عنوان : از تکرار نوشته پوزش می خواهم.
پایانِ عنوان چنین ست: من هم شعر خودم را دارم. می خواهید بخوانیدش؟
۵۵٨۵ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣٨۷       

عنوان : به گمانم بهتر آن ستکه یادداشتم را بر «زیر دندان هایی به رنگِ ماه!» از شاعر مانی، برای این نگاهِ مه گرفته و نا روشنِ شاعر معتقدی به "تاریخ و جغرافیای معاصر وآینده ی جهان"بازنویسی کنم. تا نظر شما چه باشد. پی می گیرم. من هم شعر خودم را دارم. می خواهید بخوانی
ما کجا وُ او کجا! معلوم است که به شاعر در مجموع بد نمی گذرد. و چه بهتر!
به هرحال حرمان و درد وُ رنج دیگران در همیشه ی تاریخ و جغرافیای ادبیات دستمایه ی
ابتکار و الهامِ دل های نازک و حساس شاعران بوده است.
شاعرِ تبعیدی ما هم در تعطیلات(شاید) و در پیژامه ی آسایش از این قاعده به کنار نمانده و حتا در خلوتِ دلپذیر با یار(پیش از ناشتا و چاشت) و یخ پرانی وُ شرط بندی، نتوانسته نگاهِ درون را از دریچه ی مه گرفته ی کوچکِ نیمه باز نیمه بسته ی مشاهده از راه خیال، بر بود وُ هستیِ تاراج شده ی دیگران به تمام بر گیرد و طعمِ بوسه بر لب دلدار بر خود و خویشِ خود تلخ نگرداند.
"سیاست در عشق" و یا "عشق در سیاست" دردِ مشترک و یا "دغدغه ی مشترکِ" جمله شاعران تبعیدی ماست ؛ از " زن وُ مرد " تا " خرقه پوش وُ کتانی پوش ". و چه
بهتر وُ چه خوب !
۵۵٨٣ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣٨۷       

عنوان : به گمانم بهتر آن ستکه یادداشتم را بر «زیر دندان هایی به رنگِ ماه!» از شاعر مانی، برای این نگاهِ مه گرفته و نا روشنِ شاعر معتقدی به "تاریخ و جغرافیای معاصر وآینده ی جهان"بازنویسی کنم. تا نظر شما چه باشد. پی می گیرم. من هم شعرهای خودم را دارم. می خواهید بخو
ما کجا وُ او کجا! معلوم است که به شاعر در مجموع بد نمی گذرد. و چه بهتر!
به هرحال حرمان و درد وُ رنج دیگران در همیشه ی تاریخ و جغرافیای ادبیات دستمایه ی
ابتکار و الهامِ دل های نازک و حساس شاعران بوده است.
شاعرِ تبعیدی ما هم در تعطیلات(شاید) و در پیژامه ی آسایش از این قاعده به کنار نمانده و حتا در خلوتِ دلپذیر با یار(پیش از ناشتا و چاشت) و یخ پرانی وُ شرط بندی، نتوانسته نگاهِ درون را از دریچه ی مه گرفته ی کوچکِ نیمه باز نیمه بسته ی مشاهده از راه خیال، بر بود وُ هستیِ تاراج شده ی دیگران به تمام بر گیرد و طعمِ بوسه بر لب دلدار بر خود و خویشِ خود تلخ نگرداند.
"سیاست در عشق" و یا "عشق در سیاست" دردِ مشترک و یا "دغدغه ی مشترکِ" جمله شاعران تبعیدی ماست ؛ از " زن وُ مرد " تا " خرقه پوش وُ کتانی پوش ". و چه
بهتر وُ چه خوب !
۵۵٨۲ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣٨۷       

عنوان : به گمانم بهتر آن ستکه یادداشتم را بر «زیر دندان هایی به رنگِ ماه!» از شاعر مانی، برای این نگاهِ مه گرفته و نا روشنِ شاعر معتقدی به "تاریخ و جغرافیای معاصر وآینده ی جهان"بازنویسی کنم. تا نظر شما چه باشد. پی می گیرم. من هم شعر خودم را دارم. می خواهید بخوانی
ما کجا وُ او کجا! معلوم است که به شاعر در مجموع بد نمی گذرد. و چه بهتر!
به هرحال حرمان و درد وُ رنج دیگران در همیشه ی تاریخ و جغرافیای ادبیات دستمایه ی
ابتکار و الهامِ دل های نازک و حساس شاعران بوده است.
شاعرِ تبعیدی ما هم در تعطیلات(شاید) و در پیژامه ی آسایش از این قاعده به کنار نمانده و حتا در خلوتِ دلپذیر با یار(پیش از ناشتا و چاشت) و یخ پرانی وُ شرط بندی، نتوانسته نگاهِ درون را از دریچه ی مه گرفته ی کوچکِ نیمه باز نیمه بسته ی مشاهده از راه خیال، بر بود وُ هستیِ تاراج شده ی دیگران به تمام بر گیرد و طعمِ بوسه بر لب دلدار بر خود و خویشِ خود تلخ نگرداند.
"سیاست در عشق" و یا "عشق در سیاست" دردِ مشترک و یا "دغدغه ی مشترکِ" جمله شاعران تبعیدی ماست ؛ از " زن وُ مرد " تا " خرقه پوش وُ کتانی پوش ". و چه
بهتر وُ چه خوب !
۵۵٨۱ - تاریخ انتشار : ۹ دی ۱٣٨۷