یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

به یاد آر!

نظرات دیگران
اگر یکی از مطالبی که در این صفحه درج شده به نظر شما نوعی سوءاستفاده (تبلیغاتی یا هر نوع دیگر) از سیستم نظردهی سایت می‌باشد یا آن را توهینی آشکار به یک فرد، گروه، سازمان یا ... می‌دانید لطفا این مسئله را از طریق ایمیل abuse@akhbar-rooz.com و با ذکر شماره‌ای که در زیر مطلب (قبل از تاریخ انتشار) درج شده به ما اطلاع دهید. از همکاری شما متشکریم.
  
    از : الف روزنامه نگار از تهران

عنوان : دوستان خارج از کشور آواز گنجشکها و کارگردانی که فتوای قتل میدهد/ افشایش کنید!
دوستان خارج از کشور سلام.
شنیده شده که آواز گنجشکها ساخته ی مجید مجیدی در راه نامزدی اسکار است!! این می توانست خبری خوب باشد! اما و اما این آقای مجید مجیدی از آن ویترینهای رهبری ست. او سرسپرده ی آستان روحانیت است. این آقا حتا بخودش اجازه داد که سروش را بجرم نوشتن آن مقاله ای که قرآن را وحی خدایی نمی دانست و آنرا نوشته ای از نوعی شعر میدانست، در ملع عام محکوم به اعدام کند. او فتوای قتل سروش را داد. ما با سروش موافق باشیم یا نباشیم فرقی نمی کند که باید از سروش دفاع کنیم. شما که در آمریکا و اروپا زندگی می کنید این شارلاتان عالم سینما را افشا و رسوا کنید. به خارجی ها و خصوصا آمریکاییها و اروپاییها بگویید که مرد آدمکشی بالقوه است.
۴٨۹۲ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : الف روزنامه نگار از تهران

عنوان : دوستان خارج از کشور آواز گنجشکها و کارگردانی که فتوای قتل میدهد/ افشایش کنید!
دوستان خارج از کشور سلام.
شنیده شده که آواز گنجشکها ساخته ی مجید مجیدی در راه نامزدی اسکار است!! این می توانست خبری خوب باشد! اما و اما این آقای مجید مجیدی از آن ویترینهای رهبری ست. این آقا حتا بخودش اجازه داد که سروش را بجرم نوشتن آن مقاله ای که قرآن را وحی خدایی نمی دانست و آنرا نوشته ای از نوعی شعر میدانست، آری او را بجرم نوشتنی اینچنین و در ملع عام محکوم به اعدام دانست. او فتوای قتل سروش را داد. ما با سروش موافق باشیم یا نباشیم فرقی نمی کند که باید از سروش دفاع کنیم. شما که در آمریکا و اروپا زندگی می کنید این شارلاتان عالم سینما را افشا و رسوا کنید. به خاجی ها بگویید که مرد آدمکشی بالقوه است.
۴٨۹۱ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : فرهاد ک

عنوان : به برائی
دوست عزیز آقای برائی. من نمی دانم شما کجای جهان زندگی می کنی. هر کجا هستی سلامت باشی و خوش. اما من زیر سایه منحوس ولایت فحشاء، ولایت جنایت، ولایت آدمکشان؛ ولایت قصابان و ولایت ساطوربدستان، ولایت امامان شیعه و روحانیت پلید زندگی می کنم در این گوشه ی خرابه تهران در جنوب این شهر گندیده از نفس بویناک ائمه ی ظلم. برای همین هم اینک دلم برای هر کس که از آزادی بگوید تنگ شده، هم به ذرافشان زنده درود می گویم و هم به داریوش و پروانه و مختاری و پوینده و علایی و تفضلی و سیرجانی و تمامی کسانی که قربانی آدمخواری این حکومت انسان ستیز بوده و هستند. من که در این تنگنای وحشت زندگی می کنم هر صبح و شام نفیر نفرت مردم را نسبت به اسلام و اولیا و انبیای آن می بینم، و هم نعره ی سلام و درود این ملت را به شاهان و پادشان پهلوی و دیگرشاهان. و اگر چه چپم و آرزویم برپایی حکومتی به واقع سوسیالیستی ست اما چکنم و چه چاره کنم که واقعیت ایران امروز و در صد عظیم ملت ایران خدابیامرز گوی شاهان پهلویند. که ما حکومتی را جانشین آن حکومت کردیم که برای مقایسه آن باید ملیونها بار اغماض کنیم تا آن حکومت را به دونی و پستی این حکومت برسانیم تا تازه قابل مقایسه شود، مقایسه ای غیر قابل برابری/ آری دوست عزیز برای همین من و هر کس آزاده ای که در تهران زندگی کند از هر کس که بنام آزادی سخن بگوید و راست هم بگوید پشتیبانی می کنم. ناصر ذرافشان با بیماری سرطان سینه این چنین عمل کرد، و وجودش لخت و عریان خود افشاگری بود، حتما بیشتر از این نمی توانست بکند. و اما ما چپها آنروز های سخت چه لکه ها که بر داریوش و پروانه ی فروهر که نزدیم، چه جفاها که نسبت به مصدق و بازرگان که هر که بود راستگو و بزرگوار بود نکردیم. آری ما چپها قطب نمایی بس عجیب داریم که بیشتر به قبله نما می ماند. آری دوست عزیز ما نمی توانیم برای ملت ایران نسخه ای بنویسیم که سزاوار ملتی دیگر است. ملت ایران اینها را دارد، این تاریخ و این جغرافیا، و این آدرس آن است. و نامه ای به او خواهد رسید که به آدرس و مشخصات او باشد. روزگات بکام.
۴٨٨۹ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : محمود برائی

عنوان : چرای ۲
دوستان اخبار روز . می توان پرسید که چرا نظر مرا حذف کردید؟ جالب آن که جواب به آن را منتشر کرده اید. در پاسخ به انتقاد از نظر حذف شده خود باید بگویم: ننوشته بودم از زندگان تمجید نکنید. اطلاعیه کانون گفته است که آقای زرافشان را به دلیل افشای اسرار زندانی کرده بودند. پرسیده بودم کدام اسرار؟ به گفته خود ایشان اجازه ندادند که ایشان به اسرار دسترسی پیدا کنند. ایشان و خانم عبادی گفتند، و ما از هر دو ممنون هستیم ، که بخشی از پرونده مربوط یه سعید امامی حذف شده و متهمان گفته اند که از وزیر اطلاعات وقت دستور گرفته اند. همین. چرا؟ چون نگذاشتند که کسی، از جمله آقای زرافشان، به اسرار دست پیدا کند . من از کانون پرسیده بودم چرا در اطلاعیه قتل مختاری و پوینده باید از آقای زرافشان تمجید کرد؟ اگر می خواهند برای ایشان تبلیغ و از ایشان تمجید کننند باید مناسبتی درخور بیابند . آقای زرافشان در مدت زندانی بودن خود مدام در مرخصی بود و حق داشت از زندان علیه قانون اساسی مطلب بنویسد . کدام زندانی سیاسی از این امکانات برخوردار بود؟ کانون اگر می خواهد از آقای زرافشان تمجید و برای ایشان تبلیغ کند حق دارد اما بهتر می بود مناسبتی درخور می یافت و حرمت سالمرگ مختاری و پوینده را نگه می داشت. همین.ضمنا دوست عزیر من هم چپ بوده و هستم. کاش مطلب مرا درست خوانده بودید.
۴٨٨۷ - تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱٣٨۷       

    از : فرهاد ک

عنوان : به اقای برایی
به اعتقاد آقای برایی باید فقط کشته شد تا عزیز بود. در مورد ناصر ذرافشان و خانم عبادی و... نباید نوشت و گفت چون هنوز زنده اند و گویا زندگی جرم است حتما باید مرد. ولی دوست عزیز من هم ایرادهایی دارم ولی ایراد من این است که چرا ملی ها وقتی چیزی می نویسند ما چپها را فراموش نمی کنند ولی وقتی چپها می نویسند و قربانیان ظلمات و ظلم اسلام ناب محمد را در حق ملیها نمی بینند. با اینهمه رفیق ارجمند شب دراز است و این دراز دستان به آدمکشی ادامه خواهند و چه نشستی که در پگاهی جنازه شیرین عبادی و ناصر ذرافشان و حتا جنازه ی ایران را در گوشه ای پیدا کنی! اما شعارها کم کم پیدا می شوند دیروز در کوچه پس کوچه ای به خط خوانا نوشته بودند مرگ بر جمهوری اسلامی مرگ بر روحانی! و دوستی می گفت که در مسجد شاه تهران خودش دیده که نومشته بودند : درود بر پروانه و داریوش فروهر!
۴٨۷٨ - تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱٣٨۷       

  

 
چاپ کن

نظرات (۵)

نظر شما

اصل مطلب

   
بازگشت به صفحه نخست