یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دفاع از آزادی بیان کسب و کار ماست

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : حمید محوی

عنوان : پرسش از آقای دکتر محقق از آکسفورد -
شما اگر لطف می کردید که دقیقا چه کار می کنید وقتی که از آزادی بیان و تحقیق دفاع می کنید؟ که ما هم یاد بگیریم. و آیا موفق بوده اید؟....
خواهش می کنم در این مورد توضیح بدهید، مطمئنا خیلی ها منتظر راه حل شما هستند.
کامیکازهای کتابخانه با ساندویچ بدون گوجه فرنگی، اخراجی ها و ناموفق ها خود داری کنند!
٣٨۷۷ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۷       

    از : دکتر محقق از آکسفورد -

عنوان : ما متعرض حق تاریخ نویسی هیچکس نیستیم! حتی آنکه قصد تعرض به تاریخ ما را دارد! رفرمیستهای فدایی خلق
مردم آزاده! ما محققیم و دفاع از حق تحقیق شغل ماست! ما مرعوب شدن در مقابل این تهدیدها و برچسب های بازدارنده و دست کشیدن از تحقیق درشان هیچ محقق یا مورخی نمیدانیم به منشور کانون محققان پای بند خواهیم ماند! و هم چنان از آزادی بیان و تحقیق دفاع میکنیم! کانون محققین و مورخین ایرانیان تبعیدی آلاسکا سیتی
٣٨۷۶ - تاریخ انتشار : ۲٨ مهر ۱٣٨۷       

    از : حمید محوی

عنوان : مرگ برآزادی
برخی از دوستان خوشبختانه به مسائل و مشکلات «کانون نویسندگان» آگاه هستند. امیدوارم که تحت شرایط حاضر رسانه ها توجه داشته باشند که گفتمان آزادی و هنر و فرهنگ را به گفتمان «کانون نویسندگان» منحصر نسازند. اشکال عمده ای که الان وجود دارد وزنه‍ی گفتمان رسانه ای کانون نویسندگان است. و آنهم در زمانی که قادر نیست به اساسی ترین مباحث درباره آزادی پاسخ بگوید. آزادی یعنی این که کار فلانی قیچی نشود؟ همین؟ و وقتی که موفق شدیم آن را از زیر قیچی نجات دهیم یعین اینکه آزادی وجود دارد؟ بگذریم! فعلا بگذریم!

در خوانش از متن حاضر من تنها می خواستم به یک مورد کاملا مشخص اشاره کنم که گسترش آن را به وبلاگ « مابین فرهنگی ایران و فرانسه به عنوان یکی از کانون های تروریسم فرهنگی» موکول خواهم کرد.
نکته‍ی حائز اهمیت این است که ما امروز واقعا به شکل اجتناب ناپذیری نمی توانیم از سینما و تآتر به عنوان هنر حرف بزنیم و تحت شرایط حاضر از تعریف آزادی که تکلیفش هنوز روشن نیست ، دفاع کردن از این دو زمینه‍ی واقعا این خطر را در بر دارد که حداقل به تعبیر من به قعر ابتذالی بی پایان سرنگون شویم. البته موضوع همواره به این عرصه‍ی کاملا مشخص و بدون ابهام باز می گردد : مبارزه طبقاتی و رویارویی با فرهنگ طبقه حاکم.

با تشکر از خوانش همگی
٣٨۶۴ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۷       

    از : آراز م. فنی

عنوان : حوزه های مهم اجتماعی و کانون نویسندگان
همکاران و اعضای محترم هیئت مدیره ی کانون نویسندگان!
بیانیه ی شما را خواندم و می توانم بگویم که بعنوان پژوهشگر و کنشگر اجتماعی به کلمه کلمه ی بیانیه و مفاهیم آن باور دارم و تاکید که در شرایط فعلی مطالب نوشته شده بایست بعنوان دستور کار کانون باشد. اندیشیدن، مفهوم سازی و روایت از زندگی اجتماعی و فردی مردم ما بایست در فضای آزاد، بدون سانسور صورت گیرد. امروز اگر نویسنده ای و یا از مردم عادی بر شما خورده می گیرند که از اهداف کانون عدول کرده اید به خود و یا رژیم باید انتقاد کنند. کانون نویسندگان مجبور شده است از نقطه ی آغازین یک کار ادبی و هنری شروع کند. از طرف دیگر امروز فهمیدن این امر که نوشتن تنها کار ادبی نیست بلکه یک کار سیاسی/اجتماعی ولی بدون جهت گیری حزبی است مسئله ی سختی نیست.

با آرزوی پیروزی و موفقیت برای شما.

آراز م. فنی (سوئد)
٣٨۵۷ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۷       

    از : رضا جهرمی (نام مستعار)

عنوان : خود خواهی و خود محوری را کنار بگذارید
اینکه نویسندگان و شاعران مشهور و یا غیر مشهور به کانون نمی آیند و یا از آن فاصله گرفتند را به حساب دعوا های شخصی , زود رنجی , حس جنت مکانی و خود خواهی , و ترس اکثر این حضرات باید گذاشت. کانون را باید با توجه به شرایظ جامعه مان ونیز وضعیت اهل قلم در داخل کشور بررسی کرد , نقد ها به کانون رواست اما شمایانی که این اشکالات را می بینید چرا به رفع آن نمی پردازید و کنار می کشید ؟؟
٣٨۵۶ - تاریخ انتشار : ۲۷ مهر ۱٣٨۷       

    از : خاتم خاتم دوست

عنوان : پرسسش های یک عضو
من از اعضای نه چندان مشهور کانون نویسندگان در داخل کشور هستم و برای پرهیز از بحث های شخصی با نام مستعار چند پرسش را مطرح می کنم که پرسش بسیاری از بچه های کانون هست و البته نافی احترام من به تلاش شما نیست
از خود می پرسم که چرا در چند سال اخیر اغلب نویسندگان، شاعران، منتقدان و مترجمان معتبر و بلند آوازه، چهره هائی مشهوری که پیش از این از فعالان جدی کانون بودند، از فعالیت های کانونی کنار کشیده اند ؟
چرا کانون نویسندگان به ماشین انتشار بیانیه های سیاسی بدل شده است؟
چرا مرز بین کانون نویسندگان با سازمان های دفاع از حقوق بشر و احزاب سیاسی مخدوش شده است؟
منشور کانون حدود فعالیت کانون را مشخص کرده است:«دفاع از آزادی بیان به یک سان برای همه تلاش، برای ارتقاء فرهنگی و..». خوب است که روشنفکران به صورت فردی یا با تاسیس یا عضویت در نهادها و احزاب سیاسی و نهادهای مدافع حقوق بشر، در مسائل حساس سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور فعال داشته باشند اما هر نهادی باید که با صداقت اهداف خود را در منشور خود بیان کند نه آن که در منشور خود چیزی بگوید و به نام آن منشور اهداف دیگری را، هرچند درست و انسانی، دنبال کند
چرا کانون نویسندگان در چند سال اخیر کارکردهای یک نهاد مدافع حقوق بشر و حزب سیاسی را، البته در حد صدور بیانیه و اطلاعیه، بر عهده گرفته و در باره همه رخدادها و مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نظر می دهد و موضع می گیرد؟
چرا در این چند سال هیات دبیران کانون، که اغلب یا فعال سیاسی هستند یا از منظر فرهنگی ناشناخته یا کم شناخته شده، فراتر از منشور کانون عمل کرده و چون نماینده سیاسی و ایدئولوژیک اعضاء کانون رفتار می کنند؟
چرا بخش مهمی از همین اعلامیه کارکردها و وظایفی را به کانون محول می کند که در منشور آن نیست؟
منشور و نام کانون را با اطلاعیه های چند سال اخیر باید هماهنگ کرد یا اطلاعیه ها را با منشور؟
٣٨۴۹ - تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱٣٨۷       

    از : عزت الله دارستان بانی

عنوان : در جواب اقای عارف ش
اقای عارف کانون نویسندگان کشته شدن این ۲-- ۳-- نویسنده را پیراهن عثمان و مهره داغ کرد برپیشانی اش و در عرض ۱۰ سال که از مرگ این نویسنده ها می گذرد هر روز بهانه این نویسندگان را می گیرند و به مراسم ترحیمشان می روند و از مواضع اصلی شان عقب نشینی می کنند و یا درجا می زدند و همیشه خدا داغدار این نویسنده ها هستند و نمی خواهند به دنبال ریشه اصلی سرکوب ازادی و وضعیت خراب اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مردم ایران باشند.

با یک حساب سرانگشتی بگوئید چند صد نفر از نویسندگان و اهل قلم بر اثر تصادف و سکته مغزی و قلبی و مرگ طبیعی و غیر طبیعی در سن جوانی و ۴۰ تا ۵۰ سالگی در عرض این چند سال اخیر فوت کرده اند ؟
تا به کی کانون نویسندگان می خواهد در حال و هوای ۱۰ سال گذشته و کشته شدن این چند نویسنده باشد و هیچ حرکت جدیدی را به عنوان اعتراض به بی عدالتی و نقض حقوق بشر صلب ازادی فقر و فحشا و اعتیاد و بیکاری و هزار فلاکت دیگر در ایران انجام ندهد ؟؟
٣٨۴٨ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣٨۷       

    از : عارف ش

عنوان : خواننده شجاع
پسر شجاع! عجب دل و جرئتی داری تو، نترسیدی این "چیز" ها را نوشتی؟ آدم واقعا نمی داند به شما سلطنت طلب های ابله چه بگوید. کانون نویسندگان کانونی است که عده ای آدم واقعی با اسم و رسم حقیقی در آن حضور دارند، حرف هایشان را هم همیشه زده اند، هم زمان شاه دیکتاتور و جانی و هم زمان این جمهوری خون و جنون زیر داغ و درفش بوده اند، اعدام شده اند، ترور شده اند و مبارزه کرده اند.
آخر آدم ناحسابی شما اگر کمی مطالعه کرده بودی مبارزات کانون را و اسم بزرگانی چون سلطانپور، محمد مختاری، پوینده، درویشیان و ... که یا جانشان را برای آزادی مردم دادند یا سال های دراز گوشه زندان ها ی شاه و خمینی پوسیدند، می شناختی. آن ها را با طلا فروشان مقایسه می کنی؟ تازه می نویسی طلافروش ها مبارز ترند؟!!! واقعا که آدم در می ماند از این همه بلاهت.
٣٨۴۵ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣٨۷       

    از : یک خواننده شجاع

عنوان : شجاع باشید
کانون نویسندگان بی عرضه ترین کانونی هست که تا به حال ملت ایران به خودشان دیده اند سندیکای کارگران فرهنگیان جنبش زنان و دانشجویان و جوانان بازاریان پارچه فروشان طلا فروشان فعالیت چشم گیری برای احقاق حق خود در ایران می کنند اما کانون نویسندگان ترسوترین قشری هست که در جامعه زیر سایه ترس زندگی می کند بدون اینکه فعالیت و لیاقتی داشته باشد در فردای ازادی کانون نویسندگان باید سکوت اختیار کند و عرض اندام نکند چنانچه تا به حال کرده است . مگر می شود کانون نویسندگان در مقابل جامعه اش این همه بی تفاوت باشد ؟؟
ترس برابر با مرگ است چقدر از جمهوری اسلامی واهمه دارید والا به خدا جمهوری اسلامی عددی نیست شما این رزیم را بزرگ کرده اید و اجازه هیچ اعتراضی را به خودتان نمی دهید ؟ چرا در زمان شاه در مقابل کوچک ترین بهانه ای اعتراض می کردید و به دست و پای شاه می پیچیدید در صورتی که یک صد هزارم این رزیم ایراد و اشکال نداشت لااقل کمی به خودتان بیایید و در مقابل رزیم ایستادگی و اعتراض کنید کاری که دانشجویان کارگران و زنان ازاده و دیگر مبارزین می کنند یک کمی شجاع باشید .
٣٨۴۴ - تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست