یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تاملاتی در باره ی داستان سه قطره خون، اثر صادق هدایت - عباس احمدی

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : آرش ..........

عنوان : آقای احمدی عزیز چرا شما فرویدیزم را مطلق می کنید "دلیرانه"
دقتی را که آقای عباس احمدی دارد نه فقط زیباست ، بلکه حتی دلپذیر و دلنشین است. از کمتر کسی این حوصله و دقت را دیده ام.
اما چیزی که مرا در کارهای آقای احمدی خوش نمی آید و حتی نگران می کند ، مطلق کردن تئوری فروید است. آقای احمدی بر مبنای آن سعدی ، عارف قزوینی و همه کس را یکجا صف می کند.
چرا این خطر ناک است؟
زیرا می تواند به تاریخ برود و ثبت گردد و به عنوان درسنامه برای نسل های بعد کلاسه شود ، این نه تنها خطرناک است بلکه بوی خیانت می دهد ، خیانت غیر عمد.

چرا آقای احمدی فرض می کند که تئوری فروید صد در صد درست است؟
بسیاری از تئوری های فروید به وسیله ی دانشمندان دیگر ، دوستان و شاگردان او - از جمله اریش فروم - بعداً رد و مردود شناخته شدند.
در تمامی نوشته های آقای احمدی فروید و فرویدیزم پرچمدار است و این به نظرم بسیار خطر ناک می باشد.
از این دست برخورد ها را آقای جواد مفرد در تحقیقات خود دارد و بخاطر زیاده روی باقی زحمات خود را نیز هدر می دهد و در نتیجه محققین و زبان شناسان کار های او را که زحمت زیادی نیز کشیده جدی نمی گیرند.

آقای احمدی ادبیات را با پسیکولوژی در هم می کند ، و این غلط است.
چرا غلط است؟
زیرا ادبیات پیرو سبک است. و عموماً در سبک و سیاق نویسندگان و شاعران از هم تقلید می کنند. یعنی ممکن است که یکی آمده و گفته " ای یار بی وفا!" و باقی از او تقلید کرده اند. تقلید در ادبیات تا جایی پیش رفته که حتی در گذشته بعضی زنان ما وقتی می نوشتند ، از دلبر کمر باریک ، مه روی گیسو بلند بی رحم شکوه می کردند.
آنجه جناب احمدی بر مبنای آن سعدی را عاشق مادرش ساخته و رقیب پدرش ، قبل از سعدی نیز آن فراز ها به عناوین مختلف بیان شده اند ، فقط ادبیات سعدی است که از خلاقیت ویژه ای برخوردار است ، که سعدی را سعدی ساخته.
وگرنه یار بی وفا و رقیب و غیره همه قبل از سعدی و دیگران نیز وجود داشته. به نظر من این نوع مطلق گرایی زحمت این عزیزان محقق و منتقد را هیچ و پوچ می سازد و از ارزش آن می کاهد.
در منتقدین ادبی ما آقای احمدی از دقت خاصی برخودار است . از سوی دیگر من مدتهاست که می بینم ایشان از تئوری های فروید اول قرآن و انجیل درست کرده و بعد بر مبنای آن آیه ها سخن می گویند بی هیچ تردیدی.
همین کار را در تحقیقات زبان شناسی و تاریخی آقای جواد مفرد می کند و چنان جمع می بنند در آسمان به ریسمان کردن که آدم یک لحظه فکر می کند که ایشان قصد شوخی با آدم را دارند.
جناب احمدی کارش از کار آقای مفرد صادقانه تر است البته ، آقای مفرد ناسیونالیزم ترکی را هم یواشکی در نوشته های خود جا می کند و همین ها کار ها و زحمات زیاد او را برای ماندگاری و خود را به آینده سپاری دچار مشکلات جدی می نماید.
ای کاش محققین و منتقدین ما مردم را بی سواد و این همه بی اطلاع نمی پنداشتند.

سخن در این باب بسیار است که در این کامنت گاه نمی گنجد ، "در خانه اگر کس است ، یک حرف بس است."
٣۷۱۷ - تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست