به سمت ترقی و تحول جلب کند پیروی ملت ایران و اقوام ایرانی از پادشاه بیشتر از رئیس جمهور است چون به نظر می رسد رئیس جمهور در ایران یک وصله ناجور ی باشد به تن کشور پادشاه خیز ایران . وظیفه هر ایرانی در این برحه از زمان با توجه به عبرت پذیری از دوران ۳۰ ساله جمهوریت در ایران فقط کسب آگاهی و رشد فرهنگی و سیاسی و تاریخی است که خوشبختانه ملت ایران به این تجربه دست پیدا کرده اند و آگاهی کامل دارند که جمهوریت چگونه ۳۰ سال باعث پس رفت ایران عزیزمان شد و اگر پادشاهی در ایران مانده بود در عرض این ۳۰ سال کشور ایران در جایگاه یک کشور پیشرفته و صنعتی قرار داشت . به نظر من خارج شدن از این چهارچوب بار دیگر باعث سردرگمی ملت ایران می شود که در فکر آبادانی کشور ش هست .
٣۰۰۰ - تاریخ انتشار : ۱٨ شهريور ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۶)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست